در پارلمان بریتانیا برگزار شد: سمینار حقوق بشر در ایران در پنجمین سالگرد جنبش سبز

سه شنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۳ برابر با ۱۷ ژوئن ۲۰۱۴


بخش دو
کیهان آنلاین – ۲۸ خرداد ۹۳ – در ادامه گزارش سمینار حقوق بشر در ایران که در پارلمان بریتانیا برگزار شد، توجه خوانندگان کیهان آنلاین- لندن را به گوشه‌هایی از سخنان شرکت کنندگان در این سمینار جلب می‌کنیم.
در ادامه سمینار، دکتر هادی امانت در سخنانی اظهار داشت که جهت ارائۀ گزارش مرکز سیاست خارجی دربارۀ ایران در این سمینار حضور دارد. وی ادامه داد، میزان عدالت واقعی موضوعی است که به طور تاریخی به فرهنگ ایران گره خورده است ونیز در ایدئولوژی و سخن‌پراکنی جمهوری اسلامی ایران در طی ۳۵ سال گذشته همواره حضور داشته است. بنا بر این تمرکز روی مسئلۀ عدالت وسیلۀ مناسبی برای شناخت و تشخیصِ فاصلۀ بین سخن‌پراکنی و واقعیت در جمهوری اسلامی است.


ما در پژوهش خود روی دو محور تمرکز کرده‌ایم: عدالت در دستگاه قضایی و عدالت اجتماعی؛ یعنی میزان وجود فقر و نابرابری و میزان دستمزد گارگران و نسبت آن با هزینه‌های زندگی در ایران.
در مورد عدالت در دستگاه قضایی ایران یک تصویر به شدت منفی وجود دارد. باید بگوییم که قانونگرایی و یا حکومت قانون در سخن‌پراکنی و مشروعیت جمهوری اسلامی مرکزیت داشته است. به دنبال انقلاب ۱۹۷۹ آیت‌آلله خمینی سیستم قضایی و حقوقی سکولار در دوران پهلوی را محکوم کرد و آن را با یک سیستم قضایی کاملاً اسلامی جایگزین کرد. وی اعلام کرد که جمهوری اسلامی برای حاکمیت قانون آمده و سال ۱۹۸۱ را سال حاکمیت قانون اعلام کرد. قرار بود ایران اسلامی از نظر حاکمیت قانون در تقابل روشن با استبداد پهلوی‌ها باشد. در عمل ،اما، چیزی که پیاده شد سیستمی بود که با خودسری افراطی و بی قانونی مفرط مشخص می‌شود. اعمال مجازات‌های خشن مانند سنگسار برای روابط خارج از ازدواج، رواج اعدام و کشتار جمعی و تضعیف شدید حقِ دفاع از خودِ زندانیان و تنزل اهمیت وکلا نمودهای بارز این سیر قهقرایی است. این وضعیت به تدریج توسط فعالان جامعۀ مدنی افشا شد و در سال ۱۹۹۰ منجر به اصلاحاتی درسال ۲۰۰۰ میلادی در زمان ریاست آیت‌الله شاهرودی بر قوۀ قضاییه شد.
در واقع برنامۀ اصلاح قانون در انتخاب محمد خاتمی نقش مهمی داشت. خاتمی دستگاه قضایی کشور را یکی از دستگاه‌های ناکارا درجمهوری اسلامی و عملکرد آن را خلاف قانون اساسی جمهوری اسلامی می‌دانست. طنز تلخ آن بود که همین دستگاه قضایی پنجره‌های اصلاحات را یکی پس از دیگری بست و بسیاری از قوانین اصلاحی را با مانع روبرو کرد و روزنامه‌های اصلاح‌طلب را بست. در همین دورانِ خاتمی بود که دستگاه قضایی به شدت سیاسی شده و به عنوان مدافع نهادهای انتصابی و دولت در سایه ظاهر شد. وضعیت در سال ۲۰۰۹ با سرکوبِ خشن، اعمال شکنجه، دادگاه‌های نمایشی و تجاوز در زندان بیشتر برملا گشت. در اوج سرکوب‌های ۲۰۰۹، قانونی ارائه داده شد که قانون مصوبۀ در دورۀ محمد مصدق را – که به وکلا استقلال کامل می‌داد- تضعیف کرد. این قانون بعدها تا آنجا پیش رفت که وکالت را به صورت زائده‌ای از دستگاه قضایی، که کاملاً استقلال خود را از دست داده است، درآورد و آخرین تضمین‌ها و سنگرهای عدالت قضایی را از نیز بین برد.
در سال‌های اخیر، خودسری‌های قضات روند افزایشی داشته است. تبعیض نسبت به زنان و اقلیت‌های مذهبی و ملی فزونی یافته و مخالفت سیاسی جرم جنایی تلقی می‌شود. در آخرین آمار، ایران از نظر عدالت قضایی در مقام ۸۲ از ۹۹ کشور رسیده است.
دکتر هادی امانت در رابطه با میزان عدالت اجتماعی در ایران گفت، با توجه به غیر قابل اتکا بودن آمار در ایران و اینکه موسسات کلیدی، مانند بنیادها، به هیچ وجه پاسخگو نیستند، تصویر دقیقی از عدالت اجتماعی در ایران امروز وجود ندارد. مشاهدات ما حکایت از حضور گفتمان عدالت اجتماعی در مرکز سخن‌پراکنی رهبر جمهوری اسلامی و نیز حرکت‌های اپوزیسیونی درون حکومتی دارد. پس از انقلاب اسلامی نیز چندین حرکت پوپولیستی شده است که به ترتیب زیر هستند:
ازنظر اختصاص سرویس های اجتماعی، بهداشت و آموزش و رساندن آب و برق بخصوص به مناطق روستایی تغییرات مثبتی دیده می‌شود. می‌توان گفت که با نوساناتی میزان فقر مطلق به مرور پایین آمده است و ایران به دور از مصر در ردیف کشورهایی نظیر تونس و ترکیه و کشورهای آمریکای جنوبی قرار گرفته است. اما با وجود تنزل فقرِمطلق، تنزل فقرنسبی مورد مناقشه است. با کاهش فقر مطلق، فقر نسبی به صورت یک مسئلۀ سیاسی درمی‌آید و باعث بی ثباتی‌های اجتماعی نیز می‌شود.
دلایل عدم مقابله با بی عدالتی را باید در سیاست‌های دوران رفسنجانی و بخصوص احمدی نژاد دید که در صدد خصوصی‌سازی بوده‌اند ولی درعمل سیاست آنها بیشتر باعث پیدایش طبقۀ سرمایه‌داری شد که با باندبازی بالا آمد. در ایران نیز، مانند مصر، قراردادها و ثروت دولتی به خواص داده می‌شود. تحریم‌ها به تقویت بیشتر رانت‌خواری و خودی و غیر خودی کردن منجر شد. تورم زیاد و سوء مدیریت نیز مزید بر علت، همگی درپیوند با همدیگر، باعث وخیم‌تر شدن اوضاع می‌شوند. در واقع فقر شهری در دوران احمدی نژاد شروع شد که البته با تقسیم یارانه‌ها کمی تعدیل پیدا کرد. همۀ عوامل برشمرده ایران را از نظر سرمایه گذاری به یکی از کشورهای بسیار نامناسب در آورده است که این امر به نوبۀ خود به تشدید فقر در ایران کمک می‌کند.
در بخش بعدی این سمینار، رؤیا کاشفی در سخنانی گفت که جمعیت ایران بسیار جوان است و جامعه‌ای چند قومی، چند زبانی، چند فرهنگی، چند دینی و مذهبی است. درایران امروز تمامی حقوق مربوط به چندگانگی ها به صورت مکرر نقض می‌شوند. بسیاری ار فعالیت‌ها در راستای دفاع از حقوق مدنی، تهدید به امنیت ملی تلقی می‌شود و با بهانه‌های مختلف و واهی مورد ارعاب قرار می‌گیرند. مبارزه علیۀ تروریسم نیز بهانه‌ای از این نظر به دست حکومت داده است.
رویا کاشفی افزود، نیمی از جمعیت ایران زیر ۳۰ سال دارند. هرچند رشد جمعیت در ایران کند شده است ولی جمعیت در سال‌های آینده همچنان رشد صعودی و طبیعی خود را، مستقل از سیاست‌های تشویقی و یا بازدارنده، خواهد داشت. ازدیاد جمعیت مسائل بغرنج فراوانی، نظیر کارِ اجباری کودکانِ و یا تن‌فروشیِ دختران نوجوان و اعتیاد را، به همراه داشته است. هر چیزی که در جاهای دیگر به طور طبیعی سرگرمی جوانان شمرده می‌شود در ایران جرم تلقی می‌گردد. جوانان ایران در مملکتی بزرگ می‌شوند که زیر مهمیز ایدئولوژی قرار دارد. تلاش برای دسترسی به تحصیلات عالی، بخصوص در میان زنان، بیشتر شده است. اما اتمامِ تحصیلات لزوماً به معنای دستیابی به کار و شغل نیست. اشتغال در میان مردان بیشتر از زنان است. این دشواری‌ها توضیح دهندۀ میزان بالای مهاجرت و پناهندگی مردان و زنانی است که در صورت ماندن در ایران می‌توانستند درپیشرفت و آبادانی کشور نقش ایفا کنند.
رویا کاشفی ادامه داد که ایران دارای یکی از ارقام بسیار بالای بیکاری در گروه جوانان است. در گروه سنی ۱۵ الی ۲۴، در حدود ۴۰ درصد در میان زنان و ۲۴ درصد در میان مردان، بیکار هستند. این مشکل جوانان را همواره متکی به خانوادۀ خود می‌کند زیرا نمی‌توانند روی پای خود بایستند و به پیشرقت مملکت کمک کنند. امروزه در ایران حتی جوانان تا سنین ۳۳ و ۳۴ سال هم به خانوادۀ خود متکی هستند. این امرهم روی دوران بازنشستگی خانواده تاثیر منفی می‌گذارد زیرا که خانواده مجبور است اندوخته‌های خود را برای حمایت از جوانانِ خود خرج کند بدون اینکه تضمینی هم وجود داشته باشد که جوانان با کاریابی کمک‌های خانواده را جبران خواهند کرد. سن ازدواج هم بالا رفته است زیرا که جوانان قدرت مالی تامین هزینه های زندگی خانوادگی را ندارند. هر روز هم هزینه‌های زندگی بالا می‌رود.
در شرایط موجود و نبود راه برون‌رفت از این وضعیت رژیم از افزایش اعدام و بخصوص اعدام در ملاء عام به عنوان وسیله‌ای برای تداوم ارعاب و وحشت استفاده می‌کند که بخصوص شامل متهمان به قاچلق مواد مخدرو همجنسگرایانی می‌شود که با بهانۀ تجاوز اعدام می‌شوند. اخیرا قانونی هم گذرانده‌اند که به ظاهر مترقی است و در منع اعدام نوجوانان و نابالغان است. شاید از این نظرخوشحال شوید ولی باید بدانید که سن بلوغ در ایران برای دختران ۹ و برای پسران ۱۵ سال است. بندی هم در همین قانون هست که قاضی را در تشخیص سن ذهنی متهم و صدور حکم بر آن اساس مختار می‌داند.
رویا کاشفی درباره دولت کنونی رژیم ایران گفت، اشاره‌ای شد که حسن روحانی در صدد به دست آوردن درجه‌ای از آزادی برای دسترسی به اطلاعات و شبکه‌های اجتماعی است. ولی بدانید که روحانی و بخشی از وزرا در همان کمیسیونی عضو هستند که کنترل بر اینترنت و شبکه‌های اجتماعی را اعمال می‌کنند. یعنی این بیشتر سخن‌پراکنی است تا عمل.
رویا کاشفی در پایان گفت که از این همه پشتیبانی از مدافعان حقوق بشر و ایرانیانی که از ایران خارج می‌شوند تا صدای بی صدایان در ایران باشند، سپاسگزاراست. در زمان احمدی نژاد همۀ دولت‌ها به سراغ ما می‌آمدند و می‌پرسیدند که چگونه می‌توانند کمک کنند. این امر نه در زمان خاتمی و نه در دوران روحانی وجود ندارد. غرب در وهلۀ اول در پی گسترش روابط اقتصادی با ایران است. من از شما عاجزانه تقاضا می‌کنم که حقوق بشر را فدای منافع اقتصادی نکنید! حسن روحانی در برقراری دیالوگ با غرب بسیار موفق است. امروز اتحادیه اروپا قطع‌نامه‌ای صادر کرده است که نقض حقوق بشر در ایران را به شدت محکوم کرده است. اما در این قطع نامه تاکید شده در صورت بهبود کارنامۀ حقوق بشر ایران- از طریق دیالوگ – می‌توان تجارت و روابط اقتصادی با ایران را گسترش داد. بدانید که جهوری اسلامی در این موارد بسیار زیرکانه عمل می‌کند.
در پایان این سمینار پرسش‌هایی از سوی شرکت کنندگان در نشست مطرح شد که سخنرانان به آن پاسخ گفتند. یکی از حاضران پرسید: چگونه می توان تعهد حکومت جمهوری اسلامی را در تداوم دیالوگ دربارۀ حقوق بشر تضمین کرد. آیا تحریم شیوۀ مناسبی جهت آوردن حکومت به پای میز مذاکره است؟
دکترهادی امانت در توضیح این پرسش گفت: تحریم‌ها در شکل فعلی خودشان نتیجۀ عکس می‌دهند. آنها زندگی را بر مردم ایران بسیار سخت کرده‌ و بسیاری از آنها اساساً توان شرکت در اصلاحات ریشه‌ای را از دست داده‌اند. این شامل طبقۀ متوسط و کارگر نیز می‌شود. به یک معنا تحریم‌ها مردم را بیشتر متکی به دولت و یارانه‌های آن می‌کند. بنا بر این هرچند که مشکل است ولی فکر می‌کنم که تحریم‌ها فقط باید شامل اشخاص خاصی در رژیم شود. مردم آنچنان دغدغۀ نان شب دارند که دیگر وقت و توان پرداختن به و شرکت در مسائل سیاسی را ندارند.
رویا کاشفی در همین باره گفت: سه نوع تحریم از سوی جامعه جهانی در مورد ایران اعمال می‌شود. سازمان ملل، اتحادیۀ اروپا و ایالات متحده آمریکا. همین امر منفذهایی را ایجاد می‌کند که از آنها استفاده می‌شود زیرا که نظارت موثری نیز بر آنها وجود ندارد. هرچند که به نظر من تحریم‌ها بر مردم ایران فشار وارد می‌کند ولی مسئول نهایی آنها حکومت ایران است و نه دول خارجی. در مورد مسئلۀ هسته‌ای نیز فکر می‌کنم که بسیار زیاد و به صورت غیرمتناسبی از آن چیزی که هست بزرگ‌تر و برجسته‌تر شده است. این هم مسئلۀ غرب است و نه مسئلۀ ایران.
نازنین انصاری در توضیح موقعیت کنونی رژیم ایران گفت: این نظام اساساً روان‌نژند است و شروع به خوردن فرزندان خود کرده است. حال، مشکل اصلی همانا در نبود بدیل است. ایرانیان در درون خودشان باید راه حلی برای برون‌رفت از وضعیت موجود بیابند و اگر برای این امر ارادۀ راستین وجود دارد اتحاد عمل نیروهای سیاسی از ملزومات آن است. تنها در تحقق اتحاد عمل و ارائه بدیل است که شما شاهد تحولی راستین در سیاست ایران در داخل و خارج کشور خواهید بود. به عبارت دیگر بالقوگی و تحرک در جامعۀ ایران برای تغییر وجود دارد و نیروهای متحد سیاسی با استفاده از آن برای ایجاد تغییر باید بدیل و چشم‌اندازی روشن و ملموس در برابر مردم ایران قرار دهند . این همانا فقدان اصلی است.
شادی صدر در مورد وضعیت حقوق بشر در شرایط کنونی ایران گفت: در مورد وضعیت مدافعان حقوق بشر چندان خوشبین نیستم. درهایی که سابقاً در برابر ما باز بودند به تدریج بسته می‌شوند. و این وضعیت نیروی خلاق و متمرکز بیشتری را از ما می‌طلبد.
پروفسور پیام اخوان در ادامه پرسش و پاسخ‌ها توضیح داد: بزرگ‌ترین تهدید جمهوری اسلامی نه از جانب آمریکا و غرب بلکه همانا از سوی مردم ایران است. رژیم حضور میلیونی مردم را پنج سال پیش فراموش نکرده است. حضور میلیونی مردم تصویری تکان دهنده بود که برای غرب نیز قابل پیش‌بینی نبود. رژیم اکنون مجبور است که یک وبلاگ نویس ۱۶ ساله را نیز تحت نظر داشته باشد. تصور کنید با این همه جمعیت جوان، رژیم چه منابع عظیمی را باید صرف کنترل امنیتی و اطلاعاتی از جمله کنترل چندین میلیون “پیامک” کند. در نتیجه رژیم چاره‌ای ندارد جز آنکه به طور روزافزون یک دشمن واهی بتراشد تا تمرکز و توجه مردم را از مسائل اصلی مانند ایجاد اشتغال، گشایش فضای سیاسی و ایجاد فرصت‌های برابر-که جوانان ایرانی خواهان آنها هستند- منحرف کند.
گرچه نمی‌توان پیش‌بینی کرد که این وضعیت کی تغییر خواهد یافت ولی قدر مسلم آنست که تا ابد از طریق ایجاد رعب و وحشت نمی‌توان جامعه را اداره کرد. ایران کره شمالی نیست. هشداری هم که جامعۀ بین‌الملل باید بدهد آنست که تحریم‌های فلج کننده اعمال نخواهد کرد تا ایران را دچار انزوا و مردم ایران را به زانو در آورد. در عین حال، اما، سواری مجانی نیز به جمهوری اسلامی تنها دربرابر عقب‌نشینی‌هایش در مناقشۀ هسته‌ای نخواهد داد. این پیامی است برای حاکمان و برای جامعۀ مدنی ایران هر دو. جامعۀ بین‌المللی باید کمک کند تا صدای جنبش دموکراتیک ایران شنیده شود.
پرسشگری پرسید طرح مسئلۀ قرارگاه اشرف تا چه حد به جلب توجه افکار عمومی به نقض حقوق بشرکمک می کند. که خود او در این مورد با اشاره به غیردموکراتیک بودن مجاهدین تردید جدی داشت. او سپس درمورد میزان جذابیت افکارِ بنیادگرا و انقلابیِ سپاه پاسداران در بین مردان جوان جویا شد.
در اینجا یکی از حاضران مصونیت ناقضان حقوق بشر را به عنوان مسئلۀ کلیدی عنوان کرد که در خارج از ایران باید پیگیری شود. او افزود که در برخورد با ایران در بین مقامات بریتانیایی تضاد و تششت وجود دارد. جک استرا به زودی دربارۀ گسترش روابط تجاری با ایران سخنرانی خواهد داشت. مسئله آن است که حقوق بشر از روی میز مذاکره نباید پایین آید. چگونه می‌توان با حکومتی معامله کرد که وزیر دادگستری آن دست در جنایات ۱۳۶۷ داشته است؟
کاوه موسوی، از فعالان حقوق بشر در میان حاضران، به شیفتگی و خلع سلاح چپ اروپا نسبت به سخن‌پراکنی‌های ضدامپریالیستی رژیم‌های جهان سومی اشاره داشت. او افزود که دانش امروزی ما از فاشیسم با ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ قابل مقایسه نیست. فاشیسم اسلامی ایران هم تحت لوای ضد امپریالیستی ظاهرمی‌شود و من از برخورد جانبدارانۀ چپ از این شعارها واقعاً متحیر هستم.
یکی دیگر از حاضران ضمن تقدیر ازسخنرانان، نگاه آنها را نسبت به امکان تغییر در ایران با اتکا به جامعۀ مدنی ایران و با توجه به رویدادهای ۲۰۰۹ و امکان تکرار آنها، کمی خوشبینانه ارزیابی کرد.
جرمی کوربین در مورد اهمیت زیاد مسئلۀ حقوق بشر و حضور آن بر روی میز مذاکره تاکید داشت. او در مورد شرکت خود در هیئت پارلمانیِ سفرکرده به ایران گفت که در هر نشست تلاش کرده آن را مطرح کند وبر لزوم آغاز تعهد ایران را نسبت به این موضوع تاکید ورزد. درجواب البته گفته شده زمانی که تحریم‌ها برداشته شود دیالوگ در این مورد با سازمان ملل و اتحادیه اروپا شروع خواهد شد که این گفته همه جا ثبت شده است.او سپس از مبارزات کارگران در ایران و مقاومت در مورد اتحادیه‌های ساختگی تقدیر کرد و گفت “اتحادیه سراسری کارگران بریتانیا- تی یو سی ” حمایت لازم را از آنان خواهد کرد.
جرمی کوربین سپس گفت که تهدیدهای نظامی علیۀ ایران تنیجۀ عکس می‌دهد و بخش‌های کاملاً منزوی حکومت را تقویت می‌کند و می‌تواند حمایت بخش‌های زیادی را از آنان جلب کند.
جرمی کوربین گفت که هدف اصلی این جلسه همانا برقراری دیالوگ با رژیم ایران در مورد لزوم رعایت حقوق بشر و حمایت واقعی از فعالان حقوق بشر در ایران دانست. او سپس مخالفت خود را با نظرِ وجود خوشبینی در پانل در مورد امکان تغییر با اتکا به جامعۀ مدنی ابراز کرد و آن را اتفاقاً راه حلی منطقی و عملی ارزیابی کرد. در آخر با اشاره به حضور تاریخی بریتانیا و آمریکا در ایران از نیاز ایفای نقش فعال توسط آنها صحبت کرد.
در مجموع نظر پانل در مورد قرارگاه اشرف این بود که دموکراتیک نبودن مجاهدین خلق نقض حقوق بشر آنها را توجیه نمی‌کند به عنوان شهروند، حقوق بشر تمامی ایرانیان طبیعتاً باید رعایت شود. حال آنکه با وجود روابط عمومی بسیار فعال آنها در غرب مجاهدین فاقد پایگاه توده‌ای ادعایی هستند و این مسئله‌ای جداست.
رویا کاشفی توجه حاضران را به موضوعِ دستگاه و چارچوب فکری سردمداران جمهوری اسلامی جلب کرد و اساساً برقراری ارتباط در مورد حقوق بشر را امکان ناپذیردانست. البته در جامعه مدنی امکان همکاری نیروهای مذهبی وغیرمذهبی، به طور مثال در مورد فعالان زنان، وجود دارد و آنان با کمک همدیگر پیشرفت‌هایی داشته‌اند.
شادی صدر نیز توجه حاضران را به بازی گرفته نشدن مدافعان حقوق بشر حتی بخش خودی آنها در رژیم جلب کرد.
پروفسور اخوان با دید یکسان‌سازی ساده‌انگارانۀ سپاه پاسداران مخالفت کرد و گفت توجه کنیم که بخش‌هایی از سپاه در سرکوب وقایع ۲۰۰۹ اکراه داشت در نتیجه بسیج را وارد عرصه کردند. در مورد میزان تاثیرگذاری آنان نیز گفت که جوانان ایرانی کمترین حد ایدئولوژی‌زدگی ونگاه های آرمان‌شهری را در خاورمیانه دارند. آنها معتقد به مبارزۀ غیر قهرآمیز و مخالف انقلاب هستند که معمولاً جبار دیگری را جایگزین جبار حاکم می‌کند.
در جواب به انتقاد خوش‌بینانه بودن این سمینار پروفسوراخوان گفت نمی‌توان هر دو شرایط اقتصادی و اجتماعی را به حد جانکاه رساند. ما وقتی از قدرت صحبت می‌کنیم نه از زاویۀ قهر و خشونت بلکه از زاویه جامعۀ مدنی و قدرت نرم برخورد می‌کنیم؛ مانند مادران خاوران و پارک لاله، نسرین ستوده ها- که به فرزندش نوشت اگ مرا کشتند آنها را ببخش زیرا که آنها آدم‌هایی ضعیف هستند- و هم چنین دفاع آیت‌آلله معصومی تهرانی از بهائیان.
این سمینار با پرداختن به همه موضوعاتی که برنامه ریزی کرده بود به کار خود پایان داد.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=820