یک و نیم سده پیشِ سوئد و ایران امروز!

یکشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۷ برابر با ۲۰ ژانویه ۲۰۱۹


کوروش گلنام – سوئد امروز، بنا به گفته ماگنوس وستربرو* در پژوهش ارزشمند و یگانه‌اش «قحطی، سال‌های گرسنگی که چهره سوئد را دگرگون کرد»** یکی از پیشرفته‌ترین و پاکترین دموکراسی‌های جهان است. گرچه امروزِ سوئد با گرفتاری‌های زیادی روبرو شده که بر سیاست آن و شکل‌بندی بلوک‌های سیاسی، رد پایِ سخت خود را بر جای نهاده است، ولی با وجود همه این گرفتاری‌های گاه به نظر حل ناشدنی (که موضوع این مقاله نیست) باید همچنان این گفته نویسنده را تایید کرد.

سال‌های ۱۸۶۰ در سوئد

تفسیر نویسنده از سال‌های ۱۸۶۰ در سوئدچنین است: «حکومت و دستگاه بوروکراسی‌اش از درون فاسد بود. بالاترین مقام‌ها، بجای ارزیابی صلاحیت آدم‌ها، تنها بستگان و دوستان خود را به کار می‌گماردند. دیگران برای استخدام و داشتن یک کار ثابت می‌بایست مبلغی [رشوه که در آن زمان در سوئد آن را «آکورد ackord» می‌نامیده‌اند] پرداخت می‌کردند. برای انجام بخش زیادی از کارهایی که وظیفه یک کارمند دولت بود که انجام دهد، حتا در دادگاه‌ها، ارباب رجوع می‌بایست مبلغی [در سوئدی آن را «سپورتلر Sportler» می‌نامیدند که کاربرد فارسی عامیانه آن «زیرمیزی»  است که البته اکنون در حکومت عدل الهی، آشکارا  «روی میزی» شده است] پرداخت می‌کردند.» نویسنده سپس می‌افزاید که امروز شاید بتوان آن را «رشوه» و یا به هر رو انعام  نامید (برگ ۱۴۲).

آیا خوانندگان این تفسیر روشن و کوتاه را برابر با وضع دردآور امروز جامعه ایران نمی‌دانند؟ گذشته از وضع ویران اقتصادی چهره امروز ایران به ویژه از دید اخلاقی حتا بسیار بدتر از ۱۵۹ سال پیش سوئد است زیرا در سوئد آن روزگار در وضع عادی، مردم بسیار سختکوش و زحمتکش بوده؛ دزدی، تن‌پروری و حتا دست دراز کردن برای دریافت یاری از دیگران، مایه سرافکندگی و شرمساری بوده است. ماجرا بسیار غم‌انگیزتر می‌شود اگر پیشرفت‌ها از نیمه دوم قرن نوزدهم را با دهه‌های آخر سده بیستم و آغازین سده بیست و یکم میلادی که حکومت اسلامی در ایران سایه شوم خود را بر ایران و منطقه گسترانید، ارزیابی کنیم تا ژرفنای فاجعه‌ای که بر سر ایران آمده است، روشن‌تر شود!

سوئد آن روزگار با جمعیتی زیر چهار میلیون نفر، بسیار نادار بوده و زندگی مردمانش از راه کشاورزی و دامداری بیشتر در قسمت‌های میانی و جنوب سوئد که آب و هوا گرمتر و زمستان‌ها اندکی کوتاهتر و ماه‌های تابش خورشید بیشتر بوده، می‌گذشته است. در همین دهه‌های دوم سده نوزدهم است که به سبب جنگل‌های فراوان در سراسر سوئد به ویژه در شمال سوئد، کارگاه‌ها و کارخانه‌های چوب‌بری زیادی به کار می‌افتد و بخش زیادی از تولید این کارخانه‌ها و معدن‌های ذغال سنگ سوئد که با کار توانفرسا و کشنده کارگران تهیدست استخراج شده، صادر می‌شود و با کوشش و سماجتی تحسین‌برانگیز نخستین زمینه‌های صنعتی شدن سوئد، پدید می‌آید.

سال‌های سیاه

در تاریخ سوئد از سه سال ۱۹۶۷ تا ۱۹۶۹، که زمینه پژوهش گسترده  نویسنده کتاب است، به نام «سال‌های سیاه» نام برده شده است. سال‌های قحطی و مرگ از گرسنگی و بیماری به ویژه تیفوس و ذات‌الریه. قحطی به سبب سه زمستان و بهار بسیار سرد، سخت و طولانی و تابستان‌هایی بسیار کوتاه  که حتا مجال کشت و زرعی نمی‌دهد و نه غذایی برای آدم‌ها و نه علوفه‌ای برای دام‌ها یافت می‌شود. بیشترین بخش‌های میانی سوئد و به ویژه بخش شمال که گسترده‌ترین بخش سوئد را در بر می‌گیرد زیر یخ و برف پوشیده می‌شود و اوضاع به چنان بحرانی می‌رسد که سرانجام شاه و دولت سوئد را وادار می‌سازد تا برای نخستین بار در تاریخِ خود از کشورهای دیگر یاری بخواهند. شماری از کشورهای اروپا مواد غذایی و پول می‌فرستند که به سبب دشواری رساندن به دست نیازمندان، تاثیر چندانی نمی‌گذارد و هزاران نفر از گرسنگی و بیماری به ویژه در میانه و شمال سوئد جان می‌سپارند.

مدار خاکستری

«گرسنگی، سرچشمه پایمال شدن اخلاق و انسانیت است. گرسنگی و رسیدن به بن‌بست مرگ و زندگی انسان را وادار به آنچه نباید می‌کند. دزدی، سنگدلی و پایمال کردن حق دیگری، از نشانه‌های روشن بحران و گرسنگی است: «نیاز، نومیدی، مبارزه برای زنده ماندن، مانند یک شوکی آنی است که به جامعه گرفتار وارد می‌شود. این آن دورانی است که  پریمو لِوی نویسنده و از بازماندگان اردوگاه مرگ آشویتس آن را «مدار خاکستری» نامیده است. وضعیتی که در آن اخلاق و نُرم‌های عادی زندگی به شکل گسترده‌ای، زیر پا نهاده می‌شود و یا به هر حال در بوته آزمایش گذاشته شده و درستی و راستی اخلاق و منش فردی زیر فشار خُرد‌کننده‌ای قرار می‌گیرد.

پرسیدنی است که انسان برای زنده ماندن آماده است تا کجا پیش برود؟ آیا می‌تواند دست به دزدی زده، مسلحانه دزدی و زورگیری کرده و حتا برای نجات زندگی خود دیگری را بکشد؟ در دوران بحرانی، جا و فضا، به شکل دیگری که در زمان عادی، برای کسانی که نیرومندتر، ریاکارتر و دارای واکنش تندتری هستند، ایجاد می‌شود تا از آن بهره ببرند» (برگ‌های ۲۳۴/۲۳۵).

یک ویژگی تاریخی سوئدی‌ها

سوئدی ولی از بحران، شکست و ناکامی‌ پُلی برای پیشرفت و پیروزی می‌سازد. کجروی، اشتباه و شکست خود را چون ما ایرانی‌ها پنهان نمی‌کند و گناه آن را به گردن «دشمنان خیالی و همیشگی» نمی‌اندازد. خودشناسی و برخورد با نارسایی‌ها و قانونمداری از ویژگی‌های سوئدی‌ها است. تا پیش از گرفتاری‌های اجتماعی امروز، سوئدی‌ها در اعتماد به سخنان دیگران، دوری از دروغگویی و انساندوستی زبانزد بوده‌اند. این برخورد حساب شده با گره کور سختی‌ها و تنگناها تا آنجا پیش می‌رود که وقتی در سال  ۱۸۱۷ سوئدی‌ها  فرد لایقی برای جانشینی پادشاه پیر و از کار افتاده خود در سوئد نمی‌یابند، به فرانسه رفته و یک ژنرال جوان و  شایسته فرانسوی به نام ژان باپتیست ژول برنادوت*** را نخست به ولیعهدی و سپس به پادشاهی سوئد بر می‌گزینند و او از سال ۱۸۱۸ تا زمان مرگ در ۱۸۴۴ بر سوئد و نروژ پادشاهی می‌کند.

تاکید بر فرهنگ و اخلاق انسانی

ویژگی حکومت اسلامی تنها در دروغگویی، ریاکاری، غارت و آدمکشی و… نبوده است. ویرانی‌های مادی را می‌توان بازسازی کرد آنچه بازسازی‌اش سخت‌تر است ویرانی پایه‌های اعتماد، اخلاق و فرهنگ جامعه است. کسانی از ما طرح‌های شیک با واژه‌های دهان پُرکنی به میان می‌آوریم که هیچ همگونی با ساخت جامعه امروز ایران ندارد. پیش از انقلاب نیز نارسایی‌های فرهنگی وجود داشت که خود از زمینه‌های کُندی ما در فراگیری دانش و تکنیک بود که تنها حکومت در آن مقصر نبوده است. اکنون ولی ایران در این زمینه در نهایت خرابی و ویرانی است. اشتباه از مردمی‌ نیست که به زور و با فشار می‌باید با ماسک‌های گوناگون در جامعه آخوندزده‌ای که دروغ، ریاکاری، چاپلوسی، پنهانکاری و بی‌قانونی حاکم است، نمایان شوند و درست‌اندیشی و درستکاری نزد حکومت به مثابه زهر و دشمن است و جای حاملانشان یا در زندان و یا مرگ و نابودی است. طرح‌های بی‌پشتوانه و خیالی نه تنها به سود ما نیست که به زیان ما عمل می‌کند. برای ایجاد دموکراسی باید پایه‌ها و زمینه‌های آن به وجود بیاید. کار از فرد، فرد جامعه باید آغاز شود. هوادار و خواستار آزادی نمی‌تواند در خانواده و کاشانه خود دیکتاتوری فردی داشته باشد. کسی که کاشانه خود را پاکیزه نگاه نمی‌دارد نمی‌تواند خیابان‌ها و طبیعت را پاکیزه بخواهد. کسی که به قانونمندی باور ندارد و ده‌ها نیرنگ به کار می‌برد تا از تنگناهای قانونی بگریزد، نمی‌تواند از بی‌قانونی فریاد سر بدهد.

ما در مدار خاکستری هستیم!

ما اکنون چه بخواهیم، چه نخواهیم، چه بپذیریم یا نپذیریم، در همان «مدار خاکستری» هستیم. بیکاری، اعتیاد و گرسنگی دیگر پنهان‌شدنی نیست. میزان بالای بزهکاری، دزدی، اعتیاد، زد و خورد بر سر اندک مشکل، آدمکشی و جنایت‌های شگفت‌انگیز در جامعه که هم نشان از دست زدن به هر کاری برای رسیدن به لقمه‌ای نان دارد، هم بر باد رفتن اخلاق و منش انسانی، هم استرس و هراس و ناامیدی از فردای خود دیگر سخن تازه‌ای نیست و چشم بینا، گوش شنوا و آنکه  حس انسانی دارد، همه را می‌بیند، می‌شنود و حس می‌کند. همه در جستجوی فریادرسی و راهی برای رهایی هستند که نمی‌یابند.

همبستگی ملی و عملی

برای برون‌رفت از این مدار به یک همبستگی ملی و عملی (نه تنها در سخن، در کنفرانس و در بیانیه‌های پایان‌ناپذیر) نیازمندیم. یک همبستگی ملی که:

ـ اجازه تجزیه‌خواهی به هیچکس نمی‌دهد و ایران را برای همه ایرانی‌ها با هر دین و باور و قومی‌می‌خواهد؛
ـ به جدایی کامل دین و مذهب از حکومت و دولت باور حقیقی دارد؛
ـ خواستار وابستگی به هیچ دولت بیگانه نیست و باور دارد که ایرانی باید سرانجام سرنوشت خود را در دست بگیرد و پایه‌های دموکراسی را با دست خود با توجه به فرهنگ، جامعه ایران و وضعیت منطقه‌ای خود، بنا کند (پشتیبانی معنوی هر کشور بیگانه از کوشش ایرانیان برای آزادی و رهایی با وابستگی مالی و سیاسی به بیگانگان یکی نیست و ما به آن به شدت نیاز داریم)؛
ـ به گزینش‌ها و رأی مردم هر چه بود باور داشته و گردن نهد و مخالف دیدگاه و سیاست خود را بپذیرد؛
ـ برای بهبود رابطه ویران شده با همسایگان کوشش نموده، از صلح، آزادی و روش‌های مسالمت‌جویانه و ضد خشونت جانبداری کند؛
ـ حق آزادی زنان که در این چهل سال بار بیشترین فشار و سختی را بر دوش کشیده‌اند و جانانه مبارزه کرده‌اند، در همه جنبه‌های زندگی خانوادگی، کاری و اجتماعی، به ویژه از خواست‌های مهم‌اش باشد.


پا‌نویس:
Magnus Västerbro*
SVÄLTEN, Hungeråren som formade Sverige, 1918,-2 Albertbonniersforlag , swiden**
Jean-Baptiste Jules Bernadotte, 1763 – 1844 ***

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=143743