وزیر بهداشت و آموزشهاى پزشکى جمهورى اسلامىگفته است: ۴۴ درصد بیکاران در ایران لیسانس، فوق لیسانس و دکترا دارند. دلیل آنهم این است که به بازار کار آنها توجه نکردهایم و لازم است که در ساختار تربیت نیروى انسانى بازنگرى کنیم.
سعید نمکى روز چهارشنبه در مراسم آغاز سال تحصیلى گفت: نکته مهم این است که دانشگاههاى ما از جامعه بریده است. ٣٣ سال پیش من طرحى را نوشتم که دانشجو بجاى آنکه فقط کنار تخت مریض آموزش ببیند باید با مولفههاى موثر اجتماعى بر سلامت آشنا شود اما متاسفانه این موضوع هنوز به اجرا درنیامده است.
او گفت: در بازدید از دانشکده دندانپزشکى کردستان دیدم که خدمات دندانپزشکى به روستاهاى آن استان نرسیده است و هیچ زن بالاتر از سى سال نبود که دندان مصنوعى نداشته باشد و این نشان مىدهد که دانشکده دندانپزشکى اصلا پایش به روستا نرسیده است. نبود رابطه مناسب بین دانشگاه و جامعه از جمله مشکلات ماست که باید درباره آن حرف بزنیم.
وى افزود: امروز رئیس دانشگاه علوم پزشکى استان به شدت گرفتار این تنش ذهنى است که کوچکترین عدم رسیدگى یا دیر رسیدن به بیمار به رغم همه خدمات صادقانه باید از طرف دادستان، نماینده مجلس محل و جریاناتى که هیچ ارتباطى با این موضوع ندارند، مورد فشار و تعدى قرار بگیرند.
دکتر نمکى ادامه داده: فشار روى همکاران ما در بیمارستانها و دانشگاههاست. شرایط جنگ اقتصادى هم هست. شاید خیلىها ندانند که ما چطور دارو تهیه مىکنیم یا تلاش مىکنیم اتاق عمل تعطیل نشود.
او اضافه کرد: یکى از مشکلات در سیستم آموزشى ما این است که در دورههاى فوق لیسانس و دکترا دانشجو مىپذیریم اما براى آینده و اشتغال او فکرى نکردهایم و به همین دلیل خیلى از جوانان نخبه بیکارند. نکته مهم دیگر نیز این است که دانشگاههاى ایران به فضاى تحرک و شادى و نشاط نیاز دارند و فراهم نمودن چنین محیطى هم احتیاج به خطشکنى دارد.
دکتر نمکى فقط یک روستا را دیده ، خدا مى داند در روستاهاى دیگر چه خبر است. تازه راه دور نرویم مگر در تهران و دیگر شهرهاى بزرگ براى مردم چه کرده اند، بیمار با ناراحتى قلبى در اورژانس تا پول کلانى به بیمارستان ندهد پذیرفته نمى شود و این چیز تازه اى نیست بلکه ۴٠ سال است که مردم با چنین مشکلاتى درگیرند. خوب فکر کنیم . یک به یک از مسئولین شروع به اعتراف و اعتراض و دلسوزى براى مردم دست مى زنند. این ۴ دهه کجا بودند و چه مى کردند؟؟