نقدى بر نقد آقاى دوشوکى بر بیانیه شاهزاده گرانقدر ما

سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۷ برابر با ۱۲ فوریه ۲۰۱۹


پویا مهرفر – من شاهزاده را بسیار پاس می‌دارم، تا انرژى پایداریش را براى راه سخت در پیش افزایش دهم. برخلاف نظر بسیارى من مقلد نیستم، پرستنده نیستم، ستایشگرم. ستایشگر درستى‌ها، ستایشگر راستى‌ها، ستایشگر زیبایى‌ها.

وقتى شعرى از سروده‌هایم را براى کسى مى‌خوانم و او لذت مى‌برد و مرا مى‌ستاید، من نیرو مى‌گیرم.

آقاى دوشوکى، من متن نقد شما را خواندم. من بارها سخنان شما را شنیده‌ام و نوشته‌هایتان را خوانده‌ام. انتقاد شما به جنبش سبز نادرست است. من هم مانند شما دنبال جنبش سبز نبودم و می‌دانستم که جنبش سبز راه به جایى نمى‌برد ولى راه را براى جوانان دور و بر خود نبستم.

جنبش سبز دنبال رهبرش نبود. جنبش سبز جنبش فریادخواهى آزادى‌هاى مدنى از دست رفته بود. همان روسرى یک کم عقب رفته بود. جنبش سبز به بازگشت نظر داشت، اما به گذشته‌اى که آینده هنوز نیامده است.

جنبش سبز پشت کسانى که از درون نظام بودند، پناه گرفت تا حرف خود را بزند. بیشتر جوانان نزدیک من جنبش سبزى بودند. من می‌دانستم راه به جایى نخواهند برد. ولى آنان فریاد آزادى‌هاى از دست رفته ١٣۵٧ بودند. همان آزادى‌هایى که براى شما هیچ بود. هیچى که با غرّش خمینى از درون هواپیماى فرانسوى کشورى را لرزاند.

متاسفانه توجه بیش از حد به آزادى‌هاى سیاسى چشمان سیاستمداران را به ارزش بسیار آزادى‌هاى مدنى (ترانه، فیلم، شعر، مشروب نوشیدن، رقصیدن، دوستی دختر و پسر وبا هم دانس رفتن، نایت کلاب رفتن، کنار ساحل با لباس بیکینى بودن و…) و آزادى‌هاى اقتصادى  (سرمایه‌دار را محترم داشتن تا سرمایه‌گذارى کند، براى دفاع از او قانون وضع کردن و…)  بسته است.

آقاى دوشوکى، من مجبور هستم چنین ریز بنویسم، چرا که شما اهمیت بزرگ این آزادى‌هاى کوچک را درک نمى‌کنید. چون هرگز با آنها زندگى نکرده‌اید. محفل‌هاى روشنفکرى شما زندگى شما را جور دیگرى رقم زد. این حق شما بود که تیپ زندگى خود را تعیین کنید ولى حق شما نیست که تیپ زندگى خود را براى دیگران دیکته کنید!

من از نسل شمایم و سالى از شاهزاده بزرگترم. می‌دانم در ذهن بیشتر شما هنوز چه نقشه زشتى براى جوان ایرانى است. همین چندى پیش مقاله‌اى از آقاى کورش عرفانى دو اتهامش به شاه فقید در همین زمینه بود:

شاه مدافع فرهنگ غربى بود.
شاه صنعت ملى را توسعه نداد.

شما و من می‌دانیم منطور آقاى عرفانى چیست. او دیدگاه مائوئیستى ورشکسته را مى‌خواهد به نام دموکراسى به جوان ایرانى قالب کند.

آقاى دوشوکى، به نظر من سخنان روزهاى آخر شاه فقید تایید رفتار شما نیست. او مى‌خواست با پذیرش بخشى از درخواست‌هاى ارتجاعى شما، کشور را از غلتیدن به چاه ویل نجات دهد که نشد.

به‌اندیشه‌های خود  در آن روزها بنگرید: آیا نسل شما فرهنگ گلخانه‌اى نمى‌خواست؟ آیا نسل شما اقتصاد گلخانه‌اى نمى‌خواست؟

اتفاقاً فرشگرد از دل خواست آزداى‌هاى مدنى و اقتصادى بیرون آمده است و از این رو با ارتجاع سرخ و سیاه از روز اول مرزبندى دارد.

جوان آن روز از شما سوال مى‌کرد چرا انقلاب کردید؟ فرشگرد ادامه همین سوال است. شما پاسخ پرسش‌هاى او را درست ندادید. او دریافت که پاسخ آن پرسش‌ها در نزد شما نیست، در آزادى‌هاى صرف سیاسى نیست. از این رو او با مرزبندى مشخص با ارتجاع سرخ و سیاه‌ آمده است.

البته که آزادى‌هاى سیاسى مهم است ولى کاربرد این آزادى‌هاى سیاسى در زندگى او باید مشخص باشد. اگر هر کسى بخواهد چون آن دوران به بهانه آزادى‌هاى سیاسى، زندگى را از او بگیرد او به همان اندازه پاسخ خواهد داد.

جوان امروز مانند جوانى ما خام نیست. این تصور شما غلط است. جوان امروز اهمیت زندگى را درک مى‌کند. همان اهمیتى که ما درک نکردیم و از او دریغ داشتیم.

من فرزند دارم. فرزند من سیاسى نیست، از سیاست متنفر است. به دلیل اینکه تعریف سیاست برایش یعنى نابودى آزاد زیستن. این را ما عملاً به او آموختیم و طلبکار هم هستیم که چرا او به اهمیت سیاست واقف نیست. او بسیار باهوش و تیزبین است. فرزند من دنبال یک لحظه آزاد زیستن است. دنبال زندگى ساده است. او ایرانى است. عاشق ایران است. ولى ما این عشق را هم از او گرفته‌ایم. او براى یک نفس آزاد از عشق خود دور است. ما و شما براى دستمالى، قیصریه‌اى را به آتش کشیدیم. گذشته گذشته است. چرا شما باز در آن کوک هستید؟

لس آنجلس

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=146152

یک دیدگاه

  1. ١٣

    اگر اقاى دوشوکى بدنبال ازادى سیاسى است …… چرا بعد از ۴٠ سال
    هـنوز نتوانستند یک گروه منسجم سیاسى تشکیل بدهـند
    ویا یک برنامه کلى براى برون رفت از ج ا
    در خارج نه شاهـى هـست نه ساواک و نه شکنجه ووووووووو
    مشکل افکار کهـنه و پوسیده نسل ۵٧
    مشکل توهـم و خیالات است ووووووو

Comments are closed.