بیا،
قبل از آن که خزان،
آسمان دلم
ریسه کند.
بیا!
با مهر بیا
وُ
به ناز نگاه
ستارهای در دلم بنشان.
شاید بتوان
معجزه را دوباره باور داشت !
بیا!
با مهر بیا
با ملاحت یک لبخند
یا درخششی که سالها پیش
با خزان عاشقی
به یغما رفت .
بیا،
با مهر بیا
برای اتمام بوسههای نارسیده
درزیر آن نارون پیر
برای پایان فصل انتظار
بیا!
برای گامهائی که هیچگاه
پویش کوچههای بارانزده را
بی تو تاب نیاوردند!
بیا،
با مهر بیا
با تو عطر بهار نارنج و باغ دلگشا را
حتی به خزان عمر
میتوانم داشت!