کیهان آنلاین – ۲۷ تیر ۹۳ – “نیک گلگ” معاون کامرون نخستوزیر انگلیس در اظهاراتی کمسابقه گفت که اسرائیل در حمله به غزه به عمد از “حملات غیرمتعارف” استفاده کرده تا اقدام به “تنبیه دسته جمعی” فسلطینیها بکند.
بیان این گونه حرفها با آنکه قدری کمسابقه است، اما کاملا درست و منطقی است. به عبارت دیگر واکنشی که اسرائیل از خود نشان داد، بسیار سخت و خشن و وحشیانه و غیرانسانی است. اما از آن سو به عملیات حماسیها نیز بنگرید. برای چه شروع کردند به شلیک هر روزه دهها موشک؟ آیا قصد آغاز جنگ با اسرائیل را داشتند؟ آیا حماس توان مقابله با اسرائیل را دارد؟
حرکات آنها تنها جنبه ایذایی دارد و خود آنان نیز بهتر و بیشتر به این امر واقفند که توان مقابله با اسرائیل را ندارند. حزبالله و حماس و سوریه هم که با هم متحد شوند، قادر به مقابله با اسرائیل نخواهند بود. اما به جای آنکه عقل و منطق را حاکم بر روابط خود با اسرائیل کنند، گول کشورهایی را میخورند که آنان را ترغیب به آزار و اذیت اسرائیل میکنند، تا خود به هدفهای خویش برسند، مثلا در مذاکرات وین امتیاز بیشتری ازغرب بگیرند.
سه جوان اسرائیلی نادان و انتقام جو، به انتقام قتل سه دانشآموز اسرائیلی بیگناه، بر سرجوان بیگناه فلسطینی ریخته و او را به قصد کشت زدند و بعد که وی به اغماء فرو رفت، او را به آتش کشیدند. همان بلائی که مأموران جمهوری اسلامی بر سر ترانه موسوی آوردند. بسیار خوب اسرائیلیها هم گفتند ما اینها را پیدا کرده و به مجازات خواهیم رساند. کما اینکه همین امروز، محاکمه آنها پایان یافت و منتظر رأی دادگاه هستند.
آیا راه مقابله با وحشیگری دو سه تن اسرائیلی آن بود که حماس ازفرصت سوء استفاده کرده و با شلیک هر روزه تعدادی موشک به اسرائیل، عملا مسبب مرگ آن همه آدم بیگناه و زخمی و آواره شدن عده بیشتری بیگناه درغزه بشود؟ یا تامل کند تا اگر اسرائیل اقدامی علیه آن جوانان نکرد، آن وقت آنها را با استفاده از همین حربه، در جامعه بینالمللی رسوا سازد؟ حماس با شلیک موشکهای بیهدف یا باهدف، عملا اسرائیل را دعوت به حمله به غزه کرد تا با کشته شدن مردم بیگناه و بیپناه غزه، جامعه بینالمللی را تحت فشار قراردهد که اسرائیل را تنبیه کنند و دلشان به حال مظلومیت مردم غزه بسوزد که البته امری است کاملا درست. اما فراموش نکنیم دشمن واقعی مردم غزه، حکومت نیمبند و لرزان آن باریکه است که اگر کمکهای دست و دلبازانه جمهوری اسلامی و پارهای ازکشورهای عربی نباشد، قادر به اداره خود نیستند. آن وقت این حکومت لرزان، از مردم غزه به عنوان طعمه استفاده میکند تا با حمله به اسرائیل، از کشورهای حامی و کمکهای بیشتری دریافت کند.
اگر ندیدهاید حتما در اینترنت ملاحظه بفرمایید تا شاهد جنایت حماسیها نسبت به مردم غزه باشید. حماسیها موشکهای خود را در کنار مجتمعهای مسکونی غزه مستقر کرده و از آنجا اسرائیلیها را هدف میگیرند. اسرائیلیها برای مقابله با این حملات نه تنها این موشکها را در هوا منفجر میکنند، بلکه به فاصله سه دقیقه، همان پایگاه شلیک یعنی محلی را که خانه و محل سکونت صدها تن است، تبدیل به تلی از خاک میکنند.
چرا حماس این موشکپرانی غیرانسانی را راه انداخته است؟ از یک سو جلب ترحم جامعه بینالمللی، و از سوی دیگر پیدا کردن دلیلی برای اخاذی بیشتر از کشورهای تندرو حامی. اما دیدیم که جامعه بینالمللی در برابر خشونت بسیار شدید و نامتعارف دولت اسرائیل، واکنش شدیدی از خود نشان نداد. هم مردم خسته شده اند و هم وقتی میبینند آنها به طور آشکار و عمدی دست به خودکشی میزنند ونمیخواهند با منطق و عقل راه حلی پیداکنند، طبیعی است دلسرد میشوند.
در این میان عدهای بیگناه و بیپناه جان خود را مفت و مسلم باختند، بعلاوه تعدادی از موشکهای جمهوری اسلامی که به هزینه مردم ایران ساخته شده و با هزینهای گزافترازایران به غزه فرستاده شده و به رایگان در اختیار حماسیها گذاشته شده بود، دود شد و از بین رفت و درآخر هم غزهایها بیخود ادعا میکنند که ما برنده این جنگ شدیم، در حالی که کشته شدن همین تعداد از غزهایها، بهترین دلیل شکست سیاست آنان است به همراه شرمساری ابدی برای هر سه طرف دعوا.
این حرفها را که بگوئیم و بنویسیم، فوری عدهای حرفهای که اصلا به کنه مطلب نمیخواهند توجه کنند، انسان را متهم به طرفداری از اسرائیل میکنند درحالی که زورگویی اسرائیل برهمه ثابت شده است. اما به واسطه حرفهای بیمایه و ناپخته اعراب است که دنیا، به ویژه آمریکا این همه کمک بلاعوض تاکنون به اسرائیل کرده و سردمداران آن را روز به روز گردن کلفتتر و حشتیتر وزورگوترساخته است. اما حرف اسرائیلیها متاسفانه محکمه پسند است. میگویند وقتی حماس روزی بیست موشک بر سر مردم ما میریزد (در حالی که درواقع امر، بیشتر آنها در بیابانها فرود آمده، یا پیش ازعمل کردن، توسط اسرائیلیها درهوا منفجرمیشود) ازجنوب لبنان نیز ما مورد حمله قرار میگیریم، آیا انتظار دارید که دست روی دست گذاشته و حماس و حزبالله را بیش از پیش تشویق به دستاندازی کنیم؟
آنها در برابر یک سنگ حماسیها، دهها سنگ درشت پرتاب میکنند تا حماس را تنبیه کرده و آنها را به کلی از این عملیات بازدارند. اما همه میدانیم که راهکار نه اینست نه آن. باید اسرائیل را به عنوان واقعیتی پذیرفت و مورد شناسایی قرار داد و دو کشور اسرائیل و فلسطین نیز باید همدیگر را به رسمیت بشناسند و با هم همزیستی مسالمتآمیز داشته باشند. باریکه غزه نیز با قطع کمکهای بیدریغ کشورهای تندرو و جنگطلب، ناچار است به دامان حکومت خودگردان فلسطین بازگردد و با احداث شاهراهی بین آن دو پاره فلسطین از طریق اسرائیل میتوان ارتباط آنها را برقرار کرد. بیتالمقدس نیز باید شهری بینالمللی اعلام شود که اداره آن دست کم تا پنجاه سال با سازمان ملل باشد، تا پیروان ادیان گوناگون، با آسودگی و امنیت برای زیارت به سوی آن شهر روانه شوند که این خود منبع مالی بسیار عظمیی خواهد بود برای اداره این دولت شهر. بلندیهای گولان نیز که با نیروی نظامی غصب شده است، با فشار جامعه بینالمللی و سازمان ملل و شورای امنیت میبایستی به سوریه بازگردانده شود و اگر اسرائیل گردن کلفتی کرد، میتوان آنها را نیز مشمول تحریمهای گوناگون قرار داد و حتا آمریکا را که حامی آنان است در فشار گذاشت که چرا دوگانه عمل میکند. آنها جمهوری اسلامی را به این علت که ممکن است با ساختن بمب اتمی دست به تجاوز زده و منطقه را به آشوب کشاند، مشمول این تحریمها کرده اند، آیا اسرائیل که از سال ۱۹۶۷ بخشهایی از خاک اعراب را با نیروی نظامی فتح کرده، نبایستی مشمول تحریم جدی شود؟
از سوی دیگر، بعضیها چه درگذشته و چه حال تصور میکنند با شعاردادنهای بیجا و بر زبان راندن حرفهای پوچ و بیمعنائی نظیر ما اسرائیلیها را به اقیانوس خواهیم ریخت، یا اسرائیل را از نقشه جغرافیا محو خواهیم کرد، به نفع حقوق مردم فلسطین قدم برمیدارند. باید پرسید آیا ریختند؟ آیا محو کردند؟ البته که نه. اما حرف مفت، با آنکه گفتناش مفت است، اما آثار وتبعات بسیار بدی دارد که یک نمونه آن مظلومنمایی اسرائیل و دریافت کمکهای بلاعوض مالی و نظامی است که روز به روز میزان آن سیرصعود ی دارد که عملا در شصت سال گذشته شاهد آن بودهایم.
آیا زمان دست زدن به یک عمل درست و منطقی نرسیده است تا به این جنگ و درگیری بیهوده و ضدانسانی خاتمه داده شود؟