هوشمند رحیمی – از زمانی که شورشیان ۵۷ مخالفتهای خود را با نظام شاهنشاهی ایران آغاز کردند، همواره و هر روز شاهد عبارات و اصطلاحاتی نوظهور بودیم که در ادبیات سیاسی حتی آن عبارت مرکب، خود را نقض میکرد، چه رسد به اینکه ماهیتش چه باشد. پیشتر مطلبی با همین مضمون در چند شماره نوشته و منتشر شده است که در اینجا برای جلوگیری از اطاله مطلب، از بازگویی آنها صرف نظر میگردد (علاقه مندان میتوانند این سری مقاله را در اینجا مطالعه کنند).
در اردیبهشت ماه سال ۹۷ و در آستانه برگزاری انتخابات بود که در مقاله «رای به زور و مشروعیت به چمبه!» دلایلی را در این خصوص به تحریر قلم درآورده و دلایل موافقان شرکت در انتخابات را به بوته نقد کشاندم. آنچه روی داد را بگذاریم و بگذریم تا همین هفته گذشته که جواد ظریف به سوئد آمده بود و چندین مرتبه در برابر پرسشها با استناد به درصد شرکتکنندگان در انتخابات رژیم جمهوری اسلامی را مشروع و قانونی خواند و مخالفان را عدهای قلیل معرفی کرد. البته در یک حکومت مردمسالار حتی حقوق اقلیت نیز باید تضمین گردد و از این روست که نگارنده این سطور معتقد است که دموکراسی نوع نوینی از دیکتاتوری است که با حاکمیت اکثریت بر اقلیت بنا میگردد، و اقلیت زندانی خواستهای اکثریت میشوند. در حقوق تجاری معمولاً راهکارهایی برای شرکای اقلیت در نظر گرفته میشود تا ایشان نیز بتوانند در امور اداره شرکت سهیم باشند و همین امر باید در سطح کلانتر و در سطح جامعه نیز گسترده گردد. اما لفاظی و سوء استفاده سخنگوی جمهوری اسلامی از این آمار سابقهای به درازای عمر رژیم دارد، نشان به آن نشان که هر انتخاباتی را رفراندومی برای مشروعیت خود میخوانند. حال باید از مردمی که چنین در فلاکت و بدبختی غرق شدهاند پرسید، شما که با استدلال انتخاب بین بد و بدتر پای صندوقهای رای رفتید، آیا توانستید بد را حاکم کنید؟ آیا باور دارید که شما حاکم بر سرنوشت کشور هستید؟ شما حسن روحانی را به عنوان بد انتخاب کردید، اما بدتر که ابراهیم رییسی بود پستی را تصاحب کرد که ۱۰ سال بر مسند آن تکیه میزند و از بسیاری منظرها دارای اختیارات بیشتر و موثرتر از رییس جمهوری است که فقط یک مدیر دفتری در رژیم سیاسی ایران محسوب میشود و اختیاری برای سیاستگذاری ندارد.
سخن از رییس جمهور شد، بد نیست نگاهی هم به سخنان ایشان داشته باشیم. ایشان نخستین بار در بهمنماه ۹۷ مسئله رفراندوم را مطرح کرد که در مقالهای جداگانه و در همان زمان تحت عنوان «روحانی و دروغ دل انگیز رفراندوم» به آن پرداختهایم، و در اینجا به همین مقدار بسنده میکنیم که ایشان برپایی همهپرسی برای قوانین عادی کشور را همان رفراندوم مورد مطالبه مردم معرفی میکند و به شیوهای رذیلانه این خواست بر حق را به گونهای دیگر جلوه میدهد. در نمونهای دیگر، نظرسنجی را که یک قالب مشخص دارد، تغییر داده و لابد با این تفکر که چه سخن حکیمانه و روانشناسانهای زده است، بیان میکند هر روز که از خیابانها رد میشود نظرسنجی میکند، با نگاه به صورت مردم! البته اگر کسی شیوه اسکورت خودروی حامل مسئولان را دیده باشد، میداند که این خودروها اساساً توسط اسکورت احاطه میشوند و با چنان سرعتی از خیابانها عبور میکنند که حتی خواندن تابلوی بالای مغازهها بعید به نظر میرسد، چه رسد به رصد کردن چهره مردم. اما ایشان در همین نظرسنجیهای خود گویا متوجه تعداد زیاد مسافرکشان و دستفروشان و کودکان کار نشدهاند که گامی برای حل مشکلاتشان بردارند. یا همین جناب پرزیدنت! انتقاد میکنند که چرا به مردم توهین میکنید، اما خودش در وقایع ۷۸ دانشجویان معترض را اراذل و اوباش توصیف کرده بود.
باری این شیوه جمهوری اسلامی است که از هر حرکت مردم استفاده به نفع خودش کند، و نمونه بارز آن در زمان نزدیک به هر انتخاب مردم تبدیل به ملت همیشه در صحنه میشوند ولی ظرف چند روز پس از انتخابات فقط خس و خاشاک خوانده میشوند. از سوی دیگر، جواد ظریف نیز با استفاده از تعاریف واژگان در عالم سیاست و جهل سیاستمداران خارجی نسبت به چگونگی کارکرد نظام حقوقی در جمهوری اسلامی، با مستقل خواندن قوه قضاییه یا تفسیر به رای بعضی جرایم در همسویی با دستگاه قضا بعضی مسایل مطروحه را بیپاسخ میگذارد. حال باید از مردم ایران پرسید، آیا باز هم معتقد هستید که باید برای انتخاب میان بد و بدتر به میدان بروید؟ یا شاید بهتر باشد که انتخاباتهای جمهوری اسلامی را تحریم کنید و این پیام روشن را به جامعه جهانی بفرستید که: «جمهوری اسلامی انتخاب من نیست» و این دستاویز را از شیادان و سفسطهگرانی چون ظریف بگیرید که دیگر وقیحانه نگویند ما مشروعیم و مردم هم برخورد ما با مخالفانمان را تایید میکنند.
*هوشمند رحیمیوکیل پایه یک دادگستری
این لفاطى هـا
شیوه مردم کشورهـاى اسلامى و جهـان سومى است