نیکزاد سپاسگزار – هنگامی که سخن از حقوق بانوان و تلاش برای دستیابی بدان به میان میآید سه پرسش مهم و اساسی ذهن شنونده را به خود مشغول میدارد.
۱.زنان چه چیزی را حقوق خود میپندارند که جداگانه و ویژه ایشان است؟
۲.آیا زنان (و دوشادوش ایشان مردان) برای به دست آوردن حقوق خویش (=حقوق زنان) تلاش و کوشش مینمایند یا نه؟
۳.زنان (و دوشادوش ایشان مردان) با چه انگیزهای تلاش میکنند، یا در اثر برخورد با چه موانعی از حرکت برای دستیابی به حقوق خویش (= حقوق زنان) باز میمانند؟
پرسش اول از آنجایی اهمیت دارد که لزوم پرداختن یا نپرداختن به حقوق زنان را آشکار میسازد و به ما نشان میدهد آیا مقوله حقوق زنان در خور تأمل و آگاهانه است یا آنکه همچون مقولههای تقلبی 《حقوق زن در اسلام》، خود سرمنشأ نگاهی تبعیضآمیز به زنان میباشد و ملغمهای است از توهین و تحقیرهای ناآگاهانه و نسنجیده! در نتیجه داشتن یک تعریف یا چارچوب آشکار برای حقوق زنان نه تنها بایسته است بلکه از هرگونه گمراهی و اتلاف نیرو نیز جلوگیری مینماید. خوشبختانه پاسخ این پرسش چندان پیچیده نیست و میتوان آن را در سه بخش جداگانه توضیح داده و آشکار نمود.
در بخش اول میتوان به دستهای از حقوق زنان اشاره کرد که جامعه به عنوان حقوق انسانی و شهروندی به رسمیت شناخته اما زمانی که نوبت به زنان رسیده با حیله و زورگویی این حقوق را از ایشان دریغ نموده است. مانند برخورداری از امکانات تکنولوژی و رفاهی جامعه که بطور آشکار در زمینه گرفتن گواهینامه رانندگی موتورسیکلت و یا ورود زنان به ورزشگاهها در ایران زیر پا گذاشته میشود.
بخش دوم حقوقی از زنان است که در جامعه به خاطر نادیده گرفتن تفاوت میان زن و مرد از ایشان دریغ میگردد. مثلا در مورد بانوان کارمند و کارگر که ممکن است به خاطر داشتن دوران بارداری و زایمان و شیردهی و نبودن قوانین پوشش دهنده و آموزشهای مورد نیاز برای حقوق مادران، از داشتن شغل و مزایای آن باز بمانند.
در بخش سوم به پایمالی حقوق زنان به بهانه تفاوت آنها از جنس مرد میتوان پرداخت. مانند قوانین مسخره حجاب، ارث، مهریه، نفقه، و بسیاری از آداب و رسوم که ریشه در دین و سنت دارند و عملا زنان را موجوداتی پست و حقیر در جامعه قلمداد میکنند.
با بررسی این سه بخش و محک قراردادن آنها برای تجزیه و تحلیل شعارهای حقوق بانوان میتوان دریافت که این شعارها آیا سرمنشأ فریبکارانه دارد یا بر اساس آگاهی و دانش و تجربه بشر از زندگی اجتماعی است. پاسخ این پرسش به ما یاری میرساند تا هوشیارانه گام برداریم و جلو فریبکاری و سوء استفادههای اعتقادی را بگیریم.
پاسخ پرسش دوم: هنگامی که دانستیم آنچه را به عنوان حقوق زنان میخواهیم به دست بیاوریم آگاهانه و نه از روی تقلید و فریب است گام دوم میبایست برداشته شود که همرسانی اندیشه به سایر زنان میباشد. یعنی تا زمانی که زنان و مردان یک جامعه نخواهند و دغدغه رسیدن به حق شهروندی را نداشته باشند یا آنکه حق خود را به رسمیت نشناسند توقعی عبث و بیهوده است انتظار داشته باشیم در این راه پیروز شویم. اگر این حرکت با آگاهی، هوشیاری و اراده مردم (چه زن چه مرد چه بزرگ و چه کوچک…) همراه گردد آنگاه میتوان به آینده آن جامعه امیدوار گردید. همچنین پاسخ پرسش دوم به ما میآموزد که زن بخش مجزایی از جامعه نیست و مردان و زنان برای داشتن جامعهای پیشرفت کننده میبایست برای حقوق یکدیگر تلاش نمایند.
پاسخ پرسش سوم: از آنجا که هر حرکت و گام نوین در جامعه محرکها و موانع خودش را دارد بسیار مهم است پیشبینی گردد تودههای مردم زمانی که با مقوله حقوق زن روبرو گردند چگونه و چه اندازه با آن مخالفت یا همراهی میکنند. برای مثال در زمینه حجاب، این یک حقیقت تلخ است که بسیاری از زنان و مردان جامعه ما نمیدانند و به پشتوانه آموزههای آبکی و ابلهانه دینی نمیتوانند دریابند که مبارزه با قانون وحشیانه حجاب اجباری هیچ ربطی به ترویج فحشا و بیمبالاتی در روابط جنسی ندارد. بلکه برای برخورداری از حق انتخاب پوشش تلاش میکند و به زن و مرد این اجازه را میدهد با هر اعتقادی که دارند بتوانند نوع پوشش خویش (و نه دیگران) را برگزینند. درواقع با داشتن این شناخت در مییابیم چه استراتژیای را در گامهای خود داشته باشیم و با چه روشهایی با خرافات دینی و دستورات مسلط بر ذهن و اندیشه مردم مبارزه نماییم تا مردم زیر یوغ اسلام کورکورانه رسوم و احکام پوسیده قرنهای گذشته را در مغز خویش حک نکنند و خود را محکوم به پیروی از الگوهای نادان گذشته ننمایند.
در پایان باید یادآوری گردد پاسخ به این سه پرسش درباره حقوق بانوان به ویژه در ایران امروز به ما یاری میرساند تا بدون فریب خوردن از شعارهای دلخوشکن (مانند آنچه اصلاحطلبان وعده میدهند) در جهت دستیابی به حقوق زنان گام برداریم و برای رسیدن به هدف از تمامی ابزارها و داشتهها بهره بجوییم و با اندیشه و نوآوری در روشهای مبارزه موانع خرافی و کهنه موجود در جامعه را به فرصتهای بیان حقیقت تبدیل نماییم.