توافق بزرگ یا فریب بزرگ؟ (شاهین فاطمی)

دوشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۳ برابر با ۰۶ اکتبر ۲۰۱۴


کیهان آنلاین – ۱۴ مهر ۹۳ – یک مثل معروف آمریکایی می‌گوید “یک بار فریبم دادی، لعنت بر تو، بار دوم فریبت را خوردم لعنت بر من!” این مثل یادآور موقعیت امروز دولت روحانی با آمریکا و دیگر کشورهای غربی است. در دوران انتخابات ریاست جمهوری اخیر یکی از افتخارات روحانی این بود که ما اروپایی‌ها را فریب دادیم و در حالی که با آنها مذاکره می‌کردیم مشغول غنی‌سازی هم بودیم.  این مطلب را آقای روحانی طی مبارزات انتخاباتی به عنوان یکی از سجایای اخلاق سیاسی خود مطرح کرد. آیا این بار هم وی در فکر همین حیله است؟

در سفر امسال آقای رییس جمهور به نیویورک از قرار گزارش آخرین شماره مجله اکونومیست، یک بار دیگر  تیم روحانی– ظریف در صدد آن بوده و هستند که کلاه بزرگ‌تری برای سر آقای اوباما ترتیب دهند. اکونومیست می‌نویسد چندین بار آقای روحانی در نطق خود در سازمان ملل و در مصاحبه‌هایش تکرار کرد که اگر مسأله هسته‌ای حل بشود “شکی نیست که روابط بین آمریکا و ایران به کلی متفاوت خواهد شد”. او سپس می‌افزاید: ” بسیارند موارد همکاری در آینده (بین آمریکا و ایران)”. این سخنان را در ارتباط با این ادعا مطرح کرده که ایران یگانه کشوردارای ثبات سیاسی در منطقه است. محتوای این پیام برای آمریکا روشن است:  کمی در مورد مذاکرات هسته‌ای کوتاه بیایید آن وقت فواید بسیاری نصیب‌تان خواهد شد. برای تأکید هم می‌افزاید که دو ماه بیشتر وقت باقی نمانده است. اگر این آرزوی آقای روحانی برآورده می‌شد آن وقت ایشان به گروه ائتلاف علیه داعش می‌پیوست و دیگر از گوشه و کنار به این ائتلاف طعنه نمی‌زد. ولی معلوم نیست در چنین شرایطی تکلیف رابطه بشار اسد و جمهوری اسلامی چه خواهد شد. در واقع، نویسنده مقاله اکونومیست معتقد است که آقایان روحانی  و ظریف در خیال خود این تصور را دارند که آمریکا امنیت منطقه خاورمیانه را می‌تواند به جمهوری اسلامی بسپارد و آن توافق بزرگ (grand bargain) اگر عملی شود آمریکا هم از مشکلات خاورمیانه و حمل این بار سنگین آسوده خواهد شد.  این خواب و خیال زیبای تیم روحانی- ظریف یک اشکال اساسی دارد. آقای اوباما نخواهد توانست آن قرار و مداری را که مورد نظر جمهوری اسلامی است به کنگره، به مردم آمریکا و آقای نتانیاهو بقبولاند.

در واقع هیچ نشان و علامتی وجود ندارد که مذاکرات هسته‌ای با موفقیت انجام پذیرد. در حالی که آمریکایی‌ها صحبت از به نصف رساندن نه هزار و پانصد سانتریفوژ فعلی را عنوان می‌کنند و می‌خواهند برای بیست سال غنی‌سازی متوقف شود آقای خامنه‌ای صحبت از صدهزار سانتریفوژ را مطرح کرده است.  یکی از مشاوران پیشین کاخ سفید به نام گری سیمور (Gary Samore) که از نزدیک در این مذاکرات بوده، معتقد است که توافقی حاصل نخواهد شد ولی این امکان وجود دارد که طرفین به یک قرارداد موقت برسند که در آن مثلا ساختار رآکتور اراک تغییر کند و کمتر پلوتونیوم بسازد و در عوض اندکی از تحریم‌ها کاسته شود. با چنین توافقی خواهند توانست باز هم چند ماهی مذاکرات را به تعویق بیندازند.

یک مشکل اساسی دیگر این است که روحانی دست پیش گرفته و داعش را مخلوق کشورهای عرب خلیج فارس برای مبارزه با بشاراسد معرفی می‌کند. در حالی که آمریکایی‌ها برعکس معتقدند که ملامت متوجه ایران است که با زیاده‌روی در پشتیبانی از اسد و و زیاده‌روی شیعه‌ها در عراق و سوریه موجب پیدایش داعش به عنوان مدافع سنی‌ها شده است.  استراتژی آمریکا در سوریه تقویت مخالفین اسد است و طی قانونی که اخیراً از سوی کنگره تصویب شده است  آمریکا آماده آموزش پنج هزار نیروی جدید برای جنگ با اسد شده است. آمریکا مشکل سوریه و وجود داعش را تا حدودی ناشی از زیاده‌روی‌های جمهوری اسلامی و ایران شیعه می‌داند. از همه ایرادها مهم‌تر اینکه نویسنده مقاله اکونومیست معتقد است تیم روحانی- ظریف ظرفیت و توانایی اثرگذاری روی سیاست خارجی ایران را ندارد و در تحلیل نهایی تابع و مطیع خامنه‌ای است و او نیز هم‌چنان اسیر توهمات و بدبینی‌های عمیق خود نسبت به غرب و به ویژه آمریکاست.  سفر روحانی به مسکو بلافاصله پس از بازگشت از آمریکا یکی دیگر از ترفندهای سیاسی او و وزیر خارجه‌اش تعبیر شده است که می‌خواهند با استفاده از اختلافات شدید میان آمریکا و روسیه بر سر مسأله اوکراین موضع خود را در برابر هر معامله‌ای با آمریکا قوی‌تر نشان دهند. در چنین شرایطی، بعید به نظر می‌رسد استراتژی دیرینه “توافق بزرگ” راه به جائی ببرد.

سیاست خارجی در مسیر بن‌بست

چگونه است که سیاست خارجی کشوری این چنین به بیراهه کشانده شده است؟ کشوری به عظمت و وسعت ایران چرا باید در جهان این چنین منزوی و تنها باشد؟  چگونه می‌توان با این گونه طرح‌های توطئه‌آمیز و ساده‌لوحانه  منزلت جهانی از دست رفته ایران را باز یافت؟ مسائل اساسی کشور را فراموش کرده‌اند و مردم را با این نوع بندبازی‌های بی سر و ته سرگرم می‌کنند در حالی که عقب‌افتاده‌ترین کشورهای جهان طی همین سه دهه گذشته خود را از ورطه فقر و عقب ماندگی نجات داده‌اند و کشور چین که در دوره مائو از فقیرترین کشورهای جهان بود امروز لاف دومین قدرت بزرگ اقتصادی جهان را می‌زند. این سه دهه‌ای که گذشت در تاریخ سیاسی و اقتصادی دنیا کم نظیر است. باز شدن بازارها، توسعه چشمگیر اقتصاد چین، هند، برزیل، اندونزی و دیگر  کشورها هم‌زمان با نجات بیش از یک میلیارد انسان از فقر و تنگدستی، همه و همه طی این سی و پنج سال غفلت و عقب‌ماندگی کشور ما انجام شده است. سیاست خارجی کشور به کسانی سپرده شده  که حداکثر شعور آنها در حد زنده کردن جنگ شیعه و سُنی است. منابع سرشار و درآمدهای بی‌سابقه کشور طی دوران بعد از جنگ هشت ساله به جای سرمایه‌گذاری برای نسل‌های آینده کشور یا آن را دزدیده‌اند ویا صرف ماجراجوئی در منطقه از نوع حمایت ازحزب‌الله لبنان، حماس در غزه و رژیم اسد در سوریه شده است.  طرح‌های ناتمام و فساد اقتصادی سپاه پاسداران باعث شده است که صنایع نفت و گاز کشور در این چنین شرایط اسفناک به هدر رود.

فشار روزمرّه زندگی  و اوضاع آشفته منطقه که جمهوری اسلامی بیش از دیگران در ایجاد آن نقش داشته موجب آن شده است که نومیدی و یأس بر جامعه درون‌مرزی حاکم شود و هر سال صدهاهزار جوان ایرانی یا راهی دیار بیگانه شوند و یا در درون کشور با اعتیاد و خمودی به آنچه در پیرامون آنها می‌گذرد بی‌اعتنا بمانند. چوبه‌های دار، زندان‌های مخوف رژیم،  سانسور و سرکوب، تحمیل حجاب اجباری به زنان، اشغال امنیتی دانشگاه‌ها همه و همه علائم قدرت نیستند بلکه نشانه‌های ضعف و تزلزل نظامی است که بقایش آینده  وموجودیت کشور را تهدید می‌کند.

پاریس، ‏دوشنبه‏ ۲۰۱۴‏/۱۰‏/۰۶

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=1877