تأملات بهنگام؛ جنگ، ترکیبِ خشونت، خلاقیت و عقلانیت است

- اگر مردم یک کشور به قضاوت و قوه داوری حکمران و دولتش اعتماد داشته باشند، حاضر به پذیرش هزینه‌های مادی و معنوی یک جنگ هستند و خواهند پذیرفت که جان و مال خود را در چنین وضعیت پرمخاطره‌ای، به دست زمامداران بسپرند.
- همه دولت‌ها در زمان جنگ، همواره بخش مهمی از توان و منابع خود را صرف اقناع و توجیه افکار عمومی کشور خود می‌کنند تا از این رهگذر، اکثریت جامعه را با سیاست‌های حکومت همراه کنند.
- در صورت وقوع جنگ میان ایالات متحده و جمهوری اسلامی، آیا نسخه‌های به‌روز‌شده استراتژی‌های کلاسیک، در نبردی که یک سوی آن باورمندان به «موعودگرایی» و «شهادت‌طلبی» قرار دارند، کارآمد خواهند بود؟

جمعه ۱۹ مهر ۱۳۹۸ برابر با ۱۱ اکتبر ۲۰۱۹


یوسف مصدقی- در ادامه دو جستار پیشین («تأملات بهنگام؛ «هنر جنگ» و متفکران جنگ‌اندیش؛ بهترین راه: کسب پیروزی بدون جنگ!» و «تأملات بهنگام؛ جنگ بی‌هدف، تفاوتی با جنون ندارد»، مطلب حاضر به شرایطی می‌پردازد که اجتناب از جنگ ممکن نباشد و رویارویی نظامی، رخدادی نزدیک تلقی شود.

جنگ جنگ تا پیروزی! شعار همیشگی جمهوری اسلامی

اهداف سیاسی، تعیین‌کننده نوع جنگ است

کارل فون کلاوزویتس (Carl von Clausewitz) استراتژیست آلمانی، همچون سون‌تزو (Sun Tzu) جنگ‌اندیش چینی، باور دارد که پیش از درگیر شدن در جنگ، بایستی به درستی طبیعت جنگ را بشناسیم. کلاوزویتس هوشمندانه و طعنه‌آمیز، اشاره می‌کند که جنگ طبیعتی چون آفتاب‌پرست دارد و وابسته به تغییر شرایط و احوال، رنگ عوض می‌کند (به بیان دیگر، جنگ طبیعتی ثابت ندارد).

در عین حال، او با جدیتی هولناک، جنگ را محصولِ تثلیثی تناقض‌آمیز (paradoxical trinity) یا نتیجه سه‌گانگیِ اعجاب‌آوری (wondrous trinity) می‌داند که مُرکّب است از:

۱. نیروی کور طبیعت یعنی خشونت ازلی (primordial violence)، نفرت(hatred) و عداوت (enmity).
۲. بازیِ بخت، شانس و احتمالات یا فعالیتِ پَرسه‌زن و ولگردانه(free to roam) جان/ روح خلاق [جهان]. (creative soul/spirit).
۳. عقل که بر اساس آن جنگ به تابع و ابزار سیاست تبدیل می‌شود.

میان این سه عامل، نخستین آنها جایگاه نقش‌آفرینی مردم، دومی جولانگاه نیروی نظامی و فرمانده آن و سومی حوزه بازیگری دولت است (کتاب اول، بخش اول، شماره ۲۸). از دید کلاوزویتس، این سه نیرو یعنی خشونت، خلاقیت و عقلانیت (یا به بیان دیگر: مردم، ارتش و دولت) طبیعت هر جنگی را تعیین می‌کنند.

کلاوزویتس همچنین به این موضوع مهم اشاره می‌کند که پیش از شروع جنگ، باید درک درستی از خواسته‌ها و اهداف‌ سیاسی که برای نیل به آنها ابزارِ جنگ را انتخاب می‌کنیم، داشته باشیم. بعلاوه، باید بسنجیم که آیا منابع و امکانات کافی برای درگیری در جنگی که ما را به آن اهداف می‌رساند، داریم یا نه؟

کلاوزویتس بر اساس هدفِ هر جنگ، جنگ‌های سراسر تاریخ را به دو نوع تقسیم می‌کند:

۱. جنگی که برای براندازی حکومت یک دشمن آغاز می شود یا جنگ نامحدود (unlimited war).
۲. جنگی که تنها برای تصرفات محدود در مرزهای قلمرو دشمن در می‌گیرد تا او را وادار به دادن امتیاز کند. چنین جنگی را می‌توان جنگ محدود (limited war) نامید (این تقسیم‌بندی، نخستین بار، در یادداشتی جداگانه از کلاوزویتس آمده است. این یادداشت، پس از مرگ او، در ابتدای کتاب «در باب جنگ» (در ترجمه انگلیسی زیر عنوان Notice)  آورده شد. تاریخ این یادداشت، ۱۰ ژوئیه ۱۸۲۷ میلادی است).

در چند دهه اخیر، دو جنگ ایالات متحده آمریکا علیه رژیم صدام حسین در عراق، مصداق بارز این دو نوع جنگ بودند. جنگ اول خلیج فارس که برای پایان دادن به اشغال کویت صورت گرفت، شکلی از جنگ محدود بود که با تصرفاتی در مرز عراق و کویت و نابودی بخش بزرگی از ارتش عراق پایان یافت. دولت بوشِ پدر در آن دوران، با اینکه می‌توانست به سادگی حکومت صدام را براندازد، به جهت اینکه چنین قصد و هدفی نداشت، به جنگی محدود بسنده کرد. جنگ دوم آمریکا علیه عراق اما از نوع نامحدود بود و با براندازی و نابودی کامل رژیم حاکم بر عراق به پایان رسید.

اهمیت توجیه اخلاقی جنگ

سون‌تزو پنج عامل اساسی را در نتیجه هر جنگی دخیل می‌داند. نخستین عامل، قانون اخلاق یا دائو است. دوم، اطلاع از شرایط جوّی منطقه جنگی است. سوم، شناخت زمین و میدان نبرد است. چهارم، شخصیت فرمانده و پنجمین عامل، نظم و انضباط لشکر است.

مراد از قانون اخلاق یا دائو، اخلاق به معنی عامیانه یعنی تمیز میان خوب و بد نیست. این قانون، همچنین با احکام و مقولات مندرج در رسالات فلسفی- اخلاقی چون «دائو دجینگ» یا «سنجش خرد عملی» کاری ندارد. منظور سون‌تزو از قانون اخلاق در وضعیت شروع جنگ، هماهنگی میان حکومت و مردم است. نفوذ اخلاقی زمامداران و سیاستمداران میان شهروندان، مهمترین عامل برای شروع درگیری یا دخالت در یک جنگ است. اگر مردم یک کشور به قضاوت و قوه داوری حکمران و دولتش اعتماد داشته باشند، حاضر به پذیرش هزینه‌های مادی و معنوی یک جنگ هستند و خواهند پذیرفت که جان و مال خود را در چنین وضعیت پرمخاطره‌ای، به دست زمامداران بسپرند. از دید سون‌تزو، در زمان جنگ، هماهنگی میان مردم و رهبرانشان، باید چنان باشد که شهروندان و رعایا بدون هیچ هراسی، در زندگی و مرگ از حاکمان پیروی کنند.

چون نیک بنگریم، دولت‌ها در زمان جنگ، همواره بخش مهمی از توان و منابع خود را صرف اقناع و توجیه افکار عمومی کشور خود می‌کنند تا از این رهگذر، اکثریت جامعه را با سیاست‌های حکومت همراه کنند. فارغ از حق و باطلِ اعمال حکومت‌های گذشته و حال، از حکومت فاشیست رایش سوم تا تبهکاران جمهوری اسلامی، از کابینه وینستون چرچیل در زمان جنگ جهانی دوم تا دولت جورج بوشِ پسر پس از حملات یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ میلادی، همگی پیش از ورود به جنگ، به توجیه اخلاقی تصمیمات‌شان- حداقل برای بخشی از افکار عمومی جامعه‌شان- دست زدند.

جنگ: هنر یا دانش؟

از دید جنگ‌اندیشانی چون سون‌تزو و کلاوزویتس، جنگ هم دانش است و هم هنر. باید توجه داشت که واژه هنر در زبان فارسی، همچون معادل‌های لاتین آن artem و ars ، معنایی فراتر از هنرهای زیبا (Fine Arts) دارند. هنر از این چشم‌انداز، با آنچه مهارت، فنّ و صنعت خوانده می شوند، نزدیک‌تر است. طبعا چنین هنری، نتایجی قابل مشاهده و ملموس دارد.

کلاوزویتس می‌نویسد: «دانش جنگ بسیار ساده است اما در عین حال، خیلی آسان نیست» (کتاب دوم، بخش دوم، شماره ۴۴) «این دانش باید به هنر تبدیل شود» (همان، شماره ۴۶) دانش از منظر اندیشمندی چون کلاوزویتس، «صِرفِ دانستن» است و نه به کاری برخاستن (همچون دانش ریاضیات یا علم نجوم). اما هنر، مفهومی است که موضوع آن با «انجام عمل» پیوند دارد ( کتاب دوم، بخش سوم، شماره ۱).

وقتی جنگی رخ می‌دهد، میدان نبرد همواره زیر سایه عواملی دانش‌گریز قرار می‌گیرد زیرا در جنگ، همیشه عناصر و عواملی دخالت دارند که به هیچ‌ روی قابل اندازه‌گیری و محاسبه علمی نیستند («تثلیث متناقض» را به یاد بیاورید). مسائلی مثل بخت، احتمالات، اراده، شجاعت و جانبازی را نمی‌توان با معیارهای آزمایشگاهی سنجید و بر آن مبنا، تحلیلی دقیق از دخالت آنها در نتیجه یک جنگ ارائه کرد.

در عین حال، عوامل و عناصر قابل محاسبه هم در میدان نبرد کم نیستند. حساب و کتاب شمار نیروهای مورد نیاز در هر نبرد، میزان خوراک و تجهیزات مورد نیاز در هر وضعیت جنگی و نسبت آنها با نیروهای دخیل در آن، شناخت گستره جغرافیایی و هندسه تحرکات واحدهای نظامی، هزینه مادی هر عملیات نظامی و میزان فشاری که بر اقتصاد و بودجه یک کشور وارد می‌کند، همگی شاخه‌هایی از دانش جنگ هستند که نقشی حیاتی در عملیات نظامی دارند. اینجاست که در می‌یابیم: هنر جنگ به واسطه حضور عوامل ناسنجیدنی و پیش‌بینی‌ناپذیر در آن، پدیده‌ای به غایت پیچیده است هر چند که دانشِ آن بر اصولی ساده استوار است.

تکمله

صاحب این صفحه‌کلید، تا اینجا، در سه جستار پیوسته، فهم خودش از پدیده «جنگ» را به مدد اشاره به آثار نوابغی چون سون‌تزو و کلاوزویتس، به خواننده بردبار این مقالات نمایاند. پرسش اصلی اما همچنان باقی است: در صورت وقوع جنگ میان ایالات متحده و جمهوری اسلامی، آیا نسخه‌های به‌روز‌شده استراتژی‌های کلاسیک، در نبردی که یک سوی آن باورمندان به «موعودگرایی» و «شهادت‌طلبی» قرار دارند، کارآمد خواهند بود؟

چند روز پیش، شاهد از غیب رسید و مصاحبه‌ای از قاسم سلیمانی (فرمانده سپاه قدس وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) درباره جنگ اسرائیل و حزب‌الله لبنان در تابستان سال ۲۰۰۶ میلادی، توسط دفتر نشر آثار علی خامنه‌ای، منتشر شد. این مصاحبه، چکیده بینش شیعه‌گرایان درباره جنگِ پیشِ رو را، به واضح‌ترین شکل ممکن، به بیننده عرضه می‌کند. پرداختن به این مصاحبه و تطبیق آن با راهبردهایی که در سه مقاله اخیر به آنها اشاره شد، در حوصله جستاری دیگر است. تا چه پیش آید.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=172927

2 دیدگاه‌

  1. 16

    تأملات بهنگام؛ جنگ، ترکیبِ خشونت، خلاقیت و عقلانیت است .
    ایا در صورت وقوع جنگ میان ایالات متحده و جمهوری اسلامی، نسخه‌های به‌روز‌شده استراتژی‌های کلاسیک، در نبردی که یک سوی آن باورمندان به «موعودگرایی» و «شهادت‌طلبی» قرار دارند، کارآمد خواهند بود؟
     جواب شما با مشاهده به جنگ دوم میگوید .
    نیرو های بسیج و گشتاپوی هیتلری نازیسم صد ها برابر شهادپ طلب برای هیتلریسم بودند و از افریقا تا لنیگراد و کل اروپا را زیر چمکه و بمب و اتش جهانی خود داشتند ، اما از امریکا شکست خوردند و نابود شدند . مقایسه نظامی جمهوری اخوندی با امریکا مثل مقایسه فیل و مورچه میباشد .

  2. سعید

    بینهایت از انتشار افکاری که نگرش عامه رو به مقوله جنگ تغییر می دهد ممنون و سپاسگزارم. بی صبرانه منتظر ادامه مقاله تان هستم
    پاینده و پوینده باشید
    درود بر ولیعهد ایران و ایرانیان

Comments are closed.