توقفی در «ایستگاه خیام»

- یک فرد از توده‌های پایین اجتماع هم می‌تواند فرهنگ، دین و مذهب به ارث رسیده از پیشنیان را به چالش کشیده و آنچه را خود درست می‌داند جانشین کند.
- گستره نوشتن خاطرات و روایت‌های زندان به آنجا رسیده که به شاخه نسبتا تازه‌ای در ادبیات فارسی تبدیل شده است.
- «ایستگاه خیام» حداقل تلاشی است در مقابله با تحریف تاریخ که به وسیله حاکمان حکومت اسلامی ‌انجام می‌شود.
- احمد مقیمی‌ در خاطرات  خود بسیار فراتر از وقایع زندان رفته به این دلیل شاید «ایستگاه خیام» با دیگر خاطرات زندان متفاوت است.

دوشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۶ برابر با ۲۴ ژوئیه ۲۰۱۷


علی شریفیان – به تازگی کتاب «ایستگاه خیام» در فرانسه منتشر شده است. این کتاب نوشته احمد مقیمی ‌فعال سیاسی و زندانی سیاسی سابق است که در اوایل دهه ۱۳۶۰ خورشیدی دستگیر و مدتی را در زندان گذارند. او در جریان وقایع خونبار ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ که در واقع آغاز رویارویی همه جانبه سازمان مجاهدین خلق ایران با حکومت اسلامی‌بود، مانند صدها فعال سیاسی دیگر دستگیر شد و در زندان‌های مختلف از جمله زندان مخوف اوین ‌زندانی بوده است. مقیمی ‌به طور مفصل به جزییات هولناک این دوران پرداخته است.

از زمان به قدرت رسیدن حکومت اسلامی در ایران ‌هزاران تن دستگیر، زندانی، در زندانها شکنجه و کشته شده‌اند. این فاجعه تا به امروز ادامه دارد. گروهی از این زندانیان با خوش اقبالی از زندان و مرگ گریخته و آزاد شده‌اند. شمار اندکی از این مرگ‌گریختگان پس از آزادی خاطرات خود را در باره دوره دهشتناکی که در زندان‌ها گذرانده‌اند، نوشته و منتشر کرده‌اند. بیشتر این کتاب‌های خاطرات عمدتا در باره دوران زندان است و در بعضی از آنها زندانیان سیاسی در باره فعالیت‌های سیاسی خود و چگونگی دستگیری‌شان به وسیله نیروهای امنیتی هم نوشته‌اند. گستره نوشتن این خاطرات و روایت‌های زندان تا به آنجا رسیده که به شاخه نسبتا تازه‌ای در ادبیات فارسی تبدیل شده است.

«ایستگاه خیام» اما از جهاتی با بیشتر کتاب‌های خاطرات زندان متفاوت است. احمد مقیمی ‌نه تنها به روایت آنچه در زندان بر او رفته  پرداخته بلکه خاطرات خود را از اصل و نسب خانوادگی، دوران کودکی، شرح آنچه در اطراف بر او و خانواده، همکاران پدر، اقوام، دوستان، آشنایان و… می‌گذشت نیز در «ایستگاه خیام» آورده و نشان داده از چه جایگاه اجتماعی است که به سیاست روی آورده و به زندان افتاده است. خواننده در می‌یابد که او چگونه به مبارزات سیاسی جذب شده و به طرفداری و حمایت از سازمان مجاهدین خلق ایران پرداخته و پس از لمس و کشف واقعیات نه تنها این سازمان را رها کرده بلکه از مذهب هم کنار می‌کشد و به نظر خودش متوجه می‌شود که مذهب جز بلاهت، دروغ و ریاکاری چیز دیگری نیست و رهبران سازمانی که تا پای جان برای آن فداکاری کرده تنها به دنبال قدرت هستند و همه چیز و همه کس را فدای خودخواهی‌ها و ندانم‌کاری‌های خود کرده و می‌کنند.

کتاب ساده و روان نوشته شده و از پیرایه‌های نالازم بری است. احمد مقیمی ‌سابقه نویسندگی ندارد اما موفق شده از ذوق ساده و طبیعی خود و درک‌اش از داستان‌گویی استفاده کند و با توجه به اهمیت موضوع کتاب، کاری خواندنی ارائه بدهد. احمد مقیمی ‌پس از اینکه از زندان آزاد شد باز هم در ایران ماند اما به خاطر سابقه زندان و فعالیت سیاسی از ادامه تحصیل محروم ‌شد. برای ادامه زندگی و به ویژه کمک به خانواده‌اش تلاش می‌کند کاری به دست آورد. اما این هم برای یک زندانی سیاسی سابق دشوار است. به رانندگی می‌پردازد تا اینکه با افزایش خفقان در نهایت خود را مجبور به ترک کشور می‌بیند. سال ۱۹۹۸ از ایران گریخت و پس از چند سال آوارگی در ترکیه و یونان از اوایل دهه ۲۰۰۰ به فرانسه رسید و اکنون در آنجا زندگی می‌کند.

احمد مقیمی خاطرات خود را از زندان در «ایستگاه خیام» گرد آورده است

«ایستگاه خیام» ۶۴۷ صفحه است و برای نوشتن آن نویسنده سه سال وقت صرف کرده. کتاب در بخش‌های کوتاه و بلند تنظیم شده. عنوانی که بالای هر بخش آمده نشان می‌دهد که در آن بخش به چه موضوعی پرداخته می‌شود. هفت صفحه آخر کتاب چند عکس از جمله دو نقشه از ایستگاه‌های راه آهن که پدر نویسنده در آن مشغول به کار بوده چاپ شده است. عکس روی جلد کتاب، از ایستگاه خیام است. محلی که احمد مقیمی ‌همراه   با خانواده‌اش دو سال در آنجا زندگی می‌کرده و از این محل خاطرات ویژه‌ای دارد. این ایستگاه یکی از ایستگاه‌های فرعی و کوچک خط راه آهن بین تهران و مشهد و در نزدیکی نیشابور بوده است.

پای گفتگویی کوتاه با احمد مقیمی می‌نشینیم.

-با چه انگیزه و به چه دلیل « ایستگاه خیام » را نوشته‌اید؟ بعد از این همه سال…

-ابتدا به کیهان لندن و خوانندگان گرامی ‌درود می‌گویم. انگیزه من در انتشار خاطرات شخصی خود که روایتی از تاریخ معاصر هم قلمداد می‌شود، اطلاع نسل‌های امروز و فرداست در باره آنچه بر من و ما رفته است. این اقدام حداقل تلاشی است در مقابل تحریف وارونه‌سازی تاریخ توسط حاکمان و بعضی از مغلوبان! همچنین تلاشی است در نشان دادن اینکه یک فرد گمنام و ضعیف از توده‌های پایین اجتماع هم می‌تواند فرهنگ، دین و مذهب به ارث رسیده از پیشینیان را به چالش کشیده و آنچه را خودش درست می‌داند جانشین آن کند. کتاب خاطراتم را «ایستگاه خیام» نامیده‌ام به دلیل شغل پدرم در راه آهن و اینکه  حدود دو سال را در آن ایستگاه گذرانده‌ام. ایستگاه خیام در هفده کیلومتری نیشابور قرار داشت که بعدها سرنوشتی تراژیک یافت. این نام، برای زنده نگاه داشتن قربانیان آن فاجعه است.

-علت اینکه به جزییات زیادی پرداخته‌اید چیست؟

-تمامی پدیده‌ها از اجزا تشکیل می‌شوند. بنابراین شرح جزییات را برای پی بردن به دلایل هر اتفاق ضروری دانستم. به عنوان مثال در خاطراتم به طور مفصل شرح داده‌ام که تعطیلی سه ساله دانشگاه‌های سراسر کشور، علاوه بر محرومیت‌های اجتماعی و نبود شغل و کار به دلیل جنگ، بر من و امثال من چه گذشت. در باره وقایع دیگر هم به همین گونه که خوب همین طولانی شدن متن را اجتناب‌ناپذیر کرد.

-آیا « ایستگاه خیام » دنباله دارد و قصد دارید جلد دوم آن را هم بنویسید؟

-بله، ادامه دارد. چون خاطرات من در این کتاب در نیمه دهه شصت به پایان می‌رسد. جلد دوم از آن تاریخ تا به امروز خواهد بود. حدود نیمی‌از جلد دوم را هم نوشته‌ام.

مید دارید چه کسانی این کتاب را بخوانند و چه پیام‌هایی از آن بگیرند؟

-هر چند در همین آغاز انتشار تعدادی از هم‌نسلانم کتاب را تهیه و خوانده‌اند که باعث افتخار من است اما امیدوارم نسل‌های بعد و نسل جوان امروز بخصوص کنشگران سیاسی، فعالان حقوق بشری، فمینیست‌ها و دیگران هم آن را بخوانند. من در روایت خاطراتم  تکیه‌ام بر انسان و انسانیت بوده و این کتاب می‌تواند برای همه آن کسانی که به این اصل باور دارند جالب باشد. من تلاش کردم نشان دهم که انسان‌دوستی از خانواده آغاز می‌شود.

بجز جلد دوم این کتاب آیا تصمیم دارید کار دیگری هم بنویسید؟

-بله، بخشی از خاطرات و مشاهداتم از اولین روز ورود به فرانسه تا به امروز را هم به فارسی نوشته‌ام که این روزها ضمن بازبینی آن در جستجوی یک مترجم حرفه‌ای برای ترجمه آن به زبان فرانسوی هستم.

میز گرد معرفی «ایستگاه خیام» در پاریس:

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۲ / معدل امتیاز: ۵

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=83041