آیا امیدی به موفقیت مذاکرات هسته‌ای هست؟ (حسین جعفری)

پنج شنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۳ برابر با ۰۸ مه ۲۰۱۴


کیهان آنلاین – ۱۸ اردیبهشت ۹۳ – تندروها و اصولگرایان به جای انتقاد از تیم مذاکره‌کننده و اسیر تعصب و احساسات شدن، بهتراست واقعیت‌ها را در نظر بگیرند. حقیقت امر این است که اکنون تحریم‌های گوناگون و بسیار شدید به ویژه تحریم‌های بانکی و ارزی سبب آشفتگی‌های  بسیار در ایران شده است.

من از تندروها می‌پرسم اگر شما مأمور و مسئول انجام مذاکرات بودید، آن را چگونه مدیریت می‌کردید؟ 

وقتی در خزانه ارز به اندازه کافی نیست و هیچ کدام از افراد یا سازمان‌ها، به عنوان نمونه، حاضر نشده‌اند داوطلبانه قدم پیش گذاشته و اعلام کنند که برای کمک به خزانه حاضرند از خرج کردن بودجه‌ای که برای آنها تخصیص داده صرف نظر کنند، یا  بیست تا پنجاه درصد آن را برگردانند، این تندروها بفرمایند مملکت را با دست خالی و تحریم‌های کمرشکن چگونه می‌توان اداره کرد؟ 

شاید بتوان مشکل داخلی را با چاپ اسکناس بدون پشتوانه، مثل دوره احمدی نژاد راه انداخت، که البته عملی است بسیار نادرست و به بالابردن تورم موجود کمک خواهد کرد، اما با کسر ارز مورد نیاز چه باید کرد؟ تعهدات خارجی را چگونه باید انجام داد؟ هزینه انواع  و اقسام نمایندگی‌های سیاسی، اقتصادی، مذهبی و امنیتی و اطلاعاتی، سازمان‌های سمعی و بصری خارج از کشور را چگونه و از چه منبعی می‌توان تامین کرد؟  آیا همین نمایندگان مجلس یا عده‌ای از تجار یا سازمان‌ها و روحانیونی که اعتبارات سنگینی از خزانه دولت می‌گیرند، حاضرند فرضا از حقوق ماهیانه یا بخشی از بودجه‌های خود صرف نظر کنند؟ یا بخشی از پس‌اندازهای ارزی خود را در حساب‌های خارجی،  نه به صورت بلاعوض، بلکه به صورت وام مدت‌دار به خزانه دولت واریز کنند؟ 

حرف زدن بی پشتوانه بسیار آسان است.  به قول عوام  “کنار گود نشستن و فرمان لنگش کن دادن” نیز بسیار راحت و آسان است، اما درد را کسی می‌فهمد که لب تنور نشسته و بخواهد نان مردم را تامین کند. نانی که اگر تامین نشود، “بلوای نان” را در پی دارد. 

آن کسی که دربرابر گفته‌هایش هیچ مسئولیتی احساس نمی‌کند، البته گز نکرده پاره می‌کند و به تیم مذاکره کننده ایراد می‌گیرد و جوّی به وجود می‌آورد که عده‌ای از افراد دست در کار مذاکره با ۱+۵ از ناچاری بگویند تا کنون هیچ امتیازی به غرب نداده‌ایم. یا کارخانه آب سنگین اراک هم چنان به کار خود ادامه خواهد داد، یا تا کنون حتا یک سانتریفیوژ را هم از کار نینداختیم. اگر این گونه اظهار نظر‌ها برای راضی یا ساکت کردن تندروها و مخالفان داخلی نباشد، که امیدوارم باشد، بدون شک باعث شکست مذاکرات هسته‌ای خواهد شد. اگر قرار است مذاکراتی جریان داشته باشد و هیچ  یک از طرفین به دیگری امتیازی ندهد، در آن صورت بفرمائید اصلا مذاکره برای چه  صورت می‌گیرد؟  وقتی کسی می‌گوید ما بهتر بود در ابتدای مذاکره شرط می‌کردیم تقلیل غنی‌سازی اصلا در مذاکرات نبایستی مطرح شود یا مغرض و دشمن است یا عوام‌فریب و یا اگر بسیار خوشبینانه درباره او قضاوت کنیم، فردی است نادان و ناآگاه. از او باید پرسید اگر ما قرار است سانتریفیوژها را کم نکنیم، غنی‌سازی را متوقف نکنیم یا میزان آن را به پائین پنج درصد نرسانیم، اجازه دهیم تمام تاسیسات اتمی همچنان و با همان ظرفیت پیشین به کار مشغول باشند، پس بفرمایید غرب برای چه نه تنها نباید دامنه تحریم‌ها را گسترش دهد، بلکه تمام آنها را نیز به طورسریع لغو کند؟! بالاخره ما با عده‌ای کودک که  طرف نیستیم. آنها نزدیک به بیست سال است با رژیم مشغول مذاکره هستند و به جزئیات روحیات وافکار رژیم کاملا آشنا هستند و پی برده‌اند تا درعمل ثابت نکند که نسبت به حرف‌ها وقول وقرارهای خود حسن نیت  داشته و قصد فریب آنها یا خرید وقت را ندارد، و تا برآنها اثبات نشود که صرفا به سبب فشار تحریم‌ها، مجبور به مذاکره نشده است، بدیهی است آنها نیز با همان روش نسبت به جمهوری اسلامی عمل خواهند کرد و طبعا طرفین به جائی نخواهند رسید.

باید ازاین تندروها و مخالفان مذاکرات کنونی پرسید برنامه شما چیست؟ آیا می‌خواهید همچنان سر جنگ با بیش از نیمی از کشورهای جهان داشته باشید وهمان سیاست سی و اندی ساله را ادامه دهید؟ و هر کس به سبب سیاست خشن و نادرست شما، روابط خود را با ایران قطع کرد، فقط به گفتن “به دَرَک” اکتفا کنید؟ یا خیر، بعد از سی و اندی سال به این نتیجه باید رسیده باشید که دریک جزیره زندگی نکرده و تنها کشور دنیا نیستید. ایران کشوری است که با روند فعلی باید با تمام کشورهای جهان رابطه خوب، تعامل و مماشات داشته باشد. امروزه هیچ کشوری نمی‌تواند دیواری به دور خود کشیده و اعلام کند نیاز به هیچ کالا یا کمک و رابطه کشور دیگری ندارد. جهان امروز به گونه‌ای‌ است که تمام کشورها به هم وابسته  و نیازمندند. پس بهتراست چشمان خود را به واقعیت‌ها بازکرده اسیر احساسات نشویم و با عقل و درایت به این مشکل خاتمه دهیم.

برخلاف آن عده‌ای که از دنیا به ویژه آمریکا “دشمن” و غولی وحشتناک ساخته‌اند، این گونه نیست. آمریکا آنقدر گرفتاری‌های متعدد دارد که هرگز نمی‌خواهد تجربه افغانستان و عراق و لیبی را در کشور دیگری بار دیگر آزمایش کند، به ویژه که اکنون نسبت به ده دوازده سال پیش، با مشکل اقتصادی نیز روبروست. با این وجود، ولو پیروز هم از آب درآید، اما هزینه آن برای آنها و برای جهان به قدری زیاد است که به نتیجه آن و امتیازاتی که به دست خواهد آورد، نمی ارزد و به اعتقاد من، ما این مساله را نباید به حساب ترس و زبونی آنها بگذاریم.

عقل حکم می‌کند که به قول حافظ  “آخرالدواء الکی” را در آخرین لحظه به کار برند که امیدوارم هرگز آن لحظه از راه نرسد. رسیدن به هدف‌هایی که رژیم داشته و بسیاری از آنها نادرست و خلاف خواست مردم ایران و جهان بوده، و تاکنون نیز برای تحقق آنها این همه تلاش کرده و نیمی از جهان و بخش عمده‌ای از مردم را از خود ناراضی کرده است، اگر به ضرر و زیان مملکت و یا خدای ناکرده شکست و ورشکستی مملکت بیانجامد، این پیروزی به چه دردی می‌خورد؟ بین کره شمالی و جنوبی کدام یک باید الگو باشد؟ آیا بهتر نیست در این موارد قدری بیشتر با عقل و درایت عمل کرد و دست از لجالت برداشت؟ 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=637