بیژن فرهودی – عرصههای جنگلی استان گلستان ازمعدود ذخیرهگاههای گونه ارزشمند سرخدار جهان و از منابع طبیعی مهم ایران به شمار میرود. در سالهای اخیر، به دلیل سوء مدیریت دولتی و به ویژه دخالت نماینده ولی فقیه در این استان، روند تخریب و جنگلزدایی به منظور ساختن ویلا و ایجاد زمینهای کشاورزی در این منطقه با سرعت بیشتری ادامه داشته است. این روزها میتوان در این مناطق، صدای ارّههای برقی و کامیونهای حمل کُندههای بریده شده درختان مناطق جنگلی را به وضوح شنید.
بر پایه گزارش بانک جهانی، میانگین سالانه نابودی «جنگلهای خزری» در ایران، ۴۵ هزار هکتار معادل چهار و سه دهم درصد از کل مساحت جنگلهای این ناحیه و سه درصد از مساحت کل جنگلهای این کشور است.
در دولت نهم، واگذاری این ذخیرهگاههای ملّی به بخش خصوصی با شتاب بیشتری پیش رفت و در طول چند سال گذشته سازمان جنگلها و آبخیزداری به نوعی از پذیرش مسئولیتهای خود شانه خالی میکرد.
یوسف گرجی، پژوهشگر مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی ایستگاه نوشهر چندی پیش با اشاره به نتایج تحقیقات علمی و بررسی عکسهای ماهوارهای به رسانههای ایران گفته بود که مساحت جنگلهای شمال به طور میانگین هر سال بیش از هشت هزار هکتار کاهش مییابد. از سال ۱۳۶۸ تا سال ۱۳۸۳ نزدیک به ۱۲۲ هزار هکتار از جنگلهای شمال، به ویژه در نواحی بالادست از میان رفته است که معادل نیم درصد در هر سال میشود.
در آخرین اخبار مربوط به قلع و قمع این عرصه طبیعی میتوان به یغمای ۴۷ اصله درخت سرخدار در آذرماه سال ۱۳۹۲ اشاره کرد.
یکی از کارشناسان محیط زیست استان گلستان که آگاه به مسائل و معضلات زیست محیطی این استان است در گفتگویی که با او داشتم به شرط محفوظ ماندن نامش، به «سیدمجتبی نورمفیدی» نماینده آیتالله خمینی اشاره میکند که از همان روزهای نخست پیروزی انقلاب اسلامی نماینده رهبری و امام جمعه این استان بود و حتا پس از درگذشت خمینی نیز هیچ نیرویی نتوانست او را از اریکه قدرت به زیر بکشد.
این کارشناس محیط زیست در توصیف شخصیت اجتماعی نماینده رهبر جمهوری اسلامی در استان گلستان میگوید: «نورمفیدی کسی است که احاطه بی چون و چرا بر تمامی ارکان استان از انتخاب استاندار و نمایندگان مجلس اسلامی گرفته تا مسائل مالی دارد. او کسی است که هم توانسته با دولت چپگرای دوران نخستوزیری میرحسین موسوی تعامل داشته باشد، هم رفسنجانی و هم احمدی نژاد. با این حال که در ظاهر با جناح چپ حکومت نزدیکی فکری دارد اما هوشمندی او در پیوندهایش با جناح راست باعث شده که بدون غضب همچنان دستش در دخالت در تمام امور استان باز باشد».
این کارشناس به سکوت مسئولان محلی در مواجهه با قطع و نابودی درختان منابع طبیعی استان اشاره میکند و میافزاید: «همین درختان بریده شده هستند که مواد اولیه کارخانههای نورمفیدی و شاید کارخانههای قدرتمندان دیگر را تأمین میکند. این تشکیلات مخوف که نهادهای امنیتی را نیز در اختیار خود دارد زیر پوشش مؤسسه «نور» و به عنوان زیرمجموعه حوزه علمیه گرگان که زیر نظر نورمفیدی است اداره میشود، درست مانند آنچه در نهادهای مشابه دیگر در استان مازندران و یا خراسان میگذرد».
به گفته این کارشناس محیط زیست، استان گلستان هیچ صنعت بزرگی ندارد که اشتغالزایی انبوه جوانان تحصیلکرده و بیکار را تأمین کند و طبیعت بکر و تا حدودی ویران نشده آن بستر مناسبی است برای سرمایهگذاری در بخش گردشگری که میتواند سرمایههای زیادی را به این سو روانه کند. اما به شکل عجیبی با وجود گذشت هفده سال از جدا شدن این خطه از استان مازندران و مستقل شدن آن به عنوان یکی از استانهای کشور، و با وجود شعارهای فراوان، هیچ سرمایهگذاری چه در صنعت و چه در بخش جلب توریست صورت نگرفته و به جز بزرگ شدن بیرویه شهر گرگان هیچ اتفاق خاصی که بتوان مسئولان منطقه را تحسین کرد صورت نگرفته است. مثل بسیاری از مناطق محروم، بودجههایی که به این منطقه اختصاص مییابد، در رقمهای بالا غارت شده و فاصله طبقاتی بین مردم بالاشهر و پایینشهر گرگان به مرز انفجارآمیزی رسیده است. در این غارت همه مسئولان از هر دو جناح ظاهرا رضایت دارند و هیچگاه صدایی از هیچ سو در نمیآید، نه در اعتراض به تخریب محیط زیست، نه علیه سهلانگاری مسئولان، نه درباره انفعال نمایندگان استان در مجلس شورای اسلامی، نه در مورد بیکاری هولناک، نه برای سرمایهگذاری در صنعت و نه هیچ چیز دیگر. بیجهت نیست که این استان یکی از ساکتترین استانهای کشور است.
یکی سال پس از تخریب باغ کشاورزی یکصد ساله گرگان در نخستین روزهای سال ۱۳۸۹ غارت منابع طبیعی استان به مسیر منطقهای، در محوطه ناهارخوران با عنوان «تپه نورالشهدا» رسید. در اطراف محوطهای ۱۰ هکتاری و در مسیر رفت و آمد به ارتفاعات، فنسکشیهایی انجام شد. کمکم لودرها هم برای انجام عملیات گودبرداری وارد محوطه ناهارخوران شدند. ارتفاع این گودبرداری به حدود ۱۵ الی ۲۰ رسید.
خبرگزاری کار ایران (ایلنا) در ۱۴ مردادماه همان سال گزارش داد که بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس استان گلستان حدود ده هزار مترمربع زمین از ارتفاعات جنگلهای طبیعی ناهارخوران گرگان را برای تأسیس موزه در اختیار گرفته و بیتوجه به مخالفتهای کنشگران و فعالان محیط زیست، اقدام به قطع درختان و خاکبرداری بیسابقه در این منطقه کرده است.
به گفته «س.ش.» کارشناس منابع طبیعی استان گلستان، در پی تصرف بخشی از جنگلهای ناهارخوران گرگان توسط سازمان دفاع مقدس به بهانه ساخت موزه، سر و صداهایی توسط دوستداران طبیعت به راه افتاد که حتا منجبر به احضار خانم الهه موسوی، سردبیر هفتهنامه «سلیم» در گرگان به دادگاه شد. اما نه جناح «چپ» حکومت اعتراضی به این قضیه کرد و نه جناح «راست» حاکم. در حالی که «نورمفیدی» با یک اشاره میتوانست کل این جریان را حل کرده و از قطع درختان این منطقه و تصرف آن جلوگیری کند. اما این سکوت، دلایل بزرگتری داشت که همانا خواب بزرگ آیتالله برای جنگلهای منطقه بود تا به وسیله الوارهای رایگان آن بتواند کارخانههای در حال راهاندازی خود را به کار انداخته و سود سرشاری عاید خود و اهل خانواده خویش کند.
این کارشناس محیط زیست در پایان گفتگویی که با او داشتم گفت: «و این چنین درختان کهنسال و گاه کمیاب منطقه وجهالمصالحه دو جناح به ظاهر درگیر در حکومت شدند و شاید هم آن منطقه و موزهاش تست و بهانهای بود برای شناخت ابعاد سر و صدای احتمالی و شناسایی افراد و سازمانهای معترض که با ترساندن و یا تطمیع بدون سر و صدای آنها این ویرانی بزرگ به پیش رود. متأسفانه دیگر صدای اعتراضی برنمیخیزد و حال نجات این منطقه دست بزرگوارانی را میبوسد که دل در گرو باقیمانده این ویرانی دارند و شاید خبرها و فریادشان بتواند گامی در جهت فشار از سوی مجامع محیط زیست جهانی برای توقف یا حداقل کند کردن روند سریع این تخریب باشد».
تخریب و قطع بیرویه و غیراصولی جنگلها و منابع طبیعی در استان گلستان در پی ناکارآمدی مدیریت دولتی سازمان جنگلها و آبخیزداری دولتهای نهم و دهم در حالی همچنان ادامه دارد که این استان در سالهای گذشته به دلیل نابودی جنگل و فرسایش خاک با سیلهای متوالی روبرو بوده و خسارتهایی به طبیعت و شهروندان این استان وارد کرده است.
گفته میشود با تخریب و قطع بیرویه و غیراصولی جنگلها در کوهستانهای بسیار شکننده البرز، میزان خاکشویی و فرسایش خاک تنها در استان گلستان سالانه به ۲۵ تُن در هکتار رسیده است. رقمی که حتا از متوسط فررسایش خاک کل ایران نیز بیشتر است.
به نظر میرسد بلایی که در استان گلستان بر سر این ثروتهای طبیعی میآید در کنار دیگر فجایع زیستمحیطی کشور نظیر خشک شدن ۸۵ درصد از سطح دریاچه اورمیه، ۸۰ درصد خشکی سطح دریاچه بختگان، آتشسوزی در جنگلهای منطقه زاگرس، آلودگی هوا و افزایش گرد و غبار و آلایندهها و بسیاری موارد نگران کننده دیگر، بیانگر بیکفایتی و بیتدبیری مسئولان جمهوری اسلامی د رحفظ و پاسداشت منابع و ذخایر غنی زیستمحیطی ایرانزمین است.
لعنت جاویدان خدا بر ان احمق و ابله و موجود نکبتی که اجازه غارتگری را به این ملعون پلید و پلشت و توله های لعنتی اش داده است..حیف و بسی افسوس که جز لعنت و نفرین و اعلام بیزاری از این سیاه رویان، چیز دیگری نمی شود در وصف این فاجعه نوشت.