ما در ایران شعار «مرگ بر اسرائیل» می‌دادیم ولی رؤیای آزادی داشتیم

- اگر فرصت می‌داشتم که فقط یک چیز در مورد کشور زادگاهم به یائیر لاپید نخست وزیر موقت اسرائیل بگویم، این چیزیست که  انتخاب کردم تا با وی در میان بگذارم.
- «آقای نخست وزیر، باید بدانید که مردم ایران در نفرتی که رژیم ایران علیه اسرائیل به آنها تحمیل کرده، شریک نیستند. مردم ایران می‌دانند که عامل بدبختی آنها کشور دوردست اسرائیل نیست. این رژیم سرکوبگر ایران است که جاه‌طلبی‌های خرابکارانه‌ی خود را علیه اسرائیل  بر رفاه شهروندان خود ایران ترجیح می‌دهد!»

پنج شنبه ۱۳ مرداد ۱۴۰۱ برابر با ۰۴ اوت ۲۰۲۲


مرجان کیپور (تایمز اسرائیل) – «چیزی در مورد ایران به من بگو که نمی‌دانم»؛ این پرسش از سوی یائیر لاپید نخست وزیر کنونی وقتی در اتاق کنفرانس کوچک بیرون دفتر او در اورشلیم نشسته بودیم، مرا بسیار متعجب کرد چرا که لاپید رئیس دولت کشوری با تمرکز و اطلاعات همه جانبه درباره جمهوری اسلامی ایران است. و البته  دلیل هم دارد.

دیدار با یائیر لاپید GPO / Kobi Gideon

بیش از چهار دهه است که اسرائیل باید با دشمنی دست و پنجه نرم کند که به شدت خود را متعهد به نابودی این کشور می‌داند. روح‌الله خمینی مدت‌ها قبل از سرنگونی پادشاه ایران، نابودی اسرائیل را به‌ عنوان یک عنصر اساسی در مرام انقلابی‌ خود جایگاه ویژه‌ای بخشیده بود. امروزه این دشمنی تقریباً در همه ابعاد سیاست نظام جمهوری اسلامی ایران نهادینه شده است: دکترین نظامی، امور مذهبی، سیاست‌گذاری انرژی، مسائل خارجی، آموزش و پرورش و حتی در برنامه‌های سرگرمی.

درست مانند یهودستیزی کلاسیک که در طول تاریخ مردم یهود را مقصر می‌داند، رژیم ایران نیز اسرائیل را به‌ عنوان قربانی همیشه حاضر برای همه بدی‌های جهان به تصویر می‌کشد. این تنفر شدید بسی بیش از فقط تهدید موجودیت اسرائیل است. این یک عنصر ماهوی در منطق و موجودیت نظام جمهوری اسلامی است، که رهبری فاسد و بی‌خردی را که مدت‌ها پیش هرگونه اثری از مشروعیت خود را از دست داده، حمایت می‌کند.

اما یائیر لاپید مطمئناً همه اینها را می‌داند. من به عنوان یک فعال حقوق بشر که مسائل ایران را پیگیری می‌کند، از گزارش‌های مربوط به اقدامات جسورانه‌ی سرویس‌های اطلاعاتی اسرائیل در قلب ایران اطلاع دارم و به عنوان عضوی از هیئت اعزامی «اتحادیه ضد افترا» به مدیریت همسرم جاناتان گرین‌بلات، مهمان دفتر نخست وزیر اسرائیل بودم. وقتی پرسش لاپید را سنجیدم، نخست فکر کردم موضوع زیادی وجود ندارد که بتوانم در پاسخ به نخست وزیری که شیفته تبار و سابقه‌ی ایرانی من شده، ارائه دهم. با این حال، عمیقا اعتقاد داشتم که نمی‌خواهم فرصت ویژه‌ای را که در اختیارم قرار گرفته از دست بدهم و مایل‌ام آنچه را در ذهن دارم با وی در میان بگذارم. پس گفتم: «آقای نخست وزیر، باید بدانید که مردم ایران در نفرتی که رژیم ایران علیه اسرائیل به آنها تحمیل کرده، شریک نیستند.»

چشمانش برق زدند. مشاوران وی به جلو خم شده و تمام حواس‌شان به گوشه‌ای متمرکز بود که من نشسته بودم؛ پس ادامه دادم: «مردم می‌دانند که علت رنج آنها دولت اسرائیل نیست، بلکه رژیم سرکوبگر است که می‌خواهد تقریباً بر همه جنبه‌های زندگی آنها کنترل و تسلط داشته باشد. درواقع، مردم عادی اسرائیل را تحسین می‌کنند و  برخی از آنها حتی دولت این کشور را دوست دارند.»

واقعیت این است که من فقط به توضیح دیدگاهی پرداختم که بر اساس سال‌ها مراوده با مخالفان جمهوری اسلامی و تجربیات شخصی خودم در ایران به دست آورده‌ام. از کودکی که در تهران بعد از انقلاب بزرگ می‌شدم، هر روز مدرسه را در صف همراه با دختران دیگر شروع می‌کردم. پس از سقوط شاه، مدرسه به محیطی شبیه یک رژیم کاملا آپارتاید تبدیل شده بود که دانش‌آموزان بر اساس جنسیت تفکیک شده بودند و مقررات حجاب اسلامی بر دختربچه‌ها نیز بدون توجه به مذهب آنها تحمیل می‌شد. حتی به عنوان یهودی هم هر روز مجبور بودم حجابم را محکم‌تر حفظ کنم تا با رعایت قوانین تحمیلی توسط ملایان که به دنبال کنترل همه‌ی زندگی ما بودند، حتی یک ذره از موهایم پیدا نباشد. قبل از اینکه پشت میز کلاس بنشینیم، مجبور می‌شدیم مشت‌هایمان را تکان دهیم و یکصدا شعار «مرگ بر اسرائیل» بدهیم. این واقعیت که سر دادن شعار ضداسرائیلی قبل از همه کلاس‌ها چه دستور زبان یا ریاضی بود، اولویت‌های نظام آموزشی جمهوری اسلامی را نشان می‌داد. در طول سال‌های نوجوانی، آموزش ضدصهیونیسم که جزو اصول روزانه‌‌ی مدرسه بود،  در ذهن من هیچ رسوبی نداشت. من هرگز این تبلیغات را باور نکردم، نه به این دلیل که از یک خانواده یهودی هستم بلکه اکثر دانش‌آموزان آن را باور نداشتیم زیرا  حرف ما نبود! ما نوعی شستشوی مغزی دستجمعی را، هر روز، تجربه کردیم تا نفرت در سرهای ما حک شود. با این حال، بسیاری از ما نمی‌دانستیم اسرائیل روی نقشه کجا قرار دارد! از نزاع اعراب و اسرائیل چیزی نمی‌دانستیم، و نمی‌توانستیم بفهمیم که این مکان دور چگونه به زندگی ما ارتباط دارد! چون واقعا ربطی نداشت!

در واقعیت ما با مشکلات بسیار مهم‌تری می‌بایست دست و پنجه نرم کنیم؛ از بمباران‌های شبانه نیروی هوایی عراق در طول جنگ تا کالاهای کوپنی و در دسترس نبودن بسیاری از مواد خوراکی و ضروریات زندگی! انتخاب لباس‌ خود و یا پیدا کردن راهی برای گوش کردن به موسیقی که ناگهان ممنوع شده بود، بجای خود! در حالی که بدون شک تبلیغات ضداسرائیلی به دلیل تکرار مداوم در ذهن بسیاری از جوانان رخنه می‌کرد، اما در بسیاری از  گوش‌ها ناشنیده ماند. ما آن را نادیده گرفتیم زیرا با حمله نظامی و جنگ در زندگی ما و گسترش فقر، اسرائیل به معنای واقعی کلمه یکی از دورترین چیزها از ذهن ما بود.

به تدریج شک و تردید علیه تبلیغات و مغزشویی در سال‌های گذشته به برکت رسانه‌های اجتماعی بیش از پیش آشکار شده است. فعالان ناشناس از پلتفرم‌ها برای عقب راندن این تبلیغات با موفقیت روزافزون استفاده کرده‌اند. به عنوان مثال  #نه_به_روز_نفرت به یک جنبش مردمی‌ پویا در رسانه‌های اجتماعی تبدیل شده و انبوهی از پیام‌های مثبت در مقابله با برنامه‌های فرمایشی و کسالت‌بار «روز قدس» منتشر می‌کند. روزی تصنعی که توسط رژیم اسلامی ایران علیه موجودیت اسرائیل نامگذاری شده است. کمپین‌های جدیدی مانند #StandsWithIsrael و #IraniansLoveIsrael، مدام در حال ظهور هستند، ابتکاراتی که بیانگر دوستی و بردباری است. فعالان مدنی تصاویر و بنرهای خلاقانه در دوستی با اسرائیل طراحی کرده‌ و شبکه‌های اجتماعی را پر از پیام‌های دوستی و صلح بین دو کشور ایران و اسرائیل  کرده‌اند.

در چهار دهه گذشته، ایرانیان شاهد شکست انقلاب اسلامی و ناتوانی و ناکارآمدی آن در تحقق نیازهای اساسی صلح و رفاه برای اکثریت مردم بوده‌اند. اگرچه رژیم بی‌رحمانه رسانه‌ها را کنترل می‌کند و از آنها برای ترویج روایت‌های تحریفی و دلخواه خود استفاده می‌کند، اما ایرانی‌ها بر این ترفند آگاهی دارند. در سراسر کشور مردم برای دور زدن سانسور و دسترسی به اخباری که واقعاً می‌توانند به آنها اعتماد کنند به VPN‌ها، رسانه‌های ماهواره‌ای و سایر خدمات اطلاع‌رسانی متوسل می‌شوند.

به عنوان مثال، سال‌ها مردم به برنامه‌های روزانه مناشه امیر، مجری قدیمی‌ رادیو اسرائیل، و همچنین دیگران در تلویزیون پارس اسرائیل گوش سپرده‌اند. در حالی که رژیم تلاش می‌کند اسرائیلی‌ها را شیطان جلوه دهد، شهروندان عادی ایران می‌دانند که گزارش‌ها و تحلیل‌های مناشه امیر درباره اسرائیل بسیار آموزنده‌تر از آنچیزهایی است که توسط مجریان در رسانه‌های مورد تایید حکومت در تهران ارائه می‌شود. رسانه‌های فارسی‌زبان و سایر رسانه‌ها در خارج کشور  مانند ایران اینترنشنال، منوتو و صدای آمریکا چشم‌انداز دقیق‌تر و ظریف‌تری را در مورد امور جهانی و سیاست‌هایی که بر زندگی مردم تأثیر می‌گذارد، به مخاطبان ارائه می‌دهند.

در حالی که ملایان حکومتی به اصطلاح صهیونیسم را مورد حمله قرار می‌دهند، مردم ایران قدردان بسیاری از اقدامات و توجهات اسرائیل در طول سال‌های گذشته هستند. این از پیام‌های نمادین مانند پیام‌های تبریک در ایام نوروز گرفته تا مواردی مانند کمک‌های بشردوستانه پس از زلزله و اهدای واکسن در زمان شیوع بیماری کووید۱۹ در کشور را شامل می‌شود. در حالی که تهران با سروصدا این پیشنهادها را رد کرده،  امامردم ایران می‌دانند که قربانیان واقعی این دشمنی، آنها هستند. بارها و بارها، مردم دیده‌اند که چگونه ورزشکاران برجسته‌ی آنها به خاطر سیاست‌های رژیم تحقیر شده و مجبور می‌شوند سال‌ها تمرین و زحمت خود را نادیده گرفته و مسابقات را به سادگی به دیگران ببازند تا مجبور به رقابت با ورزشکاران اسرائیلی نشوند. چنین اقداماتی به احساس غرور در میان مردم عادی ایران به شدت ضربه می‌زند و بطور فزاینده بر این واقعیت تأکید می‌کند که موضع رسمی‌ رژیم ایران علیه اسرائیل تنها به مردم آسیب می‌رساند.

با گذشت زمان، فقر و بیکاری افزایش یافته، منابع طبیعی تحلیل رفته و ثروت‌های طبیعی کشور کاهش یافته است. در همین حال، به لطف رسانه‌های اجتماعی و فعالیت‌های ایرانیان خارج کشور، مردم به خوبی از سوء مدیریت رژیم و ناکارآمدی آن آگاه هستند. آنها می‌بینند که چگونه، در حالی که فرصت‌های آنها کاهش یافته، فرصت‌ها برای تروریست‌های فلسطینی افزایش یافته و حتی رژیم به خانواده‌های آنها که غیرنظامیان اسرائیلی را به قتل می‌رسانند، غرامت می‌پردازد! برای کودک‌سربازان در لبنان، سوریه و یمن که آموزش و تسلیحات آنها توسط رژیم تامین می‌شود، هزیه می‌کند؛  به قاچاقچیان مواد مخدر در آمریکای جنوبی که برای رژیم کار می‌کنند حقوق می‌دهد. مردم ایران می‌بینند که رهبران جمهوری اسلامی نسبت به گروه‌های اقلیت و به حاشیه رانده شده در سراسر جهان ابراز همدردی می‌کنند، اما درد درون کشور را نادیده می‌گیرند و رنج مردم خود ایران را از هر قوم و مذهبی نادیده می‌گیرند.

«آقای نخست وزیر، مردم ایران می‌دانند که عامل بدبختی آنها کشور دوردست اسرائیل نیست. این رژیم سرکوبگر ایران است که جاه‌طلبی‌های خرابکارانه‌ی خود را علیه اسرائیل  بر رفاه شهروندان خود ایران ترجیح می‌دهد!»

این گفتگو فقط چند دقیقه طول کشید، اما من از انتقال این پیام از طرف هموطنانم احساس آرامش زیادی کردم. نخست وزیر یائیر لاپید برخوردی مهربان داشت  و دوستی خود را با مردم ایران اعلام داشت. او این گفتگو را با ابراز امیدواری برای رهایی نهایی مردم ایران از ظلم و ستم پایان داد.  امیدی که همه مردم آزادیخواه آن را در دل می‌پرورانند.

*منبع: تایمز اسرائیل
*نویسنده: مرجان کِیپور (گرین‌بلات) فعال حقوق بشر و بنیانگذار StopFemicideIran.org و ARAMIran.org است. کیپور همچنین عضو مؤسسه خاورمیانه و عضو گروه ویژه ADL (اتحادیه ضد افترا) برای اقلیت‌های خاورمیانه است.
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن

 

 

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=294177