کیهان آنلاین – ۳۰ اردیبهشت ۹۳ – مصاحبهای با عنوان “زمان به سودایران است” نظرم را دریکی از نشریات اینترنتی داخل ایران جلب کرد. این مطلب، گفتگوی فشردهای بود که روزنامه “اعتماد” با سیروس ناصری عضو پیشین تیم مذاکره کننده رژیم انجام داده بود. مطلب زیر در رابطه با همین گفتگوست.
من در متن این گفتگو به سرخطی که روزنامه «اعتماد» انتخاب کرده بود، برنخوردم. احتمال دارد خطای دید من باشد. اما فحوای کلام حاکی از بیان همین مقصوداست. اما اگر کسی خواهان ایران و حفظ منافع ایرانیها باشد، قطعا میبایستی از بیان این گونه اظهارنظرها پرهیز کند. هر روزی که مذاکرات به تعویق بیفتد، کلی به خزانه متعلق به مردم ایران ضرر و زیان میرسد.
به اقرار خود مقامات جمهوری اسلامی، آنها ناچار شدهاند لوازم یدکی هواپیما را به سبب دور زدن تحریمها، به شش برابرقیمت خریداری کنند. تازه به احتمال زیاد چه بسا قیمت اصلی را نیز فروشندگان پیشاپیش چندین درصد بالا برده باشند. دور زدنها که گاه عملیات آن به صورت خندهداری در میآید و کالای قاچاق، پس از گذر از چند کشور و چندین بندر، بالاخره سر از ایران در میآورد، کم و بیش به همین قیمت برای ایرانیان تمام میشود. حال بر این اساس حساب کنید قیمت تمام شده کالاها و مواد ضروری را که بالاخره ایران ناچار است از خارج تامین کند، برای خزانهای که تعلق به مردم ایران دارد، به چه بهایی تمام میشود. کالاهای جانشین و مشابه هم که اگر ساخت کشورهای دیگری مانند چین و روسیه باشد، فقط به درد خودشان میخورد و بس. به عبارت دیگر علاوه برقیمت گران، از کیفیت خوبی نیز برخوردار نیستند. تازه تمام این فرضیات در صورتی است که میلیاردها ارز متعلق به مردم، به دست افرادی همچون بابک زنجانی و ضراب و سایرین نیفتد
اما ازهمه این ضرر و زیانها گذشته، آیا کسی که این گونه اظهار نظر میکند، هرگز از خود پرسیده، یا این صراحت و جسارت را داشته است که از مقامات بالا بپرسد، هنگامی که غرب میگوید شما مشغول ساختن سلاح هستهای هستید و این همه تشکیلات عریض و طویل دلیل بسیار خوبی برای نیت شما جهت رسیدن به این هدف مخرب میتواند باشد و قطعا نمیتواند برای تامین مقاصدی باشد که در ظاهر بیان میکنید، آیا ثابت کردن این مطلب که هدف ما رسیدن به سلاح هستهای نیست، چرا باید این توقع و توهم را در مقامات جمهوری اسلامی به وجود آورد که غرب حتما در برابر اثبات نیت خیر و رفع موارد مشکوک، امتیازات زیاد یا اصولا امتیازی به ما بدهد؟ اگر ما اقرار کرده بودیم که هدف ما دستیابی به سلاح اتمی است و در این مذاکرات حاضر میشدیم از هدف اصلی خود دست برداریم، در آن صورت درخواست ما برای به دست آوردن امتیاز، تا حدودی موجه جلوه میکرد، البته مشروط برآنکه دستی پر و قوی پشت این مذاکرات میداشتیم. اما اکنون آنها میگویند به چه مناسبت باید به شما امتیازداده شود؟ اگر صرفا مقصود از این مذاکرات به اثبات رساندن حسن نیت شما و رفع سوء تفاهمات است، این دیگر نیازی به امتیاز دادن ازسوی غرب ندارد! و در حقیقت آن را باید به عنوان نوعی باجخواهی تلقی کرد. اما اگر واقعا هدف شما ازابتدا رسیدن به سلاح اتمی بوده و اکنون به خاطر فشارهای بینالمللی و تحریمها و اقدامات جدی آمریکا و غرب، حاضر به مذاکره شدهاید، در این صورت البته حق جمهوری اسلامی است که در برابر دست برداشتن از اهداف اصلی خود، از غرب درخواست امتیاز کند زیرا دست برداشتن از هدف اصلی مستلزم تقبل خسارات بسیاراست و این امتیازات بخشی از سرمایهگذاریهای عظیم تاسیسات انرژی هستهای را تامین خواهد کرد.
با این تفاضیل حال بفرمایید به چه مناسبت این تصور میرود که هر قدر رسیدن به توافق طولانیترشود، به نفع جمهوری اسلامی، و یا به نفع مردم ایران است؟ تنها در یک صورت این تعویق و زمان خریدن به نفع جمهوری اسلامی خواهد بود که این کشور، حقیقتا در صدد ساختن سلاح هستهای بوده و اکنون نیز با وجود تحریمها قادر به ادامه برنامه خود باشد، زیرا این زمان خریدنها، فرصت مناسبی است برای رسیدن به هدف اصلی یعنی دست یابی به بمب هستهای. و یا اگر متاسفانه به آن هدف تا کنون دست یافتهاند و یکی دو بمب و کلاهک هستهای نیز به صورت آزمایشی ساختهاند، از فرصت به دست آمده استفاده کرده و بتوانند هم تعداد بیشتری تولید کنند و هم دست به آزمایش آنها در زیرزمین و هوا و دریا بزنند تا از بابت کارکرد آنها اطمینان خاطر یابند.
در آن صورت آیا بهترنیست مقامات جمهوری اسلامی صریحا به هدفهای واقعی خود اقرار کرده و اعلام کنند حکومت ایران، برای دستیابی به این اهداف چندین صد میلیارد، طی سالهای گذشته هزینه کرده و اکنون که توافق میکنیم مسیر خود را تغییر دهیم، برای جبران بخشی از این هزینههای سنگین، ازغرب انتظار جبران آن را داریم. تنها در این صورت حق است که برای گرفتن امتیازات هر چه بیشتر تلاش کرده و چانه بزنیم.
اما اگر جمهوری اسلامی از آن وحشت دارد که در صورت اجرای چنین سناریویی، حتما با عکسالعمل شدید وعمل انتقامی آمریکا و غرب به ویژه اسرائیل مواجه شده و ممکن است مورد تهاجم آمریکا و اسرائیل و غرب قرارگیرد، باید پرسید مگر هم اکنون نظامیان جمهوری اسلامی و در رأس آنان سرداران سپاه، هر روز شعار نمیدهند که آمریکا جرأت مقابله با ما ندارد و آمریکا ازحمله به ایران وحشت دارد و اگر دست به چنین اقدامی بزند، ما تمام منافع آنها را در گوشه و کنار جهان مورد حمله قرار داده و روزگار را بر آمریکا تیره و تار خواهیم کرد ؟ بسیار خوب، در آن صورت جمهوری اسلامی میتواند همین تهدیدهای امروزی را، در صورت بروز چنان حادثهای به مرحله عمل درآورد.
البته ایراد عمدهای که سردمداران جمهوری اسلامی ممکن است به این سناریو داشته باشند، آنست که در این حال و به احتمال بسیار جزیی، اگر رژیمی هم باقی بماند، مگر ممکن است نظامیان و به ویژه فرماندهان سپاه پاسداران، بار دیگر حاضر به اطاعت از روحانیون باشند که البته پاسخ چنین پرسشی کاملا روشن است زیرا حتا درغیر این صورت نیز بالاخره آینده جمهوری اسلامی در دستان سپاه پاسداران رقم خواهد خورد و سرنوشت خلفای عباسی در انتظار سران جمهوری اسلامی روزشماری میکند.
آیا در چنین شرایطی عقل و احتیاط حکم نمیکند که تا دیر نشده به نحوی که نیمه آبرویی هم برای رژیم جمهوری اسلامی حفظ شود، دست به توافقی منطقی زد و طمع اخذ امتیاز را به کناری گذاشت؟
در پایان این نکته را اضافه کنم که در نشریات خواندم که حسن روحانی رییس جمهوری اسلامی اظهار کرده است که انشاءالله به زودی با ۱+۵ به توافق نهایی خواهیم رسید. در پاسخ ایشان باید گفت این گونه تصمیمات با انشاءالله و ماشاءالله به نتیجه نمیرسد. باید شجاعت داشت و قاطعانه به سود منافع ملی تصمیم گرفت. مطلب را میتوان ساده کرد. آنها میخواهند رژیم ایران ثابت کند که مشغول کار خلاف نیست و به پیمانهایی که در زمینه انرژی اتمی تعهد کرده وفادار مانده است. درآن صورت یا برای داشتن این همه سانتریفیوژ، تاسیسات مفصل و پیچیده آب سنگین اراک، تاسیسات زیرزمینی و افسانهای مانند فردو، غنیسازی بیش از ۴ درصد آن هم درمقایسه بسیار وسیع، میبایستی دلایل موجهی ارائه داده آنها را قانع کرد ویا آنها را برچید و به قضیه خاتمه داد.
هر اندازه رژیم اسلامی ایران دراین تصمیمگیریها، تعلل به خرج دهد، به زیان آن و هم چنین به زیان مردم خواهد بود. تنها کافیست زیان ناشی از “عدم النفع” منابع نفت پارس جنوبی را در نظر گرفت که قطر چگونه با سرعت و به صورت “تخته گاز” و البته کاملا قانونی از ضعف رژیم اسلامی سوء استفاده کرده و حق مردم ایران را از نفت و گاز آن منطقه پایمال میکند.