شعری از رضا مقصدی؛ در زمستانم

چهارشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۷ برابر با ۰۶ فوریه ۲۰۱۹


چه کسی گفت
فصل
فصل تنهاییِ گلها نیست؟
دشت، بی رقصِ نفس‌های تو سرگردان‌ست
یاس‌ها
بوی دستانِ ترا می‌جویند.

از تو با خنده‌ی آب
از تو با ناب‌ترین زمزمه، در لحظه‌ی تنهایی
از تو با همهمه‌ی پنجره‌ی دورترین خانه، سخن می‌گویم.

در زمستانم.
وقتی آن چشم نه، آن آتش
ازمن وُ دل، دورست
در زمستانم.

آه… می‌دانم، می‌دانم
این هراسی که میان من وُ ما می‌گذرد
زخم‌هایی‌ست که بر عاطفه، می‌مانَد.

فصل
فصل تنهایی گلها نیست؟
از تو می‌پرسم ای تنها!
این‌همه‌، فاصله، نامش چیست؟

برف می‌بارد در من، برف
چشم‌های تو کجاست؟

سال ۶۸ خورشیدی
[email protected]

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=33090