کیهان آنلاین – ۱۶ امرداد ۹۳ – با این کشت و کشتار بیشرمانه و غیرانسانی که در غزه به راه افتاده و سبب این همه کشته و زخمی و آوارگی دهها هزار تن از مردم بیگناه و بیپناه غزه و هم چنین عذاب وجدان انسانها در جهان گردیده است، در خبرها آمده بود که آتشافروزانی چون حسن نصرالله، خالد مشعل، قاسم سلیمانی و در کنار آنها، عدهای از کشورهای به ظاهر علاقمند به سرنوشت فلسطینیها، و دایههای مهربان تر از مادر، نسبت به فلسطینیها اظهار علاقه نموده و پشیبانی وحمایت خود را از آنان را اعلام کردهاند. آنچه در این مقاله میخوانید، راهی دیگر است برای حمایت از حقوق فلسطینیها و پایان دادن به منازعات بسیار طولانی و خونبار اعراب و اسرائیل که سرانجام روزی باید نقطه پایان بر آن نهاد.
تنها راه حمایت عاقلانه از حقوق فسلطینیها آنست که به جای دست یازیدن به جنگهای بیهوده، حملات نابرابر و تحریک یکدیگر و به آتش کشیدن منطقه، از راه مسالمتآمیز و منطقی و با همگامی این دو کشور و همراهی سایر کشورها و ملل علاقمند و با نظارت سازمان پیمان صلحی بین اسراییل و فلسطین بسته شود که تضمین اجرایی هم داشته باشد.
یکی از این گونه راهها آنست که هر دو بخش فلسطین (کرانه غربی رود اردن را به رهبری محمودعباس و باریکه غزه را زیر سلطه حماس و رهبرانش اسماعیل هنیه و خالد مشعل) تشویق کنند که با هم از جان و دل متحد شده و دست از کارهای بیحاصل بردارند که همواره به زیان مردم بینوای غزه تمام میشود. گردانندگان فلسطین باید به فکر مرمت خرابیها و ساختن و آباد کردن نوار غزه باشند. سواحل غزه در مدیترانه واقع شده، به تصدیق کارشناسان بین المللی، بهترین سواحل دنیا و نعمتی است طبیعی، برای جذب توریسم بینالمللی و منبع درآمد لایزالی است برای مردم غزه. از سوی دیگر، به واسطه تحقیقاتی که صورت گرفته درساحل این باریکه، زیر آبهای مدیترانه، ذخایر عظیم گازی نهفته است. آنان میتوانند با یکی شدن با آن پاره دیگر فلسطین، کشوری خودکفا و ثروتمند و بینظیر به وجود بیاورند که واقعا بهشت روی زمین باشد و فلسطینیها هم بعد از نزدیک به صد سال، یعنی از زمان جنگ جهانی اول که این سرزمین دچار هرج و مرج شد، بالاخره روی آسایش و آرامش ببینند. حقیقت امر آنست که آنها حتا پیش از آن نیز که زیر سلطه امپراتوری عثمانی بودند، روزگار خوب و خوشی نداشتند و قرنها، در حکم شهروندان درجه دو ترکها به حساب میآمدند.
به اعتقاد من، اداره انحصاری شهر اورشلیم (بیتالمقدس) نیز میبایستی از دست اسرائیل به صورت مسالمتآمیز و با مداخله سازمان ملل و کشورهای صاحب قدرت خارج شود. در صورت عناد و گردنکشی در برابر این خواسته نیز، راه تسلیم شدن اسرائیل آنست که این کشور به شدت مورد تحریمهای اقتصادی، ارزی و نفتی قرار گیرد. از آن سوی، فلسطینیها نیز فعلا از ادعای خود برای باز پس گرفتن این شهر یا نیمه شرقی آن دست بردارند. اورشلیم می بایستی شورائی و زیر نظر سازمان ملل به صورت کشوری مستقل (شهر-دولت) درآمده و اداره شود. مثل واتیکان که مستقل است و مورد احترام تمام کشورها و در بسیاری از نقاط دنیا نیز سفارتخانه مستقل و سفیرانی برای ایجاد روابط مسالمتآمیز با دیگر کشورهای جهان دارد. بیت المقدس میتواند نماد دولتی باشد برای نشان دادن آزادی و احترام نسبت به ادیان ابراهیمی و بقیه مذاهب و ادیان و پیروان آنان. هر سه ادیان ابراهیمی در آن شهر یادگارهای مقدسی از خود دارند و این محلها، برای آنان ارزش بسیار والائی دارد که به سختی حاضر به واگذارکردن آن به دیگر ادیان هستند. “شهر دولت اورشلیم” میتواند به صورت غیردینی و به شیوه کاملا مدرن اداره شود. تمام پیروان ادیان، از جمله ادیان غیرابراهیمی با آزادی کامل میتوانند به آنجا سفر کرده و از آن شهر دیدن و اماکن مقدس را زیارت کنند. به این ترتیب، آرامش و امنیت به این شهر باز میگردد، همراه با ثروت بسیار که از محل بازدید زائران و توریستها عاید این دولتشهر خواهد شد. میتوان این ترتیب را تا ۹۹ سال به صورت آزمایشی حفظ کرده و اورشلیم را به این صورت اداره کرد. اگر نتیجه رضایت بخش باشد، پس از ۹۹ سال نیز، مثل سرنوشت هنگ کنگ، تکلیف دیگری و راه حلی دیگر برای بیت المقدس یافت یا به همان صورت ادامه داد و به این اختلاف دست کم هزار ساله بین مسیحیان و مسلمانان و یهودیان برسر این شهر خاتمه داد. فراموش نکنیم که برای تصاحب این شهر طی جنگهای صلیبی، هزاران هزار از پیروان ادیان مسلمان و مسیحی کشته شدهاند.
تا کنون دست کم شش جنگ بزرگ بین اعراب و اسرائیل بر پا شده که حاصل آن کشته شدن صدها هزارنفر و ویرانی و ازدست رفتن ثروت طرفین به نفع کارخانههای اسلحهسازی شده است. بعد از این همه کوششهای بیحاصل، آیا زمان آن نرسیده است که عقل و منطق و زندگی مسالمتآمیز را جانشین این گونه منازعات بی حاصل کرد؟
معضل دو پاره کرانه باختری رود اردن و نوارغزه نیز قابل حل است. اسرائیل میتواند به آنها اجازه دهد که یک شاهراه، بین این دو بخش فلسطین ساخته شود که این دو پاره را از طریق زمین به هم وصل کند و بابت آمد و شد مسافران از این شاهراه، تبادل کالاهای بازرگانی، و وسایل نقلیه، عوارضی با موافقت و تصویب سازمان ملل دریافت کند. نظارت و تصویب سازمان ملل، برای بالا بردن این عوارض، بدان سبب است که درغیر این صورت، همین امر سبب پدید آمدن مشکلات دیگری بین فلسطینیها و اسراییلیها شده، مجددا، شعله جنگ زبانه خواهد کشید. حتا میتوان این راه را به صورت زیرزمینی و تونل مجهز، که حماسیها در حفر آنها مهارت کامل دارند، احداث کرد و به صورت دو راه موازی، یکی از راهها، برای مسافرت با قطار، و راه موازی دیگر به صورت شاهراهی برای اتومبیلها و اتوبوسها، که ساکنان این منطقه و زائران و جهانگردان را ازیک سو به سوی دیگر خواهند برد. از جهت دیگر نیز این راهها میتواند به دو گونه باشد. یا مستقیم و بدون توقف بین دو بخش کرانه غربی رود اردن-غزه یا با یکی دوتوقف کوتاه، در خاک اسرائیل، صرفا برای تامین سوخت و خرید خوراکی وسوقاتی توسط جهانگردان و زائران و… که این هم منبع درآمدی دیگر، برای اسرائیل خواهد بود، مشروط برآنکه این توقفها با اهداف توریستی بوده و تبدیل به امکانات تروریستی نشود!
بدیهی است که در تمام توافقنامهها و مقاولهنامههای بین سازمان ملل با دو کشور، به ضرس قاطع باید قید شود که از این راهها به هیچ عنوان برای انتقال سلاحهای سرد و گرم نظامی نمیتوان استفاده کرد و در صورت تخلف از آن، کشور فلسطین موظف به پرداخت جریمه بسیار سنگین در قبال آن بوده و این تسلیحات نیز به نفع اسرائیل ضبط خواهد شد.
معضل دیگر، بلندیهای گولان است که در اصل به سوریه تعلق دارد و در جنگ ژوئن ۱۹۶۷، اسرائیل آن را با توسل به نیروی نظامی به دست آورد. این معضل نیز با حسن نیت قابل حل است. بهانه اسرائیل آنست که بلندیهای گولان، به دلیل استراتژیک اهمیت بسیار برای حفظ امنیت آنان و جلوگیری از حمله سوریه به اسرائیل دارد. اگر اختلاف اعراب و اسرائیل با راه حلی که ارائه شد، برطرف گردد، سوریه به چه بهانه به اسرائیل حمله خواهد کرد؟ از آن گذشته، اسرائیل در هر رویاروئی با هر یک از کشورهای عربی، بلافاصله بر آنان پیروز گشته است، مگر در جنگ رمضان ۱۹۷۳٫ آنها بلندیهای گولان را نیز که در اختیار سوریها بود، توانستند در جنگ ژوئن، از آن خود کنند، بدون آنکه موقعیت استراتژیک این بلندیها به کمک سوریها بیاید! حال آنکه با وضع اینگونه توافقهای صلحآمیز دلیلی ندارد اسرائیل با اصرار در حفظ این بلندیها، بهانهای برای آغاز جنگهایی دیگر به دست سوریها یا اعراب بدهد.
سخن پایانی آنکه، اعراب و اسرائیل چارهای ندارند جز همزیستی مسالمتآمیز همراه با صلح و دوستی. نه یهودیان را از آن سرزمین میتوان بیرون راند، نه فلسطینیها میتوانند بدون سرزمین باشند. آنها چارهای جز احترام به یکدیگر و استقلال یکدیگر نداشته و اگر میخواهند در امنیت و صلح زندگی کنند، مجبور به همزیستی مسالمتآمیز هستند. جنگ را بارها آزمایش کرده و به بیحاصل بودن آن پی بردهاند، چرا راههای صلحآمیز را با صبر و حوصله بیشتر آزماش نکنند؟
امیدوارم این پیشنهاد که به صورت کاملا ابتدائی مطرح میشود، مورد استقبال طرفین دعوا و کشورهای داغتر از آش و سازمان ملل و کشورهای دارنده حق وتو قرار گیرد و هرچه زودتر به تدارک آن بپردازند.