جمهوری اسلامی: توافق با آمریکا؛ براندازان مدافع دموکراسی: توافق با مردم

- مشکل جمهوری اسلامی در مذاکره با آمریکا نیست بلکه از یکسو عقیدتی- ایدئولوژیک بودن و در نتیجه ناکارآمدی و عدم همخوانی آن با «روح زمان» و از سوی دیگر جامعه‌ی جوانیست که آن را نمی‌خواهد. مشکل این جامعه را مذاکره با آمریکا تنها زمانی حل خواهد کرد که جمهوری اسلامی دیگر آنچیزی نباشد که هست! یعنی دیگر جمهوری اسلامی نباشد!
- مذاکره جمهوری اسلامی با آمریکا هرگز مایه‌ی نگرانی براندازان آزادیخواه و مدافع دمکراسی و حقوق بشر نیست زیرا در این مذاکره مانند سران جمهوری اسلامی و همچنین براندازان مشابه رژیم، نه بقای نظام بلکه سود مردم را می‌سنجد.
- مذاکره در خلاء و بر سر موضوعات انتزاعی روی نمی‌دهد. اگر قرار باشد حاصل مذاکره با آمریکا برداشته شدن تحریم‌ها، نه به سود جمهوری اسلامی بلکه به نفع اقتصاد کشور و حل مشکلات مردم باشد، در این صورت به ساز و کار سیاسی و اقتصادی در کشور نیاز است که بتوان از «فرصت» احتمالی پس از مذاکرات استفاده کرد. اما نظام جمهوری اسلامی اساسا فاقد چنین ساز و کاریست!
- آمریکا برای اسلامیست‌ها از هر فرقه‌ای که باشند، از جمله زمامداران جمهوری اسلامی، فقط یک کشور نیست! غرب بطور کلی و آمریکا بطور ویژه، نماد تغییر و تحولات آزادیخواهانه‌ی جامعه بشریست که جمهوری اسلامی و تمامی بنیادگرایان اسلامی و همچنین چپ‌های سنتی لنینیست و استالینیست و مائوئیست و... زوال محتوم خود را در آینه‌ی آن می‌بینند.

دوشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۹ برابر با ۱۲ اکتبر ۲۰۲۰


الاهه بقراط – احمد زیدآبادی فعال ملی- مذهبی در کانال تلگرامی خود دو پرسش از یک جنس از سران جمهوری اسلامی و اپوزیسیون برانداز مطرح کرده است.

بگذریم از اینکه در چنین شرایط فلاکت و نکبتی که حاصل کشورداری جمهوری اسلامی در شرایطی‌ است که ۴۱ سال تمامی امکانات کشور از همه نظر در اختیار و انحصار این رژیم بوده، چرا می‌بایست موجودیت «اپوزیسیون برانداز»  به پرسش کشیده شود!

با تأکید بر این نکته که طرح درست مسئله خود بخشی از حل آن است و این دو پرسش هر دو کلیشه‌ای و مبتنی بر تبلیغات مزمن و بی‌محتوای سیاسی- رسانه‌ای جمهوری اسلامی هستند، به چند نکته باید اشاره کرد.

کلید بقا در ایران است و نه آمریکا!

درباره پرسش مربوط به سران جمهوری اسلامی مبنی بر اینکه «اگر به فرضِ محال حفظ و بقای نظام در مذاکره و توافق با آمریکا «متعیّن» شود، آیا آنان تن به مذاکره و توافق خواهند داد؟» اگرچه روشن است که کسی از آنها به این پرسش احمد زیدآبادی پاسخی نخواهد داد، نکات زیر یادآوری می‌شود:

یک؛ جمهوری اسلامی پیش از این نیز تن به مذاکره و توافق اعم از پیدا و پنهان داده است. بارزترین آن برجام است که پس از آنکه سال‌ها مذاکره با کشورهای اروپایی ناکام ماند سرانجام با نقش‌آفرینی آمریکا به سرانجام رسید. بنابراین موضوع بر سر نفس مذاکره با آمریکا و یا حتی توافق نیست بلکه بر سر مضمون مذاکره و محتوای توافق است!

دو؛ شواهد کافی وجود دارد، و خود این فعال ملی- مذهبی هم به آن اشاره کرده، که جمهوری اسلامی برای «بقا» به هر چیزی تن می‌دهد و «حرام» را هم «حلال» می‌کند چه برسد به انجام مذاکره با آمریکا با هر رئیس جمهوری که می‌خواهد باشد؛ ترامپ یا بایدن. اما محاسبات نظام درباره «بقا» غلط است! این را مردم دست‌کم از سال ۸۸ به بعد ثابت کرده‌اند.

سه؛ این بار اما مضمون مذاکره و توافق، حتی اگر بایدن هم روی کار بیاید، به اندازه‌ای حیاتی است (اتم، موشک، تروریسم، شبه‌نظامیان وابسته و…) که اگر جمهوری اسلامی به آن تن بدهد در عمل چیزی از آن باقی نمی‌ماند و این با «مذاکره برای بقا» که کلیدش در دست جامعه است، تناقض دارد. این نکته از چشم «سران جمهوری اسلامی» پنهان نیست.

چهار؛ مشکل جمهوری اسلامی در مذاکره با آمریکا نیست بلکه از یکسو عقیدتی- ایدئولوژیک بودن و در نتیجه ناکارآمدی و عدم همخوانی آن با «روح زمان» و از سوی دیگر جامعه‌ی جوانیست که آن را نمی‌خواهد. مشکل این جامعه را مذاکره با آمریکا تنها زمانی حل خواهد کرد که جمهوری اسلامی دیگر آنچیزی نباشد که هست! یعنی دیگر جمهوری اسلامی نباشد! پس در هر شکل، بقای جمهوری اسلامی قطعا در مذاکرات فرضی نیست!

تا جمهوری اسلامی هست، براندازان مدافع دمکراسی نیز باقی می‌مانند!

درباره پرسش از اپوزیسیون برانداز نیز مبنی بر اینکه «اگر به فرضِ محال جمهوری اسلامی با آمریکا وارد مذاکره شود و با آن به توافق رسد، فردای آن روز از این اپوزیسیون چه چیز مشخصی باقی می‌ماند؟» نکات زیر یادآوری می‌شود:

یک؛ برخلاف جمهوری اسلامی که همه وابستگان و دلبستگانش همگی در همه جناحین در عمل مدافع یک نظام مذهبی فاشیست و سرکوبگر هستند (توجه بفرمایید: در عمل! از جمله با نمایش انتخابات و طرفداری از اصلاحات)، اپوزیسیون برانداز اما یک طیف وسیع و متنوع است.

دو؛ در اپوزیسیون برانداز افراد و جریاناتی هرچند اندک وجود دارند که عکس برگردان جمهوری اسلامی هستند و حتی اگر شعار آزادی و دمکراسی و حقوق بشر هم بدهند اما قدرت را در عمل برای ضربه زدن به ایران و همچنین فقط برای این می‌خواهند که دیگران و هر آنکس را که مانند آنها نیست از میان بردارند. به نظر می‌رسد، و امیدوارم، جامعه ایران از چنین گردابی که در سال ۵۷ به آن فرو افتاد عبور کرده باشد.

سه؛ اما طیف وسیع اپوزیسیون برانداز چه  در داخل و چه در خارج مدافع دمکراسی و حقوق بشر است و از ایران و حقوق ایرانیان در برابر جمهوری اسلامی به عنوان دشمن واقعی که درخانه‌ی مردم لانه کرده دفاع می‌کند. رواج و جا افتادن مفهوم «براندازی» و «سرنگونی» به گونه‌ای که دیگر خود رهبر جمهوری اسلامی و مقامات و حامیان پیدا و پنهان نظام نیز آن را به کار می‌برند، مدیون همین طیف دموکراسی‌خواه است؛ وگرنه آن طیف عکس‌برگردان جمهوری اسلامی سال‌هاست در حال براندازیست!

چهار؛ مذاکره جمهوری اسلامی با آمریکا هرگز مایه‌ی نگرانی براندازان آزادیخواه و مدافع دمکراسی و حقوق بشر نیست زیرا در این مذاکره مانند سران جمهوری اسلامی و همچنین براندازان مشابه رژیم، نه بقای نظام بلکه سود مردم را می‌سنجد.

پنج؛‌ مذاکره در خلاء و بر سر موضوعات انتزاعی روی نمی‌دهد. اگر قرار باشد حاصل مذاکره با آمریکا برداشته شدن تحریم‌ها، نه به سود جمهوری اسلامی بلکه به نفع اقتصاد کشور و حل مشکلات مردم باشد، در این صورت به ساز و کار سیاسی و اقتصادی در کشور نیاز است که بتوان از «فرصت» احتمالی پس از مذاکرات استفاده کرد.

شش؛ اما نظام جمهوری اسلامی اساسا فاقد چنین ساز و کاریست! تجربه چهل و یک ساله گذشته نشان داده است که حتی با نفت بشکه‌ای صد و اندی دلار نیز این نظام قادر به اداره و مدیریت کارآمد کشور بر اساس منافع ملت و مملکت نیست.

هفت؛ واقعیت این است که اگر آمریکا از برجام بیرون هم نمی‌رفت، و حتی اگر دوباره نه با  توافق جدید بلکه به همان برجام نیز بازگردد، باز نه به دلیل عوامل خارجی بلکه به دلیل ساختارهای درونی، یعنی نظام مافیایی و فاسد و سپاهی- آخوندی برجام هرگز به فرجام نمی‌رسید و نخواهد رسید. چنانکه در نزدیک به دو سال برجام نیز مقامات جمهوری اسلامی با سفر تبلیغاتی و نمایشی به سراسر دنیا فقط خرج روی دست مملکت گذاشتند بدون آنکه توانسته باشند اندکی سرمایه‌ زیرساختی و تکنولوژی خارجی وارد کشور کنند.

دلایل‌‌اش روشن است:
نبود امنیت برای سرمایه!
نبود بخش خصوصی مستقل در ایران!
انحصار منابع تولیدی و مالی کشور در دست گروه‌های فاسد و مافیایی آخوندی- سپاهی
چهل سال تخریب اقتصاد و مناسبات تولیدی!

در شرایطی که سرمایه‌‌داران و کارآفرینان ایرانی در تمام سال‌های گذشته قبل و بعد از برجام ترجیح داده‌اند سرمایه‌های خود را نه در ایران بلکه اگر شده در افغانستان و جمهوری‌های پس از فروپاشی شوروی سرمایه‌گذاری کنند، ادعای سرمایه‌گذاری خارجی در جمهوری اسلامی (به عنوان یکی از نتایج برجام و هر مذاکره احتمالی دیگر) که از اصلی‌ترین شریان‌های تزریق خون به پیکر بی‌جان اقتصاد ایران است، بیشتر به شوخی می‌ماند.

هشت؛ حال به فرض محال که جمهوری اسلامی با آمریکا مذاکره کند و به توافق هم برسد (چه توافقی؟! فعال ملی- مذهبی این را توضیح نمی‌دهد!) و «تضمین امنیتی» بگیرد. این ماجرا اصلا موضوع تازه‌ای نیست. از زمان روی کار آمدن جمهوری اسلامی این نظام در حال گدایی تضمین امنیتی از غرب است! برجام را هم فکر می‌کردند تضمین امنیتی است!

با اینهمه، فرض کنیم چنین شود! آیا جمهوری اسلامی و مقاماتش  با این توافق فرضی و این تضمین امنیتی:
ناگهان دانا و آگاه و کارآمد نیز می‌شوند؟!
آیا شبکه‌‌های مافیایی‌اش برچیده و فساد تا مغز استخوانش درمان می‌شود؟
آیا سانسور و سرکوبش محو شده و فاشیسم مذهبی از کشور رخت بر بسته و مردمی که از دی‌ماه ۹۶ فریاد می‌زنند: «اصلاح‌طلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» و «جمهوری اسلامی نمیخوایم نمیخوایم» خواب‌نما شده و همه‌ی این رویدادهای به ویژه چهار سال اخیر را فراموش می‌کنند و به خانه‌هایشان می‌روند؟
آیا جیب کارگران و کارمندان و کشاورزان ورشکسته و بازنشستگان و بیکاران و خانوارهای زیر خط فقر پر می‌شود؟!

نُه؛ مشکل بزرگ همه جناحین نظام اعم از اصولگرا و محافظه‌کار و تندرو و اصلاح‌طلب و عدالتخواه و میانه‌رو و تحولخواه و نامگذاری‌های دیگر (مثل نامگذاری‌های سالانه‌ی علی خامنه‌ای) که همگی در عمل از فاشیسم مذهبی و یک نظام ضدبشری دفاع  می‌کنند این است که در عین «استقلال» که این نظام مدعی آن است همه چیز را به «مذاکره با آمریکا» گره زده‌اند!

مذاکره با آمریکا (نماد غرب) راه حل یا حتی بخشی از راه حل هم نیست بلکه خودِ مسئله‌ای است که حکومت اسلامی نه ۴۱ سال پیش بلکه با مشروعه‌خواهان در انقلاب مشروطه (در برابر آزادی و تجدد)، با فداییان اسلام در دهه بیست و سی (با غرب‌ستیزی) و با خمینی در دهه چهل (نماد مجسم ارتجاع) آن را به عنوان «آلترناتیو» در برابر مدرنیته مطرح کرد و در سال ۵۷ فکر کرد مسئله را حل کرده است: قطع رابطه با آمریکا!

ده؛ آمریکا برای اسلامیست‌ها از هر فرقه‌ای که باشند، از جمله زمامداران جمهوری اسلامی، فقط یک کشور نیست! غرب بطور کلی و آمریکا بطور ویژه، نماد تغییر و تحولات آزادیخواهانه‌ی جامعه بشریست که جمهوری اسلامی و تمامی بنیادگرایان اسلامی و همچنین چپ‌های سنتی لنینیست و استالینیست و مائوئیست و… زوال محتوم خود را در آینه‌ی آن می‌بینند.

نتیجه

تحمل آزادی و موجودیت دیگران،  پیوستن به جامعه جهانی و دنیای آزاد به ظرفیت‌ها و توانایی‌هایی نیاز دارد که نظام قرون وسطایی جمهوری اسلامی نه تنها از آنها بی‌بهره است بلکه سرکوبگر آنهاست!

جمهوری اسلامی سرکوبگر دانش و توانایی‌هاست! برخی از دلبستگان نظام اسلامی در ایران فراموش می‌کنند که جمهوری اسلامی یک نظام عقیدتی- ایدئولوژیک است که رسالت تشکیل یک دولت جهانی را برای خود قائل بوده و اگر در دوران ضعف عقب‌نشینی کرده و مذاکره هم بکند فقط برای این است که دوران نقاهت را پشت سر بگذارد و با جمع‌آوری نیرو با چنگ بیشتر و دندان تیزتر به حمله بپردازد. درست همانگونه که بنیانگذارش در موضع ضعف قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفت تا روزی که برنامه اتمی برای ادامه جنگی که با عراق آغاز شده بود آماده شود.

اما ایران یک تفاوت بزرگ با سی سال قبل و حتی ده سال و چهار سال پیش دارد: اعتصاب‌کنندگان، معترضان، تجمع‌کنندگان برای مسائل صنفی و معیشتی، این نظام نادان و ناتوان و ناکارآمد را نمی‌خواهند. حتی اگر با مذاکرات فرضی تمام سرمایه‌ها و امکانات جهان به ایران سرازیر شود، با این نظام و این سران و این افرادی که در سه قوه و نهادهای کشوری و لشگری نشسته‌اند، هیچ چیز درست نخواهد شد.

از این رو، اپوزیسیون برانداز آزادیخواه و مدافع دموکراسی و حقوق بشر، چه در تمام سال‌های گذشته که نادیده گرفته می‌شد و انگار که ایرانیان فقط «اصلاح طلب» و «اصولگرا» هستند، چه این سال‌ها که خود را به عنوان «برانداز» به رژیم و وابستگان و دلبستگان آن تحمیل کرده است و چه در روزهایی که جمهوری اسلامی با آمریکا مذاکره بکند یا نکند، «مشخص‌»ترین و بی‌ابهام‌ترین  صدای رسای مردم بوده و هست و خواهد بود تا خواست خود را، خواست مردم را، یعنی جایگزینی جمهوری اسلامی با حاکمیت ملی در یک نظام پارلمانی متکی بر اختیار و انتخاب مردم را به کرسی بنشاند.

آنکه با مذاکره یا بی‌مذاکره دورانش به پایان رسیده و هیچ «توافق» و «تضمین‌ امنیتی» از آمریکا آن را نجات نخواهد داد، جمهوری اسلامیست و آنکه «باقی می‌ماند» مردم و اپوزیسیون براندازیست که ایران را پس گرفته و با تکیه بر دموکراسی و حقوق بشر به آبادی آن در آزادی خواهند پرداخت.

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=215460

15 دیدگاه‌

  1. جنایت کمبود مصنوعی و گرانی نان

    نظام ولایی سرکرده دزدخانه و ایرانخوار اصلی است، از تحریم حداکثری انتقاد کردیم و گفیتم بایست تحریم هوشمندانه باشد و دست غارتگران از بیت المال کوتاه کند و راه حل به نسبه موفقش نفت در براب رغذا عراق صدامی بوده، بایست تمامی منابع حکومتی از دست حمومت خارج و توسط سازمان ملل اداره و منابع و مایحتاج غیر نظامی به مردم برسد و در ایران نبایست هیچ کمبودی ایجاد شود، ایران کشور فقیری نیست که چنین مردمانش به محنت و درماندگی برسندف ثروت ایران نه مردم میرسد و نه تحت کنترل نهاد سازمان ملل است و بلکه در دست تروریستهای ارتجاعی التقاط سرخ سیاه و حتی انحرافی از شیعه و اسلام با فرقه ولایی است!
    توافق با نظام بیفایده است وقتی هیچ تغییر مهم مطابق منشور حقوق بشر سازمان ملل در قانون اساسی و رفتارش صورت ندهد.
    از طرفی با خیانت سکولارهای بلوک شرق سابق و مماشات و همراهی خائنانه برخی غربیان با جمهوری اسلامی ایران، امکان برنامه تحریم بینا و هوشمندانه بسیار دشوار شده است و امریکا تحریم حداکثری اعمال کرده که تحریمی کور است و در نهایت به سود نظام اهریمنی و به زیان عموم مردم است.
    متاسفانه کرونا، اختلافات میان ابرقدرتها و مشخصا اختلاف میان روسیه و چین با امریکا و غرب موجب شده که نظام ایران (دشمن ضد سکولار و دشمن حقیقی از چین تا امریکا!) در نهایت بیرحمی زیست منحوس و انگلی اش ادامه دهد در تحت تحریم، بقدری غارتگری بالا بوده در این چهل سال، که مافیای شرکت سهامی دزداخانه ولایی میتوانند سالها حیات ننگین یابند حتی به قحطی برسد.
    اگر مانند جنایت کمبود مصنوعی و گرانی نان اتفاق بیفتد، ما غرب و شرق سکولار را شریک جرم نظام ولایی میدانیم.

  2. عحب ملت ملولی هستیم ما .

    هنوز کفن پهلوان نوید افکاری خشک نشده – هنوز شب هفت قهرمان ملی
    موسیقی ایران استاد شجریان یگانه زمان را پشت سر نگذاشتیم – مدیر
    تلویزیون عاشق اخوند .. امام موسی صدر و .. فلسطین و .. ابوعمار ها ..
    بابرکشیدن خبر بی ارزش غصب جایگاه مقام علمی دانشگاه توسط دختر
    دکتر قلابی حسن گلاسکو ننگ سمنان در ماله کشی جنایت بی وقفه اخوندیسم و اوقاف چی ها و محضر داران عشق کربلا افکار مردم را – با دو دور – دو دور- دایی جانی به کوچه علی چپ خانه پدری منحرف میکند .
    انگار دانشگاهی که رضا شاه بزرگ برپا کرد هنوز پا برجاست .
    نه خیر استاد .. از فردای شورش ۵۷ و برگزاری خطبه نماز سید محمود و گربه نره منتظری بنیان گذار اصل ولایت فقیه دانشگاه مرد .
    به جایش با فتوای عبدالکریم دباغها بنام جعلی سروش ..دانشگاه تبدیل به
    زایشگاه تحکیم وحدت و علی افشاری ها و انجمن اسلامی براداران ارمنی و اسوری و کلیمی و بسیج الله کرم و جایگاه در کردن باد اش نذری با هر تکبیر شد .
    حالا عشق امام موسی صدر دنبال استاد صدیقی ها در این منجلاب بنام دانشگاه میگردد .
    عحب ملت ملولی هستیم ما .

  3. مدافعان حقوق بشر جهانی .

    اتحادیه صنفی پلیس بین الملی باید بر علیه جنایت و نقض حقوق بشر توسط
    رژیم جمهوری اسلامی ایران با سو استفاده از لغت POLICE به زبان انگلیسی بر روی لباس تروریستهای اسلامی که چهره خود را مخفی کردند و چهره پلییس جهانی را به ابتذال کشاندن شکایت بکنند .

    این جنایتکاران در مقابل چشم شهروندان و زنان و کودکان – با خشونت برای ایجاد وحشت درروح و روان و جان شهروندان مرتکب – کتک زدن مجرمان و نمایش این عمل فجیح – بنام پلیس میشوند . –

    این عمل موجب بد اموزی کودکان و مردم ایران نسبت بنام POLICE میشود .
    لطفا اتحادیه پلیس بین الملل پیگیر شکایت خود در مراجع قضایی جهانی بشود .

    با تشکر از .. مدافعان حقوق بشر جهانی .

  4. خسرو

    گلوبالیست های جهان خوار در حزب دمکرات و جمهوری خواه، کارتل های مواد مخدر، اسلحه فروشان و کارتل های دارو، آدم فروشان و استعمار پیر خرفت و فاسد اروپا بود یک حکومت شیطانی در جهان بپا کردند و آخوند نماینده آنهاست
    تاریخ ما به سومریها در ایلام باز میگردد و آن روز که مردم ما آخوند و شرکانش را به جهنم بفرستند دوباره به جهان نشان خواهیم داد چرا تمدن از ما آمد

  5. مبارز

    سپاس فراوان از نویسنده مقاله !

  6. حمید

    درود بر شرفت خانم بقراط – این ابلهان می پندارند روسیاهیشان با مذاکره با این اون درست میشود

  7. دوران پهلوی، آنتراکت (استراحت) بین دو پرده فیلم ترسناک در سینما بود "ن .ی"

    خانم بقراط ممنون از نحلیل عالی شما. علاوه بر فساد اداری، دزدی در همۀ سطوح، رشوه و قتل و جرائم سیاسی فراگیر من می خواهم فساد اخلاقی فراگیر و عمیق را هم اضافه کنم که یافتن دوست را بسیار مشکل کرده است و این از اهداف مهم آن هاست، به طرف کره شمالی رفتن، که حتی اعضای خانواده هم جاسوس همدیگر باشند.

  8. پروانه فرخزاد

    استمرار طلبان در ایران ، زمان خمینی انتخاب نادرست کردند
    آنها بین سیاست و اسلحه سیاست را انتخاب کردند و باختند.
    محسن رضایی و..به سپاه رفتند و زیدآبادی و خاتمی و عبدی
    به بخشهای ایدئولوژیک و امنیتی رفتند . در استیلای استبداد
    و ندانم کاری حرف آخر را تفنگ خواهد زد و در ایران زد .
    استمرار طلبان در سیستم ولایت فقیه خود میدانستند که
    توده مردم فقط یک وسیله ابزاری و فشار برای کسب سهم
    از قدرت سیاسی است والا غیر ! ولی خب استبداد حکومت
    چکمه و باتون است . روزنامه و مجلس و قلم زید آبادی و
    گنجی، سیاهی لشگر و هنرپیشه پیشه های دست چندم
    هستند .
    اما فراموش نکنیم استمرار طلبان کنونی جنایت کاران
    پیشین هستند . عباس عبدی عضو رسمی وزارت اطلاعات،
    هادی غفاری ، خوییینی ها ، اکبر گنجی و …خلخالی!
    زید آبادی در مقاله قبلی خود میگوید که سران رژیم را
    مشاوران نادرست احاطه کرده و اطلاعات نادرست از وضع
    مردم به آنها میدهند. لذا باید خود بصورت ناشناس به
    میان مردم برای یافت حقیقت بروند .( شاه خوب بقیه بد )
    آنها میدانند در فردای تغییر، امنیت جانی و شغلی نخواهند
    داشت . تمام نوشته های اخیر زیدآبادی از نظر روانی دال
    بر این مدعاست .
    آنها هیچ هنری ندارند نه تار میزنند و نه تنبک و جدا از
    تفنگ، دیگری نه پناهی دارند و نه نانی و نه آبرویی !
    فعلا وظیفه جنگ‌ قلمی و لفظی با براندازان را به آنها در
    ازای پول و امنیت ، برادران قاچاقچی به آنها دادده اند .

    استمرار طلبان

  9. آرش

    درود

  10. Faryad

    مجتبی واحدی : روحانی مامور بی بی سی ؟
    وی گفت: سال پیش در میزگردی با بی بی سی کارشناس بی بی سی گفت: اقتصاد ایران بهتر از آلمان است ! تا هفته پیش روحانی همین حرف را تکرار کرد؟!

  11. Farid

    اسنادمحرمانه مکاتبات بیلاری کلینتون که توسط دولت آمریکا اخیرا افشا شد گویای همه چیزاست که حسین اوباما نقشه داشت که خاور میانه و شمال آفریقا را به کنترل نیروهای اسلامی در آورد: ایران و جوب عراق و سوریه را به حکومت اسلامی ؛ شمال عراق را به داعش و مصر را به اخوان المسلمین و افغانستان را به طالبان واگذار کند و خروج سریع سربازان آمریکایی در راستای تسریع این نقشه بود.
    – داعش توسط قطرو ترکیه و پشتیبانی حزب دموکرات و حکومت اسلامی با اسلحه و خودروهای کاملا نو ! ایجاد شد تا علیه مخالفان اسد و ارتش آزادسوریه بجنگد و شمال عراق را اشغال کندتا کردها از قدرت دور بمانند !
    – حکومت سوریه هرگز به داعش کاری نداشته وحتی معامله اسلحه در مقابل نفت میکرد و حتی از روسها خواست در بمباران به انها کاری نداشته باشد.و ترکیه از آنها نفت میخرید!.
    – داعش در عراق گرد و خاک کردند تا حسین اوباما و حکومت اسلامی در این شلوغی توافق هسته ای الکی راو حتی بدون امضای طرفین !!و در آخرین لحظات اعلام کنند و مبارزه سیاسی سنی های عراق را نیز مثل سوریه لوث کنند!
    – ۵ + ۱ هم خوشحال بودند چون فروش اسلحه شان رکورد زد اما با دخالت روسها و هجوم آورگان به اروپا و درگیرشدن عربستان ، بازی عوض شد.
    – حکمتیارنیز تایید کرده بود: حکومت اسلامی ایران پشتیبان داعش در افغانستان است .
    – در ایمیلی کلینتون پیشنهاد کرده بود که خامنه ای برای فریب جهانی که برعدم ضامن اجرایی تفاهم هسته ای محرمانه !؟شک کرده بودند؛ فتوی علیه بمب اتم بدهد و خامنه ای یکماه بعد دستور را اجرا کرد! تا میلیاردها دلار بگیرد وبصدور بمب و موشک و غارت ادامه دهد.
    – باز بایدن و معاونش و حزب دموکرات که عملا عضو حزب الله را وارد کنگره آمریکا کرده اند؛ از زنده کردن بر جام و نجات حکومت تروریستی ملاها در صورت برنده شدندر انتخابات میکنند!!

  12. توماس جفرسون

    یازده: در بی کفایتی و دریوزگی و تبهکاری خلافت شیعه همین بس که چنان متزلزل و نامشروع است که به قول ترامپ پایورانش می میرند تا با آمریکا به توافقی برسند و برای بقای نکبتبار خود از آن کشور تضمین امنیتی بگیرند.

    دوازده: رژیمی که بقای خود را در نه در داخل بلکه در خارج جستجو‌می کند، یک رژیم اشغالگر است.

    سیزده: عفونت رژیم به چنان حدی رسیده، که از چین و روسیه ، در ازای فروختن کشور ، محبت گدایی می کند.

    چهارده: داکترین حفظ نظام از اوجب واجبات است دیگر کارایی ندارد. توافق با آمریکا یعنی تن دادن به شروط ۱۲ گانه که در عمل یعنی تهی شدن رژیم از ماهیت وجودی اش، بعبارت دیگر یک تضاد دو گانه: تغییر ماهیت و بقا که مانعت الجمع هستند.

    پانزده: ظاهرا استمراریها و صادراتیها،‌ با یاد نشئگی هرز آلود دوران اوباما، بوی کباب بایدن را دارند استشمام می کنند و جفنگیات جسارت آمیز خود را شدت بخشیده اند.

    شانزده: دوران اسلامگرایی در منطقه رو به پایان است و همه اسلامیستها به زباله دانی تاریخ افکنده خواهند شد،

  13. پرویز

    با درودی دوباره خدمت هم میهن آزاده و بی شیله و پیله خانم بقراط و سپاس فراوان از پاسخ بسیار مستدل و روشن به آقای دو سره بار زن نظام ولایی جناب زید آبادی بدلکار! امثال زید آبادی مشکلشان اینست که همزمان در دو مجلس میخواهند برقصند و این امری غیر ممکن است و تصور میکنند مردم متوجه مانورهای بظاهر زیرکانه آنها نمی شوند !

  14. بانو بقراط گرامی

    دست مریزاد !

  15. جمهوری اسلامی یک رژیم اپارتاید انارشیستی میباشد .

    جهموری اسلامی به هیچ وجه یک نظام عقیدتی ٬٬ ایدئولوژیک نیست .

    بلکه یک شبکه مافیایی تشکیل شده با ایجاد بی نظمی برای چپاول وغارت انتقال
    ثروت ملی به خارج کشور توسط دو گروه متضاد ( سرخ + سیاه) می باشد –
    که در پشت نقاب – نظام عقیدتی یا ایدئولوژیک پنهان شده .

    لغت نظام در – نظم و انضاط – معنی پیدا میکند .

    جمهوری اسلامی تحمیلی گوادالوپی .. یک رژیم اپارتاید انارشیستی میباشد .
    که با اعدام بدونه محاکمه ژنرالهای ارتش شاهنشاهی بر روی پشت بام مدرسه
    با پشتیانی و تضمین سایر ونس درملاقاتش در نوفل لوشاتو با خمینی جهت اجرای اعدام ۶۰۰ نفر از سران رژیم گذشته میبایستی برای بنیان بی نظمی متولد میشد .
    اسناد و بحث در این مورد بسیار و کتابش در اروپا در اوسط دهه ۱۹۹۰ به تعداد اندک چاپ شد و اجازه چاپ دوم پیدا نکرد .

Comments are closed.