کیهان آنلاین – ۱۶ اردیبهشت ۹۳ – درحالی که مذاکرات هستهای رژیم ایران با کشورهای پنج بعلاوه یک کماکان به صورت محرمانه ادامه دارد و در روزهای آخر هفته گذشته جلسه ای با حضور محمدجواد ظریف، کاترین آشتون و نمایندگان کشورهای دیگر این گروه در بروکسل برگزار شد، حملات مخالفان این مذاکرات نیز در ایران هر روز تندتر میشود.
در روز شنبه ۱۳ اردیبهشت (۳ مه ۲۰۱۴) بعضی از سرکردگان این گروه در محل سفارت قدیم آمریکا که جمهوری اسلامی آن را لانه جاسوسی می نامد گرد آمدند و نگرانیها و مخالفتهای خود را نسبت به نحوه پیشرفت این مذاکرات بیان کردند. در اینجا ابتدا به شرحی از این همایش و بعد به تفسیری از آن میپردازیم.
ابتدا قرار بود این همایش در سالن سیدالشهدا برگزار شود اما به دلایلی محل برگزاری آن به سفارت سابق آمریکا منتقل شد. افراد زیادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی منتسب به جبهه پایداری (طرفداران سابق احمدی نژاد)، رئیس سابق سازمان انرژی اتمی و گروههای مخالف دولت حجتالاسلام حسن روحانی در این همایش حضور داشتند. سالن “بصیرت” سفارت تا ساعت چهار و نیم بعد از ظهر از جمعیت پر شده بود و عدهای مجبور شدند برای اعلام “دلواپسی” خود، بیرون از سالن صندلی بگذارند. پلاکاردهای مختلف فضای باغ سفارت را پر کرده بود، از جمله “مقدم قاتلان شهدای هستهای را در قالب بازرسان آژانس گرامی میداریم”، “ضمن احترام برای آقایان روحانی و احمدی نژاد، ما انقلابی هستیم”، “جزئیات مذاکرات برای آیندگان محرمانه نخواهد ماند”، “نه سانتریفوژ میچرخد، نه زندگی مردم”، “نه سازش نه تسلیم، یار ولایت هستیم”.
علیرضا پناهیان استاد حوزه و دانشگاه در این همایش گفت: برگزاری چنین جلساتی دو قاعده اصلی دارد: قاعده اول پشتیبانی نیروهای انقلابی است که میتواند به مذاکرهکنندگان قدرت بدهد. قاعده دوم آن است که اگر چنین اقداماتی پشت سر مذاکرهکنندگان نباشد، چرخ انرژی هستهای که هیچ، چرخ کارخانجات نیز نمیچرخد. همچنین اسماعیل کوثری نماینده مجلس شورای اسلامی به نمایندگی از طرف همکاران خود گفت که ما مخالف مذاکرات نیستیم و مرتبا” با جواد ظریف، عراقچی و دیگران در مجلس جلسه داریم. ما به آنها میگوئیم حالا که بحث اورانیوم غنی شده ۲۰% را قبول کردیم و تعداد سانتریفوژها را محدود کردیم، میبایستی تمام تحریمهای اعمالی علیه ایران برداشته میشد نه اینکه تنها چند تحریم برداشته شود. اگر ما ۲۰% را قبول کردیم حداقل میبایستی تحریمهای بانک مرکزی و تحریمهای نفتی لغو میشد.
نوبری سفیر پیشین جمهوری اسلامی در شوروی سابق نیز طی سخنانی گفت: من همان زمان در بدو جشن توافق هستهای نامه سرگشادهای در نقد این توافقنامه نوشتم اما با وجود اینکه تا به حال در ۲۰ دانشگاه در این باره سخنرانی کردهام، تا این لحظه هیچ یک از طرفهای مقابل، مفاد این موافقتنامه را با من مورد بررسی قرار نداده است. من در نامه خود اعلام کردم که غربیها میخواهند درخت هستهای ما را خشک کنند. اکنون سئوال من از رئیس جمهور این است که همان گونه که شما به ما میگوئید که شناسنامه خود را نشان دهیم، کسانی که برای دفاع از شما میآیند نیز شناسنامه خود را نشان دهند.
اما مهمترین سخنران این همایش فریدون عباسی رئیس سابق سازمان انرژی اتمی بود . او به دولت هشدار داد که اگر به دنبال چرخ زندگی مردم هستید، شتابزده عمل نکنید. او از تجربیات خود در زمان تصدی سازمان انرژی اتمی سخن گفت و خاطرنشان کرد که آژانس در گزارش فوریه ۲۰۱۴ خود نشان داد که به برنامه اقدام مشترک با ایران توجه نکرده و بر روی تردیدهای آژانس در باره ابعاد احتمالی نظامی برنامه هستهای ایران صحه گذاشته است. این موضوع از آنجا مهم است که آژانس تنها نهاد بینالمللی برای تایید شفافیت برنامه هستهای ایران است. رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی همچنین با انتقاد از گروهی که انتخابات سال ۹۲ و حماسه سیاسی را به قول او مصادره کردند گفت که آنها پیام این انتخابات را نگرفتند و ما با آنها بر سر این پیام اختلاف داریم. او از سعید جلیلی نماینده سابق رژیم ایران در مذاکرات هستهای به عنوان “قهرمان واقعی دیپلماسی هستهای” یاد کرد. این سخن وی با فریاد “جلیلی، جلیلی، حمایتت می کنیم” حاضران در جلسه روبرو شد.
فریدون عباسی همچنین با تجدید نظر در طراحی رآکتور اراک به منظور رفع نگرانی کشورهای پنج بعلاوه یک مخالفت کرد و گفت که این رآکتور باید به همان نحو که طراحی شده، ساخته شده و مورد استفاده قرار گیرد.
کریم قدوسی نماینده دیگر مجلس شورای اسلامی اما سخنان تندی ایراد کرد. او گفت “اینها (منظور دولت حجتالاسلام حسن روحانی است) به دنبال حراج آرمانهای امام هستند. چه نشستهاید و چه خبر دارید. سید حسن نصرالله در دیداری که با اعضای کمیسیون امنیت ملی داشت اشکهایش جاری بود. نیروهای رزمنده فلسطینی از مواضع جدید ایران ناراحتند. وقتی از آقای ظریف سئوال میشود که در باره به رسمیت شناختن اسرائیل صحبتی نمیکنید، میگوید به ما ارتباطی ندارد، اسرائیل را بشناسند یا نه، این مربوط به فلسطینیهاست”.
سعید زیباکلام، استاد دانشگاه (نباید او را با صادق زیباکلام که استاد دانشگاه و اصلاحطلب است اشتباه گرفت) نیز در سخنانی گفت “به نظر من از دلواپسی گذشته است، باید بشوریم و اعتراض کنیم”.
در ادامه این جلسه، مهدی محمدی تحلیلگر مسائل هستهای با اشاره به توافق ژنو گفت: توافق ژنو مسئله اصلیاش بحث هستهای نیست. در توافق ژنو دوستان نوشتند و امضا کردند که ما استثنا هستیم. یعنی ما اعلام کردیم که نگرانیهای شما غربیها به حق است و حق دارید که حقوقی که دیگران دارند را به ما نمیدهید.
روح الله حسینیان ، نماینده مجلس شورای اسلامی از تهران و یکی از اعضای “جبهه پایداری” هم از “دلواپسان ” بود و گفت: دولت قول داده بود که هم سانتریفوژها بچرخند و هم زندگی مردم، اما امروز این سانتریفوژها برعکس میچرخند، بنابراین حد اقل آنها را متوقف کنید!”. وی افزود: “امروز چرخش سانتریفوژها به گونهای است که اورانیوم ۲۰% را تبدیل به ۳% میکنند، بنا بر این بهتر است آنها را متوقف کنید تا برعکس نچرخند”.
کریم قدوسی “دلواپس” دیگری بود که به سخنرانی پرداخت. او با اشاره به اظهارات رهبری دائر بر اینکه من با این مذاکرات مخالفت نمیکنم اما خوشبین هم نیستم گفت: “در مقابل این گفته رهبری، آقای روحانی در گزارش اخیری که به مردم دادند اظهار کردند که خوشبینی و بدبینی در دنیای سیاست معنی ندارد. ما مسئولی را سراغ نداریم که اینطور درباره نظر صریح رهبری نظر بدهد».
در ادامه، کوشکی به عنوان دلواپس دیگر سخن گفت و دلواپسی خودرا این گونه بیان کرد: “مطمئن باشید که با توافق ژنو، بهائیت و سروری آن را باید به خاطر حقوق بشر بپذیریم. پس فردا حجاب اسلامی ممنوع خواهد شد. اگر ما سکوت کنیم، دیگر شعار مرگ بر آمریکا جرم خواهد بود.» در این هنگام حضار شعار «مرگ بر آمریکا» سر دادند و کوچک زاده شعار «مرگ بر سازشکار» داد. کوشکی سپس ادامه داد: «اگر ما توافق ژنو را بپذیریم باید با حسن نصرالله خداحافظی کنیم. ما بیسوادی را میپذیریم اما نمیخواهیم بیشرف باشیم”.
در پایان، برگزارکنندگان این مراسم با تمجید از فعالان هستهای، جایزه سالانه شهید احمدی روشن را به سعید زیباکلام، فریدون عباسی، مهندی آبلیکی معاون پیشین سازمان انرژی اتمی، سید محمود نبویان، رسائی و حسین قدیانی به نمایندگی از روزنامههای «وطن امروز» و «۹ دی» اعطا کردند.
داود محمدی سردبیر روزنامه «شرق» در یادداشتی در شماره ۱۵ اردیبهشت این روزنامه در نقد این همایش مینویسد: این دلواپسان میگویند که در هشت سال دولت احمدی نژاد ایران از قدرت خوبی برخوردار بود و ما دست بالا را داشتیم. از سوی دیگر در دوره مدیریت اجرائی و دیپلماسی هستهای نادرست احمدی نژاد که تشدید روزافزون تحریمها و فشردهسازی صفوف منتقدان جهانی ایران را در پی داشت، آمارها از تنگنای وضعیت مردم حکایت داشتند. از جمله آمارهای رسمی سال ۱۳۹۱، گویای هشدارهای جدی بود: نرخ رشد منفی ۵،۸%، نرخ بیکاری ۲،۱۲ %، عقب ماندگی ۳۵% دخل خانوار از خرج، خط فقر ۱،۵ میلیون تومانی، رشد ۳۰% نقدینگی، افزایش فساد مالی و سقوط رتبه جهانی ایران از ۸۸ در سال ۲۰۰۵ به رتبه ۱۳۳ در سال ۲۰۱۲، افزایش هفت درصدی آمار طلاق، سه میلیون معتاد، مصرف شیشه توسط چهار در صد از دانش آموزان، فرار مغزها و درخواست خروج خارج از کشور ۵۰ هزار دانشجو و… حال باید پرسید که این دلواپسان که اکثر آنان از دولتمردان احمدی نژاد یا حامیان پر و پا قرص دو دولت او بودند و دسترسی اغلب آنان به آمارها بیشتر از کارشناسان و رسانهها بود، چرا دلواپس وضعیت مردم و کشور نشدند و همایشی برای درخواست اصلاح سیاستهای غیر کارشناسی احمدی نژاد برگزار نکردند؟ در سال پایانی دولت دوم احمدی نژاد و نیز پس از تحویل دولت به روحانی هم علاوه بر افشای سرنوشت نامعلوم ۸۰۰ میلیاردی درآمد نفتی دولتهای نهم و دهم، ارقام و آمار خیرهکنندهای از عدم واریز درآمدها به خزانه، اختلاسها و سایر مفاسد مالی برخی از دولتمردان و سایر متهمان منتشر شد که بابک زنجانی و تحقیق و تفحص از سازمان تامین اجتماعی، تنها دو نمونه از انبوه چنین پروندهها است. چرا دلواپسان همایش تشکیل نمیدهند و پیگیر مبالغ نجومی به غارت رفته و برخورد با متهمانی که به تعبیر روحانی، به بهانه دورزدن تحریمها پول ملت را به جیب میزنند نمیشوند؟
تفسیری در باره این همایش
همان طور که سردبیر روزنامه شرق در نقد این همایش میگوید، اشخاصی که خود را دلواپس وضع کشور میدانند به جای دلواپسی از وضع نابسامان زندگی مردم، فقر، بیکاری، اعتیاد، فرار مغزها، آینده وضع آب کشور، آلودگی هوا که تنفس مردم را تهدید میکند و صدها مشکل دیگر تنها دلواپسیشان مسئله هستهای است.
آن زمانی که در ابتدای دور اول ریاست جمهوری احمدی نژاد، جمهوری اسلامی از تعهدات بینالمللی خود در عدم توسعه تعداد سانتریفوژها و توقف ساخت رآکتور اراک سر باز زد و تعداد سانتریفوژها از یک هزار به بیست هزار رسید، این منتقدان بسیار خوشحال بودند و فکر نمیکردند که با تشدید تحریمها مخصوصا” از جانب آمریکا و اتحادیه اروپا، رژیم آنها نتواند با فروش نفت، نیازمندیهای خود را از خارج تامین کند.
برنامه هستهای جمهوری اسلامی برای هر کارشناس هستهای این سئوال را بر میانگیزد که هدف از این برنامه چیست؟ اگر هدف این برنامه تامین انرژی برق است، همان طور که قبل از انقلاب نیز چنین بود، این هدف میبایستی با ایجاد نیروگاههای هسته ای تامین میشد و نیازی به غنیسازی اورانیوم و ساخت رآکتور پرماجرای اراک نبود. اینکه غنی سازی اورانیوم و رآکتور آب سنگین دو امکان مهم برای دستیابی به سلاح هستهای و نه تامین انرژی برق هستند، نگرانی آژانس بینالمللی انرژی اتمی و کشورهای بزرگ جهان را برانگیخته است . این نگرانی کاملا” طبیعی به نظر میرسد . دولت جمهوری اسلامی باید بتواند با تغییر مسیر برنامهای که به هیچ وجه به صلاح کشور نیست، نگرانی این کشورها را بر طرف کرده و با تلاش برای رفع تحریمها ، کشور را در مسیر تعامل سازنده با همه کشورها ی جهان، رشد اقتصادی و رفاه اجتماعی بیندازد. اگرچه به نظر میرسد که دولت روحانی در این زمینه در مسیر درستی گام برمیدارد، وجود ولایت فقیه با اختیارات گسترده در راس سپاه، بسیج، نیروی انتظامی، مساجد، صدا و سیما و غیره، آزادی رئیس قوه اجرائی جمهوری اسلامی را بسیار محدود میکند .
از سوی دیگر انتخابات گزینشی که توسط شورای نگهبان هدایت میشود نمایندگانی را به مجلس شورای اسلامی میفرستد که به قول خودشان ذوب در ولایت هستند و بیشتر به رهنمودهای ولی فقیه توجه دارند تا دغدغههای مردمی که به اصطلاح آنها را انتخاب کردهاند. از سوی دیگر، با وجود اینکه حسن روحانی با اکثریت رای شرکت کنندگان انتخاب شد و درصد رای او بسیار بیشتر از رقبای خود بود، این واقعیت را نباید فراموش کرد که خود او نیز در انتخاباتی گزینشی که از سوی شورای نگهبان هدایت میشود به ریاست جمهوری اسلامی برگزیده شد. اگر انتخابات واقعا” آزاد بود و احزاب نماینده واقعی مردم رای آنها را هدایت میکردند، نتیجه انتخابات چیز دیگری میبود. اما در وضعیت فعلی، مردم مانند تمام سه دهه گذشته چارهای جز این نداشتند که بین بد و بدتر، او را برگزیدند.