کیهان آنلاین – ۲۰ اسفند ۹۲ – کاترین آشتون هماهنگ کننده سیاست خارجی اتحادیه اروپا روز شنبه ۸ مارس ۲۰۱۴ برای مذاکره با محمد جواد ظریف وزیر خارجه جمهوری اسلامی به تهران رفت. او در این سفر با حسن روحانی رئیس جمهوری اسلامی و چند تن دیگر از مقامات مسئول رژیم ایران نیز گفتگو کرد.
با وجود این که طبق گفته کاترین آشتون او برای مذاکره در باره بازشدن روابط ایران با کشورهای اروپائی و نه برای مذاکرات هستهای به تهران آمده است، اما به این مذاکرات هم اشاره بحثبرانگیزی داشت. وی در مصاحبه مطبوعاتی به همراهی محمدجواد ظریف گفت که ما در مذاکرات هستهای کار مشکلی در پیش داریم و “هیچ ضمانتی برای دستیابی به هدف نهائی وجود ندارد” یا به عبارت دیگر اطمینانی به دسترسی به توافق نهائی نباید داشت.
این بدبینی خانم آشتون کاملا” با خوشبینی محمدجواد ظریف در باره نتایج این مذاکرات در تناقض قرارداشت. ظریف گفت: “ما فکر میکنیم که این مذاکرات در ظرف ۴ تا ۵ ماه و شاید هم زودتر به نتیجه خواهد رسید به شرط آنکه مذاکرات بر پایه موافقتنامه ژنو ادامه یابد و هیچ نقطه ابهامی در نتایج نهائی وجود نداشته باشد”.
آیا این تعارض نشان آن است که مذاکرات به خوبی پیش نمی رود؟ اظهار نظر در باره این موضوع از آنجا مشکل است که مذاکرات انجام شده پس از توافقنامه نوامبر ۲۰۱۳ در ژنو به صورت محرمانه انجام شده و از کم و کیف آن اطلاعی در دست نیست. از آن زمان تا کنون یک دور مذاکره در ۱۸ فوریه با شرکت کاترین آشتون و ظریف در وین صورت گرفته است . در تعقیب این مذاکرات، یک دور مذاکره هم درسطح کارشناسی بین نمایندگان ایران و کشورهای پنج بعلاوه یک در وین انجام شده است و دور بعدی مذاکرات بین ظریف و آشتون در ۱۸ مارس جاری در وین برگزار خواهد شد. میتوان حدس زد در مذاکراتی که تا به حال انجام شده، سه موضوع زیر بیش از همه مورد گفتگو قرار گرفته است:
– تعداد سانتریفوژهائی که در مرکز نطنز به فعالیت خود ادامه خواهند داد و موضوع ادامه تحقیق و توسعه در این زمینه
– رآکتور تحقیقاتی اراک و مسئله تولید پلوتونیوم در این رآکتور
– تعطیل شدن مرکزغنی سازی فُردو پیرو توقف غنی سازی ۲۰% در این مرکز
مسلم است که مقامات رژیم ایران در این مذاکرات از فرمان رهبر جمهوری اسلامی یعنی سیاست “نرمش قهرمانانه ” پیروی میکنند. در عمل اما این سیاست بر مبنای سعی در فریب حریف با موافقت در موارد جزئی و در نهایت ادامه برنامه هستهای و دستیابی به هدف اصلی قرار دارد که حداقل آن چیزی جز آمادگی برای تولید سلاح هستهای نیست. در این زمینه رهبران جمهوری اسلامی که پیوسته از ” دفاع از حقوق ملت ایران ” سخن میگویند، به این موضوع اشارهای ندارند که تا کجا باید این ملت با تورم ۳۰-۴۰% و مشکلات روزانه زندگی بسازد تا این رهبران برنامه هستهای خودرا که برای مردم کشور هیچ سودی ندارد، به پیش ببرند.
حسن روحانی در دوران مبارزه انتخاباتی در اردیبهشت سال ۹۱ در پاسخ به مخالفان خود که به ضرورت ادامه برنامه هستهای اشاره میکردند گفت: “این درست است که خوب است سانتریفوژها بچرخند، به شرط آنکه زندگی مردم هم بچرخد”. آیا حسن روحانی که اکنون ظاهرا زمام امور کشور را در دست دارد به این گفته خود پایبندد خواهد ماند؟