دنبال کردن رویدادهای خارجی کاری بس دشوار است و آنان که در دهههای گذشته به نحوی به این کار دست یازیدهاند فرق بین انتخاب دشوار و مشقتبار خود را با روزنامهنگارانی میبینند که با چتر نجات به میدان روزنامهنویسی فرود آمدهاند و در عصری روزنامهنگاری میکنند که ۲۴ساعت در روز و هفت روز در هفته اخبار تلگرافی و رایانهای جهان پخش میشود.

لورا سکور، نویسنده و ژورنالیست آمریکایی که در بروکلین زندگی میکند، یکی از همان روزنامهنگاران است. وی دیدی حرفهای نسبت به خاورمیانه و بخصوص ایران دارد. وی دربارهی ایران در روزنامهها و مجلاتی مانند نیویورک تایمز، «مسایل بینالمللی»، نیو ریپوبلیکن، باستن گلوب، آمریکن پروسپکت و لینگوا فرانکا نوشته است و سال گذشته نخستین کتاب دور از تصور خود را به نام «بچههای بهشت، مبارزه برای روح ایران» به رشتهی تحریر درآورد.
کیهان لایف با این بانوی روزنامهنگار گفتگویی انجام داده است.
– چگونه و به چه دلیل به ایران و حوادث آن علاقمند شدید؟
ــ قبل از آنکه به این کشور سفر کنم همواره یک دیدی نسبت به ایران داشتم زیرا به جدایی فکر از سیاست علاقمند بودم و ایران به نظرم کشوری با روشناندیشی کم پیشینه میآمد. آنجا که شما تحول و ضد تحول میبینید زمینهای برای داستانپردازی دارید. این کیفیت برای من بهعنوان یک نویسنده جالب بود. من برای نخستین بار با یک روادید جهانگردی بدون آن که مقامات هیچ مجلهای که پشتیبان من باشند، به ایران رفتم و این دیدار برای من هشیارکننده بود. من هرگز چنین فضای خفهکنندهای را ندیده بودم و به خاطر برداشت و برخورد با ایرانیان با این محیط به آن علاقه پیدا کردم.
از طرف نیویورکر سه بار و برای تایمز و گاردین یک بار به ایران رفتم. ایران برای یک روزنامهنگار بخصوص با گذرنامهی آمریکایی محیطی بسیار دشوار است و برای به دست آوردن مطلبی از دیدارها، به تلاشی روزافزون نیاز دارد. باید یادآور شوم که آنچه واقعاً مرا وابسته و پیوسته به این کشور کرد، مردمی بودند که هنگام اقامتم در ایران با آنان آشنا شدم.
– درباره انتخابات اخیر ایران چه نظری دارید؟ آیا در شگفت نشدید؟
ــ من از نتایج انتخابات در شگفت نشدم ولی باید بگویم مبارزات انتخاباتی مرا متعجب کرد. من روحانی را چه از نظر باورها و چه از لحاظ خلق و خوی، آدمی محتاط میدانستم. در پایان مبارزات انتخاباتی وی به صورت اصلاحطلبی درآمد که از میراث جنبش سبز بهره برده و در نطقهای انتخاباتی خود به حقوق بشر و آزادیهای اساسی اشاره میکرد. این نکات در دور اول انتخاب او به ریاست جمهوری، سطحی بود و به نظر میرسید که اعتقاد چندانی به این اصول ندارد. هنگامی که این اصول را با حرارت و شدت بیشتری در دور دوم انتخابات مطرح کرد مورد پشتیبانی مردم قرار گرفت. بخصوص که اشارهی واقعبینانهی این اصول برای او مخاطراتی هم داشت.
– در برخی از نوشتههای خود به دولت ملی – مدنی و کیفیت آن در انتخابات ایران اشاره کردهاید. آیندهی حرکات مدنی را چگونه میبینید؟ آیا به نظر شما این وضع منجر به نوعی «بهار ایران» مانند «بهار عرب» نخواهد شد و موجب سرکشی مردم نخواهد گشت و آیا چنین رویدادی با توجه به رهآورد بهار عرب برای ایران وضعی دلخواه است؟
ــ به نظر من جنبش مدنی با جنبش انقلابی متفاوت است. تحرکات مدنی به تنهایی یک جنبش یا مجموعهای از افکار و عقاید نیست بلکه عامل محرکی است که مردم را به شرکت در زندگی سیاسی تشویق میکند و ملت را به صورت گروهی میبیند که در آن فرد نقشی و سهمی دارد. من درباره دوام این جنبش در ایران بسیار نوشتهام زیرا به نظر میرسد که در شرایط نامطلوب همچنان به وجود و حضور خود ادامه میدهد. روزنامهنگار بودن، روشناندیش و متعهد بودن، داوطلب پست و مقامی بودن، رهبر دانشجویان، سازماندهندهی یک جمعیت مدافع حقوق بشر بودن، همه اینها در ایران به معنی درگیر شدن با خطرات مختلف است.
من دربارهی قتلهای خلاف قانون و شرایط زندانها و شکنجههای جسمی و روانی برای گرفتن اعترافات که بعداً موجب گرفتار شدن افراد دیگر شده است، بسیار نوشتهام. اینها برخی از عواقب نامطلوبی است که وقتی میخواهید وارد فعالیت سیاسی شوید به آن دچار میشوید. اما نسلی پس از نسل دیگر همچنان ادامه میدهند. ایران تاریخی بس طولانی از حکومتهای استبدادی دارد. ولی این تاریخ برای مردم ایران فرهنگ ناله و شکایت به بار نیاورده است. به این نکته توجه کنید که جنبش سبز قبل از بهار عرب به وقوع پیوست و نه پس از آن.
البته آنچه گفته شد به این معنی نیست که من معتقدم انقلاب دیگری در کوچه و بازار ایران به وقوع میپیوندد. فعالیت سیاسی در ایران اشکال مختلف دیگری به خود میگیرد نه به این خاطر که ایران دستگاه امنیتی گسترده با شدت عمل و همراه با اعمال غیرانسانی دارد. شما میتوانید استدلال کنید، و برخی ایرانیان نیز چنین استدلال میکنند، که تحرکات مدنی کمی پیش از انقلاب نهایتا بیفایده و یا حتی زیانبار هستند. ولی با دههی دهشتناک پس از انقلاب ۱۹۷۹ و اقدامات وحشیانهای که برای خوابانیدن جنبش مردم در سال ۲۰۰۹ انجام شد بسیاری از ایرانیان ساکن کشور در موقعیتی هستند که دوباره مقاومت را تجربه کنند.
لورا سکور درباره کتاب «بچههای بهشت، مبارزه برای روح ایران»:
– شما که طرفدار روابط دوجانبهی بیشتر هستید آیا دلیلی وجود دارد که نشان دهد ایجاد روابط با غرب، بهبودی در زندگی ایرانیان به وجود آورده باشد؟ آن هم با توجه به بیکاری، عدم پیشرفت اوضاع اقتصادی و هزینههای بی حساب نظامی…
ــ بهبودی روابط دو جانبه با آمریکا هرگز نمیتوانست راه حلی برای بهبود اقتصاد درهم شکستهی ایران باشد. اگر من پشتیبان ایجاد روابط با ایران بودم بهخاطر دلایل دیگری بود. به نظر من ایجاد رابطه با آمریکا در منطقهای پرآشوب که در آن ایران نقش عمدهای بر عهده دارد از گزینهی بد سیاست خارجی آمریکا بهتر بود. من در عین حال بر این باورم که بهبود رابطه با آمریکا در نهایت به نفع مردم ایران است. البته نه از دید بهبود اوضاع اقتصادی کشور بلکه از نظر کاهش انزوای آنان و همچنین کاهش خطر جنگ.
– آیندهی ایران را چگونه میبینید؟
ــ واقعاً نمیدانم. ولی گمان میکنم که چهار سال آینده با تنش همراه خواهد بود. روحانی ناگزیر خواهد بود بر پایهی مبارزات انتخاباتی خود عمل کند؛ باید با دستگاه پلیسی مقابله کند که تمام مراکز قدرت را زیر فرمان خود دارد و یا اینکه به وعدههای انتخاباتیاش پشت و خیانت کند که در آن صورت باید به مردم حساب پس بدهد. تمام منابع قدرت در مقابل هرگونه بهبود اوضاع کشور ایستادهاند. ولی در عین حال در شرایطی که بسیاری از ایرانیان زندگی خود را در راه ایدههایی برای زندگی بهتر گذاشتهاند، نمیتوان کاملا بدبین بود. آنچه دربارهی ایران واقعاً شگفتانگیز است این است که نمیشود آن را دستهبندی کرد. شما نمیتوانید موارد مشابهی پیدا کنید و بگویید حالا این اتفاق میافتد. هیچ مشابهی برای این کشور وجود ندارد.
*منبع: کیهان لایف (انگلیسی)