جمشید عنبرستانی – با توجه به شرایط نابسامان و نگرانکنندهای که حکومت فاسد جمهوری اسلامی در طول بیش از چهار دهه، برای ملت و کشور ایجاد نموده، سرانجام مردم ایران به زودی به یک دوراهی انتخاب خواهند رسید. پایان و انتهای این دو راه یکی به آزادی و دیگری به انقراض ایران ختم خواهد شد. مردم ایران باید هوشیارانه یکبار برای همیشه یک انتخاب جمعی را که همانا انقلاب و خیزش علیه حکومت فاسد ملایان است را برای رسیدن به آزادی و احیای کرامت انسانی خویش برگزینند.
در این برهه حساس نباید با بیتفاوتی و بیعملی و با شانه خالی کردن از مسئولیت ملی، نظارهگر اضمحلال و فروپاشی کشور که دوران سیاهی و تباهی ملت را نیز رقم خواهد زد باشیم.
نقشه جغرافیایی کشور بزرگ و پهناور ایران در طی قرنها به هر دلیلی همواره در مسیر کوچکتر شدن پیش رفته واکنون با از دست دادن حق حاکمیت بخش عظیمی از دریای «کاسپین» که هدیه آخوندها به روسهای گانگستر بود این چرخه کوچک شدن نقشه جغرافیایی کشور همچنان در گردش است.
جمهوری اسلامی برای نابود کردن ایران زایش یافت و دولتها و کارتلهایی که خالق و حامی این نکبت اعظم هستند به خوبی طرح خود را که آمادهسازی بستر تجزیه ایران است را توسط فرزند خلف خود (جمهوری اسلامی) به مورد اجرا گذاشتند و این طرح و نقشه خبیث و استعماری مراحل پایانی خود را طی میکند.
کارسازترین داروی بیهوشی برای جراحی یک کشور از بین بردن عـِرق ملی و انگیزه ناسیونالیستی نزد مردمان آن سرزمین است که به دنبال آن بیاخلاقی، بیفرهنگی و فقر و فساد نیز گریبان ملت نگونبخت را خواهد گرفت و به فروپاشی کشور سرعت خواهد بخشید.
در هیچ دورهای از تاریخ، ایرانیان مانند مردمان امروز ایران تهی از ملیگرایی و حس ناسیونالیستی نبودهاند. ستارخان قهرمان ملی ایران از آذربایجان برای احیای حق و حقوق مردم و قانون اساسی که توسط محمدعلیشاه قاجار پایمال شده بود به تهران قشونکشی کرد.اما در دوره حکومت ایرانستیز ملایان هیچ قهرمان ملی در قد و قواره رضاشاه بزرگ و یا ستارخان ابراز وجود نکرده است.
اگر بدون تعصب وضعیت و شرایط وخیم کشور و ملت ایران رامورد بررسی قرار دهیم متوجه میشویم که تمام فاکتورهای لازم برای فروپاشی کشوربه شکل دلهرهآوری نمایان است. اکثریت ملت ایران میل وانگیزه ناسیونالیستی ندارند و اقوام ایرانی غالبا به قومگرایی روی آوردهاند و گرایشی به ملیگرایی ندارند.از فاکتورها و عوامل دیگر فروپاشی فقر و فساد و بیاخلاقی و بیفرهنگیست که در جامعه امروز ایران بطور افسارگسیخته بیداد میکند.
مردم ایران با توهم، مارمولکی هفترنگ و هفتخط و شیاد به اسم آخوند را اژدها فرض کردهاند و چنان ترس و هراسی از این موجود زشت و بیوجدان در خود ایجاد کردهاند که قدرت حرکت و حقطلبی از حکومت فاسد آخوندها را از آنان سلب کرده است.
از طرفی جرم و جنایت و خشونتی که مردم نسبت به یکدیگر روا میدارند بسیار وحشتناک و حیرتآور است و آمار بالای پزشکی قانونی و پلیس ایران گواه این امر است. خشونتی که حداقل آن از جانب این مردم نثار حکومت و مزدورانش نشده است و انگار مردم دشمنی جز خود ندارند و فشار و تحقیر حکومت را با دریدن یکدیگر جبران میکنند.
فقر و فلاکتی که مردم را به مرز جنون کشانده با شروع کوچکترین حرکت اعتراضی ساختارشکن به موجی بزرگ و کوبنده تبدیل خواهد شد که اگر به شورش کور تبدیل شود کمر حکومت را خواهد شکست اما سرانجام خوشی نخواهد داشت و این همان نقطه عطفی ست که تجزیهطلبان آرزو میکنند.
رهبران سیاسی فعال و مطرح و میهنپرست در خارج از کشور باید این توان را داشته باشند که با نیروهای انقلابی و مردمی و خصوصا نیروهای نظامی و انتظامی همسو و هوادار ملت در داخل کشور ارتباط داشته و هماهنگیهای لازم را برای کنترل و رهبری خیزش مردم در مسیر درست و نتیجهبخش را طراحی و تدارک ببینند.
نباید اجازه داد کنترل خیزش آتی مردم ایران در دست نوکران استعمارگران شرق و غرب قرار گیرد زیرا اینها در صورتی که دریابند مردم در مسیر درست برای به زیر کشیدن حکومت حرکت میکنند تمام نیروی خود را به کار خواهند گرفت تا مسیر انقلاب مردم را به بیراهه برده و به شورش کور تبدیل کنند.
تنها اتحاد و همبستگی و عشق به ایران و هموطن میتواند ما را از گزند دشمنان در مسیر انقلاب و راه پیروزی و رسیدن به آزادی مصون نگاه دارد.
ممنون.
تشکل و سازماندهی، سازماندهی، سازماندهی!