دختر ١٧ ساله تهرانى که معلم ۴۶ ساله خود را در نبود پدر و مادرش به منزل آورده بود، هنگام بازگشت آنها به خانه او را زیر تختخواب خود پنهان کرد اما خانواده دختر به ماجرا پى بردند و مربى را از زیر تخت بیرون کشیدند، کتک مفصلى به او زدند و پلیس را در جریان قرار دادند.
به نوشته روزنامه خراسان، این دختر در دادگاه توضیح داد که پدرم فروشگاه وسایل کودکان دارد. او و مادرم اصلا با هم تفاهم ندارند، غالبا با یکدیگر درگیر مىشوند و مادرم دائم داروهاى اعصاب مصرف مىکند. چندى پیش پدرم همسر دیگرى اختیار کرد و بیشتر اوقات منزل خانم جدیدش بسر مىبرد. من که تنها فرزند خانواده هستم معمولا با پسرهاى محل بازى مىکردم و هر وقت پدر و مادرم با هم دعوا مىکردند و از خانه بیرون مىرفتند به خانه مادر بزرگ پیرم مىرفتم که هیچگونه درکى از وضع زندگى من نداشت. وقتى بزرگتر شدم بیشتر اوقات تنها بودم و خودم را با خواندن کتاب و گوش دادن به موسیقى مشغول مىکردم. حدود یک سال پیش مرد ۴۶ سالهاى در مدرسه مربى آموزشى من و همکلاسانم شد. آن روزها سعى مىکردیم سر کلاس او را دست بیاندازیم ولى وى با معلومات عمومى زیاد و آرامش خود ما را غافلگیر مىکرد و من که خیلى کتاب مىخواندم، سوالات زیادى از او مىپرسیدم. این موضوع به آشنایى من و معلمم کمک کرد.
کم کم ارتباط تلفنى بین ما برقرار شد و فکر مىکردم مرد رویاهایم را پیدا کردهام. ارتباط عاطفى و دیدارهاى حضورى ما بیشتر و بیشتر شد و من به زندگى خصوصى او راه یافتم. ضمنا متوجه شدم رابطه خوبى با همسرش ندارد. رابطه عاطفى بین ما هر روز بیشتر مىشد تا آنکه سال گذشته مادرم با بررسى تلفن موبایل من ماجرا را فهمید و از آن پس زندگى شیرینم تلخ شد و در منزل به صورت زندانى در آمدم. با این وجود به هر ترتیب بود و با استفاده تلفن منزل با ا. ن. تماس مىگرفتم تا آنکه روزى او براى گرفتن کتابى که به امانت به من داده بود به منزل ما آمد و در اتاقم سرگرم صحبت بودیم که پدر و مادرم وارد خانه شدند و داشتم سعى مىکردم او را زیر تختخواب پنهان کنم که آنها متوجه شدند، او را از زیر تختخواب بیرون کشیدند، کتک مفصلى به او زدند و تحویل کلانترى دادند.
پدر عشق بسوزه 🙂
به جای خبر دو تا آدم راضی که خوب به عواطف یک یا شاید چند آدم دیگه آسیب زدن یه مستند بسازید از فقر و تاثیرش رو روسپیگری در خانه های عفاف!!! و فروش دختران ایرانی در کشورهای مختلف شاید یه کم به غیرت بی غیرت نداشته مون برخورد یه تکونی خوردیم.
یکی با یکی خوابیده دیگه حالا. این الان خبره؟ حالا این که حد و مرز نمیشناسن و با مرد زن دار بوده کمی نیاز به فکر داره. ولی تو همه کشورا از این چیزا پیش میاد آزارشون هم نهایتا به زن اون یارو رسیده دیگه. یه نفر آزار دیده. ولی این همه بدبختی که از سر و کول مملکت بالا میره. پول مردمی رو دزدیدند زنانش رو تن فروش عراقی کردند که چند صد هزار آدم مرد پاشون رو نتونن بذارن تو خاک ایران. بچه مدرسه ای تو سطل آشغال دنبال زنده موندنه. پدرهای ایرانی بسیار با شرم می رن خونه. مادر های بسیار با درد روز می گذرونند.