آمارهاى رسمى از گسترش خودکشى در بین نوجوانان در ایران از راههاى وحشتناک حکایت دارد. سن کسانى که این روزها دست به خودکشى مىزنند نسبت به افرادى که پیش از این داوطلبانه جان خود را مىگرفتند کمتر شده است.
دویچه وله از قول خبرگزارى برنا نوشته است: نوجوانان این روزها با استفاده از طرق جدیدى به زندگى خود پایان مىدهند که حلقآویز کردن در معابر عمومى و پریدن از بالاى ساختمانهاى چند طبقه و پلهاى عابر پیاده از آن جملهاند.
سازمان بهداشت جهانى اخیرا خبر داد که خودکشى سیزدهمین علت مرگ در گروه سنى ١۵ تا ٣۴ سال در دنیاست و هر ۴٠ ثانیه یک خودکشى در جهان رخ مىدهد.
سن خودکشى در ایران حتى به سطح دبستان و دوره راهنمایى نیز رسیده است. طبق آمارهاى پزشکى قانونى وزارت بهداشت در سال ١٣٩٧ میزان خودکشى نوجوانان در کشور ٢٠ درصد بوده که بیشتر آنها نیز دانشآموز دبستان و دوره راهنمایى بودهاند و در این مدت خودکشى در میان دانشجویان و فارغالتحصیلان کمتر اتفاق افتاده است.
https://kayhan.london/1398/05/28/%da%a9%d8%a7%d8%b1%da%af%d8%b1%d9%88%d9%87-%d9%85%d8%b4%da%a9%d9%84%d8%a7%d8%aa-%d8%a7%d8%ac%d8%aa%d9%85%d8%a7%d8%b9%db%8c-%d9%be%d8%b1%d9%88%da%98%d9%87-%d9%82%d9%82%d9%86%d9%88%d8%b3-%d8%a7
مجید ابهرى رفتارشناس و آسیبشناس اجتماعى مىگوید، خودکشى نوجوانها مىتواند دلایل گوناگونى داشته باشد. مانند بیمارىها و اختلالات مربوط به بهداشت روان، اضطراب و افسردگى، متغیرهاى ژنتیک، بحران بلوغ، تغییرات هورمونى ، بیمارىهاى جسمى، دردهاى مزمن ، ضعف عزت نفس، احساس ناامیدى و ناتوانى، فقدان و یا بحران در هویت و شناخت خود، آشفتگى در هویت جنسى، ترس از تحقیر، انعطافناپذیرى، درک ناپخته از مرگ، گرایش به عرفانهاى کاذب، نبود مهارتهاى سازگارى و پیشینه خانوادگى در زمینه خودکشى.
به گفته ابهرى، در علل خودکشى نوجوانان مسائل دیگرى نیز مىتواند دخیل باشد که ربطى به پیچیدگىهاى خانوادگى ندارد. مثل نداشتن چشمانداز روشن براى آینده و معضلات اجتماعى در کشورى که میلیونها جوان هیچ امیدى به داشتن شغل، حد معینى از رفاه ، تامین اجتماعى و آزادى ندارند، افزایش خودکشى جاى تعجب ندارد.
از سوى دیگر در جامعهاى مانند ایران، آسیبهاى اجتماعى مىتوانند فشارى را که معضلات متعدد بر پدر و مادرها وارد مىکند، مستقیم و یا غیرمستقیم به جوانان منتقل کرده و آنها را در دریاى ناامیدى غرق کند. معضلاتى که کانون خانوادهها را از هم مىپاشد.
گذشته از این، رواج خشونت در جامعهاى که سیاستهاى حکومت در آن نقش تعیین کننده دارند نیز از عوامل آسیبهاى روانى به تمام مردم جامعه به ویژه نوجوانان و جوانان است.
مجید ابهرى معاون سازمان بهزیستى چند ماه قبل از بحران جدى اعتیاد در بین دانشآموزان و افسردگى، خودکشى و اختلالات روانى و رفتارى آنها خبر داد. اگر آمار خودکشى در ایران به صورت منظم و دقیق منتشر نمىشود، ولى آمارهاى وزارت بهداشت حاکى از آن است که ایران یکى از کشورهایى است که به شدت از معضل خودکشى رنج مىبرد و از هر ١٠٠ هزار نفر ایرانى ١٢۵ نفر خود را مىکشند که نسبت به آمارهاى جهانى بسیار بالاست زیرا در کشورهاى مرفه رقم خودکشى به استناد آخرین آمارهاى وزارت بهداشت ١١ در هر ١٠٠ هزار نفر جمعیت این کشورهاست.
لعنت و نفرین بر باعثان و بانیان عنقلاب شوم ایران بربادده ۵۷ بنیانگذاران مشنگ و روانپریش مجاهدین ضد خلق آخوندهای کت شلوار کرواتی مروجین اسلام سیاسی مارکسیستی و جهاد مقدس اسلامی و کمونیستهای بی وطن و نهضت ضد آزادی بازرگان و یزدی خائن و جبهه ضد ملی خائن. ایرانی که میرفت جزو مرفه ترین و آبادترین و شادترین کشور در خاور میانه شود توسط این خائنین به ویرانه ای تبدیل شده است ۱۰۰ ها هزار نفر کشته شدند که میتوانستند بهترین زندگی را در زمان پهلوی ایرانساز و شادی آفرین داشته باشند بیش از ۵ میلیون آواره و آنهایی که ماندند یعنی ۸۳ میلیون به جز اندکی حدود ۵ درصد بقیه بی آینده مضطرب تو سری خورده گرفتار هراسان غمگین افسرده روانپریش باقی ماندند و اگر اروپا و آمریکا درهای کشورشان را باز کنند ۹۹ درصد به آنجا پناهنده میشوند. همه مانده اند که چرا عنقلاب شد چرا نسل بزرگسال ۵۷ این بلا را سر آنها آورد آن همه زیبایی خنده خوشی شادی سازندگی رفاه پیشرفت هزاران پروژه عمرانی و توسعه صنعتی کشاورزی محیط زیستی در کشور در حال اجرا بود بیکاری تقریبن به ۱ درصد رسیده بود آنقدر کمبود کارگر و تکنیسین داشتند از کره جنوبی و فیلیپین وارد میکردند ایران میرفت به بهشت منطقه تبدیل شود آزادی اجتماعی کامل بر قرار بود و به طور حتم در زمان پادشاهی ولیعهد رضاشاه دوم به آزادی سیاسی هم میرسیدیم. اکنون تنها راه نجات ایران پریشیده بازگشت پادشاهی مشروطه پارلمانی پهلوی است که تمام اقوام و گروه های سیاسی وطن خواه را میتواند زیر چتر خود جمع کند و ایران را نجات دهد به امید آن روز.