دومین مرحله از مذاکرات برجام در وین رو به پایان است. در حالی که عباس عراقچی معاون وزیر خارجه جمهوری اسلامی مدعی است «تفاهم جدید در حال شکل گرفتن است» اما انقلابیها و ولایتمداران تأکید میکنند علی خامنهای نسبت به این مذاکرات «بدبین است»!
هرچند عراقچی «امکان نگارش متن مشترک توافق» را محتمل دانست و طرفهای دیگر توافق احتمالی نیز نسبت به روند آن ابراز امیدواری میکنند اما به نظر میرسد حتی با وجود توافق ضمنی طرفین برای رسیدن به راهکار مشترک و سازنده بودن این مذاکرات، آنچه به واقعیت نزدیکتر است بیشتر فضای مثبت ناشی از تبلیغات رسانهای است و نه واقعا حل و فصل اختلافات!
جو بایدن رئیس جمهوری ایالات متحده جمعه ۲۷ فروردین ۱۴۰۰ پس از مدتها سکوت در مورد برنامههای اتمی جمهوری اسلامی ایران در حاشیه نشست با نخست وزیر ژاپن در کاخ سفید هشدار داد غنیسازی اورانیوم با غلظت ۶۰ درصد آنهم در حالی که بین تهران و واشنگتن مذاکره غیرمستقیم برای احیای توافق اتمی جریان دارد «تحولی بسیار نگران کننده» است که «کمکی به مذاکرات نمیکند.»
او افزود آمریکا از برجام حمایت میکند اما برای بازگشت به آن «امتیازات عمده»ای نخواهد داد.
این در حالیست که هر کسی میداند اگر مذاکرهای در وین بین نمایندگان جمهوری اسلامی و کشورهای دیگر و همچنین غیرمستقیم با آمریکا در جریان است بدون چراغ سبز علی خامنهای ممکن نبوده و با اجازهی وی صورت میگیرد. خامنهآی به این مذاکرات نه تنها راضی بلکه مجبور به تن دادن به آن است تا بلکه با معامله با غربیها اندکی از بحرانهای به ویژه اقتصادی را در داخل کم کند و بیشتر از این حیات نظام را از سوی مردم به خطر نیاندازد.
اینکه غرب اصرار دارد به نوعی تحریمها را تدریجی و گام به گام بردارد و همزمان با مسائل اتمی، موضوع برنامههای موشکی و خرابکاریهای منطقهای و همچنین گروگانگیری شهروندان خارجی و دوتابعیتیها و نقض حقوق بشر را پیش بکشد تنها بخشی از موانع جدّی برای احیای برجام است. مؤلفههای بیشتری وجود دارد که هر کدام به نوعی بر روند مذاکرات تأثیر میگذارند که یکی از مهمترین آنها انفجار در تأسیسات نطنز است.
روزنامه «کیهان تهران» در سرمقاله خود که ۲۷ فروردین منتشر شده توصیه کرده است بر اساس قصاص و «چشم در برابر چشم» در پاسخ به حادثه نطنز، رژیم ایران علیه تأسیسات «دیمونا»ی اسرائیل اقدام کند و واکنش همتراز و بازدارنده نشان دهد. این روزنامه در حالی که جمهوری اسلامی تا کنون نتوانسته هیچ واکنشی در برابر این نوع ضربات و همچنین حملههای مداوم به پایگاههای خود در سوریه نشان دهد، توصیه میکند که جمهوری اسلامی ایران باید اولاً داخل رژیم اسرائیل و ثانیاً تأسیسات هستهای آن را هدف قرار دهد!
فشارهای بینالمللی از یکسو و ضربه امنیتی اخیر که جمهوری اسلامی در تأسیسات نطنز خورد تا کنون با سکوت خامنهای و سرداران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که مسئولیت اصلی حفاظت از این تأسیسات را به عهده دارند روبرو شده است. حتی خامنهای در یک جلسه قرآنی تلویحاً از مذاکرات حمایت کرد و گفت تشخیص مسئولان کشور ادامه مذاکره است. با این حال همچنان رسانههای اصولگرا و ولایتمداران برای حفظ موقعیت و جایگاه رو به تنزل علی خامنهای چنین القا میکنند که او ناراضی است و گویا دولت روحانی و مذاکره کنندگان برخلاف میل «رهبر» عمل میکنند!
در همین ارتباط، حجتالاسلام محمود نبویان نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی در یک سخنرانی در جمع طلاب این پرسش عجیب را مطرح کرده: «سؤال این است که علیرغم نهی صریح، برخورد صریح و تذکرات محترمانه چرا همچنان دولت دست از مذاکره با آمریکا برنمیدارد!»
نبویان که دبیر کمیته هستهای مجلس اسلامی نیز هست به خبرگزاری فارس گفته روحانی و ظریف پذیرفتند تحریمهای موشکی، منطقهای و حقوق بشری همچنان باقی بماند و تنها تحریمهای مربوط به مسائل هستهای برداشته شود. او گفته «آقایان پذیرفتند ۸۷/۵ درصد تحریمها باقی بماند!»
https://kayhan.london/1400/01/14/%d8%b9%d9%84%db%8c-%d8%ae%d8%a7%d9%85%d9%86%d9%87%e2%80%8c%d8%a7%db%8c-%d8%a8%d8%a7%d8%b2-%d9%87%d9%85-%d8%a8%d8%b1-%d8%b3%d8%b1-%d8%af%d9%88%d8%b1%d8%a7%d9%87%db%8c-%d9%86%d8%b1%d9%85%d8%b4
با فرض درست بودن این ادعاها محال است دولت روحانی بدون اجازه خامنهای و سپاه پاسداران اختیار تصمیمگیری درباره چنین موضوع مهمی داشته باشد! بنابراین اگر جمهوری اسلامی در حال عقبنشینی است، خواست رهبرش است! علی خامنهای و آنها که زیر منبر او سینه میزنند نگران همین موضوع است که میداند برای به دست آوردن منابع و ترمیم ضعف رژیم، راهی جز تسلیم ندارد. او این را نیز میداند که تسلیم یعنی بر باد رفتن ابزارهای باجگیری مانند موشکپرانی و تروریسم و شبهنظامیان و خرابکاری در منطقه و گروگانگیری اتباع خارجی و دوتابعیتیها و هر آن سیاست ماجراجویانه و جنگافروزانهای که خامنهای آنها را «ناموس انقلاب» میداند.
در این زمینه نشانههایی نیز دیده میشود. برای نمونه، در دور اول مذاکرات وین مقامات ارشد جمهوری اسلامی اصرار داشتند که «تمام تحریمها باید برداشته شود» اما با آغاز مرحله دوم این مذاکرات عقبنشینی کردند و اکنون صحبت از این است که آمریکا باید فهرستی از تحریمهایی را که قصد برداشتن آنها را دارد ارائه دهد!
محمدباقر قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی میگوید افزایش غنیسازی با غلظت ۶۰ درصدی پاسخی قاطع به طراحیِ دشمن برای تضعیف دست برتر کشور در فرایند مذاکرات بود. او درواقع اعتراف میکند که رژیم ایران باور دارد با افزایش سطح تهدیدها امکان باج گرفتن از غربیها و معامله به سود خود را دارد.
تجمع اعتراضی گروهی از ایرانیان در برابر هتل محل مذاکرات اتمی در وین.
گفته میشود هیئت جمهوری اسلامی محبور شد از در خروج زباله خارج شود.
جمعه ۱۶ آوریل ۲۰۲۱#نه_به_جمهوری_اسلامیمنبع: @goodbadatusa pic.twitter.com/BTURe4fMxl
— KayhanLondon کیهان لندن (@KayhanLondon) April 17, 2021
انریکه مورا معاون دبیرکل بخش اقدام خارجی اتحادیه اروپا که ریاست دومین دور از کمیسیون مشترک برجام را برعهده دارد «پیشرفت»ها را کاری شاق و حاصل تلاشهای طاقتفرسا توصیف کرده و گفته است «حالا ما به جزئیات بیشتری در کار نیاز داریم.»
وانگ کون نماینده چین نیز گفت «همه طرفها توافق کردهاند که در روزهای آتی با انجام کارهای اساسیتر در زمینه رفع تحریمها و سایر موضوعات مربوطه سرعت مذاکرات را بیشتر کنند.»
با اینهمه اما یک مؤلفه پرقدرت را نمیشود دستکم گرفت و آن ارادهی رهبران اسرائیل برای دفاع از موجودیت این کشور است. به گزارش آسوشیتدپرس گابی اشکنازی وزیر خارجه اسرائیل در سفر به قبرس گفته «ما هر کاری که لازم باشد برای جلوگیری از موفقیت افراطیون انجام خواهیم داد و قطعاً از دستیابی آنها به بمب اتمی جلوگیری خواهیم کرد.»
مایک آیزنشتات تحلیلگر نظامی پیشین دولت آمریکا که اکنون با اندیشکده مؤسسه واشنگتن همکاری میکند در مصاحبه با «فایننشال تایمز» استدلال کرده است که اقدامات پنهانی اسرائیل میتواند اهرم فشار به تیم بایدن باشد. دیپلماتهای اروپایی نیز از جدال رو در رو بین ایران و اسرائیل ابراز نگرانی کردهاند.
همچنین مؤلفه دیگری که بر مذاکرات برجام تأثیر دارد انتخابات ریاست جمهوری اسلامی در ایران است. جریان «انقلابی» دولت روحانی را که دومین دورهاش رو به پایان است متهم میکند هدفاش در وین «انتخاباتی» است. اختلافات و شکافها بر سر جابجایی قدرت از این دست به آن دست و بین گروههای مافیایی نظام، کار را برای خود جمهوری اسلامی دشوارتر از همیشه کرده است.
اما رژیمی که به گفته مقامات ارشد نظامیاش درگیر «آلودگی امنیتی» و «درز اطلاعات به کلی سرّی» است و نیاز به «پاکسازی در سطوح بالای امنیتی دارد» بعید است بتواند چه در مذاکرات اتمی و چه در داخل کشور و در برابر اعتراضات مردم، توفیقی داشته باشد مگر آنکه مثل همیشه به خشونت عریان و کشتار متوسل شود که در این صورت، برخی از کارتهای خود را پشت میز مذاکرات میسوزاند.
هموطنان عزیز در کیهان لندن : جواب سئوالتان این است
حتی حزب خران هم ممکن است انقدر هم خر نباشند که به ترفند های جمهوری اسلامی تسلیم بشوند! شاید هم بشوند! ولی مشکل سید علی اینست که میخواهد از قبل برای وضع بدتر خود را اماده کند که بعداً بگوید قبلاً گفتم که خوش بین نیستم! این پشتک زدنها از تخصص ملایان است!
نه به جمهوری اسلامی!
نه به انتخابات فرمایشی!
نه به شکنجه، زندان سیاسی ، اعدام، فساد، کشتار، تبعیض، فقر، گرانی، بیکاری ، …تنش در منطقه!
بنظر می رسد، خرابکاری در نظنز باعث شده تا خامنه ایی مواضع سرسختانه اش را تعدیل کند و از آنسو، بایدن نیز برای رسیدن به معامله عجله دارد.
ضمنا، لبنان در حال فروپاشی است و خامنه ایی برای کمک به حزب الله و تقویت سلطه بر آن کشور، سریعا نیاز به پول دارد، اینهم یکی دیگر از انگیزه ها برای سرعت بخشیدن به معامله با بایدن است.
از آنسو، رسانه ها گزارش دادند که آمریکا به اسراییل گفته از حرافی در مورد رژیم دست بردارد، البته برخی منابع می گویند این بیش از یک درخواست نصیحت آمیز بوده و آمریکا بطور ضمنی اسراییل را تهدید کرده که در مذاکرات سنگ اندازی نکند.
از سویی دیگر تصاویر ماهواره ایی تازه منتشر شده،حاکی از آن است که تاسیسات تقویت شده برای آزمایشهای کلاهک هسته ایی و محفظه های انفجاری در پارچین در حال تکمیل هستند.
این نکته حایز اهمیت است که مذاکرات ففط برنامه های صنعتی هسته ایی و غنی سازی تحت نظارت آژانس را در بر گرفته و نه جنبه های نظامی آن در پارچین.
با این اوصاف، پس از حمله تیر ماه گذشته به پارچین، باید منتظر حملات گسترده تر به این منطقه که خارج از نظارت آژانس است، باشیم چون قاعدتا در مورد این منطقه،آزادی عمل بیشتری برای اسراییل وجود دارد.
دست یافتن بایدن به یک معامله ذلیلانه با رژیم، نه باعث می شود رژیم از برنامه اش برای ساختن سلاحهای کشتار جمعی دست بردارد و نه اسراییل به عملیات خرابکارانه اش پایان دهد.
بطور خلاصه، دریوزگی دولت بایدن برای معامله با رژیم، احتمال جنگ را افزایش می دهد وچه بسا سرنگونی رژیم را تسریع کند،که برای جریان چپگرایی اسلام پناه و دموکراتها و قدرتهای غربی خبر بدی خواهد بود
” رضا شاه روحت شاد .” کتابِ دلِ مرا در متنی بسیار کوتاه و با نثرِی زیبا و روان آورده و پهلوی های ایران دوست و ایران ساز را به خوبی نشان می دهد. ولی من حرکات موذیانۀ “ارتجاع سرخ و سیاه” را زمینه سازِ دخالت های کشورهای خارجی می دانم. اگر به اصطلاح روشنفکران آن سال ها مانند تودۀ مردم درک صحیح تاریخی داشتند و روندِ رو به رشد و توسعۀ ایران را می فهمیدند هیچ کشور خارجی توانِ به هم ریختن ایران را نداشت
همه منابع استخراج شده حاکی از گردن نهادن ج.ا. به هفتاد درصد
تحریم های کنونی آمریکا و اروپا و ادامه مذاکره در مورد بقیه است
تحریم های موشکی ،منطقه ای،تروریستی و کنگره ای کماکان باقی خواهند ماند . آمریکا همانگونه که “نفیو” مشاور اول تحریم های
ایران در دولت بایدن میخواست یک راه باریکه ای را برای ج.ا.
باز خواهد گذاشت تا نه توان دویدن و جولان بلکه ایستادن روی
دو پا برای ادامه مذاکره و تسلیم قدم به قدم “آبرو مندانه” داشته
باشد .از یک طرف رژیم نکبت هیچ آلترناتیو دیگری نداشته و از
جانب دیگر غرب این بار متحد و با دست پر وارد بازی گشته
است ! “باستون گلوب ” می نویسد این بار کنترل غرب از راست
آزمایی ج.ا. بیشتر خواهد بود . تاسیسات صدمه دیده نطنز
اگر بازسازی شود تحت کنترل کامل سازمان انرژی اتمی خواهد
بود ” . بایدن دیروز اعلام کرد انتظار ج.ا. برای گرفتن امتیاز
بیهوده است .
به نظر می رسد که آقای بایدن در زمینه اول آمریکا و سیاست
خارجی این کشور ، سیاست همراه اروپا و ژاپن و کره با هدف
قبلی یعنی اول آمریکا را در پیش گرفته . دیوار مرزی تخریب
نخواهد شد . تا تصمیم جامع و هر دو حزبی هیچ پناهنده ای
پذیرفته نخواهد گردید . شاید به یک دلیل ساده ؛ حزب دمکرات
در انتخابات قبلی متوجه شد که پایه مردمی بزرگی ندارد .اکثر
رای دهندگان به وی اقلیت های نژادی و بخش تحصیل کرده
شهر های بزرگ بودند . هفتاد درصد کارگران کشاورزی ، دام
پروری و صنعتی این کشور به ترامپ رای دادند . حال حزب
دمکرات بدنبال جذب این رای دهندگان است . راهبرد” اول
آمریکا” و گفتگو از موضع قدرت نیز با فرهنگ و منافع این
بخش جامعه هماهنگی کامل دارد . خامنه ای بی سواد و
احمق باز شیپور را از جانب گشادش زد و بر روی بد اسبی
شرط بندی کرد .
کتاب *”سقوط بهشت”* (The Fall of Heaven)، کتابی است که نوشته یک تاریخ شناس برجسته آمریکایی به نام “اندرو اسکات کوپر” میباشد و چند سال پیش در ایالات متحده آمریکا منتشر شد.
?در این کتاب خواندنی، نویسنده برای نخستین بار در تاریخ آمریکا اظهار میکند که اگر محمدرضا شاه پهلوی و حکومت او همچنان بر سر کار بود، امروزه جهان محل امنی برای زندگی بود و خبری از تروریسم اسلامی در جهان وجود نداشت. در این کتاب، نویسنده با مدرک معتبر ثابت میکند که چگونه روسیه، آمریکا و اروپا نقش مستقیمی در سرنگون کردن محمدرضا شاه و روی کار آوردن رژیم جمهوری اسلامی داشتند. در این کتاب، توضیح داده میشود که چگونه ایران با سرعتی بالاتر از کشور ژاپن در حال رشد و پیشرفت بود و چگونه محمدرضا شاه شبانه روز برای آبادانی ایران میکوشید.
?نویسنده از سال های واپسین شاه در ایران میگوید و شرح می دهد که چگونه رسانه های غربی به ترور شخصیت او میپرداختند و او را دیکتاتور و ناقض حقوق بشر، شکنجه گر و جنایتکار معرفی میکردند، در حالی که همه ی این تبلیغات از پایه دروغ بود و شاه حتی حاضر نشده بود برای نگاهداشت پادشاهی خود، از نیروی نظامی قوی ای که در اختیار داشت علیه ملتش استفاده کند و خون ملتش را بریزد.
?”سقوط بهشت” حاصل پنج سال پژوهش اندرو اسکات کوپر، تاریخ نگار و استادیار دانشگاه کلمبیا است که همچنان مورد بحث رسانه ها، دانشجویان تاریخ و بویژه آمریکاییان ایرانی تبار است.
?در مقدمه ناشر بر این کتاب چنین آمده است: “در ارایه تصویر استثنایی محمدرضا شاه پهلوی، یکی از پیچیده ترین شخصیت های قرن بیستم، اندرو اسکات کوپر، تمامی زوایای زندگی او از دوران کودکی تا رسیدن به پادشاهی در سال ۱۹۴۱ میلادی و نیز دوران پرتلاطم پس از جنگ جهانی دوم را که طی آن شاه از چندین تلاش برای ترورش جان بدر برد، و ساختن یک کشور مدرن هوادار غرب و ورود قدرتمند ایران به صحنه جهانی را با موشکافی بررسی کرده است”.
?آقای کوپر تبار نیوزیلندی دارد و پیش از این کتاب دیگرش با عنوان “پادشاهان نفت” یکی از پرفروش ترین کتاب ها بوده است.
?اندرو کوپر میگوید: از دیدگاه تاریخی، انقلاب ایران یک رویداد جهانی بود. من در آن هنگام ۹ ساله بودم و با هزاران فرسنگ فاصله در نیوزیلند، انقلاب ایران در زندگی من هم تاثیر گذاشته بود. هنگامی که شاه، ایران را ترک گفت و خمینی وارد صحنه شد.
?ما میدانیم که برای از میان برداشتن شاه، “معمر قذافی” رهبر وقت لیبی، منابع مالی را تامین میکرد و “یاسر عرفات” رهبر وقت سازمان آزادیبخش فلسطین، آموزش چریک های ایران را در لبنان بر عهده داشت. ما میدانیم که سلاح های بسیار مدرن، تنها میتوانست از زرادخانه های بلوک شرق تامین شود. این اطلاعات اکنون از اسناد محرمانه منتشر شده دولت آمریکا به دست آمده که در دولت جیمی کارتر جزء اسناد طبقه بندی قرار گرفتند.
?او بیدرنگ ورود گوشت گاو و گوسفند و سایر فرآوردههای گوشتی را ممنوع کرد به دلیل آنکه تهیه آنها طبق موازین شرعی نبوده است. در همان حال کشور ما به یک شوک نفتی دچار آمد چرا که صدور نفت از ایران به خاطر اعتصاب ها متوقف شده بود؛ این گونه پیآمدهای انقلاب اسلامی، دوران کودکی و نوجوانی مرا هم تحت تاثیر قرار داد و من همواره به خود میگفتم که روزی، شخصی در مورد انقلاب ایران و چگونگی آغاز و آنجام آن خواهد نوشت و دلایل آن بر من نیز روشن خواهد شد، ولی چنین نشد و کتابی در این مورد انتشار نیافت و آنچه بود، کامل نبود.
?سالها بعد در مسیر انتخاب حرفه آینده ام در منهتن نیویورک به پژوهش رویدادهای خاورمیانه پرداختم؛ دورهای که با ماجرای ۱۱ سپتامبر (۲۰۰۱ میلادی) آغاز شده بود. نتیجه این پژوهش، گذراندن دوره دکترا در رشته تاریخ و نخستین کتابم، “پادشاهان نفت” بود و نوشتن آن در واقع سکویی برای پرش به سوی کاری بزرگتر شد، ولی هنوز آماده این کار بزرگتر نبودم و اطلاعات کافی و منابع لازم را در اختیار نداشتم، تا اینکه سه سال بعد، پیشنهاد نوشتن کتاب “سقوط بهشت” را به ناشرم ارائه دادم که پذیرفته شد و این درست زمانی بود که فیلم سینمایی “آرگو” به بازار آمده و مورد استقبال قرار گفته بود ولی من با آن دشواریهای فراوانی داشتم، چرا که عاری از دقت و صحت تاریخی بود.
?برای نویسندگان، انتخاب عنوان کتاب، کار نامتعارفی است. این کار معمولا توسط ناشران و یا دبیران آنها انجام میشود، ولی این کار مهم برعهده اندرو اسکات کوپر واگذار شد و او باید عنوانی جذاب و گویا برمیگزید که مفهوم دوگانه داشته باشد. هم از نظر بازرگانی جلب توجه کند و هم گویای متن کتاب باشد؛ با توجه به نوستالژی بسیاری در باره دوران پیش از ۱۹۷۹ (۱۳۵۷ خورشیدی) این عنوان در همان حال برای برخی از ایرانیان پایان یک دوران طلایی را تداعی میکند و نویسنده خود درپی عنوانی بود که بازگو کننده یک عصر تاریخی باشد. سرانجام نویسنده
به این نتیجه رسید که پایان زندگی شاه ایران، پایان دوره ای تاریخی در تاریخ ایران است.
?نویسنده میگوید: فکر میکنم ارزش فراوان کتاب این است که یک غیرایرانی آن را نگاشته و برای من نکته شگفت انگیز در این کتاب، این بود که انتظار نداشتم چهره پادشاه ایران این چنین باشد؛ یک میهن پرست قدرتمند که در مسایل گوناگون برای آمریکا مشکل ساز بود.
?ایرانیانی که این کتاب را خوانده اند از آنچه در روابط پنهان (ایران و آمریکا) روی داده، مبهوت و متحیر شده اند.
?برای ترسیم چهره شاه ایران، با همسرش فرح پهلوی و بسیاری از کسانی که در دوران او در عرصه سیاسی ایران حضور داشتند، گفتگو کردم و به عنوان یک تاریخ نگار هرگز درپی آن نبودم که به هرطریقی، تفکری ویژه، یک جهان بینی خاص و یا نوعی ایدئولوژی را در هر فرم و چارچوبی به ذهن آنها تزریق کنم. بیشتر صحبت ها و قول ها برمحور رویدادها بود و من با این رویدادها به عنوان روزنامه نگار حرفهای برخورد کردم. از تفسیر و تحلیل گفته ها نیز پرهیز کردم و بخش جداگانه ای را به این منظور اختصاص دادم. کتاب در واقع بازتاب رویدادها و دلایل آنهاست. خوشبختانه من فرصت چند ساله ای در اختیار داشتم تا واقعیت های تاریخی را چندین و چند بار بررسی کنم. و اما تکان دهنده ترین بخش کتاب برای من، هنگامی است که شاه شاهد از دست رفتن کشور است. همچنان که در شاهنامه، شاه به سرنوشت اعتقاد داشت.
?داستان او تنها به عصر مدرن حاضر تعلق ندارد و صدها سال دیگر نیز در باره آن بحث و فحص خواهد شد. من برای گفتگو با صدها تن اشخاص مختلف، با زمان در مسابقه بودم. از آغاز این کار تا کنون سه تن از کسانی که با آنها گفتگو کردم، در گذشته اند.
?بخش مهمی از پژوهشهای نویسنده، پرداختن به عوامل خارجی انقلاب بود و بویژه نگاه به ورود سلاح های بسیار مدرن به ایران و منابع مالی که در اختیار مجاهدین (خلق) و فداییان (خلق) قرار می گرفت، در این زمینه پژوهشگران اولیه غفلت کردند و آن را کم اهمیت دانستند.
?شاه با اسراییل روابط بسیار خوبی داشت. عرفات و قذافی از توافق صلح کمپ دیوید (که بین انورسادات رییس جمهوری وقت مصر و مناخیم بگین نخست وزیر وقت اسراییل) امضا شده بود، بسیار ناخشنود بودند و فکر نمیکنم که در آن زمان پشتیبانی از چریکهای ایرانی تصادفی بوده همچنان که در دیدار و گفتگو با یکی از این چریک ها در ایران، این امر برای من تایید شد. شاه نفت را در اختیار اسراییل قرار می داد و از پرزیدنت سادات پشتیبانی میکرد و از میان برداشتن او معادل بیثبات کردن تمام منطقه خاورمیانه بود..
? کتاب ” سقوط بهشت ”
? نوشته اندرو اسکات کوپر
ترجمه چمروش
چرا ملک فیصل کشته شد ۱۹۷۵
چرا شاهرفت ۱۹۷۹؟
هنری کیسینجر داشت با شاه ایران و ملک فیصل عربستان، سر نفت رایزنی می کرد؛ هیچ یک کوتاه نیامدند.
ملک فیصل با یک گلوله در سرش کشته شد تا درس عبرتی شود برای همه اعضای اوپک تا دیگر کسی نفت را مانند اسلحه به کار نگیرد.
ملک فیصل از غرب خواسته بود تا میان پشتیبانی از اسراییل و نفت، یکی را انتخاب کند؛ غرب با کشتن او هر دو را انتخاب کرد.
محمدرضا شاه نه تنها از فیصل حمایت کرد بلکه نفت را گران تر کرد. در آمریکا، کانادا، ژاپن و انگلیس و … غوغایی شد، در آمریکا و انگلیس، مردم به نشانه اعتراض با اسب و گاری رفت و آمد می کردند، مردم انگلیس و کانادا از سرما می لرزیدند و کارخانههای ژاپنی خوابیده بود.
شاه کوتاه نمی آمد.
او را سرنگون کردند تا اوپک بی صاحب شود و خودشان قیمت نفت را تعیین کنند.
چرا جمهوری اسلامی این بخش از تاریخ را سانسور می کند؟
چرا اپوزیسیون خارج، این بخش از تاریخ را عمدا” زیر فرش پنهان می کنند؟
چرا چپی ها و کمونیست های سابق که رادیو تلویزیون های دولتی آمریکا و انگلیس (رادیو فردا، بی بی سی، صدای آمریکا، ایران اینترنشنال و …) را اشغال کردهاند، این بخش را کلا انکار می کنند؟
در کتاب *شاهان نفت* -اثر اندرو اسکات کوپر- توضیح داده میشود که چطور شاه ایران و ملک فیصل پادشاه عربستان، معادلات نفتی غرب را به هم زدند و چاره ای جز سرنگونی هر دو برای آمریکا نماند.
شاه و ملک فیصل، اوپک را به هم ریختند و فیصل برای دهن کجی به اسرائیل، صدور نفت را به غرب دچار مشکل کرد و باعث بحران نفتی سال هفتاد و سه میلادی شد. او خواست آمریکا بین نفت یا حمایت از اسراییل یکی را انتخاب کند. حتی شاه ایران پا فراتر گذاشت و تهدید کرد که قراردادهای نفتی را به هیچ وجه امضا نمی کند و قصد دارد انرژی کشور را از طریق اتمی تامین کند.
ملک فیصل سال هفتاد و پنج میلادی ترور میشود! و جایش را به یک مشت سیاستمدار فاسد آل سعود می دهد.
حکومت شاه نیز سرنگون میشود! و خودش نیز به طرز مشکوکی از دنیا میرود! و جایش را به آخوندهای مذهبی و بی سیاست می دهد!
ای کاش دلسوزی پیدا شود و کتاب *شاهان نفت* را بدون تحریف به پارسی ترجمه کند. آن وقت فارسی زبانان متوجه می شدند چه کلاهی ۴۲ سال قبل سرشان رفت؟!
او باید می رفت؛
(وقتش رسیده بود)!؟
۱- چهارمین قدرت نظامی مدرن جهان را در اختیار داشت و کبری و بِل و شینوک و اف۱۴ و هاورکرافت هایش کل اعراب خلیج فارس را به دستبوسی واداشته بود.
۲ـ برترین خطوط هواپیمایی مسافری جهان (هما) را بنام ایران ثبت کرده بود.
۳ـ اعتبار پول و پاسپورت دولت شاهنشاهی ایران به معتبرترین های جهان تبدیل شده بود.
۴ـ همکاری و تبادلات علمی دانشگاههای ایران با دانشگاههای برتر جهان، دانشگاههای دولتی ایران را به یکی از معتبرترین مراکز علمی آسیا مبدل کرده بود.
اعطای بورسیه دولتی به دانشجویان نخبه جهت ادامه تحصیل در دانشگاههای برتر اروپا و خصوصا آمریکا و عدم علاقه آنها به اقامت در خارج و ترک وطن، باعث شده بود ترکیبی از هوش بالای ایرانی ها با علم روز جهان پدید آید که به ادامه این روند رو به رشد و پیشرفت کشور در آینده کمک شایانی می کرد.
۵ـ ایران پر از کارخانه های صنعتی مدرن شده بود. اطراف تهران کارخانه های پارس، ارج، آزمایش، ایران ناسیونال، رنو، کفش ملی، صنایع غذایی مختلف همچون پاک و مینو و زمزم و … و شهرهای صنعتی تبریز، شیراز، اصفهان، اراک، اهواز و … ایران را بعد از ژاپن به “قدرت دوم صنعتی آسیا” تبدیل و پیشتاز تولید خودرو، واگن، ماشین آلات راهسازی و کشاورزی و صنایع مادر همچون ذوب آهن و فولاد و مس و آلومینیوم کرده بودند و برخی از آنها حتی به بازار شوروی و آمریکا صادر می شدند.
۶ـ ثروت ایران همراه با “آینده نگری” مسئولانش باعث شده بود تا این کشور سهام بسیاری از کارخانجات مهم و کلیدی از جمله صنایع فولاد کروپ و مرسدس بنز را خریداری کند و در قلب بورس و اقتصاد جهان -خیابان منهتن- صاحب برج شود!
دیگر حتی برخی از قدرتها و کشورهای اروپایی از ایران وام گرفته بودند و عملا مقروض حکومت شاه شده بودند.
۷ـ این آینده نگری به اینجا ختم نشده بود و در شرایطی که همه جهان وابسته به نفت بود و ایران ژاندارم و فرمانروای خلیج فارس سرشاز از نفت بود، شاه ایران به فکر دستیابی و استفاده از انرژی نویی بنام انرژی اتمی بود. او از آمریکا راکتور تهران را خرید و سپس با زیمنس آلمان قرارداد ساخت نیروگاه اتمی بوشهر را بست و همزمان به فرانسه سفر کرد و ۱۰درصد سهام بزرگترین کارخانه اتمی اروپا را خرید و با فرانسوا میتران قرارداد خرید ۴ راکتور فرانسوی را بست.
او باید می رفت؛
(وقتش رسیده بود)!؟
در کنفرانس گوادلوپ، کارتر رسما اعلام کرد که دیگر شاه باید برود و ارتش آمریکا جای ارتش ایران را در خاورمیانه خواهد گرفت. انگستان هم برای فرار از بدهی هایش به ایران، پشت آمریکا درآمد.
شاه در پیامی بی سابقه با خشم، کارتر را خطاب قرار داد که بدون شناخت فرهنگ و تاریخ ملتها چنین تصمیمی گرفته و او یک فرد نیست که با تغییرش روابط ایران و آمریکا پابرجا بماند و با رفتن او شرایط از کنترل خارج خواهد شد و خاورمیانه روی آرامش را نخواهد دید!
در ۲۷ دسامبر ۱۹۷۸ در کاخ نیاوران ملک حسین پادشاه اردن هاشمی به محمدرضا شاه گفت:
“نرو، زیر پای مردم خاورمیانه نفت نیست، بشکه های باروت است! اگر بروی خاورمیانه رفتنی ست”.
شاه به او پاسخ داد:
“قیمت این رفتن را مردمی خواهند پرداخت که نمی دانستند برقراری صلح در منطقه ای با میلیاردها دلار منابع طبیعی و انرژی کار هر حکومتی نیست!
من در مقابل مردم خود نخواهم ایستاد.
سلطنت بر روی جنازه های مردم کشورم خواست من نیست.
برای من “رفاه و آینده مردم” ایران مهم بود.
مشکل باروت زیر پای مردم خاورمیانه تقصیر من نیست، تولید روزانه ۳۰ میلیون بشکه نفت همه دنیا را به خاورمیانه می کشد و بعد از رفتن من، میدانم که خاورمیانه رفتنی ست”.
او باید می رفت؛
(وقتش رسیده بود)!؟
منابع:
*یادداشتهایی از گوادلوپ*
ژیسکاردِستن؛ رئیس جمهور وقت فرانسه
*مجموعه خاطرات*
ملک حسین پادشاه اردن
*پاسخ به تاریخ*
نوشته محمدرضا پهلوی
*ماموریت در ایران*
نوشته ویلیام هیلی
جو احمدی بایدن نژاد ،، دروغ میگوید ،،
پشت پرده ،، هانتر بایدن و جان کری و میشل اوباما ،،
در حال همکاری مشترک با تیم تریتا پارسی و افراسیابی ها و کمک به تیم جواد ظریف از طریق موسویان و پسر جواد ظریف و عبدالکریم سروش و کدیور و بقیه استادان کیلویی جمهوری خواه قلابی برای نجات رژیم جمهوری اسلامی جیمی کارتری هستند ،، و همچنان مشغول ،، جوشکاری شیرین غارت برجامی ایران هستند ..
جو احمدی بایدن نژاد تا ،، دروغ میگوید ،،
پشت پرده ،، هانتر بایدن و جان کری و میشل اوباما ،،
در حال همکاری مشترک با تیم تریتا پارسی و افراسیابی ها و کمک به تیم جواد ظریف از طریق موسویان و پسر جواد ظریف و عبدالکریم سروش و کدیور و بقیه استادان کیلویی جمهوری خواه قلابی برای ،،
جوشکاری شیرین غارت برجامی ایران هستند ..