رضا تقیزاده (+عکس، ویدیو) چند روزی از انتشار فیلم نوحهخوانی و سینهکوبی سال جاری مجاهدین خلق، به مناسبت «عاشورای حسینی» نگذشته بود که پیروزی غیر منتظره ترامپ و چشمانداز یافتن جای پایی تازه در واشنگتن، غم از دل سوگوار آنها زدود، و در صفوف «ارتش ازادیبخش» موج شادی خلق کرد.
پیش از ۸ نوامبر، مجاهدین خلق، همسو با سعودیها، اسرائیلیها و حتی لابی جمهوری اسلامی در واشنگتن، خود را برای «تعامل» با دولت هیلاری کلینتون آماده میساختند، در حالی که امروز، امیدوارانه به توسعه روابط دوستانه با کاخ سفید و حتی تجهیز و گسترش «دفتر نمایندگی سیاسی» در واشنگتن فکر میکنند.
یکی از دلایل اصلی امیدواری مجاهدین برای همکاری با دولت ترامپ، ارتباط نزدیک با شماری از چهرههای بازنشسته سیاسی، نظامی و امنیتی آمریکایی است که تا چند ماه قبل کوچکترین بخت بازگشت به کار دولتی در آمریکا برای هیچیک از آنها متصور نبود. بر پایه این تصور که صاحبان عله بیش از دیگران، خودشان پذیرفته بودند، به کار شریف «سخنرانی در مقابل مزد مناسب» مشغول و به هر دعوتی پاسخ مثبت میگفتند.
شکست شگفتانگیز هیلاری کلینتون در انتخابات آمریکا و به قدرت رسیدن غیر متصور ترامپ را شاید بتوان برنده شدن در قرعهکشی بختآزمایی و رسیدن به جایزه بزرگ لاتاری برای مجاهدین تلقی کرد.
ضمن قبول این اصل که «در سیاست تقریبا هیچ رویدادی اتفاقی نیست»، رسیدن مجاهدین به «جایزه بزرگ»، نه در نتیجه محاسبه دقیق آنها از سود و زیان یک طرح و یا اطلاع از تحولات پشت صحنه سیاست واشنگتن، و یا مرتبط بودن با حلقههای پنهان قدرت در جهان، که در حاشیه تلاش برای استفاده از صحنه حیرتانگیز سیاست داخلی آمریکا و بهره برداری تبلیغاتی از نامها و عنوانهای کسانی قرار دارد که در گذشته مقامی داشتند.
به این منظور مجاهدین دعوتنامههای نان و آبدار خود را برای شماری بازنشستگان دولتی و یا انتخابی، از چپ میانه (اعضای حزب دمکرات)، تا راست افراطی از (حزب جمهوریخواه) بعلاوه شماری از افسران بازنشسته نیروهای مسلح و کارکنان امنیتی (روسای سابق سیا و اف بی آی) روانه ساختند.
طی یک گردش پیشبینی نشده در وضعیت داخلی آمریکا، ناگهان شماری از بازنشستههای مورد دعوت قرار گرفته که پیشتر در مقابل دریافت وجه، به شانه گرفتن تابلوهای تبلیغاتی مجاهدین را پذیرفته بودند، خود را در قدرت و قلب دولت آمریکا یافتند.
روابط اوباما با مجاهدین خلق
دولت اوباما طی چهار سال نخست استقرار در کاخ سفید سیاست «استفاده ابزاری از مجاهدین خلق» را که دولت بوش اختیار کرده بود (افشاگری پیرامون مراکز هستهای جمهوری اسلامی در سال ۲۰۰۲ از زبان مجاهدین)، با هدف اعمال فشار سیاسی علیه جمهوری اسلامی ادامه داد.
طی دور دوم رییس جمهوری، و به دنبال دریافت نشانههای مثبت از تهران، طی مذاکرات محرمانه نمایندگان وزارت خارجه آمریکا و کاخ سفید با فرستاد گان جمهوری اسلامی، و روشن شدن «آمادگی مشروط» تهران برای متوقف ساختن برنامه دست یافتن به ظرفیت ساخت بمب اتمی، اوباما سیاست «حمایت و تقویت دولت تهران» را، با هدف تغییر تدریجی حکومت و مستقر ساختن دولتی معتدل در تهران، جانشین سیاست « اعمال فشار علیه جمهوری اسلامی» ساخت.
یکی از نتایج تغییر سیاست اوباما در قبال حکومت اسلامی تهران، منزوی ساختن سیاسی و رسانهای تمام شاخههای اپوزیسیون و مسدود ساختن مسیرهای ارتباط نمایندگان آنها با دولتهای قدرتهای بزرگ بود.
رسانههای فارسی زبان پر بیننده و پر شنوده خارج از ایران، که با هزینه قدرتهای بزرگ غربی اداره میشوند مسئولیت رسانهای اجرای این سیاست و برنامه به بازی نگرفتن و منزوی ساختن اپوزیسیون (بخصوص مشروطهخواهان و مجاهدین) را به صورت هدایت شده ولی نامحسوس، بر عهده داشتهاند.
اندکی پیش از تغییر سیاست واشنگتن در رابطه با حکومت ایران، هیلاری کلینتون وزیر خارجه وقت آمریکا، روز ۲۹ سپتامبر سال ۲۰۱۲ نام مجاهدین خلق را از لیست تروریستها خارج ساخت و مجاهدین تحت نام «شورای ملی مقاومت» دفتر کوچک خود را در واشنگتن به امید رونق یافتن در آینده، رسمیت دادند.
در سال ۱۹۹۷ و زمان رییس جمهوری بیل کلینتون، و به عنوان دستمزد به خوشروییهای محمد خاتمی و سیاست «تنشزدایی او در مناسبات خارجی»، نام مجاهدین در لیست گروههای تروریست قرار داده شده بود.
مجاهدین خلق طی دور دوم رییس جمهوری اوباما با مسدود دیدن راه تماس با دولت آمریکا، با وجود دو بار اخراج از فرانسه و حتی زندانی شدن مریم رجوی در آن کشور، کارهای تبلیغاتی و روابط عمومی خود را در پاریس افزایش داده، و به منظور کسب اعتبار تبلیغاتی، ضمن جمعآوری شمار بزرگی شرکت کننده (از هفتاد و دو ملت) در تظاهرات پاریس، تعدادی چهرههای شناخته را نیز برای سخنرانی و اعلام پشتیبانی از خودعوت کردند.
سخنرانان خوش اقبال
در لیست میهمانان مجاهدین در پاریس نامهای عرب، اروپایی و آمریکایی، از هر دو حزب سیاسی بزرگ آن کشور، بعلاوه مسئولان بازنشسته امنیتی و جاسوسی، همچنین افسران پایان خدمت یافته دیده میشوند.
شاید بحثانگیزترین میهمان سال جاری گردهمایی مجاهدین در پاریس ترکی فیصل، رییس سابق سازمان اطلاعات عربستان سعودی، و خبرسازترین موضوع اجتماع، مطرح ساختن مرگ مسعود رجوی بود.
بجز محمود عباس رییس دولت خود گردان فلسطین، برنارد کوشنر وزیر خارجه و فرانسوا فیون در زمان رییس جمهوری سرکوزی، و شماری آمریکایی نیز در پاریس حضور یافتند.
جیمز ولسی و پورتر گاس دو رییس پیشین سازمان سیا نیز از جمله دعوت شدگان به گردهمایی مجاهدین در پاریس بودند که اولی در دولت بیل کلینتون به مدت دو سال خدمت کرد و دومی در دولت اول جورج بوش. دیگر دعوت شدگان لوئیس جی. فری مدیرکل سابق افبیآی، تام ریچ وزیر امنیت ملی در دولت جورج بوش، مایکل بی. موکاسی دادستان کل سابق و ژنرال جیمز جونز اولین مشاور امنیت ملی در دوره باراک اوباما.
ادوارد رندل، فرماندار پیشین ایالت پنسیلوانیا آمریکا نیز که به نفع خروج نام مجاهدین از «فهرست گروههای تروریستی» فعالیت داشت در همایش طرفداران این سازمان سخنرانی کرد و دریافت مبلغ ۲۰هزار دلار به عنوان «حق سخنرانی» به نفع این سازمان را نیز تأیید کرده است.
اگر حضور شاهزاده ترکی فیصل در پاریس و لو دادن موضوع مرگ مسعود رجوی در طول روزهای برگزاری اجتماع مجاهدین خبرساز بود، حضور سه میهمان آمریکایی دیگر، رودی جولیانی شهردار پیشین نیویروک، نیوت گنگریچ رییس پیشین مجلس نمایندگان آمریکا در کنار جان بولتون نماینده اسبق آمریکا در سازمان ملل، زمانی خبرساز شد که پیروزی دونالد ترامپ بر هیلاری کلینتون قطعیت یافت.
سه چهره یاد شده و شماری از نزدیکان آنها از جمله کسانی هستند که انتظار میرود در دولت ترامپ به شغلهای کلیدی برسند.
تغییر لباس به سرعت شعبدهبازها
سازمان مجاهدین خلق یک سازمان «تروریستی مارکسیست – لنینیست» و «اسلامگرا» معرفی میشود که مشخصه اول را با حنیف نژاد داشت، دومی را با تقی شهرام و هویت پررنگتر اسلامی را، با موسی خیابانی و مسعود رجوی. سازمان مجاهدین و بازوی سیاسی آن که «شورای ملی مقاومت» نامیده میشود با مریم رجوی، آمیزهای پیچیده از هر سه مشخصه را دارا است.
در گذشته، شاید به استثنای دورهای که حنیف نژاد و شهرام آن را هدایت میکردند، سازمان همیشه تقاضای بازار را برای عرضه کالا مقدم بر هر مولفه دیگری شمرده است.
با این پیشفرض که اسلامگرایی، بدون جمهوری اسلامی نیز در ایران دارای خریدار است، مجاهدین بعد از به اصطلاح ترک فعالیتهای تروریستی، منحل ساختن مبارزه مسلحانه و تعطیل «ارتش آزادیبخش» نیروهای خود را به جای سرود خواندن پادگانی برای نوحهخوانی و ترتیب دادن موزیکال سینهزنی تمرین و آرایش میدهند.
نوحهخوانی و سینهزنی ظاهرا نیاز بازار داخلی را برای توجیه داشتن باورهای مذهبی نزد مجاهدین تامین میکند، اما، برای جلب حمایت خارجی، بخصوص از دولت تاجرپیشهای مانند ترامپ، آنها نیازمند داشتن کالای بهتری هستند.
بدون شک کسانی مانند جولیانی، گینگریج و بولتون، در داخل و حتی خارج از گروه همکاران رسمی دونالد ترامپ، میتوانند برای مجاهدین سرپلهای ارتباطی مناسبی باشند.
اما، برای ساختن پلها، تامین هدفهای بزرگتر، و طرف معامله شدن با دولت تازه واشنگتن، تکیه بر آشنایی و داشتن روابط کاری با سه مشاور ترامپ کافی نیست؛ ترامپ تاجری است که پیش از معامله، کیفیت کالا و بهای مناسب آن را با هم میسنجد و در بازار، عرضهکنندههای دیگر نیز، از جمله جمهوری اسلامی، خود را برای فروش عرضه خواهند کرد.