به یاد داریوش پیرنیا

شنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۹ برابر با ۱۹ سپتامبر ۲۰۲۰


داریوش پیرنیا فرزند اختر قراگزلو و داود پیرنیا و نوه میرزا حسن‌خان مشیرالدوله از نواده «پیر» در سحرگاه دوم دى‌ماه ١٣١۶ خورشیدى در شهر تهران متولد شد و در خانواده‌اى که اشرافیت را با عوالم عرفانى پیوند زده بود، دوران کودکى را بسر آورد.

او سال‌هاى دبستان را در مدارس قائم‌مقام و شاهپور گذراند و دوره متوسطه را در دبیرستان بوعلى سینا در رشته ادبیات به پایان رسانید. تحصیلات داریوش اما به گذراندن سال‌هاى دبیرستان خلاصه نمى‌شد و با مراقبت‌هاى پدر، داود پیرنیا، که خود شیفته ادبیات و موسیقى عارفانه و کلاسیک ایران بود، به مجلس درس خصوصى استادان بنام آن زمان چون میرزا‌هادى خان ممیزى، محمد پروین گنابادى، سعید گودرزنیا، نظام وفا، درویش خوش چشم پیرنظر، بهره گرفت.

داریوش پس از دریافت دیپلم متوسطه در رشته ادبى به جمع نویسندگان مطبوعات ایران پیوست و کار نویسندگى حرفه‌اى را در روزنامه پست تهران آغاز کرد و چندى بعد به مؤسسه اطلاعات رفت و در اطلاعات کودکان و مجله اطلاعات جوانان، عضو ارشد هیأت تحریریه بود.

او سپس با همین پیشینه‌ی پُربار جهت ادامه تحصیل راهى کشور آلمان شد و پس از گذراندن دوره تخصصى در دانشکده فلسفه دانشگاه دولتى لودویگ ماکسیمیلیان در شهر مونیخ در رشته علوم سیاسى، علوم ارتباطات جمعى و آمریکاشناسى تحصیلات خود را به سرانجام رسانید. رساله مشترک داریوش تحت عنوان «نقش سیاسى وسایل ارتباط جمعى در کشورهاى خاورمیانه» به عنوان یک کار بزرگ علمى شناخته شد.

وى سپس بنا به دعوت بنیاد فریدریش اِبِرت از طرف دانشگاه لودویگ ماکسیمیلیان در این بنیاد، سرپرستى دوره آموزشى روزنامه‌نگاران کشورهاى رو به توسعه را به عهده گرفت و رادیوژورنالیسم تئورى و عملى را تدریس کرد.

داریوش در آلمان نمایندگى روزنامه کیهان را بر عهده داشت. در زمان تحصیل در دانشگاه، وارد کادر حرفه‌اى تهیه‌ی فیلم‌هاى خبرى و مستند در تلویزیون «باواریا» (بایرن) و شبکه‌ی اول تلویزیون دولتی آلمان شد و جمعا تا زمان مراجعت به ایران در تهیه ٣٨٩ فیلم کوتاه و خبرى و یا بلند آموزشى همکارى نزدیک داشت. فیلم «آتش زرتشت و شاهنشاهى در ایران» آخرین کار او با تلویزیون بایرن بود. در همین زمان دوره چهار ساله انستیتوى فیلم و تلویزیون آلمان را نیز به پایان رساند.

داریوش پیرنیا در سال ١٣۴۵ خورشیدى به ایران مراجعت کرد و همکارى چندین ساله خود را با مؤسسه کیهان ادامه داد و سازمان ملى فیلم کیهان را پایه‌گذارى نمود. در پى تهیه گزارشى مستند از شهردارى‌هاى ایران و شناخت نقاط ضعف و قوت شهردارى‌ها، سرپرستى بخش آموزشى اتحادیه شهردارى‌هاى ایران به عهده او واگذار شد و نزدیک به دو هزار نفر متخصص امور مالى، ادارى، مدیریت و خدمات شهرى در این مؤسسه تربیت شدند.

داریوش پیرنیا از طریق آزمون همگانى به رسته‌ی سیاسى وزارت امور خارجه راه یافت و در اداره اطلاعات و مطبوعات این وزارتخانه مشغول به کار شد و در سال ١٣۴٩ در سمت وابسته فرهنگى سفارت ایران به لندن رفت. او پس از ۴ سال ماموریت در انگلستان به ایران بازگشت و از طرف وزارت امور خارجه، مامور خدمت در سازمان شاهنشاهى خدمات اجتماعى شد و با عنوان مشاور در امور بین‌المللى این سازمان با طرح توسعه سلسله همکارى کرد. وى همزمان مسئولیت دیگرى یعنى ویراستارى، تهیه‌کنندگى و بطور کلى نشر و سردبیرى مجله «به‌ورز» و مجله «مردم‌یار» را نیز به عهده داشت. در آن زمان او کتاب‌هایى در زمینه تندرستى، امور اجتماعى و سوادآموزى در طرح توسعه‌ تحت عناوین «یادآورهاى اساسى»، «قصه‌هاى لرى» در ١٢ جلد، «مسائل اساسى در تندرستى»، «ابزارهاى آموزشى»، «طرح‌هاى تندرستى»، «تندرستى و رابطه آن با پیشرفت‌هاى اجتماعى»  و «راهنمایى‌هاى ساده براى مددکاران اجتماعى» را منتشر کرد.

داریوش پیرنیا همزمان در ایران در دانشکده علوم ارتباطات اجتماعى، مدرسه عالى فیلم و تلویزیون، مدرسه عالى مدیریت جهانگردى، هنرستان حرفه‌اى فرح پهلوى، مدیریت وسایل ارتباط جمعى، تلویزیون ژورنالیسم، مدیریت عمومى و روزنامه‌نگارى تدریس می‌کرد.

داریوش پیرنیا در اردیبهشت ١٣۵٧خورشیدى با سمت دبیر اول سیاسى، مامور خدمت در سفارت شاهنشاهى ایران در واشنگتن گردید. آخرین سمت او در این ماموریت جانشین وزیر مختار فرهنگى بود.

او انتشاراتى به زبان‌هاى فارسى، آلمانى و انگلیسى دارد که عبارتند از: شاه نعمت‌الله ولى تا جواد نوربخش، جان اف کندى به عنوان سناتور و رئیس جمهورى ایالات متحده آمریکا، برنامه‌ریزى وسایل ارتباط جمعى در کشورهاى جهان سوم، نقش آموزشى وسایل ارتباط جمعى در خاورمیانه، شهر مسجد سلیمان، شهر کاشان، شهر خرمشهر، شهر آبادان، نقش مدیران شهر در حکومت‌هاى محلى، تجهیز نیروى انسانى، در شهردارى‌هاى ایران، سندیکالیزم در ایران، روابط عمومى در وسایل ارتباط جمعى، انگلستان و بازار مشترک و مقاله گل‌هاى جاویدان در انسیکلوپدیاى ایرانیکا.

داریوش پیرنیا پس از زمستان ١٣۵٧ خورشیدى و کناره‌گیرى از وزارت امور خارجه در واشنگتن، با همکارى دخترش زیبا پیرنیا و چند تن دیگر از حقوقدانان، دفتر ترجمه اسناد پرزیکوم را تأسیس نمود.

وى در کار رسانه‌هاى گروهى، واقعیت‌گرایى را جان‌مایه‌ی زندگى حرفه‌اى و آگاه‌سازى همگانى مى‌شناخت. او در سال ١٩٩٠ میلادى، موسسه «انتشارات مهر ایران» را به اتفاق همسرش، منصوره پیرنیا، خبرنگار ویژه کیهان در دربار شاهنشاهى، بنیاد نهاد و ویراستارى کتاب‌هاى «سفرنامه شهبانو»، «سالارزنان ایران»، «سفرنامه گویا»، «اردشیر زاهدى، فرزند طوفان»، «خانم وزیر، خاطرات و دست‌نوشته‌هاى فرخ‌روى پارساى»، «چهره واقعى شهبانو فرح پهلوى»، «دختران ایران» و «کتاب کیهان از هیچ تا کهکشان، حکایت کیهان و خاطرات دکتر مصطفى مصباح‌زاده» تالیف منصوره پیرنیا را در سال ٢٠٠٩ و کتاب «شاهنامه پهلوى» را در سال ٢٠١٢ میلادى بر عهده داشت.

داریوش در بهار ٢٠٠۵ میلادى بنا به دعوت موسسه تحقیقاتى آموزشى Rosetta Stone ترجمه، تدوین و ویراستارى دو مجموعه آموزشى زبان فارسى را به اتفاق منصوره پیرنیا به سرانجام رسانید. او همچنین در Pirnia Production که شاخه‌اى از «انتشارات مهر ایران» است، فیلم‌هاى «کاشان»، «یهوه» و شش فیلم زندگینامه به روایت تصویر هر یک به مدت ۶٠ تا ١٨٠ دقیقه را کارگردانى نمود.

وى در سال ٢٠٠٨ بنیاد «گل‌هاى جاویدان، میراث فرهنگى داود پیرنیا» را در ایالت مریلند جهت حفظ و گسترش فروزه‌هاى عرفان خردگرا تأسیس کرد و گنجواره‌هاى گل‌های جاویدان، میراث فرهنگى داود پیرنیا را روى iPod کلاسیک به کمک همسر و پسرش داریا پیرنیا به دوستداران شعر، موسیقى و فرهنگ ایرانى در جهان عرضه نمود.

داریوش پیرنیا در شهریورماه ١٣۴٣ با منصوره ایزدى ازدواج کرد. آنها داراى یک دختر به نام زیبا  و پسرى به نام داریا  و دو نوه به نام‌هاى آرین و امیررائین شهبازى شدند.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۷ / معدل امتیاز: ۲٫۶

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=212365

یک دیدگاه

  1. ایران عزیز، من از آن روز که در بند تو اَم آزادم

    داوود پیرنیا، رادیو، ادبیات، موسیقی، گل ها و داریوش! نامشان جاودان!

Comments are closed.