فیروزه رمضان زاده- کتاب «تا آخرین مین زمین»نوشته عیسی بازیار کارشناس پاکسازی مین و فعال حقوق بشر که در ۹۹ صفحه از سوی نشر مهری در لندن به چاپ رسیده زندگی سه کارشناس پاکسازی مین اهل ایران، افغانستان و عراق را به تصویر کشیده است.
نویسنده در مقدمه کتاب، این داستان را به «روح بزرگ بیست و شش همکار مینبردار که جانشان را برای صلح و بشریت فدا کردند» تقدیم کرده و «بر صدها تن که هماکنون با معلولیتهای ناشی از انفجار مین در حین پاکسازی دست به گریبانند» درود فرستاده و آرزو کرده است «باشد تا جهان جای بهتری شود برای سکنای کودکان و ساکنینش.»
عیسی بازیار در گفتگو با کیهان لندن هدف از نگارش کتاب «تا آخرین مین زمین» را بازگشت به فعالیت چند ساله خود یعنی پاکسازی مناطق مینگذاری شده و آگاهیرسانی در مورد خطرات مینهای پاک نشده در مناطق مرزی عنوان کرده و میگوید: «بعد از خروج از ایران، موضوع مین را بیشتر از گذشته با نوشتن مقالات و مصاحبههای مختلف در مورد این موضوع برجستهتر کردم و نظر مردم و جامعه جهانی نسبت به قربانیان مین و اساساً مسئله مین در ایران بیشتر جلب شد. ولی با توجه به اینکه موضوعات مورد بحث من در مورد قربانیان مین یا مناطق پاکسازی نشده مین بود تصمیم گرفتم به موضوع تازهتری بپردازم که مردم متوجه شوند اینبار صحبت از قربانی مین نیست، صحبت از کسی است که مناطق مینگذاری شده را پاکسازی میکند.»
به گفته این کارشناس مینزدایی، بسیاری از مردم خبر ندارند که پاکسازان مین چه کسانی هستند، چه میکنند و در هنگام پاکسازی مناطق مینگذاری شده چه خطراتی آنها را تهدید میکند. وی میگوید به این دلایل «تصمیم به نوشتن این داستان گرفتم که درواقع تلفیقی است از زندگی پاکسازان مین، افرادی که با آنها از نزدیک آشنا بودم و کار کردم، کسانی که زندگی آنها به خاطر انجام این کار از هم پاشید و نابود شد.»
عیسی بازیار در این کتاب تنها به مشکلات مناطق مینگذاری شده در ایران نپرداخته بلکه به مشکلات مشابه مناطق مینگذاری شده در افغانستان و عراق هم اشاره کرده است. دو تن از شخصیتهای فرعی این کتاب یکی افغانستانی و دیگری عراقی هستند.
او در زمانی که در ایران مشغول به مینزدایی مناطق مینگذاری شده بود، شاهد کشته شدن ۲۶ تن از همکاران خود شده است: «البته تعداد پاکسازان مین که در ایران طی این سالها کشته شدهاند بسیار بیشتر است و درواقع کتاب را به خاطر و به یاد آنها نوشتهام. آنهایی که در این راه یا کشته شدند یا دچار نقص عضو شدند برای اینکه دنیایی بدون مین ایجاد کنند.»
به گفته وی، شاید میتوان گفت این کتاب اولین کتابی است که در مورد مین و پاکسازی مین به شکل داستان نوشته شده البته تعدادی فیلم سینمایی در مورد این موضوع ساخته شده ولی تا حال کتابی در مورد پاکسازان مین به این شکل نوشته نشده است.
شخصیت اصلی داستان «مهران» است؛ جوانی کُرد اهل شهر آبدانان از استان ایلام که هم قلبی رئوف و مهربان دارد و دلش برای همه میسوزد و هم خلق و خوی تندی دارد. شرح حال او در کتاب از زندگی چند نفر برداشته شده: «مشکلاتی که مهران با آنها روبرو بوده مشکلاتی هستند که همه ما از آنها تجربههایی داریم؛ ولی این شخصیت وجود خارجی ندارد.»
«سعدون» شخصیت عراقی داستان است: «سالها پیش این فرد را با یک اسم دیگر میشناختم، او در عراق پاکسازی مین میکرد و دوست من بود؛ یک روز بسیار گرم، وقتی از سر کار بر میگشت برای خنک شدن تصمیم میگیرد تنی به آب بزند و به رودخانه نزدیک در منطقه محل زندگیاش میرود که متاسفانه در آب دچار خفگی میشود و جان خود را از دست میدهد.»
شخصیت افغان داستان هم وجود خارجی دارد ولی نویسنده اسم او را نیز تغییر داده است: «این شخصیت درواقع کفایتالله ابلاغ از معروفترین مینروبهای دنیا معروف به پدر مینروبی جهان است که در حال حاضر در افغانستان زندگی میکند؛ او پیر شده و قادر به ادامه فعالیت در این حوزه نیست ولی ۵۰ سال در کار پاکسازی مین فعالیت داشته و به همین دلیل به پدر مینروبی دنیا معروف شده.»
عیسی بازیار که قبلا کتاب «هنوز از اکالیپتوسهای یونسکو خون میچکد» را منتشر کرده است، ادامه میدهد: «به نوعی این افراد را در این داستان به یکدیگر متصل کردم چون این افراد نه با این اسامی و مشخصات در این داستان بلکه با اسامی و مشخصات واقعی در زندگی من نقش داشتهاند و با آنها ارتباط داشتهام.»
https://kayhan.london/1398/05/21/%d9%87%d9%86%d9%88%d8%b2-%d8%a7%d8%b2-%d8%a7%da%a9%d8%a7%d9%84%db%8c%d9%be%d8%aa%d9%88%d8%b3%e2%80%8c%d9%87%d8%a7%db%8c-%db%8c%d9%88%d9%86%d8%b3%da%a9%d9%88-%d8%ae%d9%88%d9%86-%d9%85%db%8c
بازیار با تاکید بر این نکته که پاکسازان مین کمتر دیده میشوند و در حقیقت قهرمانان پنهان هستند و کسی آنها را نمیشناسد اضافه میکند: «در شرایط سخت من و بسیاری از همکارانم در گرمای پنجاه درجه خوزستان، در سرمای کردستان، در رمل شلمچه با وجود عقرب و مار و خطرات دیگر کار کردیم.»
بازیار ادامه میدهد: «با توجه به اینکه بیشتر مخاطبان من در شبکههای مجازی همیشه مطالب مربوط به مین را میخوانند از این رو تصمیم گرفتم کتابی با یک موضوع متفاوت بنویسم با هدف شناساندن خطرات مین بطور کلی. در بطن این داستان هدف من بیشتر جلب افکار عمومی و مخاطبان کتاب به موضوع خطرات مین بود چه قربانیان مین و چه پاکسازان مین و کسانی که مثل من کار میکردند. نکتهای که شاید برای شما جالب باشد این است که بدانید من و دو برادرم هر سه روی مین رفتیم؛ دو برادرم هم با من در مقطعی بر روی پاکسازی مین فعالیت میکردند ولی بعد از اینکه روی مین افتادند این کار را رها کردند که البته جراحت آنها چندان زیاد نبود.»
«عوارض انفجار مین در پاکسازان مین» نکته مهمی است که عیسی بازیار به آن نیز اشاره میکند: «موضوعی که کمتر کسی از آن اطلاع دارد این است که بعد از وقوع هر انفجار فرد پاکساز مین بر اثر موج انفجار به پیتیاسدی PTSD که نوعی اختلال روانی شدید پس از تجربهی رویدادهای فجیع است دچار میشود.»
این فعال حقوق بشر در پایان این گفتگو به دوستی مینیابهایی که در جنگ در دو جبهه متفاوت بودهاند اشاره میکند و میگوید: «من دوستی سه مینبردار عراقی، ایرانی و افغان را در یک داستان به تصویر کشیدهام تا بگویم بدون جنگ و بعد از جنگ این سه تن میتوانند با هم دوست باشند. بر اثر یک اتفاق، این سه نفر با یکدیگر دوست میشوند و آن اینکه خط تماس هر سه نفر در بیسیم روی هم میافتد. البته چنین اتفاقی در واقعیت هم رخ داد؛ یکبار وقتی در حال مینروبی بودم خط بیسیم من روی بیسیم یک تیم عراقی پاکسازی آن سوی مرز افتاد و با هم دوست شدیم و بعدها با هم رفت و آمد هم پیدا کردیم. بسیاری از صحنههای کتاب در واقعیت رخ داده است.»
کار آقای بازیار بسیار شجاعانه و دلیرانه هست هم در میدان مین و هم در دفاع از حقوق قربانیان مین به امید دنیایی بدون مین
چقدر این صفحه شما هنر و ادبیات پربار و با ارزش است ، از سر قدردانی برای زحمت و تلاش دست اندرکاران