وزیر دیروز، منتقد امروز: دولت هیچ نظریه‌ای در اقتصاد کلان ندارد؛ در حوزه عملیات دولت بودم اما استراتژی را قبول نداشتم! 

- عباس آخوندی عملکرد دولت روحانی عامل تشدید بحران اقتصادی در کشور خوانده و بر احتمال فروپاشی اقتصاد کشور تأکید کرده است.
- آخوندی: در سال ۹۲ مردم روبرویشان گزینه‌هایی که بتواند بیانگر یک جریان اندیشه و فکر در جامعه باشد را نداشتند. روحانی فاقد هرگونه گفتمانی بود. اصلا «اعتدال» یک روش است و «گفتمان» نیست.
- آخوندی: دولت وقتی به تنگنا می‌خورد، به قیمت‌گذاری متوسل می‌شود، به احکام فراقانونی و در نهایت عبور از حقوق مالکیت روی می‌آورد. من در دولت در حوزه عملیات بودم. ولی به‌صفت فردی، هیچ کدام اینها را قبول نداشتم.

پنج شنبه ۳ آبان ۱۳۹۷ برابر با ۲۵ اکتبر ۲۰۱۸


عباس آخوندی وزیر مستعفی راه و شهرسازی چند روز پس از ارائه استعفایش به حسن روحانی و خروج از کابینه روز پنجشنبه ۳ آبان‌ماه در گفتکو با دنیای اقتصاد انتقاداتی تند و بنیادی از حسن روحانی و دولتش را مطرح کرده است.

عباس آخوندی در حالی که از ابتدای تشکیل دولت دوازدهم بر سر مسائل کلان وزارتخانه‌اش به ویژه درباره ایجاد رونق در بازار مسکن و پروژه مد نظر روحانی، بازسازی بافت‌های فرسوده، با او اختلاف نظر داشت بیش از ۵ سال در دولت‌های اول و دوم با روحانی همراه ماند و در نهایت آخر مهرماه و در حالی که پرونده استیضاح او روی میز هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی بود استعفا داد.

عباس آخوندی

او که حالا دیگر در دولت حسن روحانی حضور ندارد در گفتگویی مفصل با روزنامه دنیای اقتصاد انتقاداتی را نسبت به دولت روحانی مطرح و آنها را عامل تشدید بحران اقتصادی در کشور خوانده و بر احتمال فروپاشی اقتصاد کشور تأکید کرده است.

عباس آخوندی در این گفتگو انتخاب حسن روحانی توسط مردم را به دلیل نبود گزینه‌ای بهتر ارزیابی کرده و بطور کلی حسن روحانی و شیوه «اعتدالی» مورد نظر او را فاقد نظریه می‌داند و می‌گوید اعتدال اساساً یک گفتمان نیست: «در سال ۹۲ مردم روبرویشان گزینه‌هایی که بتواند بیانگر یک جریان اندیشه و فکر در جامعه باشد را نداشتند. بنابراین در جریان نه به جلیلی مردم می‌خواستند قاعدتا جریان مشخصی حاکم نشود. با عقب کشیدن آقای عارف، عملا آن زمان فقط یک نفر می‌توانست این جریان نه را نمایندگی کند که آقای روحانی بود. و گرنه آقای روحانی فاقد هرگونه گفتمانی بود.اصلا «اعتدال» یک روش است و «گفتمان» نیست. گفتمان یک نظام معرفتی سامان‌یافته ‌است و باید ظرفیت آن را داشته باشد تا هدف مشخصی را تعقیب و مشکلی را حل کند و بتواند یک نظریه‌ای را در حوزه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی پیاده سازد. اما صحبت در بحث اعتدال بر سر روش است که ما روشمان افراط و تفریط نیست. یعنی درواقع بزرگ‌ترین نقطه ضعف دولت یازدهم و دوازدهم نداشتن گفتمان غالب است که ثمرِ منفی و سردرگمی‌اش را در همین تنگنای ارزی اخیر نشان داد.»

عباس آخوندی همچنین گفته است دولت روحانی هیچ نظریه کلان اقتصادی ندارد: «دولت در حوزه اقتصاد کلان هیچ نظریه راهبردی برای حل مسائل ساختاری اقتصادی ایران نداشت و اقدام بارزی انجام نداد. شاید تنها اقدامی که صورت گرفت توقف طرح مسکن مهر بود. وگرنه بقیه کژراهه‌ها اصلاح نشد.»

وزیر سابق راه و شهرسازی به شکاف اجتماعی عمیق و ژرفی که در سیاست داخلی و مسائل اجتماعی ایران وجود دارد اشاره کرده و گفته است که «باز دولت برای ترمیم این شکاف، اندیشه روشنی نداشت و نتوانست در این زمینه اقدام مشخصی انجام بدهد. هرچند به‌دلیل امیدی که از مجرای حل مسائل بین‌المللی حاصل شد، ناامیدی کمرنگ شد و یک جریان مثبت اجتماعی در ایران شکل گرفت که در جای خود نکته مثبت و مهمی بود؛ ولی مع‌الوصف دولت برای درمان شکاف اجتماعی دارویی در دست نداشت.»

آخوندی همچنین درباره سیاست‌ خارجی روحانی در نگاه کلی برنامه‌های دولت‌های مختلف را کوتاه مدت ارزیابی کرده و سیاست «حفظ بقا» در نظام را تأیید کرده و گفته است: «در ایران برنامه‌ها و رویکردها کوتاه مدت و مرحله‌ای است و افق بلندمدتی را در بر نمی‌گیرد. معمولا، گام‌های دوم و سوم یا اساسا دیده نمی‌شوند و یا اگر هم دیده‌شوند، دقیق و روشن نیستند. ممکن است شما بگویید انگیزه و هدف این نوع اقدام، ادامه بقا است. مهم نیست، هر سیستمی دنبال بقا است دغدغه بقا دغدغه‌ عجیب و غریبی نیست. کدام سیستم است که دنبال بقای خودش نباشد و بخواهد ویران شود.»

وزیر پیشین راه و شهرسازی در بخش دیگری گفته است: «اگر دولت می‌خواست بعد از برجام اقتصاد را مدیریت کند باید برای مشکلات ساختاری اندیشه‌ای می‌داشت. افزون بر این‌ها، دولت باید همراه با برجام مساله FATF را حل و فصل می‌کرد. چون بدون آن امکان بهره بردن از ظرفیت‌های برجام و گسترش مبادلات مالی و تجاری با جهان فراهم نبود. اینجا آن نقطه‌‌ضعف دولت است که در حوزه‌ اقتصاد گفتمان منسجم و صریح و دانش کافی بین‌المللی نداشت. عمده‌ترین موفقیتی که دولت کسب کرد کنترل تورم بود که از طریق کنترل نرخ ارز و انتظارات تورمی پایین به‌دست آمد و هر دو عامل از آغاز معلوم بود که لرزان بودند.»

آخوندی درباره ریشه بحران اقتصادی در کشور را ضعف ساختار اقتصادی می‌داند و معتقد است مشکلات سیاسی تنها در حکم آتش‌زنه عمل کردند و اگر اقتصاد ایران مشکلات ساختاری کنونی را نداشت بحران اقتصادی با خروخ آمریکا از برجام به این شکل گسترده نمی‌شد: « آیا بحران فعلی ماهیت اقتصادی دارد یا سیاسی؟ سیاست‌ورزان ماهیت این مساله را سیاسی می‌دانند. عده‌ای به عوامل منطقه‌ای ربط می‌دهند خیلی‌ها دنبال جمشید بسم‌الله دوم و سوم بودند. گروهی ماهیت بحران را اقتصادی و آن را به مشکلات ساختاری اقتصادی ارجاع می‌دهند و می‌گویند اتفاقات سیاسی اصلا نمی‌توانند بحران اقتصادی خلق کنند؛ باید آتش زیر خاکستری باشد که عامل سیاسی آن را مشتعل کند وگرنه شعله‌ای درنمی‌گیرد. من از این دسته هستم و معتقدم که بحران ماهیت اقتصادی دارد و عامل سیاست نقش آتش‌زنه و چاشنی را ایفا کرد. اگر به‌رغم مشکلات ساختاری، سرجمع بازار یک بازار آرامی بود. چه چیزی بازار را آرام نگه داشته بود؟ اولین عامل کاهش انتظارات تورمی بود. جامعه به دلیل امید به حل مسائل بین‌المللی خوش بینانه به آینده نگاه می‌کرد. دومین عامل مداخله گسترده دولت در بازار از محل تزریق دلار ارزان بود. همان سیاستی که در دولت نهم هم استفاده شد و قیمت‌ها به وسیله آن به‌طور تصنعی پایین نگاه داشته شد تا آنکه کار از دست در رفت. اما به محض تغییر در سیاست خارجی و تغییر در انتظارات تورمی اوضاع عوض شد. اتفاقات حوزه سیاست همانند آتش زنه بود و آتش زیر خاکستر را شعله‌ور کرد. وقتی آتش شعله‌ور شد با توجه به مشکلات ساختاری هزینه‌های زیادی بر جامعه تحمیل شد.»

او می‌گوید تنگنای اقتصادی موجود در کشور محصول یک سلسله عوامل است: «سازوکاری که وضع موجود را به‌وجود آورده‌است ۱) تداوم مشکلات ساختاری اقتصادی ۲) عدم شناخت از تحولات در نظم جهانی است. ما اگر این تحول را خوب دریافت کرده بودیم، می‌بایست بلافاصله بعد از خروج آمریکا همان لحظه همان‌طور که خانم موگرینی اعلام می‌کند ما هستیم، می‌گفتیم ما در برجام خواهیم ماند حتی اگر همه بروند و به همه تعهداتمان وفادار بوده و ادامه می‌دهیم. هیچ تزلزل و هیچ عدم‌قطعیتی را به جامعه خودمان منتقل نمی‌کردیم.»

آخوندی معتقد است اگر مقامات و نهادهای جمهوری اسلامی از مجلس شورای اسلامی تا دولت یکپارچه در مورد برجام اعلام نظر می‌کردند بحران اقتصادی با این شدت طی ماه‌های گذشته ایجاد نمی‌شد و این عدم قطعیت موجب شده جامعه بر سر دو راهی قرار بگیرد: «جامعه در دو راهی قرار می‌گیرد که آیا قرار است به فصل ۷ منشور برگردیم و همه چیز به هم بخورد یا نه! قاعدتا، کسی که این ریسک را در محاسباتش می‌آورد اولین کاری که می‌کند، دارایی‌هایش را به دارایی قابل‌نقدشوندگی و قابل‌انتقال تبدیل کند. ما نسبت به این مساله نمی‌توانیم بی‌توجه باشیم. باید دید که ماشه این عدم‌ قطعیت از کجا کشیده شده‌ است. درواقع ندیدن این اتفاق از نظر من اشتباهی استراتژیک بود؛ یعنی ما چهار و نیم ماه است که هنوز تکلیفمان را روشن نکرده‌ایم. هنوز، در این‌باره، با اما و اگر صحبت می‌کنیم حال آنکه باید از همان لحظه صفر مشخص می‌کردیم و هیچ تردیدی در ماندن نمی‌کردیم و قرص و محکم می‌گفتیم که ما هستیم.»

آخوندی درباره مجوعه سیاست‌های انتخاب شده توسط دولت گفته است: «سیاست‌های دولت سه سطح خطای استراتژیک را روایت می‌کند. ۱) حاکمیت قانون در آن متزلزل بود؛ یعنی دولت سریع به این سمت رفت که از اختیارات فراقانونی استفاده کند.اتفاقا اقتصاد، حساس‌ترین بخش جامعه به ثبات قانون است؛ یعنی هیچ چیزی به اندازه اقتصاد به ثبات قانون حساس نیست. در پی این سراسیمگی حاکمیت به این سمت رفت که برای اقدامات فوری باید از قوانین دست‌و‌پاگیر عبور کرد و اجازه داد که از قانون تخطی شود. با این کار میزان عدم‌قطعیت را باز افزایش داد. خطای بعدی گرایش به سمت قیمت‌گذاری بود؛ چه قیمت‌گذاری ارز و چه قیمت‌گذاری کالا و چه قیمت‌گذاری خدمات. خب! و بعدش هم داغ و درفشی ایجاد شد و هر روز انبارهای افراد مورد تعرض قرار می‌گرفت، حالا اینکه چقدر این احتکار واقعی و چقدر غیرواقعی است را من کاری ندارم، ولی اساسا وقتی که به حقوق مالکیت کم‌توجهی شود، این موضوع عدم‌قطعیت را در اقتصاد افزایش می‌دهد. اتفاقا اقتصاد همین جاها می‌خواهد حاکمیت را آزمون کند که آیا حاکمیت در بحران‌ها پای حقوق مالکیت می‌ایستد، یا اگر اتفاقی رخ بدهد از حقوق حاکمیت عبور می‌کند. این به‌نظر من اشتباه بسیار جدی بود که رخ داد. سومین بحث در حوزه اقتصاد؛ اقتصاد رقابتی است. بنابراین اساسا با قیمت‌گذاری دولتی و مداخله گسترده دولت در اقتصاد، موضوع اقتصاد رقابتی از بین رفت. بخشی از جامعه مجموعه سیاست‌های حاکم بر اقتصاد را کاملا مبتنی بر ایدئولوژی افراد می‌پندارند.»

او سپس به اختلاف دیدگاه خودش با حسن روحانی و حلقه اطرافش اشاره کرده و گفته است: «حوزه اقتصاد کلان دولت در هر صورت دنبال اقتصاد آزاد نیست؛ دست‌کم دغدغه اصلی‌اش نیست. البته که دولت دوست دارد مثل هر اقتصاد دیگری سرمایه‌گذاران بیایند سرمایه‌گذاری کنند، ولی در هر صورت وقتی به تنگنا می‌خورد، به قیمت‌گذاری متوسل می‌شود، به احکام فراقانونی و در نهایت عبور از حقوق مالکیت روی می‌آورد. من در دولت در حوزه عملیات بودم. ولی به‌صفت فردی، هیچ کدام اینها را قبول نداشتم و ندارم و همواره بیان می‌کردم. به شکل فردی فکر می‌کنم اینها اشتباهات استراتژیکی است و در این سه بخش با نظرات اقتصاددانان کاملا موافق هستم. ولی من می‌گویم این سه در کنار آن دو اشتباه دیگر داشتیم؛ یکی حوزه سیاست خارجی که باید تحول نظم جهانی را متوجه می‌شد و با بی‌تصمیمی حس عدم‌قطعیت در جامعه غلبه پیدا می‌کرد دیگری حوزه تجارت بین‌الملل بود که باید در کنار برجام امنیتی یا برجام سیاسی، یک برجام تجاری، پولی، ‌مالی درست می‌کردیم که بتوانیم از چتر امنیتی که برجام سیاسی ایجاد کرده بود، از آن ظرفیت برای آن استفاده می‌کردیم.»

عباس آخوندی همچنین گفته است اجزای اقتصاد ایران اکنون مانند یک دومینو است که کافیست یک جزء آن فرو بریزد تا بقیه اجزا یکی پس از دیگری فرو بریزد: «ساختار اقتصاد مانند ستون‌های خانه‌ای است که در پی‌ دچار اشکالات اساسی است. حالا این خانه همچنان استوار است. چه زمانی این خانه فرو می‌ریزد، یا دچار فروریزی موضعی می‌شود؟ وقتی که اولین جزء سازه‌ای تاب نیاورد و فرو بریزد. بقیه اجراء مانند دومینو یکی پس از دیگری فرو خواهند ریخت.»

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=134339

2 دیدگاه‌

  1. پويا مهرفز

    یک اصل کلى است
    پذیرش مدیریت از کسى بر مى آید که به میزان معینى فرصت طلب باشد.
    این میزان معین را ویژگى هاى یک نظام تعیین مى کند.
    جمهورى اسلامى به دلیل تنگ کردن بسیار دایره خودى ها این میزان را بسیار افزایش داده است.
    از این روست که آخوندى ها با وجودى که میدانند توانایى کارکرد ندارند، براى گرفتن پست ها به هر ترفندى متوسل مى شوند و در مورد ایشان فقط قبل از اخراج میروند.

  2. ناشناس

    وقتی بگوئیم که “اقتصاد مال خر است” نتیجه همین ریزش دومینو وار است که آقای آخوندی فرموده اند ولی ایکاش سال های خیلی قبل می فهمیدند!

Comments are closed.