روشنک آسترکی – تغییر مناسبات سیاسی جهان در ماههای اخیر و به ویژه با روی کار آمدن دولت دونالد ترامپ در آمریکا، خاورمیانه را آبستن حوادث و تغییراتی جدید کرده است.
در این میان ایران و اسرائیل در مسیر تقابل با یکدیگر گام بر میدارند تا بر حوادث احتمالی آینده تأثیر گذاشته و روابط خود را با متحدان منطقهای تقویت کنند.
در ماههای گذشته اسرائیل و جمهوری آذربایجان وارد فصل جدیدی از روابط امنیتی- نظامی شدهاند که شاید مهمترین هدف این اتحاد، مقابله با سیاستهای رژیم ایران باشد؛ چندی پیش پهپاد جاسوسی باکو در فضای ایران ساقط شد که وابسته به اسراییل بود، از سوی دیگر مقامات جمهوری اسلامی مدعیاند تروریستهای وابسته به اسرائیل برای ترور دانشمندان اتمی از خاک باکو وارد ایران شدهاند. در مقابل، ایران و ارمنستان نیز با سفر حسن روحانی به ارمنستان در دی ماه امسال و سفر ویگن سارکیسیان، وزیر دفاع ارمنستان به تهران در هفته گذشته دور تازهای از روابط استراتژیک را آغاز کردهاند؛ روابطی که به گفته دو طرف، اهداف امنیتی مشترک و مهمی را دنبال میکند.
کیهان لندن پیرامون آرایش سیاسی جدید ایران و اسرائیل در قفقاز با آرسن نظریان، مترجم و تحلیلگر مسائل سیاسی به گفتگو پرداخته است.
-نشانههای گویایی وجود دارد که اسراییل و باکو وارد رابطه استراتژیک و امنیتی و سیاسی جدی با هم شدهاند، با توجه به اینکه ایران طرح یارگیری در اطراف اسراییل و طرح محاصره آن را چه از سمت مدیترانه و چه دریای سرخ، پیشتر به اجرا گذاشته بود، رابطه باکو- اسراییل را چگونه ارزیابی میکنید؟
-بله، رابطه و همکاری استراتژیک اسراییل و جمهوری آذربایجان اکنون واقعیتی است که هم برای ایران و هم برای ارمنستان نتایج نگرانکنندهای میتواند داشته باشد. البته، هیچ کس مخالف رابطه آزاد کشورها با یکدیگر نیست و هر کشوری مختار است ارتباط و مراودات دوستانه با هر کشور مورد نظرش را برقرار کند، اما روشن است که این ارتباط و پیوند هدفهای غیرصلح آمیز و تنش آفرین را دنبال میکند. دامنه و عمق این رابطه نیز قابل توجه است.
روزنامه هاآرتص اسراییلی در مقاله «فروش سلاحهای اسراییلی به آذربایجان، معامله بزرگ نفتی و قلمرو فعالیت برای موساد» آورده است: «در سال ٢٠٠٩، یکی از تلگرامهای دولت امریکا که در ویکی لیکس ظاهر شد، حاوی نقل قول مشهوری از علیاف راجع به روابط آذربایجان – اسراییل بود. علیاف گفته بود «روابط آذربایجان و اسراییل به یک کوه یخ میماند، زیرا نُه دهم آن زیر آب است». در این تلگرام آمده بود «هر یک از این دو کشور مشکل ژئوپلیتیک دیگری را خوب درک میکند و هر دو ایران را به عنوان یک خطر حیاتی برای امنیت خود تلقی میکنند».
به این نظر باید هدف آذربایجان در استفاده از ظرفیتهای نظامی- تسلیحاتی اسراییل برای جنگ با ارمنستان را نیز اضافه کرد، چنانکه در جنگ آوریل گذشته ارتش جمهوری آذربایجان پهپادهای تحویلی اسراییل را علیه نیروهای ارمنی به کاربرد.
-آیا ارتباط میان اسرائیل و جمهوری آذربایجان تنها بُعد نظامی دارد یا اهداف دیگری را نیز در بر میگیرد؟
-رابطه اسراییل با جمهوری آذربایجان، بعد اقتصادی مهمی هم دارد. بخش مهمی از انرژی (گاز) مورد نیاز اسراییل را آذربایجان تأمین میکند. در نتیجه، سوای این جنبه اقتصادی، رابطه با آذربایجان از چند جهت دیگر برای اسراییل دارای اهمیت است. پس از تیره شدن روابط با ترکیه، روابطی که باوجود تلاشهای دو طرف هنوز در سطح اعتماد متقابل نرسیده، ارتباط نزدیک با یک کشور مسلمان، آن هم در همسایگی جمهوری اسلامی، ارزش تبلیغاتی قابل توجهی برای اسراییل داشته است. در رأس این هدفها و انگیزهها هدف مقابله با آنچه اسراییل تهدید اگزیستانسیالیستی- حیاتی- از جانب جمهوری اسلامی میداند، قرار دارد.
باتوجه به امکانات نظامی، تسلیحاتی و جاسوسی اسراییل، از جمله در اختیار داشتن ارتشی حرفهای و کارآزموده، سلاحهای پیشرفته، که از لحاظ کیفیت جزو بهترینها در دنیا هستند، شبکههای جاسوسی قوی و گسترده در سراسر منطقه و هم چنین تاکتیکهای جنگی کارآمد، مثل پیشدستی در حمله (نمونه جنگ شش روزه اعراب و اسراییل در١٩۶٧، حمله و انهدام رآکتور اتمی عراق در ١٩٨١، حمله و انهدام رآکتور اتمی سوریه در ٢٠٠٧) و عملیات نظامی بسیار پیچیده و موفق دیگر (مانند حمله به فرودگاه اَنتبه در اوگاندا برای نجات گروگانها)، میتوان فرض قریب به یقین داشت که اسراییلیها در جمهوری آذربایجان بیکار ننشستهاند و بلکه با تمام ظرفیتهای نظامی، امنیتی، اطلاعاتی و سیاسی خود مشغول جمعآوری اطلاعات، گسترش شبکههای جاسوسی و ضد جاسوسی، بررسی امکانات حمله نظامی یا خرابکاری در ایران تا سرحد تجزیه این کشور هستند.
متأسفانه عاملی که این هدف را برای اسراییلیها و در چشم جهانیان توجیه میکند اصرار رهبران جمهوری اسلامی بر تاکید بر خصومت و تنفر نسبت به اسراییل و یهودیستیزی بی محابا در حد نوشتن شعار «به سوی تلآویو» روی موشک مورد آزمایش و نشان دادن آن به جهانیان است. چنین رویکردی فقط به افزایش تنش در منطقه و جهان و به خطر افتادن امنیت مردم و کشورمان و نیز ملتهای همسایه میانجامد. من به عنوان یک ایرانی این کار را به شدت تقبیح میکنم. ما حق داریم اقدامات متقابل در برابر تمهیدات و تحرکات اسراییل انجام دهیم، کما اینکه انجام هم میدهیم، اما حق اعلام خواست نابودی آن کشور یا هر کشور دیگری را نداریم. این رویکرد غیرمسئولانه فقط عزم اسراییلیان را برای ضربه زدن به ایران بیشتر میکند. همانطور که ارمنیستیزی و شعارهای جنگطلبانه رهبران باکو مبنی بر قصد نابود کردن ارمنستان نه تنها کمکی به حل بحران قرهباغ ننموده، بلکه عزم ارمنیان را برای مقابله با هر حمله و تجاوزی بیشتر جزم میکند. این واکنش طبیعی هر ملتی است که خود را در خطر احساس کند.
– با توجه به اینکه باکو برخی امکانات بوروکراتیک شوروی سابق را به ارث برده که در آن دوران نقش مهمی در نفوذ و ارتباط سازی «کاگب» درون ایران داشته است، آیا اکنون باکو با ماندههای آن امکانات، شبکهسازی سیاسی برای تأثیرگذاری در محیط داخلی ایران دنبال میکند؟
-شبکهسازی سیاسی برای تأثیر بر محیط داخلی ایران با استفاده از تفکر پانترکیسم به قصد ایجاد تفرقه و برادرکشی در ایران و تشویق گرایشهای تجزیهطلبانه در میان قشرهایی از هموطنان آذری کشورمان صورت میگیرد. فراموش نکنیم که رابطه بسیار نزدیک جمهوری آذربایجان و ترکیه به حاکم شدن ایدئولوژی پانترکیسم بر تمام جنبههای سیاسی- اجتماعی جمهوری آذربایجان منجر شده که از آن به عنوان حربهای برای ضربه زدن به ایران استفاده میشود.
در مورد عملیات جاسوسی در ارتباط با داخل ایران، برابر گزارشهایی از رسانههای اسراییل، اسراییل اجازه یافته است از پایگاهای شنود بازمانده از زمان شوروی در آذربایجان استفاده نماید.
بنا بر گزارشی از مرکز مسائل عمومی جروزالم (اورشلیم)، بدگمانیهای ایران به اسرائیل از گزارشهایی مبنی بر این بر میخیزد که موساد از آذربایجان به عنوان یک پایگاه مقدم برای جمعآوری اطلاعات درباره ایران و به ویژه برنامه هستهای آن استفاده میکند. همچنین نوشتاری با عنوان «پایگاه تهاجمی اسراییل» در نشریه «فارین پالیسی» در سال ٢٠١٢ منتشر شد که از یک سلسله تفاهمهایی مبنی بر دسترسی اسراییل به چهار پایگاه هوایی متروک شوروی سابق در آذربایجان در نزدیکی مزر ایران، در صورتی که اسراییل تصمیم به حمله بگیرد، پرده بر میداشت. منطقی است که فرض کنیم اسراییلیها این پایگاهها را تعمیر و نوسازی کرده و با ظرفیت کامل از آنها بهرهبرداری میکنند و البته به آذربایجانیها هم آموزش میدهند.
– باکو استقرار سپر دفاعی اسراییلی در خاک خود را وجود موشکهای اسکندر در ارمنستان اعلام کرده است. به نظر شما این تحرکات دفاعی واقعا برای مهار خطر موشکی ارمنستان است؟
– خط آتش بس میان آذربایجان و قرهباغ در حد بسیار نگرانکنندهای میلیتاریزه شده است. هر اقدام یک طرف برای افزایش قدرت آتش خود به اقدام متقابلی از جانب طرف دیگر دامن میزند و این دور و تسلسل کور همچنان ادامه دارد. خرید سامانه موشکی اسکندر از روسیه اقدامی بود از جانب ارمنستان در برابر سلاحهای پیشرفتهای که باکو از اسراییل دریافت کرده و علیه ارمنیان به کار میبرد. اکنون صحبت از استقرار سپر (یا گنبد) دفاعی در آذربایجان میشود. خوب، هر بار که سلاح جدیدی به میدان آورده میشود، بعد از مدتی سلاح ضد آن نیز ساخته میشود و این داستان همین طور ادامه دارد. در ضمن، بسیار امکان دارد که باکو و تلآویو در تدارک برای سناریوی جنگی یا مقابله با چنین سناریویی در منطقه از سپر دفاعی یاد شده نه فقط در مورد ارمنستان، بلکه برای رویارویی با حمله احتمالی ایران هم استفاده کنند. ظاهراً، این نیز به نگرانیهای امنیتی ایران افزوده و در روابط جدید با ایروان مؤثر بوده است. البته، امیدوارم هیچ یک از این سناریوها جامه عمل نپوشد و طرفهای مناقشه با درایت و منطق از تنشآفرینی بیشتر در منطقه خودداری ورزند.
-پس معتقدید علاوه بر بسترهای تاریخی و علایق و مشوقهای اقتصادی، ایجاد توازن امنیتی در منطقه نیز از اهداف نزدیکی روابط ایران با ارمنستان است؟
-بله، با توجه به توضیحات بالا ایجاد این تعادل و توازن ضرورتی گریزناپذیر است.
– وزیر دفاع ارمنستان در روزهای اخیر به تهران سفر کرده. چه برنامه یا اهداف امنیتی این ارتباط را سبب شده؟ آیا ایران پیام خاصی به باکو ارسال میکند؟
-بله، بدون شک. پیش از سفر وزیر دفاع ارمنستان نیز، آقای روحانی، رییسجمهور ایران به ارمنستان سفر کرد و طی سفرش موافقتنامههای متعددی در زمینههای متفاوت همکاری میان دو کشور به امضا رسید. اینکه این سفرها به دنبال سفر آقای نتانیاهو، نخستوزیر اسراییل به باکو و تحرکات جدید اسراییل در آذربایجان صورت میگیرد، تصادفی نیست. به احتمال قوی، تهران بدین شکل خواسته است باکو را از نزدیک شدن بیش از حد به اسراییل برحذر دارد. بعلاوه، ایران در منطقه به دنبال یارگیری است و در این میان ارمنستان قابل اعتمادترین یار به شمار میرود.
– ایران و ارمنستان همواره در طول تاریخ روابط خوبی با هم داشتند. آیا زمینه این ارتباط صرفا سیاسی بوده است؟
-ارتباط ارمنستان و ایران دارای پسزمینه تاریخی دیرین است که به پیش از اسلام و مسیحیت بر میگردد. میدانیم که هر دو ملت از زمان هخامنشیان در یک امپراتوری بزرگ متشکل شدند. هر دو آیین مهرپرستی را پاس میداشتند. همچنین، زبان پهلوی قدیم و زبان ارمنی هر دو دارای ریشه مشترکی بودهاند. پس از انقراض هخامنشیان در نبرد با اسکندر مقدونی، بیشتر بخشهای ایران به مدت قریب دو قرن و نیم تحت سلطه سلوکیها درآمد. گفته میشود که ارمنستان از حمله اسکندر در امان مانده و در این مدت به شکل کشور مستقل واحدی اداره میشد.
در نتیجه، پس از به قدرت رسیدن اشکانیان، ارمنستان نیز در ساختار امپراتوری پارتی قرار گرفت. روابط برادرانه دیرینه دوباره احیا شد تا حدی که خانوادههای پادشاهی ارمنستان و ایران پیوندهای خویشاوندی نزدیک باهم داشتند. شاخه ارمنستان اشکانیان، حتی بعد از به قدرت رسیدن ساسانیان در ایران به حیات خود ادامه داد و در عصر تیرداد پادشاه اشکانی (به ارمنی: آرشاگونی) ارمنستان دین مسیحیت را پذیرفت. این رویداد باعث تنشهایی با دولت تازه تأسیس ساسانی گردید. پادشاهان ساسانی که خود موبدان زرتشتی بودند هدف برگرداندن ارمنیان (و آسوریان) به آیین زرتشتی را دنبال میکردند. مقابله ارمنیان با این سیاست حتی به برخوردهای نظامی هم منجر شد. لیکن ساسانیان بعد از مدتی سیاست خود را تغییر داده و راه مماشات پیش گرفتند و لذا روابط به حال عادی برگشت. از زمان حمله اعراب و انقراض ساسانیان و تبدیل ایران به یک کشور اسلامی و سپس، چند قرن بعد، حمله مغولان از شمال تا زمان تشکیل حکومت صفوی در ایران، روابط مستقیم یا معنیداری میان ایران و ارمنستان وجود نداشت، زیرا هر دو اساساً تابع خلافت بغداد بودند. در عصر صفویان ارمنستان میان امپراتوری صفوی و امپراتوری تازه تأسیس عثمانی تقسیم شد، که به طوری که میدانیم پایان فاجعهآمیزی در جنگ جهانی اول در انتظار این بخش از ارمنستان بود.به هر جهت، در اعصار جدید نیز، با تأسیس اتحاد شوروی در ابتدای قرن گذشته، ارمنستان در ساختار حکومتی شوروی جای گرفت و در شمار کشورهای بهاصطلاح پشت «پرده آهنین» در آمد. فقط پس از فروپاشی شوروی سابق و استقلال جمهوریهای تشکیلدهنده آن بود که دو کشور و دو ملت همانند دو عضو خانوادهای که مدتها پس از دوری همدیگر را پیدا کرده باشند شروع به احیای روابط دیرینه نمودند.
-محورهای ارتباط امروزی ارمنستان و ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟
-پس از استقلال ارمنستان، غیر از روابط اقتصادی میان دو کشور، روابط در سطح فرهنگی، ادبی، هنری، علمی، ورزشی، توریستی و غیره نیز توسعه قابل توجهی یافته است، به طوری که مبادله هیئتها و گروههای هنری، ورزشی، علمی و غیره میان دو کشور به صورت امری عادی درآمده است. واقعیتهای سخت ژئوپولتیک نیز به این فراگرد کمک میکنند، چنانکه جمهوری اسلامی با ایدئولوژی مؤکد مذهبی بهترین روابط را با همسایه مسیحیاش برقرار کرده است و برعکس. در این مورد جالب است بدانید که تقریباً تمام احزاب و سازمانهای سیاسی ارمنستان خواهان روابط حسنه با ایران هستند و یا مخالفتی با آن ندارند، چیزی که در مورد روسیه، یعنی بزرگترین متحد نظامی- استراتژیک ارمنستان نمیتوان گفت.
بنابراین، میتوان گفت که این روابط روابطی شفاف و توام با اعتماد متقابل است. در مورد دو جمهوری دیگر قفقاز، یعنی آذربایجان و گرجستان، اما وضعیت متفاوت است. آنچه در مورد روابط ایران با آذربایجان میتوان گفت این است که باوجود تلاشهای دو طرف در حفظ ظاهر، روابط در حد ارتباط سالم و اعتماد متقابل نیست و با تحرکات جدید به شرحی که در بالا رفت، متأسفانه دورنمای چندان امیدبخشی برای بهبود به چشم نمیخورد.
روابط ایران با گرجستان گرچه عادی است، اما آنچنان گسترده نیست، احتمالاً به دلیل اینکه اولاً، گرجستان همسایه مستقیم ایران نیست و عامل دیگر، گرایش شدید این کشور به پیوستن به اتحادیههای غربی، از جمله ناتو و غیره است. بعلاوه، ارمنستان، برخلاف آذربایجان و گرجستان، دارای روابط حسنه با روسیه، یعنی متحد دیگر جمهوری اسلامی در منطقه است و به صورت پلی میان ایران و روسیه عمل میکند.
-با سپاس از شما که وقتتان را در اختیار کیهان لندن قرار دادید.
-من هم از شما سپاسگزارم.