کامران خوانساری‌نیا دبیر سیاست‌گذاری «نوفدی» در «نیوزویک»: ابراهیم رئیسی دقیقا همان موجودیست که فکر می‌کنید!

- به عنوان یک قاضی انقلابی جوان، اوایل فعالیت رئیسی شباهت بسیاری به یک عضو متعصب القاعده دارد تا سیاستمداری که در حال برآمدن و ترقی است! ابراهیم رئیسی برای ده‌ها هزار ایرانی که همچنان بار هولناک جنایات وی بر خاطرات و زندگی آنها سنگینی می‌کند، یک تروریست است!
- این موضوع که تحلیل‌های مربوط به ایران در غرب با رویدادهای واقعی داخل کشور هیچ ارتباطی ندارند، برای ناظران جدی مسائل ایران و از همه مهم‌تر برای خود ایرانیان اصلا موضوع جدید و پوشیده‌ای نیست. مردم ایران در یک جنبش‌ اعتراضی مداوم و پیگیر علیه جمهوری اسلامی شعارهایی داده‌اند که پاسخ مستقیم و روشنی است به آن تحلیلگران مستقر در غرب که «اصلاحات» و اصلاح جمهوری اسلامی را تبلیغ می‌کنند: «اصلاح‌طلب اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا!»
- پرسش صریح و قاطع ایرانیان این است که چرا با کشورشان چنین رفتاری می‌شود؟ چرا به آنها چنین بی‌اعتنایی و بی‌احترامی می‌شود؟  آنها حق دارند! در تاریخ معاصر رسانه‌ها و پوشش خبری کشورهای خارجی به ندرت دیده شده که صدا و تمایلات مردم یک کشور و رنج‌های روزانه‌ی آنان چنین فریبکارانه به اسم «تفاوت» و «اختلاف نظر» بطور مداوم و مرتب نادیده و ناشنیده گرفته شود! این رفتار به نظر می‌رسد بیشتر «سپیدشویی» یا «پاکشویی» و امپریالیسم روشنفکری امروز باشد!

پنج شنبه ۱۰ تیر ۱۴۰۰ برابر با ۰۱ ژوئیه ۲۰۲۱


کامران خوانساری‌نیا دبیر سیاست‌گذاری «اتحادیه ملی برای دموکراسی در ایران» (نوفدی) در گزارشی که «نیوزویک» منتشر کرده به پیشینه‌ی سیاه و تباهکار سیدابراهیم رئیسی پرداخته است. ابراهیم رئیسی پس از گزینش در انتخابات نمایشی ۲۸ خرداد از ریاست قوه قضائیه به کرسی ریاست قوه مجریه منتقل می‌شود و از اواخر امردادماه ۱۴۰۰ زمام دولت سیزدهم جمهوری اسلامی را به دست می‌گیرد. گزارش کامران خوانساری‌نیا را در ادامه می‌خوانید.

سیاست اساسا امر پیچیده‌ای است و در خاورمیانه، بسی بیشتر.

کشورهایی با شرایط پیچیده، چهره‌های نمایشی و تاریخ هولناک منطقه به ندرت امکانی برای پاسخ‌های سیاه و سپید به ساده‌ترین پرسش‌ها فراهم می‌آورند. اما برنده «انتخابات» ۱۸ ژوئن ۲۰۲۱ در ایران وضعیت متفاوتی دارد.

با وجود تلاش برخی تحلیلگران، روزنامه‌نگاران و مفسران برای وارونه نشان دادن واقعیت- چه از روی عادت و چه به دلیل پیروی از یک خط مشی- اصلا لازم نیست برای «تخریب» چهره ابراهیم رئیسی یا یافتن نکته‌ای در برآمدن سیاسی وی، تلاش زیادی به خرج داد؛ او دقیقاً همان موجودیست که شما فکر می‌کنید، هست: یک قاتل!

کامران خوانساری‌نیا

ابراهیم رئیسی بدون هرگونه تحصیلات متعارف یا تجربه‌ی حقوقی، پس از انقلاب اسلامی در ایران در سال ۱۹۷۹ به یک «قاضی» انقلابی تبدیل شد و بلافاصله در صف سلسله‌مراتب سیاسی قرار گرفت. برخی تحلیلگران این نکته را به حساب «فرصت‌طلبی زیرکانه»ی وی می‌گذارند. برای ایرانیان اما صعود رئیسی از پله‌های به اصطلاح ترقی در جمهوری اسلامی بسیار متفاوت از آنچیزیست که برخی رسانه‌های پرمخاطب بین‌المللی از  او به عنوان یک چهره‌ی خستگی‌ناپذیر معرفی می‌کنند. برای ایرانیان این مسیر ترقی در خون عزیزانشان طی شده است.

به عنوان یک قاضی انقلابی جوان، اوایل فعالیت رئیسی شباهت بسیاری به یک عضو متعصب القاعده دارد تا سیاستمداری که در حال برآمدن و ترقی است! ابراهیم رئیسی برای ده‌ها هزار ایرانی که همچنان بار هولناک جنایات وی بر خاطرات و زندگی آنها سنگینی می‌کند، یک تروریست است! عضویت وی در «هیئت مرگ» جمهوری اسلامی در دهه شصت خورشیدی با دادگاه‌های فوری حتا چند ثانیه‌ای که منجر به اعدام گسترده مخالفان سیاسی و دگراندیشان شد، از سوی عفو بین‌الملل و سایر نهادهای برجسته حقوق بشر به عنوان جنایت علیه بشریت شناخته شده است. این در حالیست که ابراهیم رئیسی با سختگیری و اعتقادی که شاید تا زمان تشکیل «داعش» (دولت اسلامی) دیده نشده بود، قربانیان خود را شکنجه و اعدام و در گورهای دستجمعی و بی‌نام و نشان دفن می‌کرد. تا امروز بسیاری از خانواده‌ها از محل به خاک سپرده شدن پیکر عزیزان خود بی‌اطلاع هستند.

مصاحبه‌های اخیر با خانواده‌ها و بازماندگان دگراندیشان ایرانی که توسط رئیسی و همدستان انقلابی وی به اسارت گرفته شده بودند، ماجراهای هولناکی از جمله پرت کردن نوزادان به کف زمین زندان روایت می‌کنند. رئیسی نه تنها دستور این جنایات را می‌داد بلکه ناظر آنها نیز بود. وحشیگری وی تا رذالت جنسی با تجاوز سیستماتیک به زندانیان باکره گسترش می‌یافت. انقلابیون زیردست رئیسی با الهام از تعصبات ایدئولوژیک و انقلابی خمینی، دختران زندانی را قبل از اعدام مورد تجاوز قرار می‌دادند تا به این ترتیب از رفتن آنها به بهشت جلوگیری کنند!

این موضوع که تحلیل‌های مربوط به ایران در غرب با رویدادهای واقعی داخل کشور هیچ ارتباطی ندارند، برای ناظران جدی مسائل ایران و از همه مهم‌تر برای خود ایرانیان اصلا موضوع جدید و پوشیده‌ای نیست. مردم ایران در یک جنبش‌ اعتراضی مداوم و پیگیر علیه جمهوری اسلامی شعارهایی داده‌اند که پاسخ مستقیم و روشنی است به آندسته تحلیلگران مستقر در غرب که «اصلاحات» و اصلاح جمهوری اسلامی را تبلیغ می‌کنند: «اصلاح‌طلب اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا!»

با وجود این پیام صریح اما شتاب و سرسختی تحلیلگرانی که باز هم بسیاری از صفحات مطبوعات و برنامه‌های خبری رسانه‌ها را با تشریح و توضیح و بسترسازی‌ و روش‌های دیگر جهت توجیه تبهکاری‌های بی‌مثال فردی که یکی از مسببان ویرانی جامعه ایران است، اشغال می‌کنند واقعا بی‌سابقه است!

نوع پرداختن به ابراهیم رئیسی و بطور کلی رژیم جمهوری اسلامی در رسانه‌های سرآمد خارجی موضوعی است که ایرانیان به آن عادت کرده‌اند و برایشان عجیب نیست. آنچه در شبکه‌های اجتماعی و با گردآوری امضاهای اینترنتی و یا پیام‌های ویدئویی از داخل کشور  مرتب مطرح می‌شود که واقعیات ایران و جمهوری اسلامی از نگاه آنها دیده شود نیز اغلب در عمل توسط این نوع تحلیلگران و روزنامه‌نگاران در غرب ناشنیده و نادیده می‌ماند. ایرانیان عادی به دلیل نداشتن «تیک آبی»‌  در توئیتر نادیده گرفته می‌شوند و این امکان که حقیقت را درباره رئیسی و رژیم جمهوری اسلامی بگویند از آنها سلب می‌شود. حتا فعالان و دگراندیشان مهم و برجسته ایرانی چه در داخل کشور و چه در تبعید، بطور مداوم به سود افراد شناخته‌شده‌ای که سعی می‌کنند پیشینه و تباهی رئیسی را با فرضیات و شرحیاتی جهت حضور وی در مناسبات سیاست بین‌الملل توجیه کنند، به حاشیه رانده می‌شوند.

پرسش صریح و قاطع ایرانیان این است که چرا با کشورشان چنین رفتاری می‌شود؟ چرا به آنها چنین بی‌اعتنایی و بی‌احترامی می‌شود؟  آنها حق دارند! در تاریخ معاصر رسانه‌ها و پوشش خبری کشورهای خارجی به ندرت دیده شده که صدا و تمایلات مردم یک کشور و رنج‌های روزانه‌ی آنان چنین فریبکارانه به اسم «تفاوت» و «اختلاف نظر» بطور مداوم و مرتب نادیده و ناشنیده گرفته شود! این رفتار به نظر می‌رسد بیشتر «سپیدشویی» یا «پاکشویی» و امپریالیسم روشنفکری امروز باشد!

واقعیت این است که ابراهیم رئیسی اصلا موجود پیچیده‌ای نیست که نیاز به تعبیر و تفسیر داشته باشد‍! او یک جنایتکار بزرگ است که خون هزاران نفر بر دستان وی نقش بسته. او متجاوز است. او شکنجه‌گر است. این «بستر»یست که باید وی را در آن به نمایش گذاشت و توضیح داد و تحلیل کرد. گزینش وی به عنوان رئیس جمهوری اسلامی و پیامدهای سیاسی آن باید عین تغییر فرمانده داعش مورد بررسی و موشکافی قرار بگیرد و نه اینکه گویا رئیس دولت در یکی از کشورهای اروپایی تغییر کرده است!

به حرمت تمامی قربانیان جمهوری اسلامی و به احترام اصول زیربنایی و حرفه‌ای ژورنالیسم، ابراهیم رئیسی  و رژیم وی نمی‌بایست همچنان عادی نشان داده شوند. نه او و نه رژیم‌اش هیچکدام عادی نیستند.

*منبع: نیوزویک
*نویسنده: کامران خوانساری‌نیا دبیر سیاست‌گذاری «اتحادیه ملی برای دموکراسی در ایران»
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن

 

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۲ / معدل امتیاز: ۳

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=246596

5 دیدگاه‌

  1. سیاووش

    تنها نوشتار روشن و واضح به آدرس تمام مطبوعات و خبرگزاری های عمده فاسد امروز بویژه غربی.با احترام به جناب خوانساری نیا

  2. آریامهر

    رسانه های مزدور چپ در غرب همان خط مشی تخریب نهاد سلطنت در ایران و اشاعه دروغ و وارونه جلوه دادن وقایع را دنبال میکنند و تمام تلاش مذبوحانه خودشون برای تطهیر این جانیان همردیف آیشمن و داعش و خمر سرخ را میکنند ولی واقعیت برای همه آشکار است

  3. ایران سرزمین کورش کبیر :

    انتخاب لغت تحلیلگران مستقر در غرب ،، کاملا
    اشتباه می باشد ،،
    این جماعت همان کیسه کشان و دلاکهای ،،
    حمام سیاسی ایالات متحده الکاپونیسم امریکا
    می باشند ،، که صاحب اصلی مجموع کیسه کشان و دلاکان مواجب بگیر پنهانی پالرمویی ،،
    در لندن نشسته ،،
    تا در مواقع لزوم این دلاکان را به ،،
    میدان حمام سیاسی رسانه ای ،، با انتشار مقالاتی در رسانه های فیک نیوز برای هدایت و نشخوار افکار عمومی جامعه برده شده ،، و کردیت زده بانکی دنیای مثلا مدرن بخورانند ..
    وگرنه دموکراسی و حقوق بشر ،،
    شکل و کالای دیگری از ویترین دکان غارتگران علی بابا و چهل دزد لندن میباشد ،،
    زنده باد ازادی و ابادی و شادی ایرانی ،،
    پاینده و جاوید باد ایران سرزمین کورش کبیر ..

  4. ناشناس !

    نباید فراموش شود که اگر ابراهیم رییسی آدولف آیشمن است، علی خامنه ایی آدولف هیتلر است. ضمنا سازمانهای حقوق بشری نباید به بهانه نیاز به جمع آوری مدارک و مستندات جنایات رییسی تعلل نماید، جنایات او اظهر من الشمس است. او در اولین سخنرانی اش عینا و علنا و رسما به جنایات خود اعتراف کرد و گفت که باید تشویق شود. اعتراف به جنایت، بیش از هر سند و مدرکی ارزش قضایی دارد و از نظر حقوقی فصل الخطاب است،

  5. دوران پهلوی، آنتراکت (استراحت) بین دو پرده فیلم ترسناک در سینما بود "ن .ی"

    آقای کامران خوانساری نیا بسیار خوب دیده است. اصل اسلام مدینه همین رئیسی است و مشابهین. این ها اعتقاد دارند که متهم اگر در این دنیا زجر بیشتری بکشد در جهان آخرت او یعنی جهنم عذاب کمتری خواهد داشت. اصلاً به محاکمه اعتقادی ندارند و می گویند اگر شخص بی گناه اعدام شود به بهشت می رود و اگر گناه کار باشد جهنم در انتظار اوست.

    دوران ۵۷ ساله پهلوی که رفاه، رشد اجتماعی و اقتصادی و اعتبار نام ایران و ایرانی را به همراه داشت با چه دشواری در برخورد با این شیاطین هزار چهره به دست آمد و تحت چه فشاری بوده اند.

Comments are closed.