تجزیه‌ی خاموش ایران، باج برای بقا

شنبه ۲ شهریور ۱۳۹۸ برابر با ۲۴ اوت ۲۰۱۹


هوشمند رحیمی‌- دی ماه سال ۱۳۹۶ در خیزش مردمی‌ که اعتصابات و اعتراضات سراسری را با خود به همراه داشت، جمهوری اسلامی مستقیم یا غیرمستقیم توسط عمال و مزدوران خود که ساکن دیگر کشورها بوده و در نقش اپوزیسیون ظاهر شده‌اند، در صدد القای این امر بود که اگر رژیم سرنگون گردد، ایران به سرنوشتی مانند سوریه دچار می‌شود و خطر تجزیه به صورت جدی ایران را تهدید می‌کند. در همان زمان بسیاری از فعالان و از جمله نگارنده این سطور تمام توان خود را به کار گرفتیم تا این پیام را به گوش همگان برسانیم که ایران، هرگز سوریه و فلسطین و یمن نخواهد شد و این تنها پروپاگاندای رژیم است تا بین مردم چنددستگی و انشقاق ایجاد کند.

به هر روی آن روزگار گذشت و امروز ایران با خطری به مراتب بزرگتر از آنچه رژیم می‌گفت دچار شده است و در صورت سکوت ما و بقای رژیم صدماتی جدی به خاک آباء و اجدادی ما وارد می‌کند. ذکر این نکته نیز خالی از فایده نیست که از دیرباز قدرت‌های بزرگ در صدد بودند تا ایران را تجزیه و کوچک کنند که بتوانند به راحتی به منابع طبیعی موجود در آن دسترسی داشته باشند که سرآمدشان انگلستان و روسیه بوده‌اند؛ انگلستان همواره به دنبال ذخایر نفتی و گازی جنوب ایران و روسیه به دنبال تصاحب دریاچه کاسپین و دسترسی به خلیج فارس بوده است، جالب آنکه در زمان ملی شدن صنعت نفت، توده‌ای‌ها معتقد بودند فقط چاه‌های نفتی جنوب کشور باید ملی شوند و آنچه در شمال هست متعلق به روسیه است (برای مطالعه بیشتر رجوع کنید به کتاب «خواب آشفته نفت» نوشته دکتر محمدعلی موحد). گرچه در برهه‌هایی از زمان نیز موفق شده‌اند و برای نمونه در سال ۱۲۶۱ خورشیدی، با معاهده پاریس که مورد حمایت انگلستان بود، افغانستان برای همیشه از ایران جدا شد. همچنین بحرین که از دیرباز بخشی از ایران به شمار می‌رفت، از سال ۱۱۶۰ از سلطه ایران خارج شده به تصرف آل‌خلیفه و از حدود ۱۲۷۰ به اشغال کامل بریتانیا درآمده بود. تا پیش از کودتای ۱۲۹۹، که منجر به عزل احمدشاه قاجار و به قدرت رسیدن رضاشاه کبیر گردید، ایران ۱۱ بار در صدد بازگرداندن بحرین برآمد که به دلیل مخالفت دولت انگلیس ناکام ماند. از آن پس نیز تا سال ۱۳۴۶ هرگز از ادعای حق حاکمیت خود بر بحرین چشم نپوشید. همزمان که بریتانیا اقدام‌های متفاوتی برای افزایش نفوذ خود در جزیره می‌کرد، ایران با اعتراض‌های رسمی‌و غیررسمی‌و گاه با اقدام‌های عملی و نامه‌نگاری پاسخ می‌گفت. ایران حتی به سازمان‌های بین‌المللی نیز شکایت کرده بود که به علت تقارن زمانی آنها با جنگ جهانی دوم به جایی نرسید. به هر روی، بحرین که چند قرن خارج از حاکمیت ایران به حیات خود ادامه داده بود، با پشتیبانی انگلستان و طی رفراندومی‌ برای همیشه از ایران جدا شد اما محمدرضاشاه پهلوی توانست در ازای آن سه جزیره تنب کوچک و بزرگ و ابوموسی را تصاحب کند که به لحاظ استراتژیک از اهمیت بالایی در خلیج فارس برخوردارند و امارات متحده عربی همواره در تلاش برای تصاحب آنها بوده و هست.

در سال ۱۲۷۲ قاجار طی قرراردادی، جزایر آشوراده و فیروزه را به روسیه بخشیدند که بعدها رضا شاه توانست آشوراده را باز پس گیرد و محمدرضا شاه در ازای جزیره فیروزه  دشت مغان را به خاک ایران اضافه نمود. اروندرود نیز یکی دیگر از این محل‌های مناقشه است که گرچه عده‌ای در تلاش هستند تا بگویند در زمان محمدرضاشاه پهلوی این رود از ایران جدا شده اما حقیقت تاریخی حکایتی دیگر دارد و مناقشه‌ای دست کم ۴۰۰ ساله میان عثمانی و ایران را تصویر می‌کند؛ مناقشه‌ای که در نهایت با تشکیل کشور جدیدی به نام عراق بعد از جنگ جهانی دوم، دو مرتبه در سال‌های ۱۹۳۷ و ۱۹۷۵ مورد توافق قرار می‌گیرد که بر اساس آخرین معاهده که موسوم به الجزایر است، خط تالوگ، یعنی عمیق‌ترین قسمت رودخانه مرز بین دو کشور تعیین می‌گردد.

بطور کلی پس از جنگ جهانی دوم و با تاسیس کشور امارات متحده عربی که پیش از آن به ساحل دزدان یا قراصنه معروف بود، در سال ۱۹۷۱ این ادعا مطرح شد که خلیج پارس به این علت که با شرایط جغرافیایی تغییر کرده و حال با کشورهای عربی احاطه شده است باید نامش تغییر کند که تا امروز این مسئله موجود است. مضاف بر همه اینها، عهدنامه‌های گلستان و ترکمانچای که گل سرسبد دسته‌گل‌های قاجار در بذل و بخشش از پیکر ایران هستند و سخن درباره تجزیه‌طلبانی چون کوچک جنگلی، شیخ خزعل و پیشه‌وری و دیگران را به مجالی دیگر وا می‌گذاریم.

با وقوع شورش ۵۷ و اشغال ایران توسط انیران و جهانوطنی‌ها، با پشتیبانی انگلیس، شوروی، فرانسه و آمریکا این روند متوقف نگردیده و فقط شکل آن تغییر کرده است. اینبار حاکمانی که مدعی استقلال هستند و با شعار استقلال و آزادی آمدند، در هر دو مورد فقط نامی‌ از آنها باقی گذارده‌اند و همان آزادی‌های مدنی و اجتماعی و رفاه نسبی که تا پیش از ۵۷ به وجود آمده بود را نیز از میان برداشتند و اما استقلال، قصه پر غصه‌ای است که کشور ما همواره طی قرون با آن دست به گریبان بوده است. جمهوری اسلامی که موجودیت خود را با اعتراضات سراسری سال ۹۶ در خطر دیده است، دست به اقداماتی می‌زند که بطور شگفت‌آوری بسیار شبیه به اقدامات قاجار دارد و از آنجاکه اکثر دولتمردان و سیاستمداران جمهوری اسلامی ایرانی‌تبار نیستند و ملتزم به ایدئولوژی ارض‌المسلمین و امت بجای تمامیت ارضی ایران و ملت هستند، بخشیدن ایران برای ایشان کوچکترین اهمیتی ندارد.

جالب است که در سال ۱۳۹۲ وقتی محمود احمدی نژاد که سابقه حضورش در اجلاس کشورهای حاشیه خلیج فارس و اعتراضی به نام جعلی نوشته شده بر بالای سرش نداشت جای خود را به حسن روحانی می‌داد، جامعه هنوز از وقایع ۸۸ ملتهب بود و ایران در انزوای کامل سیاسی در عرصه بین‌المللی قرار داشت، گرچه این انزوا از بدو ورود خمینی به ایران رخ داد و فقط در چهل سال گذشته شدت و ضعف آن کم و زیاد شده است. به هر روی این موضوع باید تا حدی تلطیف می‌شد و وزیر امور خارجه که از جمله وزرایی است که با پیشنهاد خامنه‌ای یا هر شخصی که رهبری را بر عهده داشته باشد، به صورت یک رسم و نه قانون، انتخاب می‌شود، باید شخصی انتخاب می‌شد که بتواند تا آن حد سَیّاس باشد که کمتر کسی تاب تقابل با او را داشته و یا دست کم از هم‌پایگان خارجی خود چیزی کم نداشته باشد؛ اینگونه بود که ناگاه جوانی که روزی در آمریکا می‌خواست از دیوار بیمارستانی که محمدرضا شاه پهلوی در آن بستری بود بالا برود، و دوران خدمت سربازیش را در نیویورک و در سازمان ملل به انجام رسانده، و از جمله خدمات درخشان او به جمهوری اسلامی مذاکره برای قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت یا همان «جام زهر» معروف است، وزارت خارجه جمهوری اسلامی را بر عهده گرفت و با تمام توان از قدرت مغلطه و سفسطه خود استفاده کرد تا کشورهای پنج بعلاوه یک و در نهایت جامعه جهانی را نسبت به جمهوری اسلامی خوش‌بین کند و با استفاده از اصول پذیرفته شده، یک کلاه شرعی بر تمام اعمال خلاف موازین بین‌المللی رژیم از هر منظری خاصه هسته‌ای و حقوق بشری بگذارد که در فقره هسته‌ای منجر به «برجام» گردید که فرجامش را می‌دانیم.

اما کار به همینجا ختم نشد و در سال ۱۳۹۶ اعتراضات سراسری باعث شد تا «بیت رهبری» و سپاه موقعیت خود را در خطر ببینند و دست به اقداماتی بزنند تا جایگاه خود را تثبیت کنند و طی قراردادهایی قسمت‌هایی از خاک ایران را به دیگر کشورها یا به قول خودشان اجانبه واگذار کنند. حال شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» به «با شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» تغییر ماهیت می‌دهد و رژیم برای بقای خود امتیازاتی را به کشورهای دارای حق وتو در شورای امنیت یعنی چین و روسیه می‌دهد و البته این تنها گوشه‌ای از خیانات ایشان است. تحت عنوان اجاره و حق صید ماهی‌های غیرحلال، آب‌های خلیج فارس، خاصه آب‌های جزیره قشم (بزرگترین پایگاه قاچاق سپاه در ایران، این جزیره است) و جزیره کیش به اجاره بلندمدت به چین داده می‌شود و محمدجواد ظریف در برنامه تلویزیونی از این قرارداد دفاع می‌کند و آن را امری کاملاً طبیعی تلقی می‌کند!

از سوی دیگر، در آکتائو و طی مذاکراتی از حقوق ایران در دریاچه کاسپین چشم‌پوشی می‌کند که تعجب کارشناسان روس را در زمان خود بر می‌انگیزد و البته که ظریف با حضور در مجلس و اشاره به اینکه: «این قرارداد مورد تایید حضرت آقا هم قرار گرفته است» و همچنین انکار واقعیات تاریخی و وارونه جلوه دادن آنها نقش خود را به خوبی در این قسمت هم بازی می‌کند؛ در ادامه بندر چابهار را به هند اجاره می‌دهند و در آخرین نمونه‌ها، شنیده‌ها حاکی از اجاره بوشهر به روسیه است که البته طبق معمول تکذیبیه‌ای داده‌اند که بنا نیست «بندر چابهار» به روسیه اجاره داده شود! در حالی که این بندر پیشتر به هند اجاره داده شده و موضوع اجاره «بوشهر» به روسیه مطرح است. تمام این اقدامات در حالیست که طبق اصل نهم قانون اساسی: «… هیچ فرد یا گروه یا مقامی‌حق ندارد به نام استفاده از آزادی، به استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی و تمامیت ارضی ایران کمترین خدشه‌ای وارد کند و…»

تمام آنچه در بالا آمد و جز اینها ستم‌هایی است که بر میهن ما توسط انیران رفته و امروز این گربه نمی‌داند به کدامین دردش بنالد؟ رژیمی‌ که مردم را از تجزیه ایران می‌ترساند، برای بقای خود اقداماتی انجام می‌دهد که به باور نگارنده این سطور «تجزیه خاموش» ایران است و مردم ایران باید بدانند که اگر امروز دست به زانوی خود نگذاشته و بلند نشوند و این رژیم را سرنگون نکنند، گذشته از عاقبت تلخی که متوجه خود و فرزندانشان کرده‌اند، در تاریخ نیز از ایشان به نیکی یاد نخواهد شد و سخت قضاوت خواهند شد. البته شاید رژیم دارد به شیوه‌ای رذیلانه در رگ‌های این گربه نیز اسید جاری می‌کند تا او را از پای در آورد و این موضوعی است که فقط زمان آن را مشخص می‌کند اما آنچه نگارنده عمیقاً به آن ایمان دارد اینست که اراده ملت می‌تواند تمام این دسیسه‌ها و خدعه‌ها را بی‌تاثیر و خنثی کند. به امید اینکه این اتفاق نوشدارو پس از مرگ سهراب نشود.

*هوشمند رحیمی‌وکیل پایه یک دادگستری

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=167440

یک دیدگاه

  1. تیرداد

    این رژیم با این کشور بیگانه است! ایران یک غنیمت جنگی است که به دست اشغالگران مسلمان افتاده است.

    “آخوند‌ها باقیمانده لشکر اعراب هستند” بهمن م.

Comments are closed.