ترانه جوانبخت – جنبش زنان در ایران در طی سالهای اخیر موفقیتهایی به دست آورده و نتایج حاصل از آن میتواند تغییراتی اساسی برای زندگی زنان در ایران به وجود آورد. از جمله این موفقیتها همراه کردن عدهای از مردان در ایران برای اعتراضهای اجتماعی برای احقاق حقوق زنان است.
یک نمونه از معضلهای اساسی که در سالهای اخیر در مقابل زنان در ایران قرار دارد معضل جلوگیری از حضور آنان در استادیومهای ورزشی است. با وجود محدودیتهای فراوانی که برای حضور زنان در مسابقات ورزشی وجود دارد آنها بارها به این محدودیتها اعتراض کردهاند و توانستهاند عدهای از مردان را نیز در این اعتراضها با خود همراه کنند. متاسفانه این نوع محدودیتها برای زنان در ایران تا به آنجا پیش رفته که گاهی به جای بردن پرچم ایران به داخل ورزشگاهها پرچم دیگر کشورها را با خود به آنجا بردهاند و وانمود کردهاند که ملیت غیرایرانی دارند. آنها با این کار توانستهاند از دیدن مسابقات ورزشی بهرهمند شوند. این در حالیست که زنان کشورهای غربی و نیز کشورهای شرق آسیا و حتی زنان آفریقایی مجبور به بردن پرچم دیگر کشورها به ورزشگاهها نیستند و میتوانند بدون محدودیت مسابقات ورزشی را در آنجا تماشا کنند.
از دیگر محدودیتهایی که برای زنان در ایران وجود دارد ممانعت از کار کردن آنها در مکانهای عمومی از جمله در کافیشاپها به بهانه غیرقانونی بودن اشتغال آنان در این مکانها است. موضوعی که همیشه بهانهای در دست حکومت ایران بوده تاثیرات تجمع مردم به هر شکل و در هر زمان بوده است که در واقع به خود حکومت برمیگردد. یعنی ترس از تجمع مردم حتی در کافیشاپها باعث شده که برای جلوگیری از آن مساله امنیت زنان را بهانه قراردهند و از کارکردن آنان در این مکانها جلوگیری کنند.
حکومت ایران این بهانه را دلیلی برای عدم حضور زنان در ورزشگاهها نیز عنوان کردهاست. در حالی که اگر عدهای از مردان با فحشهای رکیک و برهمزدن آسایش زنان در ورزشگاهها، کافیشاپها و… حضور منفی در این مکانها دارند این وظیفه پلیس است که از حضور این مردان در این مکانها جلوگیری کند و اگر مردی حتی یک بار دچار چنین خلافی شود باید پلیس با همکاری نیروی انتظامی ایران برای همیشه جلوی حضورش را در این مکانها بگیرند نه آن که مانع از حضور زنان و یا کارکردنشان شوند.
حجاب اجباری معضل دیگری است که برای زنان در ایران وجود دارد. این معضل تنها به دلیل اجبار از طرف حکومت ایران نیست بلکه یک مشکل فرهنگی نیز هست. متاسفانه عدهای از زنان که توسط عدهای از مردهای ایرانی شستشوی مغزی شدهاند و هیچ فکر و ارادهای از خودشان ندارند دنبالهروی آنان هستند. این زنان که کاری جز تجسس و دخالت در زندگی خصوصی مردم ندارند در گشتهای ارشاد همراه مردان از خشونت فیزیکی استفاده میکنند و بارها دیده شده که با دختران جوانی که موهای سرشان را به طور کامل نمیپوشانند برخورد بسیار زننده و اهانتآمیز داشتهاند. البته گذر زمان ثابت کرده که حتی این دخالتها و خشونتهای فیزیکی نیز بر زنان ایران تاثیر نکرده و دختران جوان بسیاری در ایران همچنان از پوشاندن کامل موهایشان خودداری میکنند زیرا پی بردهاند که مشکل برخی مردان که حجاب زنان را در ایران بهانهای برای اهانت و گاه تعرض به آنها قراردادهاند از طرف زنان نیست بلکه این مشکل در خود این مردان است که وقتی به سفرهای خارج از ایران نیز میروند در جوامع کاملا آزاد غربی که مردان سالم بدون هیچ مشکلی با زنان رفتار انسانی دارند با وجود کار در سفارتخانههای دولت ایران به زنان غربی نیز در مکانهای عمومی اهانت و گاهی تعرض کردهاند.
از مهمترین چالشهای جنبش زنان در ایران، آگاهیرسانی به زنان و مردان ایرانی در سراسر دنیا است. ما نباید فکر کنیم که آن دسته از مردان ایرانی که در کشورهای غربی زندگی میکنند هرگز به زنان بیاحترامی نخواهند کرد بلکه چون متاسفانه مردسالاری در ایران به صورت فرهنگی درآمده این معضل در ذهن بسیاری از مردان ایرانی نهادینه شده است. بنابراین ضروری است که با آگاهکردن مردان ایرانی به حقوق انسانی زنان که هیچ محدودیتی به کشور یا قاره خاص ندارد و باید در همه جا به درستی رعایت شود، از بروز این مشکلات برای زنان جلوگیری کرد.
بر اساس قانون اساسی فعلی ایران قوانین بسیاری از طرف حکومت درنظر گرفته شده که معضلات گوناگونی برای زنان ایجاد کرده است. از جمله این قوانین حق طلاق و حق حضانت فرزندان برای مردان است که مورد دوم مادران را از داشتن زندگی متعادل با فرزندانشان بیبهره کرده است. نیز قوانین بسیاری در ایران وجود دارد که زنان را مجبور به گرفتن اجازه از همسرانشان قبل از اقدام به کارهایی که حقوق انسانی خودشان میباشد کرده است. همان طور که مردان متاهل بدون اجازه همسرانشان در ایران حق سفر به خارج از کشور را دارند زنان نیز باید بتوانند بدون نیاز به کسب اجازه از همسرانشان از ایران به هر کشور که بخواهند سفر کنند. این حق برای زنان دیگر کشورها در نظر گرفته شده و جای تاسف است که مردم کشور ما با وجود داشتن بیشتر از شش هزار سال تاریخ همچنان در قوانین غیرمدرن اسیر شدهاند. همان طور که پسران با رسیدن به سن هجده سال میتوانند به طور قانونی بدون نیاز به کسب اجازه از پدر ازدواج کنند ضروری است که این قانون برای دختران هجده ساله نیز درنظر گرفته شود. البته این بدان معنی نیست که نظر والدین برای ازدواج فرزندانشان بدون اهمیت است بلکه فرزندان لازم است درباره همسر آینده خود با والدینشان مشورت کنند. نیز باید قوانین ازدواج کودکان در ایران را برای همیشه باطل کرد زیرا این قوانین باعث ایجاد مشکلات فرهنگی و اقتصادی برای خانوادهها میشود. نیز افرادی که در سن زیر هجده سال ازدواج میکنند به جای گذراندن دوران کودکی و بازی کردن با همسن و سالانشان مجبور به پذیرفتن مسئولیت زندگی مشترک هستند. بیشتر دختران در این دوران با مردان مسن که هرگز نمیشناسند ازدواج میکنند و متاسفانه این ازدواجها از طرف والدینشان به آنها تحمیل میشود. این نوع ازدواجهای اجباری بیشتر در روستاها که مردم از وضعیت معیشتی و اقتصادی مناسبی برخوردار نیستند رواج دارد. وظیفه دولت است که جلوی ازدواج کودکان را در ایران بگیرد، به جای رواج این مورد ضد فرهنگی در ایران به وضعیت اقتصادی این خانوادههای کمدرآمد رسیدگی کند و با کمکهای مالی قابل توجه و مداوم و نیز ایجاد شغلهای همراه با درآمد مناسب، مشکلات اقتصادی آنها را برطرف کند. دولت همچنین موظف است از کارکردن کودکان جلوگیری کند تا آنها بتوانند به جای کارکردن به مدرسه بروند و از آموزش رایگان بهرهمند شوند.
وقتی نوع تفکر مردم ایران به مرور نسبت به حقوق اجتماعیشان تغییر کند و دولت با استفاده از جریمههای مالی و غیرمالی برای مردانی که نسبت به حقوق زنان و کودکان تخلف میکنند تعداد این نوع تخلفها را در اجتماع کاهش دهند به تدریج شاهد بهتر شدن وضعیت اجتماعی زنان و کودکان خواهیم بود. برای این که چنین قوانینی در قانون اساسی ایران در نظر گرفته و سپس اجرا شود ضروری است که جنبش زنان در ایران حضور فعالتری داشته باشد و اعتراضهای مدنی و قانونی خود را به گوش حکومت برساند. نیز ضروری است که کسانی که به شغل وکالت در ایران اشتغال دارند با کمک همدیگر برای تغییر قوانین در ایران بکوشند.
*دکتر ترانه جوانبخت ایرانی- کانادایی است و در رشتههای مختلف علمی و هنری فعالیت دارد.