شعری از رضا مقصدی برای فریدون فرخزاد؛ خُنیاگر ِخجسته‌ی خونم!

دوشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۹ برابر با ۱۰ اوت ۲۰۲۰


نام ترا به اشک نوشتم
خُنیا گر ِ خجسته‌ی خونم!
خورشید، در کرانه‌ی چشم‌ام سرود خواند.
مهتاب، در ترانه‌ی خشم‌ام به غم نشست.
در آسمان، ستاره‌ای از جنس ِ جان‌مان
بغض ِ بلند ِ هرشبه‌اش را فرو شکست.

فریدون فرخزاد

در روبروی آینه، با روشنای آب
گفتم که از تبار ِ تمنای آتشم.
آن آتشی که جان ِفروزنده‌ی ترا
بر شادی ِ شبانه‌ی نیلوفران، دمید.
وان راز ِ شاعرانه‌ی شعری شِگفت را
با جان ِ عاشقان ِ جهان گفت.

نام ترا به اشک نوشتم.
در دفتری که خاطره‌های «فروغ» را
تا «ازدحام ِ کوچه‌ی خوشبخت» بُرده بود.
تا خلوت ِ خمیده‌ی آن «خانه‌ی سیاه».

آری
من بودم وُ سرودِ تو بود وُ بنفشه بود
آن باغ، از سپیدی ِسوز ِ صدای تو
با سازهای تشنه‌ی ما رنگ ِ تازه داشت.
با شادی ِبرهنه‌ی آوازخوان ِ آب
آفاق ِ آرزوی درخشان ِروزگار-
گُلبانگ ِ تازه داشت.

«خارا*» ترا به زخمه‌ی گیتار ِ دردمند
در آرزوی ِ آبی ِ «شیلی» سروده بود.

باری
پیغامگُستران ِ بهاران ِ باغ ما
گُلواژه‌های پیرهن ِ خونسرشته را-
کز جان ِ چاک چاک ِتو می‌بارند
سُربی نوشته‌اند.
من نیز
خُنیاگر ِ خجسته‌ی خونم!
نام ترا به اشک نوشتم.


*ویکتور خارا نوازنده‌ی گیتار و آوازخوانِ پُرآوازه‌ی شیلی بود که پس از کودتای پینوشه علیه دولت سالوادور آلنده در این کشور به قتل رسید.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=85502