اهداف «پروژه ققنوس ایران» و آنچه مردم از آن انتظار دارند: کمک متقابل! همین امروز و برای همه چیز!

- روزگاری، در نخستین دهه‌ی ۱۳۰۰ خورشیدی با روی کار آمدن رضاشاه، ده‌ها دانشجوی ایرانی به اروپا اعزام شدند تا در رشته‌های مختلف دانش بیاموزند و آن دانایی و توانایی را در بازگشت به کشور در خدمت و سربلندی ملت و مملکت به کار بگیرند. اینک پس از نزدیک به صد سال آن «اعزام» و «بازگشت» معنای دیگری یافته است.
- جامعه ایرانی به دانشمندان و کارشناسان بیشتر اعتماد دارد از همین رو از ققنوس توقع مبارزه سیاسی نیز دارند. حال آنکه تلاش ققنوسیان در عرصه‌ی دیگری جاریست: بررسی و یافتن راهکارهای علمی و عملی برای بازسازی ایران پس از نوزایی و تولد دوباره.
- ققنوس نمی‌تواند به سازماندهی مبارزات سیاسی و مدنی بپردازد و یا خود را درگیر تشکیل یک آلترناتیو سیاسی کند اما کارشناسان علوم اجتماعی در این پروژه قطعا برای ارائه‌ی سیاست‌های آلترناتیو تلاش می‌کنند!
- ققنوسیان می‌دانند فقط کار سیاست نیست که در ایران لنگ مانده! کشورداری یعنی ساماندهی پایدار منابع به شکلی که هم این منابع حفظ و حتی افزایش یابند و هم نه تنها جامعه بلکه طبیعت نیز از آن بهره ببرد!  از همین رو، همه‌ی نهادهای کشور می‌بایست از علم و دانش لازم و کارشناسانه برای این ساماندهی برخوردار باشند.

جمعه ۱۷ خرداد ۱۳۹۸ برابر با ۰۷ ژوئن ۲۰۱۹


الاهه بقراط (+ویدئو) نخستین کنفرانس علمی- پژوهشی «پروژه ققنوس ایران» از ۳۱ ماه مه تا ۲ ژوئن ۲۰۱۹ در شهر تورنتو کانادا برگزار شد. در این کنفرانس کارشناسان سیاسی، اقتصادی، اجتماعی از کشورهای مختلف مانند آمریکا، آلمان، فرانسه، ژاپن و انگلیس بطور حضوری و یا از راه دور مشارکت داشتند. نگاهی به عنوان مباحث نشان می‌دهد که «پروژه ققنوس ایران» تلاش خود را بر مضامین بنیادی و مشکلات عملا موجود در کشور متمرکز کرده است: «رابطه علم و دموکراسی»، «نظریه رهبری سیاسی جدید»، «سیاست‌گذاری عمومی در قرن بیست و یکم و نقش دانش»، «بنای سیاسی اقتصاد بازار»، «مداخله گسترده دولت در اقتصاد و شکل‌گیری فساد»، «بدهی ملی و کاهش ارزش ارز»، «چالش‌های زنان کارآفرین در نظام آموزشی»، «مدیریت بحران»،  «روانشناسی اعتیاد»، «معضل ایدز»، «تولید و توزیع انرژی و زیرساخت‌های لازم برای یک ملت پیشرو»، «چالش‌ها و فرصت‌های سلامت»، «سیستم جدید ارائه خدمات بهداشتی به مناطق روستایی»، «دور باطل زلزله»، «کاربرد انرژی خورشیدی برای ایران»، «آب فراورده شده از زمین» و همچنین ارائه و بررسی نتایج دو نظرسنجی مهم ققنوس درباره سیل اخیر و نافرمانی مدنی که در آن ایرانیان داخل کشور مورد پرسش قرار گرفته بودند.

بنیانگذاران ققنوس در نخستین گام بر یک واقعیت مهم و ویرانگر انگشت می‌گذارند: جدایی سیاست و علم!

همچنین در این کنفرانس ارائه سومین نظرسنجی این پروژه برای بررسی نظرات و امکانات ایرانیان خارج کشور برای بازسازی ایران زیر عنوان «ردیتوس» اعلام شد.

فاجعه‌ی دین بجای دانش در سیاست

وقتی «پروژه ققنوس ایران» در سوم اسفند ۱۳۹۷ اعلام موجودیت کرد، با استقبالی روبرو شد که به دلایل مختلف انتظارش می‌رفت. یکی از مهمترین دلایل، علاقه ایرانیان به  علم و دانش و تحصیل است. بی‌دانشی و ناتوانی جمهوری اسلامی و تخریب‌های تلنبارشده در طول چهل سال، علاقه به دانش و کارشناسان دانا و توانا را دوچندان کرده است.

دلیل مهم دیگر استقبال از ققنوس، شرایط ویژه ایران است. اگر سی، بیست، ده و یا حتی سه چهار سال پیش، گروهی از دانشمندان و کارشناسان و روشنگران ایرانی راه‌اندازی این پروژه را اعلام می‌کردند، بعید بود با این استقبال روبرو شود. چنانکه در تمام سال‌های گذشته اگرچه نه به این صورت، بلکه تلاش‌های فراوانی شد تا مسائل و مشکلات ایران، از جمله در زمینه‌ی سیاست و اقتصاد به صورت علمی مورد توجه قرار گیرد ولی به تشکیل یک نهاد نیانجامید.

نقش شاهزاده رضا پهلوی را نیز در این استقبال نباید از یاد برد که مبتکر پرژوه ققنوس است. روزگاری، در نخستین دهه‌ی ۱۳۰۰ خورشیدی با روی کار آمدن رضاشاه، ده‌ها دانشجوی ایرانی به اروپا اعزام شدند تا در رشته‌های مختلف دانش بیاموزند و آن دانایی و توانایی را در بازگشت به کشور در خدمت و سربلندی ملت و مملکت به کار بگیرند. اینک پس از نزدیک به صد سال آن «اعزام» و «بازگشت» معنای دیگری یافته است. رضا پهلوی، آن اقدام پدربزرگش را با شرایط امروز ایران تطبیق داده است: متشکل کردن کارشناسان و روشنگرانی که نه «اعزام» بلکه عمدتا به دلیل شرایط پس از انقلاب ۵۷ مجبور به ترک میهن خود شده‌اند بدون آنکه لحظه‌ای از یاد و خدمت به میهن و «بازگشت» غافل مانده باشند! وی اجرای این پروژه را به دکتر الهیار کنگرلو سپرد تا با گردآوردن کارشناسان و روشنگران از سراسر جهان، «ققنوس» را حیات بخشد.

سخنان رضا پهلوی در مهمانی «پروژه ققنوس ایران» در کانادا:

بنیانگذاران ققنوس در نخستین گام بر یک واقعیت مهم و ویرانگر انگشت می‌گذارند: جدایی سیاست و علم! پس از پیروزی انقلاب در سال ۵۷ کسانی که روی کار آمدند، دین و ا یمان را بجای دانش، محور تصمیم‌گیری‌ها قرار دادند و نتایج فجیع آن در برابر چشم همه است.

نخستین کنفرانس علمی پروژه ققنوس ایران؛ ۳۱ مه تا ۲ ژوئن؛ تورنتو

به میدان آمدن اهل علم و راهکارهای عملی به صورت یک «پروژه»، پس از اعتراضات سراسری دی‌ماه ۹۶ که  یک نقطه‌ی عطف ملی- تاریخی به شمار می‌رود، آن را به تکیه‌گاه امیدوارکننده‌ای تبدیل ساخته است. به ویژه آنکه پروژه ققنوس در آنچه به عنوان مرام و چشم‌انداز خود زیر عنوان «توانا بود هر که دانا بود؛ با هم برای آینده» اعلام کرده، بر توانایی و دانایی و همبستگی‌ تأکید نموده است.

نوزایی وبازسازی بجای خلاء موجود

انتخاب نام «ققنوس»، این پرنده‌ی اسطوره‌ای که می‌سوزد و هر بار از خاکستر خود زنده برمی‌خیزد، اشاره‌ای بجا به موقعیت کنونی ایران است که بدون مبالغه می‌توان آن را سرزمینی سوخته دانست. اما کم نیستند کسانی که از ظن خود یار ققنوس می‌شوند و توقعات خویش را از آن دارند. توقعاتی که اگرچه بجاست اما از ققنوس به عنوان یک نهاد علمی نمی‌توان انتظار داشت که پاسخگوی آنها باشد.

کنفرانس اعلام موجودیت پروژه ققنوس ایران/ ۲۲ فوریه ۲۰۱۹/ سوم اسفند ۹۷

با اینکه بنیانگذاران ققنوس در کنفرانس خبری اعلام موجودیت و همچنین در گفتگوهای گوناگون تأکید کرده‌اند که فعالیت این پروژه «سیاسی» نیست ولی برخی از آن انتظارات سیاسی دارند. در بهترین تعریف شاید بتوان گفت، درست است که راه‌اندازی پروژه ققنوس یک اقدام سیاسی است اما فعالیت آن نه سیاسی بلکه علمی و پژوهشی است اگرچه نتایج این فعالیت تنها در تصمیم‌گیری‌های سیاسی و توسط سیاستمداران می‌تواند عملکرد داشته باشد!

توقع فعالیت سیاسی از یکسو به دلیل کمبودهای جامعه‌ی سیاسی ایران در داخل و خارج کشور است و از سوی دیگر به دلیل اعتمادیست که جامعه ایرانی بطور کلی نسبت به دانشمندان و کارشناسان دارد. اما تلاش ققنوسیان در عرصه‌ی دیگری جاریست: بررسی و یافتن راهکارهای علمی و عملی برای بازسازی ایران پس از نوزایی و تولد دوباره. پس ققنوس نمی‌تواند برای مثال به سازماندهی مبارزات سیاسی و مدنی بپردازد و یا خود را درگیر تشکیل یک آلترناتیو سیاسی کند اما کارشناسان علوم اجتماعی در این پروژه قطعا برای ارائه‌ی سیاست‌های آلترناتیو تلاش می‌کنند!

این سیاست و سیاستمداران هستند که درباره منابع یک جامعه تصمیم می‌گیرند! پس هر آن کسی که در هر عرصه از این منابع به پژوهش و فعالیت و ارائه راهکارهای علمی و عملی اشتغال دارد، بر سیاست و در نتیجه بر تصمیم‌گیری‌های سیاستمداران تأثیر می‌گذارد.

وجود یک جمع متشکل از دانشمندان و کارشناسان و روشنگران که در عرصه‌های مختلف به بررسی مشکلات عملا موجود بپردازند و راهکارهای واقعی و عملی برای کاهش یا حل آنها ارائه دهند، یک خلاء بزرگ را که در دوران حیات این نظام شکل گرفته، پر می‌کند! این خلاء علمی در ایران، با وجود دانشمندان و کارشناسان دلسوز در عرصه‌های  مختلف، با گروه‌های مکتبی و عقیدتی پر شده که دانش  و توانایی‌های لازم را برای انجام مسئولیت‌های خود در مقام‌هایی که منصوب شده‌اند ندارند! گذشته از اینکه، ساختار مسدود و انحصارطلب نظام نیز اساسا اجازه‌ی حضور افراد غیرمکتبی و خارج از ایدئولوژی حاکم را نمی‌دهد.

از همان سال‌های نخست جمهوری اسلامی، پس از اخراج‌ها و پاکسازی‌های فرهنگی و دانشگاهی:
بخشی از «تحصیلکردگان» را سهمیه‌های عقیدتی و نهادهای حکومتی تشکیل می‌دهند که برای نشستن بر کرسی‌های مدیریت و مسئولیت نظام تربیت می‌شوند.
بخشی دیگر، راهی به نهادهای تصمیم‌گیرنده و تعیین‌کننده پیدا نمی‌کنند.
و بخش مهمی نیز از بهترین دانشجویان و فارغ‌التحصیلان در چارچوب پدیده‌ی فاجعه‌بار «فرار مغزها» راهی کشورهای دیگر می‌شوند.
به نهادهای مردمی و سازمان‌های غیردولتی نیز فضای تنفس مستقل داده نمی‌شود.
فعالیت‌های فردی کارشناسان و متخصصان باوجدان و میهندوست نیز در محدوده‌های کوچک مسدود می‌ماند؛ البته اگر ساختار حاکم آنها را خنثی و نابود نکند.

دانایی، توانایی است!

به همین دلایل است که اگرچه مشکل اصلی ایران یک معضل سیاسی و ساختاری است، اما «پروژه ققنوس ایران» در چارچوب یک پروژه علمی حیطه‌ی کار خود را در رابطه با این معضل تعریف کرده است. ققنوسیان می‌توانند هر اعتقاد مذهبی یا غیرمذهبی، هر تعلق قومی و نژادی و جنسی و یا هر گرایش سیاسی داشته باشند. آنچه آنها را پیوند می‌دهد دانایی و توانایی آنها و احساس مسئولیت درباره کشورشان ایران و مردم آن است. آنها می‌دانند فقط کار سیاست نیست که در ایران لنگ مانده! کشورداری یعنی ساماندهی پایدار منابع به شکلی که هم این منابع حفظ و حتی افزایش یابند و هم نه تنها جامعه بلکه طبیعت نیز از آن بهره ببرد!  از همین رو، همه‌ی نهادهای کشور می‌بایست از علم و دانش لازم و کارشناسانه برای این ساماندهی برخوردار باشند.

دین، آنهم فرقه‌ای محدود از یک مذهب محدود، که با سودجویی افرادش، باز هم محدودتر می‌شود، اساسا قادر به درک پدیده‌ی کشورداری نیست! رهبری جمهوری اسلامی و زمامداران این نظام حتی به مشاوره‌ی دانشمندان دلسوز و کارشناسان مردم‌دوست اعتنایی ندارند و گمان می‌کنند با تکرار روایات و حدیث از قرون گذشته می‌توانند یک جامعه را در قرن بیست و یکم، نسبت به ناتوانی‌های خود توجیه کنند! شانس بزرگ جمهوری اسلامی این بود که در کشوری با بنیه‌ی بسیار قوی که در پنجاه سال پهلوی تنومند شده بود، به قدرت رسید. این بنیه آنها را چهل سال نگه داشت. ولی حالا با به میدان آمدن نسل‌های جوانتر و متأسفانه بر باد رفتن بسیاری از منابع طبیعی و انسانی، بنیه‌ی ایران و همزمان نظامی که بر آن حاکم است، ته می‌کشد. با این تفاوت که آنکه می‌رود حکومت است و آنکه می‌ماند ایران است تا خود را بازسازی و ترمیم کند. «پروژه ققنوس ایران» در خدمت این بازسازی و ترمیم قرار دارد و هر آنچه اندوخته، در طبق اخلاص تقدیم مردم ایران می‌کند. سد پوسیده و فرسوده‌ی جمهوری اسلامی نمی‌تواند تا ابد بین ایران و فرزندانش، در داخل و خارج، جدایی بیندازد.

ققنوس می‌داند در جهان امروز، توانایی [اقتدار] در دانایی است از همین رو شعر پُرمغز «توانا بود هر که دانا بود» را که زمانی هر کودک دبستانی در ایران در نخستین صفحه کتاب خود با آن آشنا می‌شد، شعار خود قرار داده است.

در همین مدت کوتاه که از اعلام موجودیت ققنوس می‌گذرد، هزاران پیام به آن رسیده. از گوشه و کنار کشور، هر کسی در هر کاری می‌خواهد نقشی در این پروژه داشته باشد. عکس و خبر می‌فرستند؛ درددل می‌کنند؛ از اوضاعی می‌گویند که دیگر قابل تحمل نیست؛ حتی انتظار دارند ققنوس به آنها امید بدهد تا فکر خودکشی را از سر به در کنند! آنها هم می‌خواهند کمک کنند و هم کمک می‌خواهند! همین امروز! برای همه چیز!

این انتظارات سبب شده است که یک مسیر دو طرفه بین ققنوس و مخاطبان برقرار شود. البته ققنوس نمی‌تواند به حل مشکلات فردی و شخصی شهروندانی که با آن تماس می‌گیرند کمک کند زیرا نه با این هدف به وجود آمده و نه موقعیت و ابزار آن را دارد و نه می‌تواند نقش نهادهای حکومتی را که موظف به خدمتگزاری مردم است برعهده بگیرد! وگرنه قطعا دریغ نمی‌داشت! ققنوس در مسیر خود برای آینده‌ای تلاش می‌کند که این مشکلات در برنامه‌ها و راهکارهای کلان سیاسی و اقتصادی و اجتماعی به حداقل برسند. مردم هم می‌توانند با شرکت در نظرسنجی‌ها، با پشتیبانی معنوی از فعالیت‌های ققنوس، با ارائه نظرات و تجربیات خود در عرصه‌های مختلف و با تلاش برای استفاده از هر امکانی که در ایران و خارج برای آموزش و مهارت دارند، به تحقق این پروژه یاری برسانند. با وجود همه این مصیبت‌ها، خود را و جامعه‌ی خود را دست کم نگیریم!

ققنوس، این کشوریست که سوخته و می‌بایست از خاکستر خود دوباره زنده برخیزد. آینده از آن نسل‌های جوان و مبتکر و پویای ایران است که بار دیگر جایگاه کشور خود را با دانایی و توانایی و صلح و همزیستی و همگرایی با همسایگان و همه‌ی کشورهای منطقه و جهان تثبیت خواهند کرد.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=158532

11 دیدگاه‌

  1. فرهاد

    ما فقط شاه میخایم فقط سیستم حکومت پادشاهیه ک ایرانو زنده میکنه، همگی باید از شاهزاده دفاع کنیم ما باید دنبالش باشیم نه اینکه ایشون دنبال حمایت مردمش باشه ! باید ترسو کنار بگزاریم و بلند اعتراض کنیم

  2. پويا

    بى گمان از نظر من تائید و سپاس من مؤید اهمیت نظر من نیست.
    براى آن است که نویسنده بداند بعنوان یک فرد آن را بدقت خوانده و پسندیده است.
    ار بانو بقراط چنین نوشتار ارزشمندى انتظار مى رود.
    سپاس از شما

  3. irani

    جناب سپاس گذار کهیان لندن . تجربه و اندوخته خود را برای پیشناد کردن و پیداکردن راه حلی مناسب ٬ سیاست بازی و سیاست مداری گفته نمی شود یا معنی . بلکه مشاوره و پیشناد . برقرار باد حکومت شاهنشاهی سکولار دموکرات در ایران . درود بر شاهزاده رضا پهلوی . ( شعارسرنگونی . جنگ جنگ جنگ نمیخواهیم . شاه باید برگردد . شاه باید بر گردد . ) رضاه شاه بزرگ روحت شاد .

  4. irani

    ۲- انجام این کار از ارزش خیلی بالای استراتژی و ژیو پولتیک منطقه ای بر خوردار خواهد بود . نفت خام را باید همانگونه که محمد رضاه شاه پهلوی فقید با طرح و ایجاد صنایع پتروشیمی در ایران پایه گذاری کرده بود دنبال شود . اجرای این طرح برابر با ایجاد ملیونها فرصت شغلی برای جوانان و ایندگان ایران و ایرانی خواهد بود . اولین حرکت از میان برداشتن حکومت اخوندی مارکسیست اسلامی جهادیون خواهد بود . برقرار باد حکومت شاهنشاهی سکولار دموکرات در ایران . شعار سراسری برای سرنگونی . ( جنگ جنگ جنگ نمیخواهیم .. شاه باید برگردد . شاه باید برگردد . ) رضاه شاه روحت شاد .

  5. irani

    ۱ – ایران عزیز ما اصولا با داشتن بزرگترین ذخیره گاز جهان احتیاجی به ذغال سنگی که باعث الودگی اب و هوای جهان می شود ندارد . دولتهای غربی مدتهاست در بستن این معادن و استراخ ان را در برنامه دارند و به اجرا گذاشته اند . اگر ایرانیان حقیقتا و واقعا به این مهم پی برده باشند باید بدانند که ما اصلا احتیاج به صادرات نفت خام و انرژی اتمی برای تولید انرژی و در امد ملی نداریم . با ایجاد و ساختن ۲ نیروگاه گازی در هر استان ایران هم می توانیم برق صنایع داخلی و تجاری و عمومی ارزان برای تولید داشته باشیم و هم اینکه می توانیم به ترکیه . اذر بایجان . ترکمنستان . تاحیکستان . افغنسان . پاکستان . حوزه خلیج پارس و عراق برق بفروشیم .

  6. ١٣

    با سپاس از اگاهـى رسانى کیهـان لندن

    در اینده ایران ما فقط به دانشمندان و فقط افراد متخصص احتیاج داریم
    ونه به سیاستمداران و سیاست بازان از جنس ایرانى (نداشتن اعتماد )??
    باید اداره امور کشور به این افراد داده شود (بدون جناح بازى و دین بازى و قبیله پرستى )
    حتى در کشورهـاى پیشرفته هـم مردم به سیاستمداران اعتماد چندانى ندارند

  7. ناشناس

    آنکه می‌ماند ایران است, آنکه می‌ماند ایران است, آنکه می‌ماند ایران است!
    درود بر شاهزاده رضا پهلوی!

  8. irani

    به خدای ایران وجهان هستی سوگند جماعت اخوند جز روضه خوانی زیارت نامه و چگونه وارد مستراح شدن و لعن و نفرین فرستادن چیزی از سیاست و فروش نفت و مملکت داری مدرن که رضاه شاه پهلوی بنیانگذارش بود نمی دانستند و نمی دانند . این خاینین تبهکار مارکسیست اسلامی ٬ توده ای ٬نهضت ازادی . فدایی و جهادیون بودند که تا به امروز کارگزاران این غده سرطانی بودند و هستند . شعار سراسری سرنگونی رژیم اخوندی . ( جنگ جنگ جنگ نمیخواهیم .. شاه باید بر گردد . شاه باید برگردد . ) رضا شاه بزرگ روحت شاد .

  9. عسگرآقا

    طایفه ملایان تبهکار دست از غارت بر نخواهند داشت، تا دستشان را قطع کنیم !

    تا زمانیکه ملایان کذاب تازی تبار و غاصبین سرزمین کهن ایران، خلع ید و خلع لباس نشوند، راه سازندگی و عظمت ایران بسته است. تنها راه نجات : شورش و قیام مدنی همگانی مردم تا آزاد کردن ایران عزیز است!… با آتشی که افروختند تر و خشک باهم هم سوختند و دل همه فرزندان ایرانزمین را سوزاند و خواهد سوزانید.درود بر شاهزاده و ققنوسیان گرامی.

    بهل قصه ی تازی و بیغوی…سخن گوی از خسرو پهلوی !

  10. irani

    ۲- اگر ما امروز تا ماه اگوست هرروزه تظاهرات ضد جنگ فقط با یک شعار محوری ( جنگ جنگ جنگ نمیخواهم .. شاه باید برگردد . شاه باید برگردد . ) بازی شطرنج سیاسی جنگ طلبان ایرانی و امریکای را به هم خواهیم زد و قدرت یگانگی ملت ایران را با رهبری شاه سکولار دموکرات در میز مذاکرات جهانی خواهیم داشت . برقرار باد حکومت شاهنشاهی سکولار دموکرات در ایران . درود بر شاهزاده رضا پهلوی . ( شعار سرنگونی . جنگ جنگ جنگ نمی خواهیم .. شاه باید برگردد . شاه باید برگردد . ) این اولین قدم پاره کردن زنجیر اسارت ایرانی از اتحاد سرخ و سیاه تبهکار و ازادی همه ایرانیان خواهد بود. رضاه شاه بزرگ روحت شاد .

  11. irani

    ۱- هشدار به همه ایرانیان وطن دوست همه روشنگران ٬ روشنفکران ٬ گروها و احزاب و تشکیلات ایرانی . احتمال ان را در نظر بگیرید در ماه اگوست به ایران حمله نظامی بشود یعنی ۲ ماه دیگر . در مقابله با این احتمال پیش رو چه باید کرد ؟ حال نگاهی بکنید به خبر احتمالی انفجار بزرگترین اتشفشان نیمه فعال جهان یلوستون تا ۲ ماه دیگر در امریکا . انها چه خواهند کرد؟ با نگاه به فاکتورها و داده های علمی متخصصین شروع به تخلیه جمعی مردم از منطقه میکنند . اطلاع رسانی از عوارض ممکن و چگونه از خود و خانوداه در دفع ضرر برای همه را به اجرا می گذارند .

Comments are closed.