چندی پیش در پنجم آوریل ۲۰۱۴ جلسۀ سخنرانی و میزگردی زیر عنوان “بحران اقتصادی رژیم” توسط شاخۀ انگلستان حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در لندن برگزار شد. در این نشست دکتر شاهین فاطمی، دکتر حسن منصور و مهندس حسن شریعتمداری شرکت داشتند . گردانندۀ جلسه امیر طاهری، روزنامه نگار و تحلیلگر سیاسی بود .
پس از آغاز برنامه با سرود “ای ایران”، آقای داود علاسوند، مسئول شاخۀ انگلستان حزب مشروطه ایران، هدف از برگزاری این جلسه را توضیح داد و به معرفیِ کوتاهی از سخنرانان پرداخت. گرچه سخنرانان نامبرده، به پشتوانۀ حضور متمادی و موثر خود در عرصههای دانشگاهی و سیاسی در چند دهه گذشته برای بسیاری از علاقمندان نیازی به معرفی نداشتند ولی برای حاضران از نسلهای جوانتر این معرفی لازم مینمود. برگزارکنندگان این برنامه هم توجه خاصی به این موضوع داشتند و حضورجوانترها در این نشست قابل توجه بود. آنگاه امیر طاهری روزنامهنگار شناخته شده ایران اداره جلسه را بر عهده گرفت.
سخنران اول پروفسور حسن منصور با گفتن اینکه در ۳۵ سال گذشته اگرچه آغاز کار با حسن نیت بود ولی با ندانمکاریها و به تدریج با فرصتسوزیها و سوء استفادهها همراه شده است. اما در ۸ سال اخیر – دورۀ ریاست جمهوری احمدی نژاد – مدیریت اقتصاد با هذیانها و تبهکاریها نیز همراه گشت. یارانهها قرار بود از محل افزایش بهای حاملهای انرژی تامین شود در حالی که افزایش قیمت به اندازۀ کافی نبود. در نتیجه دولت احمدی نژاد از بانک مرکزی به عنوان یک صندوق مالی استفاده کرد و از آن مرتب پول بیرون کشید. یعنی بدون توجه به نقش و کارکرد بانک مرکزی در نظام اقتصادی، تمام این استقراضها را بر گردۀ مردم ایران تحمیل کرد. سپس در فقدان منابع مالی لازم، احمدی نژاد سعی کرد که طلبهای دولت به بانک مرکزی را از محل افزایش قیمت دلار از ۱۲۰۰ تومان به ۲۲۰۰ تومان تامین نماید. این امر نیز به دلایلی با مقاومت مجلس روبرو گردید. به بیان دیگر دولت سعی کرد این بدهی بزرگ را به صورت نقدینگی وارد گردش پولی کشور کند تا کلیت آن بر تورم سرشکن شود. نتیجۀ تمام این اقدامات آن شد که دولت کنونی ۱۸۰ هزار میلیارد تومان بدهی دارد و معلوم نیست به غیر از پولی کردن این بدهی بزرگ و ادامۀ سیاست دولت احمدی نژاد چطور خواهد توانست آن را بازپرداخت کند.
درمدت آن ۸ سال از یک سو بیکاری بالا رفت و از سوی دیگر نه فقط سرمایه گذاری در کشور نشد بلکه سرمایۀ مالی و سرمایۀ انسانی، هر دو، از کشور فرار کردهاند. سالانه درحدود ۲۰۰ هزار نفر ایرانی تحصیل کرده وفرهیخته کشور را ترک کرده و افزون بر این، جذب سرمایه، حتی در مقایسه با کشورهای همجوار مانند عربستان سعودی و ترکیه، ناچیز بوده است.
امیر طاهری در جمع بندی سخنان پروفسور منصور گفت که سخنران ریشۀ مشکلات اقتصادی ایران را سیاسی میداند تا اقتصادی زیرا اگر صرفاً افتصادی بودند با اقدامات اقتصادی، همچنان که در کشورهای دیگر دنیا انجام میشود، درمان پیدا میکردند. طاهری افزود که پروفسور منصور یک آسیب شناسی دقیق از اقتصاد ایران ارائه داد که میتواند پایۀ عمل سیاسی برای درمان بیماریهای اقتصادی ایران باشد.
آنگاه مهندس حسن شریعتمداری مقالۀ خود زیر عنوان “سیاستزدایی از اقتصاد، قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی” را به دلیل کمبود وقت با حذفهایی ارائه کرد. سخنران از حاضران تقاضا کرد که پس از انتشار اینترنتی مقاله، آن را به نقد بکشند و نویسنده را از نظرات اصلاحی خود بی نصیب نگذارند. فرازهایی از سخنان حسن شریعتمداری بدین قرار بود:
اگر بپذیریم که اقتصاد در ماهیت خودش تابع عرضه و تقاضاست، لیبرالها مبارزه میکنند که تا حد امکان، اقتصاد غیرسیاسی باشد. این اپوزیسیون است که باید پرچمدار آزادسازی اقتصاد ایران باشد زیرا انتخاب ما بین دموکراسی و استبداد نیست. ما استبداد را چه در قالب ناسیونالیستی آن و چه مذهبی آن تجربه کردهایم. ما یا به مرحلۀ دولت مردود، مانند سوریه، خواهیم رسید و یا به سوی دموکراسی خواهیم رفت و قادر به تجدید تولید و در قالب اقتصاد آزاد خواهیم شد. یکی از مهمترین کارهایی که اپوزیسیون میتواند و باید انجام دهد به دست گرفتن ابتکار آزادسازی اقتصاد ایران در کنار انتخابات آزاد است. هیچ حکومت اقتدارگرا که اقتصاد رانتی را از دست بدهد قادر به حفظ پایگاه اجتماعی خود نخواهد بود. تقویت بخش خصوصی و انتخابات آزاد، قاتل اقتدارگرایی است. ابتکار به دست گرفتن این دو محور مسیری است که اپوزیسیون را به درجۀ نیروی بایستهای میرساند که دیگر در برج عاج ننشسته که دیگران به سراغش بیایند بلکه نیروی معتبری است که وارد بازی شده است و مردم رویش حساب میکنند.
جمعبندی امیر طاهری، گرداننده نشست، از سخنان مهندس حسن شریعتمداری چنین بود: اقتصاد ایران با مدیریت رژیم کنونی چه در قالب اقتصاد آزاد و چه درالگوی چینی، که ظاهراً دلخواه آقای روحانی هم هست، قابل اصلاح نیست. این هم بر میگردد به تفاوتهای اساسی در سوابق و پیشینههای تاریخی و فرهنگی دو کشور. دیگر آنکه تاریخ دیگر به ما فرصت نمیدهد که انتخابمان را عقب بیندازیم . ما در فضای سیاسی ایران باید بتوانیم آزادیهای اقتصادی را به آزادیهای فردی، آزادی انتخابات و بیان و مسائل مربوط به حقوق بشر مرتبط ساخته و با مجموعهای از اینها نیروی جانشین قابل اتکایی را تحقق بخشیم که حکومت کنونی قادر به این کار نیست.
سخنران بعدی، دکتر شاهین فاطمی سخنانش را با طرح این پرسش شروع کرد که چه میتوانیم بکنیم. به نظر او مخالفان نظام با گردنی افراشته میتوانند بگویند که این حکومت قادر به حل مسائل اقتصادی نیست ولی ما میتوانیم. این «ما» هم طرفداران اقتصاد آزاد، چه در داخل و چه خارج از کشور، هستیم زیرا وقتی ما باشیم یعنی دیگر رژیم اسلامی نیست. دوم آنکه کشور به شدت به سرمایه و دانش احتیاج دارد و در خارج از کشور بسیاری هم اطلاعات و هم ارتباطات لازم با مراکز سرمایهگذاری را دارند و میتوانند تسهیل و تسریع کنندۀ روند سرمایهگذاری و تجدید حیات اقتصاد ایران شوند.
فاطمی ادامه داد، پس از جنگ جهانی دوم وقتی آلمان به کلی ویران شده بود هیچ کس تصور نمیکرد که آلمان به صورت فعلی خود در آید. ایدههای یک اقتصاددان به نام لودویگ ارهارد، یعنی معمار اقتصاد آزاد آلمان، بود که کشور را از آن فلاکت نجات داد. ایران ما هم در آینده با اقتصاد آزاد و وضعیتی که هر ایرانی احساس امنیت سرمایه و احترام به مالکیت خصوصی را بکند و نتیجۀ زحماتش را دیگران غارت نکنند، به مرحلۀ تجدید حیات اقتصادی خواهد رسید. ایرانیها از نظر هوش و َشم اقتصادی هیچ کم و کسری از آلمانیها ندارند هرچند دیسیپلین کاری ما کمتر از آنهاست.
به دنبال پایان سخنان دکتر فاطمی، امیر طاهری پرسشهایی را برای بحث در میز گرد مطرح کرد:
اول آنکه چگونه میتوان گفتمان مشترک بین اقتصاددانان داخل و خارج به وجود آورد که مرزهای تصنعی را بشکند و مباحث روی نکاتی که میتوان برسر آنها به توافق رسید متمرکز شود.
دوم آنکه مسائل را چگونه باید بیان کرد که روشن کند اپوزیسیون طرفدار منافع مردم ایران است. روشنتر آنکه ما نمیخواهیم اقتصاد ایران سقوط کند و منافع مردم ایران به شدت و بیش از این به خطر افتد و دولت به صورت دولت مردود درآید بلکه ما باید حالت دلسوزانه را منتقل کنیم.
سوم آنکه علاوه بر آسیبشناسی ما سعی کنیم راه حل مشخص و روشن در زمینههای مختلف ارائه دهیم.
امیر طاهری، گرداننده این نشست، سه نکته بالا را به مباحثه گذاشت تا نوبت به پرسشهای حاضران برسد.
شریعتمداری در پاسخ خود، همۀ پرسشها را به یکدیگر مرتبط ساخت. دولت مردود دولتی است که انحصار قهر را از دست داده باشد و نیروهایی هم در جامعه ایجاد شده باشند که میتوانند اعمال قهر کنند. شریعتمداری بر این باور بود که درصورت انفعال اپوزیسیون، ایران میتواند به این سو کشیده شود. او پیشنهاد کرد که باید مقالهها و رسالههای علمی ارائه داد و همایشهایی گذاشت که از داخل کشور هم بتوانند در آنها شرکت کنند و راه حل ارائه کنند. شریعتمداری هشدار داد که در فردای پس از جمهوری اسلامی مملکت در شرایطی نخواهد بود که بتواند جذب سرمایه کند. اگر سقوط سیاسی نظام با سقوط اجتماعی همراه شود به سامان در آوردن مملکت کار سادهای نخواهد بود.
نکته دیگر اینکه به تیمی که در هیچ مسابقهای شرکت نکرده باشد جام پیروزی نمیدهند. زمانی یک گروه سیاسی جدی گرفته میشود که وارد بازی شده باشد. اگر حرفی مهم برای گفتن داشته باشیم باید همین امروز بگوییم. دیگر آنکه مسائل اقتصادی را میتوان به صورت پروژه نگاه کرد و نه صرفاً در قالب تنگ سیاسی. در نتیجه شما خود را در کنار افرادی خواهید یافت که در هیچ حرکت سیاسی نمیبینید. در داخل نظام هم دلسوزان فراوانی هستند که با این حرکت، شاید به دلیل نگرانی از آیندۀ خود، همراه شوند و از همان لیبرال دموکراسی و اقتصاد آزاد حمایت خواهند کرد که فلان مجاهد، سلطنتطلب و جمهوریخواه نیز حمایت میکند. بنابراین حسن شریعتمداری توصیه میکند که خود را از قید و بندهای سیاسی برهانیم و به صورت پروژه نیز به مسائل اقتصادی برخورد کنیم.
پروفسور حسن منصور وضعیت خاص ایران را مانند دکتر فاطمی در التقاط پدیدۀ بیکاری و تورم میداند. در وضعیت موجود ایران، مکانیزمهای مالی و پولی از کار افتادهاند. در چنین شرایطی چه باید کرد که تولید راه بیفتد و سرمایهگذاری و ایجاد اشتغال شود. مشکل دیگر وجود انحصارها و مافیاهاست. در اینجا وقتی گفته میشود که رژیم از حل مسائلی که خود به وجود آورده ناتوان است این یک واقعیت انکارناپذیر است. اپوزیسیون در موقعیتی قرار دارد که معارف لازم را دارد و باید ارتباطات خودش را با اقتصاددانان داخل کشور تقویت کند و به پروژههای مشترک دست زند. ما ورای دیدگاههای سیاسی میتوانیم برای حل مسائل هماندیشی کنیم.
یکی از حاضران در نشست پرسید که چگونه میتوان همکاریهایی بین داخل و خارج سازمان داد در حالی که همه میدانیم که وقتی این رژیم به بنبست می رسد همۀ جناحهای آن متحد میشوند و در این حالت، اپوزیسیون خارج از کشور در معادلات داخل کشور نمیتواند نقشی بازی کند. آیا این دیدگاههای ارائه شده خوشبینانه نیست؟
حسن شریعتمداری در پاسخ گفت که بلوکهای شکل گرفته در درون نظام در دوران بحرانی از هم فاصله میگیرند و برای آینده و حفظ خویش مشغول یارگیری میشوند. گفتیم دلسوزانی نیز در داخل نظام هستند و یا در تداوم وضعیت موجود فکر میکنند ممکن است ببازند. اپوزیسیون در صورت ایجاد پروژه، میتواند اینها را جذب کند و کنده شدن دوراندیشان از رژیم را تسریع کنند. این امر به تسهیل و تسریعگذار مسالمتآمیزتر و سالمتر و کم خطرتر کمک میکند و نمیگذارد که وخامت سیاسی به فروپاشی سیاسی و اجتماعی نیز منجر شود.
دکتر نامدار بقایی یزدی در میان حاضران، از نادیده گرفته شدن مسائل مربوط به حقوق بشر و از جمله آزار بهاییها توسط سیاستمداران بریتانیایی مانند نورمان لمانت و جک استراو به شدت انتقاد کرد. در پاسخ وی امیر طاهری گفت که نورمان لمانت کارهای نیست. زمان شاه هم چون ما چک صادر میکردیم از ما تعریف میکردند و پس از سقوط نظام هم بلافاصله سیاست خود را تغییر دادند. ما کارهایی را که میتواند در کنترل ما باشد باید انجام دهیم. کنترل لمانت دست ما نیست و نباید وفت خودمان را بر سر اقدامات یا حرفهای چنین افرادی تلف کنیم.
دکتر عبدالستار دوشوکی، یکی دیگر از حاضران در این نشست، مطرح کرد که آیا تحریم علیۀ جمهوری اسلامی منجر به تغییر رفتار رژیم خواهد شد؟ دکتر فاطمی در پاسخ گفت که در هیچ جای دنیا تحریم مؤثر نبوده است. آری، بر رژیم و بخصوص مردم فشار وارد میشود ولی این امر باعث تغییر رفتار بنیادین رژیم نمیشود. در مورد آفریقای جنوبی هم عوامل دیگری کارساز بودند نه تحریم. هیچ اقتصاددانی هم طرفدار تحریم نیست.
دکتر محسن سازگارا، یکی دیگر از شرکت کنندگان در این جلسه، گفت بنا بر گزارش صندوق بینالمللی پول، رشد اقتصادی ایران از منفی ۵٫۶ درصد به منفی ۱٫۷ رسیده و در سال ۱۳۹۳ پیشبینی شده که به ۲ درصد هم خواهد رسید. تورم نیز از ۴۳٫۵ درصد به ۳۲ درصد رسیده و وعدۀ ۲۵ درصد در سال آینده داده شده است. با توجه به اینکه شرکتکنندگان در پانل همگ معتقد هستند که رژیم از عهدۀ حل مشکلات اقتصادی ایران بر نمیآید، پاسخ شما چیست؟
پروفسور منصور در پاسخ اظهار داشت که از تمامی عوامل کاهش دهندۀ تورم فقط یک عامل در ایران موجود است و آن کاهش آهنگ رشد نقدینگی است که آن هم ممکن است به رکود دامن بزند. البته تاثیر روانی مذاکرات هستهای نیز هست که یک فاکتور سیاسی است و هنوز هم گشایش واقعی صورت نگرقته است. اینها باعت میشود که مردم کمتر سراغ خرید دلار و طلا بروند، در نتیجه قیمتها اندکی اُفت پیدا کرده است. ولی عوامل اصلی مانند سرمایهگذاری و ایجاد اشتغال هنوز حضور ندارند. پروفسور منصور رقم واقعی تورم را در حدود ۴۰ درصد میدانست.
اما دکتر شاهین فاطمی در پاسخ سازگارا گفت تا زمانی که مؤسسۀ آمار از حکومت جدا نباشد هیچ آماری را قبول نکنید! مؤسسات آمار در کشورهای پیشرفته کاملاً مستقل است در حالی که صندوق بینالمللی پول آمارش را از حکومت ایران میگیرد.
قبل از پایان این نشست اقتصادی، امیر طاهری از زحمات برگزارکنندگان این میزگرد و به ویژه خانم هایده توکلی سپاسگزاری کرد.
خلاصه ای از این نشست را می توانید در ویدئوی زیر ببینید و بشنوید.
[video_lightbox_youtube video_id=”EZ4SOGuJvGM” width=”640″ height=”480″ auto_thumb=”1″]