از «تاکسی درایور» اسکورسیزی تا فیلم «تاکسی» جعفر پناهی (بصیر نصیبی)

چهارشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۳ برابر با ۱۱ فوریه ۲۰۱۵


[دیدگاه]

کیهان آنلاین – ۲۲ بهمن ۹۳ – «در شرایطی که شبیخون فرهنگ غرب وغرب‌زدگان این پرچم بر افراشته را آماج حملات سهمگین خود قرار داده است و در حالی که رهبر فرزانه و معظم انقلاب اسلامی ایران مقابله با این شبیخون فرهنگی را در صدر حرکت‌های عاجل و ضروری انقلاب اسلامی دانسته‌اند، انتخاب شایسته‌ترین فرد برای جایگاه ریاست جمهوری که بتواند در این برهه حساس، درخشش فرهنگ تابناک اسلامی را از میان طوفان به سلامت و برافراشته عبور دهد اهمیت والایی دارد». 

این نامه ای است که برخی «هنرمندان» به رهبر عظیم الشأن نوشته و از او استدعا دارند که با انتصاب خاتمی زیر عنوان انتخاب موافقت کند.

 ۲۰۰ تا سینماگر  وهنرمند جمهوری اسلامی تماما در ارتباط با دار و دسته اصلاح‌طلبان حکومتی این اطلاعیه را امضاء کرده‌اند از آن جمله رخشان بنی اعتماد، نوشابه امیری، جعفر پناهی، قطب‌الدین صادقی، تهمینه میلانی و…

*****

 به هنگام نمایش و جایزه ناحق برلیناله به فیلم جدایی نادر از… کانون سینماگران در تبعید  با همراهی کانون‌های دیگر وفعالان

بصیر نصیبی فیلم ساز و بنیانگذار «سینمای آزاد» در ایران در دهه پنجاه خورشیدی
بصیر نصیبی فیلم ساز و بنیانگذار «سینمای آزاد» در ایران در دهه پنجاه خورشیدی

سیاسی وفرهنگی نامه‌ای به کُسلیک نوشتند. امسال  برلیناله همان بساط را  دوباره  علم کرده است، دیگر  ممنوع‌الشغل بودن  پناهی بیشتر به یک جوک بی‌مزه تبدیل شده است (ساختن ۴ فیلم بی‌مجوز در دوران ممنوع‌الشغلی  و نمایش و کسب جایزه‌های متوالی  مضحک و خنده‌آور نیست؟)  اما  برخی از عزیزان از   ما خواسته بودند نسبت به  اقدام امسال برلیناله هم  واکنش نشان دهیم اما آن قدر این مسئله تکراری و تهوع‌آور شده  است که حیف از  وقتی که من صرف نوشتن و شما صرف خواندن آن می‌کنید. به هر حال من همان نامه  چند  سال گذشته را دستکاری کردم با شرایط  روز تطبیق‌اش دادم تا بعد از پخش در فیس بوک وچند سایت همراه  در آرشیو ما  نگهداری شود.

   به آقای دیتر کسلیک مدیر برلیناله

با احترام

هر گاه از شما و دیگر مدیران جشنواره‌ها سئوال می‌شد که چرا نسبت به رفتارهای ضدانسانی نظام‌های سرکوبگری که فیلم‌هایشان را در جشنواره‌های غربی نمایش می‌دهید و در راس همه جمهوری اسلامی، واکنش نشان نمی‌دهید، جواب همه مدیران یک جمله‌ی واحد بود:

«جشنواره‌ها کارشان از مسایل سیاسی جداست و فقط به سینما می‌اندیشند و ارزش‌های سینمایی آثار ارائه شده به آنها.»

جای خوشحالی می‌بود اگر ورود جشنواره سینمایی کن و بعد از آن برلیناله به مسایل سیاسی بدون حساب و کتاب‌های سیاسی و برای دفاع از آزادی بیان و اندیشه و مخالفت با سانسور و استبداد بود که در آن صورت باید این تغییر رویه را به فال نیک می‌گرفتیم؛ هر چند این گونه امید بستن‌ها با خصلت دنیای سرمایه‌داری هم‌خوانی ندارد. اما، این تغییر ادعایی شما تنها در حد ژست آزادی‌خواهی متوقف مانده است. وگرنه حالا که شما وانمود می‌کنید نسبت به مسایل سیاسی هم حساس شده‌اید هزاران انسان هم اکنون در زندان‌های ج. الف  و محروم از حداقل حقوق انسانی اسیر هستند چرا این رفتار با اسیران  قلب حساس‌تان را نمی‌آزارد؟ دفاع از حقوق انسانی را که نمی‌شود فقط به قشر و صنف و  یا آدم مشخصی محدود کرد.

به هر حال ما برای پرهیز از تطویل کلام، دلایل‌مان را در حد و حدود سینمای جمهوری اسلامی ارائه می‌دهیم. ذکر مثالی از برلیناله ۲۰۱۱ خود گویای واقعیتی است که می‌توان بدان اتکا کرد، چرا در  برلیناله از یک طرف در نقش معترض ظاهر  می‌شوید و از جهت دیگر فیلمی را خرس باران می‌کنید  که از طرف دولت رسما به جشنواره ارائه شده بود (جدایی نادر از سیمین کار اصغر فرهادی) من نمی‌دانم حرف‌ها و نظرهای مقامات دولتی شما اصلا اعتباری دارد یا نه؟ اگر سخنان خانم مرکل صدر اعظم آلمان معتبر باشد که رییس دولت وقت [جمهوری اسلامی]  را یک هیتلر کوچک نامید (آیا رفتارهای پرزیدنت روحانی شما هیچ قرابتی  با بیانات خانم مرکل در باره‌ی احمدی نژاد ندارد؟) رئیس امور سینمایی هم با صراحت اعلام کرده است : «ماخیلی شفاف نظراتمان را می‌گوییم و با کسی تعارف نداریم. اگر فیلمی خطوط قرمز را رد کرده باشد، ابایی نداریم و آن را رد می‌کنیم…» در ماده ۵ فرمان نامه وزارت ارشاد اسلامی که دوره‌ی خاتمی تصویب شده و هم اکنون هم به قوت خود باقیست قید شده است: «صدور فیلم‌های ج. ا به کشورهای دیگر به منظور فروش‏ یا شرکت در هفته‌های فیلم، فستیوال‌ها وهر رویداد دیگری مستلزم کسب پروانه مخصوص‏ است».

این فیلم‌ها در شورایی با حضور نماینده واواک و بنیادی دولتی تحت نظارت وزارت ارشاد با عنوان فارابی ( نظیر اوفافیلم  دوران نازی‌ها) و نماینده وزارت ارشاد به دقت بازبینی می‌شود و اگر صدور فیلم به نفع نظام باشد برای ارسال انتخاب می‌شود. اما ج. الف  اخیرا  برای  جلب مشتری بیشتر برای فیلم‌های  آرایشگر صادراتی‌اش  شیوه دیگری را هم دارد متداول می‌کند. مثلا ناگهانی اعلام می‌کند که فلان فیلم زیرزمینی و یا بدون مجوز ساخته شده است این گونه شگرد هم می‌تواند  برای نقاط ضعف فیلم  بهانه بتراشد و  هم روی تصمیم داوران  اثر بگذارد. در صورتی که  در جمهوری اسلامی که  خیابان‌ها هم به گفته اصلاح‌طلبان حکومتی  به پادگان تبدیل شده است  چطور ممکن است یک کارگردان شناخته شده مثل جعفر پناهی و یک زندانی سیاسی باز هم شناسانده شده (نسرین ستوده) که عکس‌هایشان سردر اتحادیه اروپا  را هم  اشغال کرده است  انگار که در یکی از  خیابان‌های کشور‌های  اروپایی دوربین را کاشته‌اند با فراغ‌بال در خیابان‌های تهران بچرخند و دوربین‌شان را بچرخانند بی آنکه یک پاسدار هم برایشان مانع ایجاد کند، عجب! نکند جمهوری مقدس سقوط کرده است. حتا در اینجا هم برای فیلم‌برداری حرفه‌ای  بیرون از استودیو باید اجازه گرفت  البته نه برای کنترل امنیتی کار بلکه به منظور بیمه افراد و سلامت عوامل فیلم و مسایلی از این قبیل.

 آقای کسلیک، شما ادعا  می‌کنید که فیلم تاکسی که ایده‌ی نویی هم ندارد (راننده تاکسی مارتین اسکورسیزی به یادتان مانده است؟) که فیلم بدون مجوز را از مجراهایی ناگفتنی به دست آورده است. ولی نمی‌گوئید  وقتی  سازنده فیلم محکوم ممنوع‌الشغل  است اگر هم آنچه می‌گوئید به فرض تخیلی نباشد چطور شما  موقعیت سازنده برایتان  بی‌اهمیت بوده و تنها به بهره سیاسی اقدام خود  اندیشیده‌اید؟

جای «خرس طلایی» در موزه شما خالیست!
جای «خرس طلایی» در موزه شما خالیست!

 خود شما هم در دوره اول انتصاب احمدی نژاد به جمهوری اسلامی سفر کردید و بعد از بازدید موزه سینما که در آن جوایز فستیوال‌های غربی نگه‌داری می شود بعد از اینکه مسئولین سینمایی از بی اعتنایی مدیر قبلی برلیناله (موریس دو هادلن) به فیلم‌های سینمای گلخانه‌ای گلایه کردند، قول دادید که گذشته را جبران کنید و جمله‌ای گفتید که همان زمان تبدیل به تیتر روزنامه‌های حکومتی شد:

در موزه شما جای خرس برلیناله خالی است!

و از آن پس و بعد از برگشت شما به آلمان هر چه خرس و خرس‌بچه بود به اسارت سینمای جمهوری اسلامی در آمد. سال‌ها قبل از ریاست شما، در دوران جمهوری اسلامی، برلیناله هیچ امتیاز وِیژه‌ای به فیلم‌های ارسالی ج. اسلامی اهدا نمی‌کرد. جوایز اصلی برلیناله به فیلم‌های ارسالی از ایران به «در غربت»شهید ثالث و«باغ سنگی» پرویز کیمیاوی  و فیلم مستند  هوشنگ شفتی تعلق گرفت که مربوط به نظام پیشین بود. پس چطور بلافاصله بعد از تعویض رئیس فستیوال، یکباره و ناگهانی، انواع واقسام خرس‌های برلینی به ج. اسلامی منتقل شد؟

 اجازه می‌فرمائید بعد از نقل این سند بگویم که شما جوایز را به فیلم‌ها نمی‌دهید بلکه به نظام اهدا می‌کنید. بحث بر سر ارزش سینمایی فیلم‌ها نیست. چون آنگاه که برلیناله به سینمای جمهوری اسلامی بی‌اعتنایی می کرد فیلم‌های سینمای گلخانه‌ای که فقط برای صدور ساخته می‌شود همین حد ارزش داشتند که حالا دارند. اصلا فرض را بر این می‌گذاریم که «جدایی… » که  خرس طلایی برایش ساختید و «آفساید» و  فیلم «تاکسی» پناهی شاهکار‌های   بی همتای سینمایی هستند، اما امتیازهای استثنایی  که به این فیلم‌ها تعلق می‌گیرند بیش از این که مرتبط با ارز ش فیلم باشد به رابطه‌های ج. اسلامی و دولت آلمان و آز این گسترده‌تر به ارتباط اتحادیه اروپا و ج. الف  وصل شده است.

الان با اطمینان می‌شود این ادعا را مطرح کرد که خط مشی شما با خواست دولت آلمان هم‌آهنگ‌تر از مدیر سابق است و مقامات از رفتارتان رضایت بیشتری دارند. فکر  کنم به یادتان مانده باشد که به هنگام نمایش آفساید در برلیناله قبل از  نمایش فیلم در جشنواره‌تان من در نامه‌ای که مستقیم به دفتر شما ارسال کردم  ادعا کردم که  شما می‌خواهید به آفساید جایزه بدهید بهانه‌تان هم اینست که با تشویق  این فیلم زنان به استادیوم‌های ورزشی راه خواهند یافت. آیا پیشگویی من غلط بود و یا درهای میادین  ورزشی به روی زنان گشوده شد؟ و حالا هم شما قصد دارید یک  خرس دیگر را  قربانی  کنید دلیلش هم مسایل اتمی و گسترش معامله  بیشتر با نظام مقدس است با سفر وزیران اتحادیه  و ملاقاتشان با ستوده و پناهی و بعد سفر خانم کلودیا  روت و ملاقاتشان با هنرمندانی که نام‌شان اعلام نشد زمینه‌های این زد و بند را آماده کرده‌اید.

اگر فیلم تاکسی پناهی که  به نظر می‌رسد ایده‌اش  کپی‌برداری از فیم «راننده تاکسی» باشد  شاهکار هم باشد و  اثر نابغه‌ای  بی بدیل، جایزه‌ای که  می‌خواهید برایش جور کنید  فاقد هر نوع اعتبار است.  از هم اکنون  دویچه وله که نقش لابی این فیلم را به عهده دارد  زمینه‌چینی می‌کند تا برای به چنگ آوردن خرس‌های بیچاره  راه باز کند دائما تذکر می‌دهد که شرایط کار در داخل سخت بوده و باید از ضعف‌های تکنیکی چشم‌پوشی کرد.  خوب اگر  کار خیلی  مشکل است و   خطر‌آفرین  چه می‌شد که یک شاهکار کمتر ساخته می‌شد؟! در مملکتی  که به گفته خودشان ۱۱۰۰ سالن سینما کم دارد آیا اتفاقی  می‌افتاد که یک خرس کمتر به موزه سینمایی ج. الف منتقل می‌شد؟ جمهوری اسلامی که به برکت حراج در آمدهای مملکت بیش از دوهزار جایزه، تشویق و تائید و  مجسمه به دست آورده است بس‌شان نیست؟  چرا شما را به زحمت می‌اندازند؟ چقدر باید فیلم‌ها را جا بجا کنید، حق واقعی فیلم‌سازان  جوان‌تر برلیناله را    سلب کنید تا جایزه‌ای برای این  فیلم جور شود؟ چه بسا داوران را وا دارید که جایزه مشترک بدهند. سال گذشته که به اعتراف داور  ایرانی‌تان، شیرین نشاط، همه داوران مخالف اهدای جایزه به « پرده» بودند. دیدید  که سرانجام تمکین  کردند.  اما اگر امسال  خرس طلایی  به دام نیفتاد فعلا با خرس نقره‌ای کنار بیائید  تا سال دیگر که فیلم «محمد»  مجید مجیدی باید پخش جهانی بشود  جمهوری اسلامی حسابی از خجالت‌تان  در آید.

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=5059