Page 14 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۲۶۰ (دوره جديد
P. 14

‫صفحه ‪ - Page 14 - 14‬شماره ‪1۷۲۶‬‬
                                                                                                                                                          ‫جمعه ‪ ۱۹‬تا پنجشنبه‪ ۲5‬اردیبهشتماه ‪۱٣۹۹‬خورشیدی‬

‫عنـوان اولین نخسـت وزیـر انقلاب و‬               ‫یادداشتهای آیتالله زاده اصفهانی‪ :‬انقلاب محنت بار(‪)1‬‬                                                                                             ‫‪ ...‬همان طور که شاه در خاطراتش‬
‫خـودداری از شـرکت دادن بسـتگان‬                                                                                                                                                                  ‫تعریـف کرده اسـت آمریکاییها پس‬
‫خـود در دولـت بـرای نشـان دادن‬         ‫مذاکرات من با خمینی درباره دولت بختیار‬                                                                                                                   ‫از آن که پی بردند سیاسـت او بازنده‬
‫پایبنـدی خـود بـه برنامههائـی‬                                                                                                                                                                   ‫اسـت اقدامـی بـرای نجـات وی بـه‬
‫بـود کـه در آغـاز بـرای ملـت اعـلام‬    ‫عنوان «انقلاب محنت بار» به چاپ رسید که به‬    ‫گرفت و لباس روحانیت را تا پایان عمر بر تن‬     ‫آیتالله حاج سید ابوالحسن اصفهانی‪ ،‬تا‬                          ‫عمـل نیاوردنـد بلکه مایـل بودند که‬
                                       ‫سرعت نایاب شد و دسترسی بدان آسان نیست‪.‬‬                                              ‫داشت‪.‬‬  ‫زمانی که از جهان رفت (نهم ذیالحجه ‪/13۶۵‬‬
                      ‫کـرده بود‪.‬‬       ‫نسخهای از این کتاب نایاب را یکی از دوستان‬                                                  ‫سیزدهم آبان ‪ )13۲۵‬رئیس حوزه و اعلم علمای‬                               ‫وی کشـور را ترک نماید‪.‬‬
‫خمینـی تحـت حمایـت پلیـس‬               ‫دراختیار ما گذارده است که با سپاس از ایشان‪،‬‬  ‫او که از نزدیک شاهد تحرکات آیتالله خمینی‬      ‫شیعه و مرجع مسلم تقلید شمرده میشد‪.‬‬                            ‫از اعترافـات اطرافیـان خمینـی‬
‫فرانسـه در نوفـل لوشـاتو در نزدیکی‬     ‫بخشهایی از آن در چند شماره به نظر خوانندگان‬  ‫در عراق و سپس تحولات منجر به روی کار‬          ‫نوۀ او‪ ،‬دکتر سید موسی اصفهانی علاوه بر‬                        ‫کامـل ًا واضـح اسـت کـه آمریـکا‬
‫پاریس مسـتقر شـد و همـه اظهارات‬        ‫عزیز و علاقمندان به آشنائی بیشتر با حقایق‬    ‫آمدن وی در ایران بود‪ ،‬یادداشتهایی ارزنده‬      ‫تحصیلات حوزوی و کسب اجازۀ اجتهاد‪ ،‬از‬                          ‫سیاسـت خـود را دائـر بـر حمایت از‬
‫وی بـر ضـد شـاه بـه وسـیله کلیـه‬                                                    ‫راجع به این وقایع به زبان عربی از خود باقی‬    ‫دانشگاه سوربن پاریس در رشته فلسفه دکترا‬                       ‫شـاه‪ ،‬تنها در چند مـاه آخر حکومت‬
‫فرسـتندههای جهانـی و مطبوعـات‬                                       ‫تاریخی میرسد‪.‬‬   ‫گذاشته است‪ .‬ترجمۀ فارسی این یادداشتها با‬                                                                    ‫وی تغییـر داده و شـروع بـه تمـاس‬
‫مهـم پخـش میگردیـد‪ .‬و اطرافیـان‬                                                                                                                                                                 ‫گرفتـن بـا خمینـی و همراهانـش‬
‫وی در ایـران نوارهای سـخنرانیهای‬       ‫قاطعانـه و یـا بـه علـت عـدم وجـود‬    ‫مذاکـرات مـا بـه پایان رسـید و از‬     ‫خـود را در مبـارزه و زندانهـای شـاه‬    ‫بـه مراقبـت ایـن تناقـض در گفتار و‬
‫آتشـین او را پخـش میکردنـد و‬           ‫چـراغ سـبز از طـرف آمریکائیهـا‬        ‫نـزد او خـارج شـدم و در همانجا پی‬     ‫گذرانیـده بـود پـس از دسـت دادن‬        ‫کـردار نمودنـد و در بعضـی از جراید‬                             ‫نمـود‪...‬‬
‫برنامـه فارسـی زبـان رادیـو بی‪.‬بـی‪.‬‬    ‫بـود کـه بـر کلیـه شـئون مختلـف‬       ‫بـردم کـه ایـن مـرد محال اسـت که‬      ‫بـا شـاه و تعهد نمودن بـه حمایت از‬     ‫پرسشـهائی پیرامـون علـت عضویت‬         ‫در اینجـا ناگزیریم به نقش مهمی‬
‫سـی لندن همـه گفتههـای خمینی‬           ‫ارتـش از طریـق مستشـاران نظامـی‬       ‫بـه کسـی اجـازه دهـد نقش بـارزی‬       ‫تـاج و تخـت آن پایـگاه ملـی خود را‬     ‫ایـن آمریکائیهـا در کابینـه بازرگان‬   ‫کـه خمینـی و اطرافیانـش در برابـر‬
‫را بـرای ملـت ایـران پخـش مینمود‬       ‫خـود مسـلط بودنـد‪ .‬ضمنـاً ناگفتـه‬     ‫در انقـلاب ایفـا کنـد و میخواهـد‬      ‫از نظـر مـردم از دسـت داد و بحـران‬     ‫بـه عمـل آمد‪ .‬سـپس پرسشـهائی از‬       ‫آمریکائیهـا ایفا نمودند اشـاره کنیم‬
‫بـه نحـوی کـه ایـن رادیو بـه صورت‬      ‫نمانـد کـه ارتـش ایـران یـک ارتش‬      ‫که تمام نقشـها را بـرای خود احتکار‬    ‫سیاسـی که زمینهسـاز انقلاب بود از‬      ‫بـازرگان و شـخص خمینـی به عمل‬         ‫چـون آنهـا وانمـود سـاخته بودنـد‬
 ‫بوقـی بـرای خمینـی درآمـده بود‪.‬‬       ‫مسـلمان معتقـد بـه اصـول و عقاید‬      ‫کنـد‪ .‬روز بعـد بـه آقـای عباسـقلی‬     ‫حـد و توانائی افراد و اشـخاص تجاوز‬     ‫آمـد مبنـی بر اینکه حـال که انقلاب‬    ‫سیاسـتی کـه در صـورت پیـروزی‬
‫رادیـو بریتانیـا نقش مهمـی را در‬       ‫اسـلامی بـوده و بـا وجـود وفـاداری‬    ‫بختیـار گفتـم کـه مـن هیچگونـه‬        ‫نمـوده و در توانائـی یـک نفـر هرقدر‬    ‫ایران برضد سیاسـت آمریکاست چرا‬        ‫انقـلاب در پیـش خواهـد گرفـت در‬
‫موفقیـت انقـلاب ایفـاء نمـود زیـرا‬     ‫مطلـق خـود بـه شـاه‪ ،‬وفـاداری آن‬      ‫امیـدی بـه موفقیـت ایـن مذاکـرات‬      ‫هـم کـه وطـن پرسـت و مبـاره بوده‬       ‫قراردادهـای نظامـی و معاملات چند‬      ‫جهـت طرفـداری از آمریـکا خواهـد‬
‫نـه تنهـا رادیـوی فارسـی زبانـی بود‬    ‫را نسـبت بـه دیـن و مذهـب نبایـد‬      ‫نمیبینـم و از آقـای بنیصـدر هـم‬       ‫باشـد نبـود کـه جلوی چنین سـیل‬         ‫میلیـارد دلاری خریـد اسـلحه و نیـز‬    ‫بـود و نبایـد فراموش کرد که اسـاس‬
‫کـه ملـت ایـران چـون معتقـد بـود‬       ‫نادیـده گرفـت بخصوص کـه انقلاب‬        ‫خواهـم خواسـت کـه میانجیگری را‬                                               ‫قراردادهـای بازرگانـی که میان رژیم‬    ‫سیاسـت آمریکا مبتنی بر جلوگیری‬
‫ایـن رادیـو نمایانگر سیاسـت بریتانیا‬   ‫در روزهـای آخـر خود رنـگ مذهبی‬        ‫شـخصاً دنبـال کنـد زیرا کـه او با هر‬               ‫خروشـانی را بگیـرد‪.‬‬       ‫شـاه و دولـت آمریـکا منعقـد شـده‬      ‫از کمونیـزم و نفوذ آن در خاورمیانه‪،‬‬
‫اسـت‪ ،‬به آن گوش میداد بلکه ملت‬         ‫بـه خود گرفته و اکثر شـخصیتهای‬        ‫دو دوسـت اسـت و همان روز پاریس‬        ‫هنگامـی کـه دکتـر بختیـار بـه‬          ‫بـود لغو نمیگردد و پاسـخ بـازرگان‬     ‫بـه ویـژه ایـران بـوده کـه از موقعیت‬
‫ایـران و بخصوص سیاسـتمداران آن‬         ‫مهم مذهبی که نفوذ شـایانی در دل‬       ‫را بـه مقصـد آمریـکا ترک نمـودم و‬     ‫نخسـت وزیـری تعییـن گردیـد‪ ،‬من‬         ‫آن بـود کـه تعـداد ایـن قراردادهـا‬    ‫خـاص اسـتراتژیکی برخوردار اسـت‪.‬‬
‫کشـور چنیـن اسـتنباط نمودنـد که‬        ‫مردم داشـتند بـه انقلاب پیوسـتند‪.‬‬     ‫پـس از ده روز تلفنـی بـا بنیصـدر‬      ‫در بغـداد بودم و تلفنی با ابوالحسـن‬    ‫متجـاوز از نهصـد و حجـم آنهـا بالغ‬    ‫لـذا چنانچـه یـک رژیـم مذهبی که‬
‫روشـی کـه رادیـو بی‪.‬بی‪.‬سـی در‬          ‫علـت پیوسـتگی تعـدادی از ایـن‬         ‫تمـاس گرفته نتیجه مذاکرات را از او‬    ‫بنیصـدر کـه در پاریـس بـود تماس‬        ‫بـر میلیاردهـا دلار اسـت و لغـو همه‬   ‫با شمشـیر اسـلام با کمونیزم مبارزه‬
‫حمایـت از خمینی و انقلاب در پیش‬        ‫روحانیـون تـرس از مـردم کوچـه و‬       ‫سـؤال نمودم‪ .‬وی گفت که ماموریت‬        ‫گرفتـه و بـه او گفتم‪ :‬میهن پرسـتی‬      ‫آنهـا مسـتلزم بررسـی کافـی اسـت‬       ‫کنـد جایگزیـن یـک متحـد بیمـار‬
‫گرفتـه اسـت نشـانگر نظـر رسـمی‬         ‫بـازار و افـکار عمومـی بـود و عدهای‬   ‫با شکسـت مواجه گردیـد و افزود که‬      ‫به شـما حکـم میکند کـه از بختیار‬       ‫کـه ماههـا بلکـه سـالها وقـت لازم‬     ‫یعنی شـاه شـود کامـل ًا طبیعی جلوه‬
‫دولت بریتانیا میباشـد و کشـورهای‬       ‫از روحانیـون طرفـدار شـاه و حتـی‬      ‫دو روز دیگر همراه خمینی پاریس را‬      ‫حمایـت کنیـد و وظیفـه شـما و‬           ‫دارد و لغـو ایـن قراردادهـا بـه طـور‬
‫بزرگ در مورد کنار گذاشـتن شـاه با‬      ‫مخالفیـن خمینـی نیـز بـرای عقـب‬       ‫بـه قصـد تهران تـرک خواهـد نمود‪.‬‬      ‫خمینی اسـت که یـک راه حل میانه‬         ‫یکجانبـه بـرای مـا مقـدور نیسـت‬                          ‫خواهـد نمود‪.‬‬
                                       ‫نیفتادن از قافله به انقلاب پیوسـتند‪.‬‬  ‫گفتـم‪ :‬بـا یـک هواپیمـا پـرواز‬        ‫بـرای پشـتیبانی از بختیار جسـتجو‬       ‫زیـرا موجـب زیانهای مالـی هنگفتی‬      ‫بـا وجود اینکـه از مذاکـرات میان‬
        ‫یکدیگـر توافـق نمودهانـد‪.‬‬      ‫بنابراین طبیعی اسـت که سربازان‬                                              ‫نمائیـد‪ .‬زیـرا بختیـار توانائـی آن را‬                                        ‫آمریکائیهـا و اطرافیـان خمینـی‬
‫روش آمریکائیهـا بـا وجـود‬              ‫و افسـران جـزء کـه اکثریـت افـراد‬                           ‫می کنـد ؟‬       ‫نـدارد تـا راه حلـی بـرای رهائـی از‬                     ‫خواهـد گردید‪.‬‬        ‫اطلاعـی در دسـت نداریـم ولـی‬
‫تناقضهائـی کـه در گفتههـای‬             ‫ارتـش را تشـکیل میدادنـد تحـت‬         ‫گفـت‪ :‬آری‪ ،‬و اضافه کرد چه بسـا‬        ‫سـلطنت و جلوگیری از ویرانی کامل‬        ‫مـردم در برابر این پاسـخهای پوچ‬       ‫میدانیـم یـک روز پیـش از خـروج‬
‫سیاسـتمداران آن کشـور پیرامـون‬         ‫تاثیـر سـیل خروشـان ملـی کـه بـه‬      ‫کـه هواپیمـا سـقوط کنـد و همگـی‬                                              ‫قانـع شـدند ولـی پاسـخ قانعکننـده‬     ‫خمینـی از نجـف‪ ،‬دکتـر ابراهیـم‬
‫پشـتیبانی از شـاه به چشم میخورد‬        ‫قالـب مذهـب درآمـده بـود قـرار‬                                                                  ‫کشـور بیابد‪.‬‬       ‫ای دربـاره علـت وجـود وزرای تبعـه‬     ‫یـزدی تبعـه آمریـکا بـه وی ملحـق‬
‫ضعیـف بـود در حالی کـه بریتانیا به‬     ‫بگیرنـد‪ ،‬بخصـوص کـه سـربازان‬                             ‫راحت شـویم‪.‬‬        ‫هنگامـی کـه در پاریـس بـودم‪،‬‬           ‫آمریـکا در قلـب کابینـه خمینـی‬        ‫شـد و نزدیـک بـود یـک گرفتـاری‬
‫گواهـی رادیـوی رسـمی آن کشـور‬          ‫از فرزنـدان مـردم بـوده و شـکی‬                     ‫گفتم‪ :‬و همه دنیا‪...‬‬      ‫همزمـان بـود بـا بـودن خمینـی در‬                                             ‫سیاسـی بـرای خمینـی به بـار آورد‬
‫بـا خمینـی و انقـلاب همـراه بـوده‬      ‫نیسـت که در صورت طولانی شـدن‬                                                ‫آنجـا و شـاه در مراکـش‪ ،‬یکـی از‬                        ‫دریافـت نکردند‪.‬‬       ‫زیـرا پـس از اینکه کویـت مانع ورود‬
‫اسـت هرچنـد که بیانیههای رسـمی‬         ‫رویاروئـی بـا مـردم در خیابانها تحت‬                  ‫گفت‪ :‬آری والله‪.‬‬        ‫بسـتگان بختیار با مـن تماس گرفت‬        ‫روابـط بـا آمریکائیهـا تـا هنـگام‬     ‫خمینـی بـه خاک خـود شـد‪ ،‬دولت‬
‫سیاسـتمداران انگلیس مغایر رادیوی‬       ‫تأثیـر انقـلاب واقـع خواهنـد شـد‪.‬‬     ‫دولـت بختیـار توانائـی مقابلـه و‬      ‫و از مـن خواسـت نقـش میانجـی را‬        ‫بـروز بحـران گروگانهـا بـه بهتریـن‬    ‫عـراق اجازه بازگشـت وی را به عراق‬
                                       ‫مقابلـه ارتش با مـردم تقریباً برای‬    ‫رویاروئـی بـا طوفـان سـهمگینی که‬      ‫بیـن بختیـار و خمینـی ایفـا نمایـم‬     ‫وجـه باقـی مانـده بـود ولـی پـس از‬    ‫داد منتهـی با ورود مجـدد یزدی که‬
                       ‫آنهـا بود‪.‬‬      ‫مدت شـش ماه همـه روزه و در تمام‬       ‫او را احاطـه کـرده بـود و هدفـش‬       ‫و بـه دنبـال آن بختیـار عمـوزاده‬       ‫بـروز ایـن بحران یک تغییـر ناگهانی‬    ‫گذرنامـه آمریکائی در دسـت داشـت‬
‫فرانسـه نیز کلیـه نیروهای خود را‬       ‫نقـاط کشـور و بـه صـورت جنـگ و‬        ‫شـخص بختیـار نبود و بلکـه رژیمی‬       ‫خـود عباسـقلی بختیـار را کـه وزیـر‬     ‫در ظاهـر سیاسـت رژیـم خمینی در‬        ‫به همراهـی خمینـی مخالفت نمود‪.‬‬
‫برای حمایت و پشـتیبانی از خمینی‬        ‫گریـز در آمـده بود و ایـن خود باعث‬    ‫کـه بختیـار جزئـی از آن شـده بـود‬     ‫کابینهاش نیز بود به پاریس فرسـتاد‬      ‫برابـر آمریکائیهـا صـورت گرفت که‬      ‫خمینـی اصـرار ورزیـد که یـزدی را‬
‫بسـیج نمـود و همـه گونـه فرصـت‬         ‫تضعیـف روحیـه شـاه و رژیم سـابق‬       ‫نداشـت لـذا رژیـم سـقوط کـرد و‬        ‫و مـن سـعی کـردم کـه نظریـات‬           ‫مـا فصل خاصی را بـرای این موضوع‬       ‫بـا خـود وارد عـراق کنـد و دولـت‬
                                                                             ‫بختیـار نیز همراه آن سـقوط نمود و‬     ‫طرفیـن را به یکدیگـر نزدیک کنم و‬                                             ‫عـراق نیـز در عـدم موافقت بـا ورود‬
            ‫تحـرک را بـه وی داد‪.‬‬                            ‫بوده اسـت‪.‬‬       ‫بدیـن ترتیب شـاه دومیـن امید خود‬      ‫مذاکـرات در ایـن بـاره به مدت سـه‬                    ‫اختصـاص دادهایم‪.‬‬        ‫وی پافشـاری نمـود بـه ایـن دلیـل‬
‫ر و سـها هـم کـه بنـا بـه‬                                                                                                                                 ‫بـا توجـه بـه اینکـه سیاسـتهای‬        ‫کـه نامبـرده آمریکائی اسـت و خاک‬
‫طبیعـت و سیاسـت حـزب خـود‬                        ‫الله اکبر خمینی رهبر!‬          ‫را بـرای بازگشـت از دسـت داد‪.‬‬                 ‫روز بـه طـول انجامیـد‪.‬‬      ‫جهانـی هیچگونـه خویشـاوندی بـا‬        ‫عـراق را تـرک گفتـه و ورود مجـدد‬
‫(حـزب تـوده) مخالـف سـلطنت‬                                                                                         ‫بـا وجود اینکه دکتـر بختیار آماده‬      ‫افـراد در کشـورهائی کـه بـر آنهـا‬     ‫وی مسـتلزم کسـب اجـازه رسـمی‬
‫هسـتند همـکا ر ی د و سـتانه ا ی‬        ‫خمینـی و روحانیـون طرفـدار‬                      ‫نقش ارتش در انقلاب‬          ‫اعـلام جمهـوری‪ ،‬مشـروط بـر اینکه‬       ‫حکومـت میکننـد نداشـته بلکـه‬          ‫و مقرراتـی بـوده کـه به قطـع روابط‬
‫بـا خمینـی و انقـلاب نمودنـد‪.‬‬          ‫وی در داخـل و خـارج از ایـران‪،‬‬                                              ‫خمینـی سـه مـاه بـه او مهلـت دهد‬       ‫همـواره مصالـح و منافـع عالیـه آن‬     ‫دیپلماتیـک بیـن عـراق و ایـالات‬
‫بنابرایـن کلیـه نیروهـای بـزرگ‬         ‫احزاب دسـت چپی از جمله سـازمان‬        ‫سـومین امید شـاه یعنـی ارتش و‬         ‫بـود‪ ،‬معذالـک خمینـی او را صـادق‬       ‫سیاسـتها مـ ّد نظـر اسـت‪ ،‬بنابرایـن‬
‫امـر واقـع را کـه تصفیـه شـاه باشـد‬    ‫چریکهـای فدائی خلـق و حزب توده‬        ‫فرماندهـان نظامـی وفـادار بـه او بود‬  ‫نمیدیـد و میگفـت حـال کـه بـه‬          ‫قربانـی کـردن شـاه کـه همـه‬                    ‫متحـده مربـوط میشـد‪.‬‬
‫پذیرفتنـد و خمینـی بـه عنـوان یک‬       ‫و‪ ...‬همـه این احزاب و دسـتهها برای‬    ‫کـه در حقیقت سـرابی بیـش نبود‪.‬‬        ‫آسـتانه پیروزی رسـیده ایم لکن چرا‬      ‫پایگاههـای ملـی خـود را در ایـران‬     ‫بالاخـره خمینـی وارد خاک عراق‬
‫قهرمـان ملـی بـه تهـران بازگشـت‬        ‫سـرنگون سـاختن شـاه بـا یکدیگـر‬       ‫علـت ناتوانـی ارتـش در رویاروئی‬                                              ‫از دسـت داده بـود در راه خمینـی‬       ‫شـد و دوسـت و مشـاور خـود را در‬
‫و هنـگام ورود بـه فـرودگاه مهرآبـاد‬    ‫متحـد شـدند و چون هر یـک از این‬       ‫بـا سـیل انقلاب کـه کلیـه ارگانهای‬            ‫سـه مـاه دیگر صبـر کنیم‪.‬‬       ‫کـه ادامه دهنـده راه شـاه در اجرای‬    ‫مـرز رهـا نمـود و هنـگام ورود بـه‬
‫میلیونهـا نفـر از وی اسـتقبال بـه‬      ‫گروههـا در صـورت پیـروزی خـود‬         ‫دولتـی منجملـه خـود ارتـش را فلج‬      ‫در آخریـن ملاقـات بـا صراحت از‬         ‫طرحهـای کلـی آن سیاسـتها بـه‬          ‫بغـداد از مقامات عالیه عراق تقاضای‬
‫عمـل آوردنـد‪ .‬نیـروی هوائـی ایـران‬     ‫را بـرای اداره کـردن امـور کشـور‬      ‫نمـوده بـود بـه شـرح زیـر خلاصـه‬      ‫خمینـی پرسـیدم‪ :‬اگـر بختیـار فردا‬      ‫شـمار میرفـت‪ ،‬امـری بـود کامـل ًا‬     ‫دریافت ویزای بیسـت و چهار ساعته‬
‫هواپیمـای بوئینـگ حامـل خمینـی‬         ‫شایسـتهتر از سـایرین میدانسـتند‬                                             ‫اعـلام جمهـوری کنـد روش شـما‬           ‫طبیعـی و منطقـی‪ .‬روی همین اصل‬         ‫بـرای یـزدی نمـود‪ .‬مقامـات عالیـه‬
‫در آسـمان ایران را سرنگون نساخت‬        ‫لـذا همگـی بر آن شـدند رهبـری را‬                             ‫میشـود‪:‬‬        ‫نسـبت بـه او چـه خواهد بـود؟ آیا او‬    ‫آمریکائیهـا شـاه را قربانـی کردنـد‬    ‫بـا درخواسـت خمینـی مشـروط بـر‬
‫و فرمانـده آن کـه نسـبت بـه شـاه‬       ‫انتخـاب نماینـد کـه قیـام را رهبری‬    ‫نخسـت اینکه اکثریـت فرماندهان‬         ‫را پشـتیبانی خواهیـد کرد و یا اینکه‬    ‫و بـه یـک دوسـت وفـادار و نیرومند‬     ‫خروج یزدی همـراه خمینی موافقت‬
‫کامـل ًا وفـادار بـود به چنیـن اقدامی‬  ‫کند و بنا به گمان آنان چشمداشـتی‬      ‫ارتـش کـه توسـط شـاه در مقامهای‬       ‫بـا او بـه مخالفت خواهیـد پرداخت؟‬      ‫تـازهای امید بسـتند‪ .‬منتهی با ضربه‬
‫کـه آخریـن امید بـرای نجـات رژیم‬       ‫به قدرت نداشـته باشد و لذا خمینی‬      ‫مهـم و حسـاس ارتـش منصـوب‬             ‫خمینـی بـا تردید گفـت‪ :‬او هرگز‬         ‫ناگهانـی خمینـی در ایـران ماننـد‬        ‫نمودنـد و یـزدی وارد بغداد شـد‪.‬‬
‫شاهنشـاهی از نظـر طرفـداران آن‬         ‫را بـرای این منظور انتخـاب نمودند‪.‬‬    ‫شـده بودنـد فاقـد شـرایط لیاقـت و‬                                            ‫ضربه ناگهانی فیدل کاسـترو در کوبا‬     ‫ناگفتـه نمانـد کـه یـزدی همـراه‬
‫رژیـم بـه شـمار میرفت دسـت نزد‪.‬‬        ‫خود خمینی نیـز نقش ماهرانهای‬          ‫شایسـتگی بـوده و تنهـا شـرط لازم‬                ‫ایـن کار را نخواهـد کرد‪.‬‬                                           ‫خمینـی بـه پاریـس رفتـه و از‬
‫پـاداش خمینـی بـه ایـن فرمانده که‬      ‫در اغفـال ملـت و گروههـای مبـارز‬      ‫بـرای تعییـن آنهـا وفـاداری نسـبت‬                 ‫گفتم‪ :‬اگر کرد چه‪...‬‬                          ‫مواجـه شـدند‪.‬‬       ‫نزدیکتریـن افـراد وی بـه شـمار‬
‫توانائی سـرنگون ساختن هواپیما و از‬     ‫ایفـاء نمـود و چنیـن وانمود سـاخت‬     ‫بـه شـاه و اطاعـت کورکورانـه از‬                                                                                    ‫میرفت‪ .‬و در نخسـتین کابینهای که‬
‫بین بـردن وی و همراهانش از جمله‬        ‫که اگـر همگی زیر پرچم وی درآیند‬       ‫دسـتورات او بـوده اسـت و بـا توجـه‬    ‫خمینـی سـخن خـود را تکـرار‬             ‫دیـدار و مذاکـره بـا خمینـی در‬        ‫پـس از پیـروزی انقـلاب به ریاسـت‬
‫یکصد و پنجاه روزنامهنگار از سراسـر‬     ‫او شایسـتهترین فـرد بـرای رهبـری‬      ‫بـه اینکه ارتش هنگام بروز بحرانهای‬    ‫کـرد و مـن نیز سـؤال خـود را تکرار‬                             ‫پاریـس‬        ‫بـازرگان تشـکیل گردیـد‪ ،‬به سـمت‬
‫جهان را داشـت‪ ،‬مجـازات اعدام بود‪.‬‬      ‫انقـلاب خواهـد بـود‪ .‬روی همیـن‬        ‫شـدید تابع فرماندهان خـود بود‪ ،‬لذا‬    ‫نمـوده و گفتـم فـرض میکنیـم که‬                                               ‫معـاون نخسـت وزیر در امـور انقلاب‬
‫بـه مجرد ورود خمینـی به تهران‪،‬‬         ‫اصـل تعییـن مهنـدس بـازرگان بـه‬       ‫نیروهـای مسـلح توانائی فیصله دادن‬     ‫او اعـلام جمهـوری کرد‪ ،‬روش شـما‬        ‫کاردانـی و توانائـی بختیـار در‬        ‫و پـس از آن بـه عنـوان وزیر خارجه‬
‫وی غیرقانونـی بـودن دولـت بختیار‬                                             ‫بـه رویاروئیهـای پی در پـی با ملت‬                                            ‫حـل بحـران سیاسـی نیـز نقـش بـر‬
‫و تعییـن مهنـدس بـازرگان را بـه‬                                              ‫از طریـق نظامی نداشـتند و علت آن‬                      ‫چـه خواهـد بود؟‬        ‫آب شـد‪ .‬چـون شـاپور بختیـار وطن‬                       ‫منصـوب گردیـد‪.‬‬
‫نخسـت وزیـری اعلام نمـود و ایران‬                                             ‫یـا سـبب بیلیاقتـی فرماندهـان و یا‬    ‫خمینـی سـرش را به زیـر انداخت‬          ‫پرسـت کـه قسـمت عمـده زندگـی‬          ‫وجـود یـک نفـر آمریکائـی در‬
‫حالـت هـرج و مـرج و آشـوب بـه‬                                                ‫ضعـف شـاه در اتخـاذ تصمیمهـای‬         ‫و گفـت‪ :‬ایـن کار را نخواهـد کـرد و‬                                           ‫قلـب رژیـم نشـان دهنـده میـزان‬
‫خـود گرفـت و ناگزیـر ایـن بحـران‬                                                                                                                                                                ‫همـکاری صمیمانـه بیـن انقـلاب و‬
‫بـا پیـروزی یکـی از طرفیـن نـزاع‬                                                                                               ‫سـکوت اختیـار نمود‪.‬‬                                              ‫ایـالات متحـده بـود‪ .‬اضافـه بـر آن‪،‬‬
‫بایسـتی پایـان میپذیرفـت‪ .‬روزهـا‬                                                                                                                                                                ‫مذاکراتـی کـه در پاریـس میـان‬
‫بـه سـرعت میگذشـتند و در روز‬                                                                                                                                                                    ‫خمینـی و رمزی کلارک وزیر سـابق‬
‫چهـارده فوریـه ‪ ۱۹۷۹‬دولت بختیار‬                                                                                                                                                                 ‫دادگسـتری آمریـکا صـورت گرفت و‬
‫حکومـت نظامـی و منـع عبـور و‬                                                                                                                                                                    ‫نیـز مذاکرات بیـن اطرافیان خمینی‬
‫مـرور را اعـلام نمـود و خمینـی نیز‬                                                                                                                                                              ‫در تهـران بـا آمریکائیهـا چنانکـه‬
‫نافرمانـی عمومـی را اعـلام کرد و در‬                                                                                                                                                             ‫بـازرگان ـ بهشـتی ـ رفسـنجانی و‬
‫نتیجـه مردم بـه خیابانها ریخته و به‬                                                                                                                                                             ‫دیگـران اعتـراف نمودهانـد‪ ،‬همه این‬
‫طـرف پادگانهای نظامـی ـ نیروهای‬                                                                                                                                                                 ‫تماسـها با علم و به دسـتور شـخص‬
‫هوائـی و مقر سـاواک و نیز نیروهای‬                                                                                                                                                               ‫خمینـی بـوده اسـت و دیگـر جـای‬
‫چتربـاز که تحـت فرماندهی فرمانده‬                                                                                                                                                                ‫شـکی بـرای همـکاری فیمابین باقی‬
‫کل گارد شاهنشـاهی قـرار داشـت‬                                                                                                                                                                   ‫نمیگـذارد‪ .‬عـلاوه بر یـزدی‪ ،‬عباس‬
‫حملـهور شـدند و طـی برخـورد‬                                                                                                                                                                     ‫امیرانتظام وزیر مشـاور و سـخنگوی‬
‫مختصـری‪ ،‬مـردم کلیـه ایـن مراکز‬                                                                                                                                                                 ‫دولـت و دکتـر چمـران وزیـر دفـاع‬
‫را اشـغال نمـوده و سـلاحهای آن‬                                                                                                                                                                  ‫نیـز تابعیـت آمریـکا را داشـتند و‬
‫را بـه دسـت آوردنـد و تعـدادی از‬                                                                                                                                                                ‫شـایع بـود کـه نامبـردگان مأمـوران‬
‫فرماندهـان نظامی را کـه قصد دفاع‬                                                                                                                                                                ‫سـازمان سـیا بودنـد‪ .‬با وجـود اینکه‬
‫از پادگانهـای خـود را داشـتند بـه‬                                                                                                                                                               ‫سرمسـتی از پیـروزی موجب ناپدید‬
                                                                                                                                                                                                ‫شـدن پلهـای ارتباطی بیـن خمینی‬
                  ‫قتل رسـاندند‪.‬‬                                                                                                                                                                 ‫و آمریـکا از انظـار ملـت ایـران شـده‬
‫بدیـن ترتیـب دو هـزار و پانصـد‬                                                                                                                                                                  ‫بود‪ ،‬بخصـوص که خمینی همه روزه‬
‫سـال تاریـخ‪ ،‬با سـقوط شاهنشـاهی‬                                                                                                                                                                 ‫در نطقهـای خـود آمریـکا را مسـبب‬
                                                                                                                                                                                                ‫تمـام بدبختیهـای ملـت ایـران‬
             ‫و شـاه پایـان یافـت‪.‬‬                                                                                                                                                               ‫در یـک ربـع قـرن گذشـته معرفـی‬
                                                                                                                                                                                                ‫میکـرد‪ ،‬ولی چشـمان بیدار شـروع‬
‫ادامه دارد‬
   9   10   11   12   13   14   15   16   17   18