Page 6 - (کیهان لندن - سال سى و هفتم ـ شماره ۲۷۹ (دوره جديد
P. 6
صفحه - Page 6 - 6شماره 1۷45
جمعه ۲8شهریورماه تا پنجشنبه ٣مهرماه ۱٣99خورشیدی
مسؤول امور اداری دفتر تهران ،وارد بدین جهت بود که در اولین کشتن نوید افکاری توسط
جلسهای که با حضور جان اولیور، جمهوری اسلامی «پوست موز
شد و بهحالت منقلب از من پرسید مدیر اجرایی شرکت عمران و منابع،
وسایر همکارانش در ایران تشکیل زیر پای قوه قضائیه»؟!
آیا نامههای وارده را دیدهاید؟ گفتم شد ،موضوع آموزش ایرانیها و
همچنین توجه به سؤالات و مکاتبات
هنوز خیر؛ مگر چیز غیر عادی در ()3۷ سازمان با دفتر شرکت عمران و
منابع در تهران و خوزستان را مطرح
بین آنهاست؟ بهحالت خیلی ناراحت تهران به آنها پیشنهاد میکردند ،جذب کردیم .آقای اولیور اظهار داشت که
دستگاههای دیگر شدند .بههرحال، همانطور که میدانید طبق قرارداد،
گفت که بله ،شما را به دیوان کیفر اقدامات همهجانبه سازمان در جهت کلیه هزینههای طرحها به خرج
جذب افراد ،نتایج خوبی بهبار آورد شما انجام میشود و همیشه به ما
احضار کردهاند و اضافه کرد که از و بهتدریج افراد واجد شرایطی برای تذکر دادهاند و خودمان نیز معتقدیم
گرفتن کار به سازمان مراجعه کردند. که این هزینهها باید با رعایت
امروز صبح که این نامه به اداره موضوع جانشین کردن ایرانیان صرفهجویی انجام شود .بدین جهت
کارآزموده بهجای متخصصین خارجی، است که تعداد کسانی که در طرحها
رسیده ،تمام کارکنان وحشتزده بدون وقفه دنبال میشد بهطوری که وضع غیر منتظرهای مواجه شده است. کار میکنند در حد اقل نگهداری
بهتدریج سمتهای مدیریت توسط پس از چند ثانیه همگی شروع به خنده شده و حد اکثر استفاده از وقت آنها
و نگرانند و دست به کاری نزدهاند. ایرانیان اشغال گردید .ذکر نام یکایک کردند و ورود پیشخدمت با سینی قهوه میشود .هر کدام از آنها همکاران
مدیران ایرانی از حوصلۀ این داستان و چای ،حالت جلسه را تغییر داد .اولیور ایرانی خود را آموزش میدهند و
با خنده به او گفتم اگر مرا احضار خارج است و فقط به این نکته اکتفا گفت ما پیام شما را بهخوبی دریافت از این بابت ما وظیفۀ خود را انجام
میکنم که تعداد کارشناسان و افراد کردیم و بسیار متأسفیم که چنین دادهایم .اما از بابت مکاتبات اداری
کردهاند به آنها چه ارتباطی دارد .ثانیاً خارجی که بهطور مستقیم از طرف وضعی بهوجود آمده و نهایت کوشش باید بگویم که معمولا متخصصین
شرکت عمران و منابع مسؤولیت را برای رفع این مشکل خواهیم کرد .از ما وقت اضافی ندارند که صرف
سر مرا که نمیخواهند ببرند .حتماً کارهای مختلف را بهعهده داشتند آن تاریخ بهبعد ،عملا تغییر محسوسی مکاتبات اداری بکنند .بخصوص این
بهتدریج از حدود ۲۵۰نفر به کمتر از در روابط سازمان با شرکت عمران و که اغلب نامههایی که به دست ما
سؤالاتی دارند و طبیعی است که مرا ٣۵تن تقلیل پیدا کرد و ایرانیانی که منابع پیدا شد و بهتدریج موانع موجود میرسد بهزبان فارسی است و بهناچار
جانشین آنها شدند در چنان سطحی باید ابتدا ترجمه شود و بعد بهنظر
احضار کنند و بپرسند .مسلماً با من از معلومات و تجربه قرار داشتند برطرف گردید. کارشناسان و یا مسؤولین برسد که
که پس از حدود پنج سال از تاریخ مهندس مزینی پس از چندی برای اغلب در نقاط مختلف خوزستان در
و شما کاری ندارند و ما کار خلافی شروع کار سازمان ،اغلب وزارتخانهها ادامۀ تحصیلات و اخذ درجه دکتری میان بیابان مشغول انجام وظیفه
و سازمانهای دولتی و خصوصی برای در رشته هیدرولیک عازم آمریکا شد. هستند و تا فرصتی برای مکاتبات
نکردهایم که نگران باشیم .در این جذب آنها رقابت میکردند و بالنتیجه نظر به این که بخش مهمی از امور اداری پیدا کنند وقت زیادی گذشته
تعدادی از این افراد با موافقت سازمان، عمرانی خوزستان مربوط به کارهای است .ناچار این گونه کندیها
ضمن ،نامۀ بازپرس دیوان کیفر را به دستگاههای دیگر منتقل شدند کشاورزی بود ،از دکتر احمدعلی در کار مکاتبات پیش میآید که
و مسؤولیتهای بزرگی را عهدهدار احمدی ،فارغالتحصیل دانشگاه معروف موجب شکایت میشود .سپس
خواندم و دیدم که مرا بهعنوان مطلع کرنل ،که پس از چند سال تدریس اضافه کرد که اجازه دهید قصهای
گردیدند. در دانشگاه آمریکایی بیروت به ایران را که پدرم بارها برای من نقل کرده
احضار کردهاند .پرسید حالا شما چه پروندهسازی در دادگستری و آمده و بهعنوان کارشناس در وزارت برای شما تکرار کنم .پدرم میگفت
کشاورزی مشغول کار بود ،دعوت کردم یک کشتی بخاری در روی رودخانۀ
میکنید؟ جواب دادم موضوع خیلی تعقیب ابتهاج به سازمان آب و برق خوزستان آمده و با میسیسیپی به کار مسافرکشی
ازجمله برنامههای پر سر و صدای من همکاری کند .پس از مدت کوتاهی اشتغال داشت .دیگ بخار این کشتی
عادی است .مرا برای ساعت 9صبح دولت آقای دکتر امینی ،برنامۀ مبارزه کلیه امور کشاورزی و آبیاری و احیای فقط آنقدر ظرفیت داشت که یا دیوارنویسی پس از اعدام نوید افکاری
با فساد و تعقیب کسانی بود که گفته کشت نیشکر تحت نظر او قرار گرفت میتوانست پرههای کشتی را برای
فردا بهعنوان مطلع به دیوان کیفر میشد از دستگاه دولت سوءاستفاده و اقداماتش چنان مورد توجه واقع شد به پیش رفتن بچرخاند و یا این که
کردهاند .بههمین جهت هر روز در که بعداًبه معاونت وزارت منابع طبیعی سوت کشتی را بهصدا درآورد .لذا هر
احضار کردهاند و من هم خواهم رفت رسانههای عمومی اعلام میشد که و در کابینۀ دکتر جمشید آموزگار به وقت کشتی به مقصد نزدیک میشد ریاست وی ،نوید را مخفیانه اعدام کرد. =ادله کافی برای اعدام
چه پروندههایی در دادگستری به و برای خبر کردن خانوادههای روز سهشنبه شخصی به نام مجتبی نوید وجود نداشت و وکلای
ببینم چه میگویند .شما هم سر کار جریان افتاده و چه اشخاصی به وزارت کشاورزی منصوب شد. مسافرین سوت میزد ،کشتی از حسینی یادداشتی در روزنامه «اعتماد» او مطمئن بودند میتوانند
دادگستری احضار شده و تحت تعقیب با آمدن دکتر احمدی ،هسته اصلی حرکت میایستاد و مسافرینی که نوشت با عنوان «پوست موز زیر پای قوه از خانواده شاکی رضایت
خودتان بروید و به دیگران اطمینان قرار گرفتهاند .روزنامهها نیز که بازار مدیریت سازمان تکمیل شد ،به این میخواستند زودتر به مقصد برسند قضائیه» .در این نوشته آمده است :صدور
مناسبی برای فروش بیشتر پیدا کرده معنی که کلیه امور مالی و بودجه و اعتراض میکردند .ناخدا به آنها تذکر حکم اعدام برای سه جوان معترض بگیرند.
بدهید که مطلب غیر عادی پیش بودند ،هر صبح و عصر تعداد قابل اداری تحت نظر شهمیرزادی و تمام میداد که مسافرین باید بین زودتر آبان ۱٣98نه تنها دوباره نگرانیها را = برای اصلاحطلبان و
ملاحظهای از ستونهای خود را به امور فنی تحت مدیریت دکتر احمدی رسیدن به خانوادههایشان و یا خبر تشدید کرد ،بلکه با اجرای حکم اعدام رسانههایشان مهم نیست که
نیامده و دلیلی برای کندی کار وجود اخبار مربوط به حیف و میل اموال قرار گرفت .درحالی که کلیه امور دادن به آنها یکی را انتخاب کنند!! نوید افکاری روح و روان بخش بزرگی یک جوان بیگناه با اعترافات
عمومی و تعقیب و توقیف اشخاص سازمان با اطلاع من انجام میشد و بهعبارت دیگر ،پاسخ او این بود از جامعه ایران را جریحهدار و فضای اجباری زیر شکنجه بدون
ندارد .خودم هم باطناً حتی برای یک مختلف اختصاص میدادند و شنیده مسؤولیت کلیه اقدامات بهعهده من که ما با تعداد کارکنان فعلی بیش روانی جامعه را به ناامیدی و خشم از خبر و مخفیانه کشته شده،
میشد که بهدنبال بیانات آقای آرامش بود هر یک از این دو نفر در چهارچوب از این نمیتوانیم کاری بکنیم و اگر اقدام حاکمیت و قوه قضائیه هدایت بلکه آنها معتقدند که اعدام
ثانیه احساس نگرانی نکردم و تا آخر در مجلس شورای ملی در مورد وظایف معین و سیاستهای متخذه میخواهید بهفوریت جواب سؤالات و نمود چرا که جمعیت کثیری از مردم به «عجولانه» بوده است و به
طرحهای عمران خوزستان پروندهای اختیارات کامل داشتند و میتوانستند نامههای رسیده داده شود باید عدهای دلیل ضعف دستگاه قضایی در اقناع افکار ساحتجنایتکارنظاممقدس
وقت طبق معمول روزهای گذشته به در دست تشکیل است و دادگستری بدون مراجعه به مقام دیگری تصمیمات را به هزینۀ سازمان استخدام کنیم عمومی و اظهارات وکلای مرحوم نوید آنها«خدشه»واردکردهاست!
در این مورد مشغول بررسی و تحقیقات لازم را بگیرند .منتها با اتخاذ روشهای و تشکیلات اداری را توسعه دهیم. افکاری درباره نواقص پرونده از مستندات
کارهای جاری رسیدگی کردم و به نوین مدیریت ،ترتیبی داده شده بود یعنی هزینۀ هنگفتی سربار بودجۀ دستگاه قضایی درباره نقش نوید افکاری سیدابراهیم رئیسی رئیس قوه قضائیه
میباشد. که ما سه نفر در هر زمان از تمام امور عمران خوزستان میشود .این جواب در قتل یک مامور شرکت آب و فاضلاب جمهوری اسلامی در شروع کار
منزل رفتم. در اواسط تابستان ،در بحبوحۀ این جلسه را به وضع ناراحتکنندهای قانع نشدند و بر همین اساس با فریاد سعی کرد درون دادگستری رژیم
وقایع ،روزی بهاتفاق شهمیرزادی برای سازمان مطلع بودیم. درآورد .اما لازم بود راه حلی پیدا اعدام نکنید خواستار توقف اجرای حکم «اصلاحاتی» به وجود آورد که در
حدود ساعت پنج بعد از ظهر بازدید به خوزستان رفته بودیم .پس پس از چند ماهی که برنامه کنیم .به او گفتم شما یک قصه اصل در مقابله با رقبای جناحی و
از بازدید از طرح آبیاری آزمایشی دز، تحویل گرفتن امور از شرکت عمران تعریف کردید ،اجازه دهید من هم اعدام شدند که البته به قول مولانا: خودی درون نظام بود از جمله تقلیل
در منزل اطلاع دادند که آقای مذاکره با جوانانی که با عشق و شوق و منابع عملا به مرحله اجرا درآمد قبل از وارد شدن به موضوعات دیگر، گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله ماست، ۶8حساب بانکی که در زمان ریاست
فراوان در آن گرمای طاقتفرسا که و دفتر سازمان در اهواز دائر گردید، یک داستان برای شما بگویم .چند صادق لاریجانی برای این قوه باز شده
ضیاءالدین نقابت برای دیدن من حتی مگسها در آن دوام نمیآوردند، شهمیرزادی با سمت قائممقام مدیر شب پیش در تلویزیون فیلم کارتونی آنچه البته به جایی نرسد فریاد است. بود و انتقادات زیادی به همراه داشت،
روزی ده ساعت در زیر آفتاب در عامل به اهواز رفت و کلیه امور جاری برای بچهها نشان میدادند .بچههای در این میان مجریان و موافقین اعدام به پنج حساب و همچنین تلاش او
آمدهاند .نقابت از شخصیتهای بسیار زمینهای جنوب دزفول کار میکردند، من آن را نگاه میکردند ،لذا من هم مرحوم افکاری بدون توجه به هزینههای برای پاکسازی تشکیلات قضایی رژیم
صرف ناهار در یک تریلر فلزی که سازمان را تحت نظر گرفت. آن را دیدم .موضوع آن بیشباهت به سیاسی و روانی این اعدام میگویند؛ از باندهای فساد رقیب که تنها به
سرشناس و یکی از مبرزترین وکلای علیرغم دستگاه تهویهای که داشت جستجو بر ا ی یا فتن جو ا نا ن کار ما نیست .داستان فیلم از این قرار اجرای «مر قانون» بالاتر از احساسات دستگیری یکی از عوامل آن به نام
مانند گرمخانه بود ،و بحث و مذاکره تحصیلکردهای که حاضر باشند به بود که در یک باغ وحش اعلام کردند و عواطف جامعه است .اما با وجود طبری که ده سال معاون اول لاریجانی
دادگستری و سابقاً نمایندۀ خرمشهر با عدهای از کارشناسان آمریکایی و خوزستان رفته و پس از یک دوره که امشب سینما دائر است و تمام قاعده «در و انصاف قضایی» ماجرا
هلندی که هر کدام مسائل متعددی کارآموزی مسؤولیت قسمتی از کارها حیوانات میتوانند با خرید بلیت به و مورد اعتماد او بود خلاصه شد.
در مجلس شورای ملی بود .او بهعلت داشتند ،بهاتفاق شهمیرزادی بهطرف را بهعهده بگیرند از هدفهای اولیه سینما بروند .اغلب حیوانات ،ازجمله فرق میکند. رئیسی در شروع ریاست بر قوه قضائیه
آبادان برگشتیم تا با هواپیما به تهران سازمان بود و به همین جهت از آقای یک سگ کوچک ،بلیت خریدند و اگر پرونده نوید افکاری مانند پروندههای با توپ پر شروع کرد اما از آنجا که او
آشنایی که با مسائل خوزستان حرکت کنیم .پس از چهار ساعت امیرحسین نخعی که تحصیلات خود در ساعت مقرر در سینمایی که در مشابه بین شاکی و متهم باقی میماند نیز مانند دیگر مسئولان رژیم خود
اتومبیلرانی در هوای طوفانی و پر از را در آمریکا تا درجۀ فوق لیسانس فضای باز بود ،حضور یافتند .حیوانات و توسط دستگاه قضایی به یک پرونده بخشی از حلقهی فساد است ،در برابر
داشت از طرف سازمان برنامه گرد و خاک ،وقتی به آبادان رسیدیم تمام کرده و دورههای تخصصی را در بزرگ در ردیفهای عقب و حیوانات سیاسی و حکومتی تبدیل نمیگردید، تصمیماتی هم که از سوی خامنهای و
معلوم شد هواپیمای ایرانار تأخیر ورود امر مدیریت و آموزش طی کرده بود دیگر بهتناسب جثه در ردیفهای موضوع اعدام وی تبدیل به یک مطالبه بخش امنیتی سپاه پاسداران انقلاب
بهعنوان مشاور حقوقی طرح عمران دارد .بالنتیجه ،چند ساعتی در فرودگاه دعوت کردم که مسؤولیت واحد آموزش جلو نشستند و آن سگ کوچک هم عمومی در جامعه ایرانی و جامعه جهانی اسلامی با توجه به گسترش روزانه
منتظر ماندیم تا این که حدود ساعت سازمان را عهدهدار شود و با کمک او در جلو همه قرار گرفت .درست قبل نمیشد .در حالی که این پرونده (به هر نارضاییها و احتمال بسیار زیاد تکرار
خوزستان انتخاب شده بود و در حل ۱۱شب هواپیما به آبادان رسید .پس برنامۀ خاصی برای بهکار گرفتن جوانان از شروع فیلم یک گوریل بزرگ وارد دلیل از روی عمد یا غفلت) امنیتی و حوادث آبان ماه 98برای ترساندن و
از سوار کردن مسافرانی که عازم تهران واجد شرایط ایرانی تهیه شد .البته سینما شد و نزدیک به صحنه جلو آن سیاسی شد و توجه مردم ایران و جهان خاموش کردن صدای مخالفان گرفته و
مشکلات حقوقی طرح آبیاری دز با بودند ،به طرف تهران حرکت کردیم نظر به این که گزارشات فنی و سوابق سگ کوچک نشست .فیلم خندهدار اجرا می شود کارهای نیست .کما اینکه
و حدود ساعت ۲صبح وارد فرودگاه مربوط به مطالعات و اقدامات سالهای بود و همه حیوانات میخندیدند و را به خود جلب نمود». به قول معروف در مقابل دستوراتی
سازمان همکاری میکرد .مردی بود مهرآباد شدیم .تا من به منزل رسیدم قبل به زبان انگلیسی بود ،ناچار بودیم قهقهه میزدند ولی آن سگ کوچک نویسنده «اعتماد» که فرصت را برای که از بالا میآید ،از جمله اعدام نوید
و خوابیدم ،ساعت نزدیک 4صبح بود. در مرحله اول برای سرعت در کار، که چیزی را نمیدید دائماً غر میزد تلافی ضربههای جناحی قوه قضائیه افکاری ،جوان بیگناهی که به قول
دانشمند ،متواضع ،فهمیده ،کاردان و در نتیجه روز بعد ،دیرتر به دفتر رفتم. از کسانی که به زبان انگلیسی آشنا و میگفت آخر من هم بلیت خریدهام مغتنم شمرده ادامه میدهد« :به هر وکیل او اتهامش هیچگاه محرز نشد ،نه
بهمحض ورود به اداره ،از رفتار دربان بودند استفاده کنیم .به همین جهت ولی چیزی را نمیبینم .پس از مدتی حال قاعده و مصلحت میتوانست جلوی تنها هیچ کاری نکرد بلکه دستگاه تحت
بسیار خوشصحبت .پس از تعارفات و مأمور اطلاعات احساس کردم یک جستجوی ما در شروع کار متوجه که صدای شکایت او بلندتر شد، اعدام عجولانه را بگیرد و به وکلای
وضع غیر عادی در جریان است؛ اما فارغالتحصیلان دانشگاههای آمریکا بود گوریل بزرگ رویش را برگرداند و به خانواده نوید فرصت بدهد تا بنا به گفته
معمول ،علت این که سرزده به دیدن نمیدانستم موضوع چیست .بعد از این و طی سفری که بهاتفاق نخعی به آمریکا او گفت «بنشین و صدا نکن .هر وقت خودشان بر اساس رایزنیهای صورت
که وارد دفتر شدم ،خانم عالم نصیرزاده رفتیم با کمک نمایندگیهای ایران در گرفته رضایت بگیرند .ادامهدرصفحه ۱7
من آمده را جویا شدم .گفت شنیدهام که سمت متصدی دفتر را داشت با خارج ،با گروههای دانشجویانی که در من خندیدم تو هم بخند».
چشم گریان وارد شد و بدون این که دانشگاههایمختلفتحصیلمیکردند، با شنیدن این داستان ،رنگ صورت
امروز احضاریهای برای رفتن به دیوان صحبت بکند مقداری نامۀ وارده را روی ملاقات کردیم و طی جلساتی طولانی، اولیور دگرگون شد و معلوم بود که با
میز کار من گذاشت و خارج شد .پس با آگاه کردن آنها از کارهایی که در
کیفر به شما رسیده ،خواستم ببینم از او مهندس سلطانمحمد سلطانی، خوزستان در دست اقدام بود ،سعی
کردیم که آنها را به مراجعت به ایران
چه اقدامی کردهاید .جواب دادم اقدام و خدمت در خوزستان تشویق کنیم.
نتیجه این برنامه از نظر سازمان قابل
خاصی نکردهام .یک مقام مسؤول ملاحظه نبود ولی برای کشور مفید واقع
شد زیرا عدهای از این جوانان به ایران
از من بهعنوان مطلع برنامۀ عمران آمدند و از طرحهای عمران خوزستان
بازدید کردند ولی بهعلت شرایط
خوزستان دعوت کرده است؛ من هم نامساعد زندگی در خوزستان و در
مقابل امتیازاتی که مؤسسات دیگر در
وظیفه دارم اطلاعاتی را که دارم در
اختیار ایشان بگذارم و مسألۀ دیگری
نمیبینم .آقای نقابت گفت شما به
جریان کار دادگستری وارد نیستید.
مسأله به این سادگی که شما فرض
میکنید نیست .درست است که
موضوع احضار شما بهعنوان مطلع در
امر برنامه عمران خوزستان ارتباطی
به کارهایی که در زمان وزارت کار
شما انجام گرفته ندارد ،زیرا اگر
ارتباط داشت بهناچار مجبور بودند
تشریفات مربوط به قانون محاکمۀ
وزرا را رعایت کنند ،یعنی ابتدا از
مجلس اجازه بگیرند .ولی در هر
حال چون شما سابقۀ وزارت دارید،
شایسته است حتماً آقای نخستوزیر
را در جریان بگذارید و با نظر ایشان
اقدام کنید ،چون احتمال دارد فردا کیهان منتشر کرد :
که به دیوان کیفر میروید یک سقوط بهشت
خبرنگار عکاس از شما عکسی بگیرد
و تمام روزنامههای عصر این عکس را
چاپ کنند و با خط درشت بنویسند خاندان پهلوی و روزهای پایانی ایران پادشاهی
که وزیر کار کابینه دکتر اقبال به
دیوان کیفر احضار شد و این مطلب ترجمه رضا تقی زاده اندرو اسکات کوپر
بُعدهای سیاسی پیدا کند و پای کتاب سقوط بهشت را تنها از کیهان لندن می توان خریداری کرد
دیگران به این قضیه کشیده شود؛ از
جمله اختلافات دکتر اقبال با دکتر قیمت ٣٥ :پوند +هزینه بسته بندی و پست
امینی و مسائل دیگر ،و این موضوع
نه بهصلاح شماست نه بهصلاح دولت
و اشخاص دیگر .گفتم بسیار خوب،
حالا چه بکنم؟ گفت الان یک تلفن
به آقای نخستوزیر بزنید و موضوع
را بهاطلاع ایشان برسانید .با حضور
آقای نقابت به آقای دکتر امینی،
نخستوزیر ،تلفن کردم و جریان
را بهاطلاع ایشان رسانیدم .آقای
نخستوزیر گفتند کار خوبی کردید
که به من خبر دادید .من تا یک ربع
دیگر به شما تلفن خواهم زد .پس از
حدود ده دقیقه تلفن کردند و گفتند
شما فردا ساعت هشت صبح بروید
دفتر آقای الموتی ،وزیر دادگستری،
و نگران نباشید .ایشان ترتیب کار را
ادامه دارد خواهد داد.