کیهان آنلاین – ۱۶ آبان ۹۳ – از بند خاص خود که شرایط غیرانسانی در آن حاکم است این اعلامیه تهاجمی علیه اسلام سیاسی را توسط یکی از نظامیان وطنپرست و خداجو و مردمگرا، به ساحت تاریخ معاصر، عرضه میدارم. به خاطر همدردی با هموطنان مظلومم که تحت عنوان امر به معروف و نهی از منکر، گرفتار خشونت عوامل فشار حکومتی، میباشند به اعتصاب غذا، دست زدهام.
من، مذهبی که قانون لااکراه فیالدین را زیر پا بگذارد از داعش و طالبان بدتر و خبیثتر میدانم، دینی که ملت را در خفقان و سرکوب نگه میدارد، باب بزرگ بدبینی را به حق تعالی باز میکند، دیانتی که ممزوج با سیاست شد، شیر بی یال و دم و اشکم خواهد بود.
این مذهب ولایت مطلقه فقیه، عرصه را به رعیت بیگناه تنگ کرده و رزق جامعه را به یمن و بحرین و لبنان و عراق و سوریه و فلسطین داده و استبداد فرعونی، اجازه نفس کشیدن را به ایرانیان غارت شده نمیدهد. خدایا بنگر که محرم را بازیچه قدرتنمایی خود قرار دادهاند و خون حسین را پلهای پیروزی خویش کردهاند. آیا روضه عاشورا، شمارش جنایات اسلام سیاسی نیست که بر سرور آزادگان وارد نمودند؟ آیا یزید به نام خلافت نبوی، مسلمین را به سیخ نمیکشید و بر آتش زیادهخواهیها و ستمکاریها قرار نمیداد؟ آیا فرزندان این مرز و بوم چشم ندارند که حقایق پنهانی را بنگرند؟ آیا اهالی این سرزمین سوخته و ویرانه، گوش و هوش ندارند که آمار ساختگی و ارقام دروغ و هدفدار حکام قلدر را تشخیص ندهند؟
سالهای سال است که اقتصاد این مملکت، مُرده و سلامت اجتماع به یغما رفته و جوانان عزیزمان برای ادامه زندگی، بیانگیزه گشتهاند، مفهوم شعار «کلّ یوم عاشورا» وجود من در زیر شکنجه است، که اقرب سادات عصر حاضر به ابیعبداله هستم و میراثبران بنی امیه بر روی بدن مقدّس پدر بیست و هشتمم، سید الشهدا، رقص پیروزی میکنند و مرا به خاطر مخالفت با اصل شیطانی و شهوانی «سیاست ما عین دیانت ماست» در موحشترین وضعیت روحی و جسمی و خانوادگی گذاشتهاند تا دست از عقاید الهی خود بردارم و همگام با منادیان زر و زور و تزویر گردم، هموطنانم بدانند که در این اعتصاب غذای توحیدی، کمر به شهادت بستهام تا خونم را فدای آزادی اندیشه و استقلال فکر و رهایی هممیهنانم از آزار روحانیون خداستیز نمایم.
البته عادت همیشگی هیئت حاکمه درّنده، انکار و تکذیب است و بازی با فیلمهای گذشته میباشد.
به امید سربلندی جماعت ایرانی
سید حسین کاظمینی بروجردی
آبان ۱۳۹۳ نوامبر ۲۰۱۴
تهران – زندان اوین