تفاوت‌های مهاجر و پناه‌جو و پناهنده (حنیف حیدرنژاد)

دوشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۳ برابر با ۱۵ دسامبر ۲۰۱۴


کیهان آنلاین – ۲۴ آذر ۹۳ – در مباحث آکادمیک، همه آنانی که از کشور خود خارج شده و در کشور دیگری زندگی می‌کنند زیرِ مفهوم عام و کلی “مهاجران” تعریف می‌شوند. در این تعریف یکی از زیرمجموعه‌های مهاجران، پناه‌جو و پناهنده است. در اخبار و مقالات و گزارش‌های مطبوعاتی نیز اغلب، از این واژه‌ها طوری استفاده می‌شود  که تفاوت‌های آنها از یکدیگر مبهم می‌ماند. نوشته حاضر تلاش دارد تا تفاوت مهاجر با پناه‌جو و پناهنده را  توضیح دهد.

 

در آلمان این گروه‌ها در زیرمجموعه مهاجران قرار می‌گیرند: 

گروه بندی مهاجران و پناه جویان در آلمان
گروه بندی مهاجران و پناه جویان در آلمان

– شاغلان شامل:  شاغلان از اتحادیه اروپا،  شاغلان از خارج از اتحادیه اروپا   

 – مهاجران سابق: منظور آنهایی است که از روسیه و دیگر کشورهای فدراسیون روسیه و شوروی پیشین به آلمان آمده و اجداد آنها آلمانی بوده‌اند.

– آوارگان شامل: پناه‌جویان (متقاضیان پناهندگی)، پناهندگان (پذیرفته‌شدگان پناهندگی)، پناهندگان سهمیه‌ای یا پناهندگان پذیرفته شده به دلایل انسانی (بر اساس سهمیه سازمان ملل یا بر اساس تصمیم و مصوبه دولت آلمان عمدتا در مورد پناهندگان از مناطق جنگی یا بحرانی).

آوارگان واقعی: در آلمان بزرگ‌ترین گروه در این دسته، خارجیان بدون اوراق هویت هستند که تخمین زده می‌شود بین نیم تا یک میلیون نفر را شامل می‌شود. یک گروه دیگر از این آوارگان، به پناه‌جویان دارای “دولدونگ” مشهور هستند. یعنی آن دسته از پناه‌جویان که درخواست پناهندگی آنها رد و پرونده آنها بسته شده، اما عملا امکان اخراج آنها به کشورشان وجود ندارد و اقامت آنها در آلمان «تحمل» می‌شود (واژه «دولدونگ» نیز از مشتقات «تحمل» و «تحمل کردن» است). بخشی از این گروه که تقریبا شامل صدهزار نفر می‌شود، گاهی تا بیش از ده سال در همین وضعیت باقی می‌مانند تا شاید با تغییر قوانین و یا تغییر شرایط خودشان، مثل پیدا کردن کار و امکانات مالی، بتوانند از این گروه خارج شوند.

گروه‌های دیگر که شامل افرادی مانند دانشجویان، بازرگانان و تجاری می‌شود که برای مدت محدود در آلمان اقامت می‌کنند.

الف) مشخصات و ویژگی‌های “مهاجر”

اگر وجه مشترک همه گروه‌های نام‌برده، زندگی در کشور دیگری غیر از کشورِ خود است، پس تفاوت‌های آنها در کجاست و کدام ویژگی یا مشخصات آنها را از هم متمایز می‌کند؟ 

مهاجر کیست؟

انسانی که در جستجوی یک زندگی بهتر است و از طریق کار، تحصیل، ازدواج یا پیوستن به همسر و خانواده و… کشور خود را ترک و در کشور دیگری زندگی می‌کند، مهاجر نامیده می‌شود. مهاجر در کشور جدید و میزبان از آغاز داری اقامتی معتبر است که در گذرنامه ملی‌اش به ثبت می‌رسد. 

مهم‌ترین ویژگی‌ها و مشخصات مهاجر عبارتند از:

ترک کشور خود که اغلب داوطلبانه صورت می‌گیرد

ترک کشور خود با برنامه‌ریزی و تدارکات قبلی

– از زمان ورود به کشور جدید یا میزبان، مسئله اقامت برای «مهاجر» حل شده است و از این نظر مشکل اساسی ندارد

– از قبل نسبت به کشور جدید نوعی علاقه، کشش و رابطه‌ی مثبت وجود دارد

– از قبل یک حداقل آشنائی با زبان کشور جدید وجود دارد

– از قبل یک حداقل آشنائی با مردم و جامعه‌ی کشور جدید یا میزبان وجود دارد

– اغلب، افرادی از خانواده، دوستان و آشنایان، مهاجر تازه وارد را در آغاز زندگی در کشور جدید همراهی می‌کنند

– از زمان ورود به کشور جدید، حداقل‌های تامین و تضمین مالی برای مهاجر نه از سوی کشور میزبان برقرار است

– از زمان ورود به کشور جدید، حداقل‌های تامین بیمه درمانی یا مراجعات پزشکی از طریق امکانات و موقعیت خود مهاجر تضمین و برقرار است

– در اساس از پیش، یا زمانی کوتاه پس از ورود به کشور جدید موضوع اجازه کار در محدوده قوانین کشور میزبان حل می‌شود

– مهاجر در اساس مشکل جدی مالی نداشته، اگر چه ممکن است در مقاطعی با سختی و محدودیت زندگی را بگذراند

– مهاجر در کشور جدید احساس سربار بودن نداشته و از همان آغاز، با اعتماد به نفس در جامعه و ارتباطات اجتماعی حاضر می‌شود

– به دلیل انگیزه بالا و هدفی که از قبل برای خود تعیین کرده آمادگی او برای یاد گرفتن زبان و آشنائی با فرهنگ و مردم کشور میزبان بالا است

– انتخاب مسکن و شهر محل زندگی در کشور جدید داوطلبانه بوده و جابجائی به یک شهر دیگر در اساس بلامانع است

– جابجائی و ترک محل زندگی و مسافرت در داخل کشور جدید یا مسافرت به کشورهای دیگر از سوی کشور میزبان در اساس بلامانع است

– بازگشت به کشور خود برای زندگی، یا با هدف مسافرت و دید و بازدید خانواده و دوستان برای مهاجران بلامانع است

– اگر مهاجر متاهل باشد، تصمیم‌گیری‌های مربوط به مهاجرت از قبل بین خود اعضای خانواده حل می‌شود

– برای کنده شدن از کشور اصلی و خداحافظی با خانواده و دوستان و خاطرات گذشته، فرصت کافی داشته و با وجود سختی عاطفی برای ترک کشور، این کار با صبر و آرامش و آمادگی درونی انجام می‌شود

– خانواده و دوستان مهاجر امکان مسافرت به کشور جدید و دیدن او را دارند. در این مورد اساسا مشکل قانونی وجود ندارد مگر مشکل ویزا و مالی که درباره هر کسی ممکن است صادق باشد.

– مهاجر در اساس به دلیل داشتن امکان رفت و آمد به کشور خود، و نیز به دلیل رفت و آمد خانواده و دوستان و بستگانش، اگر تمایلی داشته باشد، می‌تواند رابطه زنده‌تری با تحولات کشورش و آنچه در آن می‌گذرد برقرار کند.

بر اساس آنچه در بالا آمد می‌توان نتیجه گرفت که: مهاجر می‌داند چرا به کشور جدید آمده است. می‌داند آیا برای مدتی کوتاه قرار است بماند یا قرار است در آینده به کشور خود برگردد و در این مورد قدرت تصمیم گرفتن در دست خود اوست. از همان آغاز با انگیزه‌ی بالا وارد کشور جدید می‌شود. در زندگی روزانه از صبح که بیدار می‌شود برای خود هدف و برنامه‌ی از قبل تعیین شده دارد. بر همین اساس تا حدود زیادی برای سختی‌ها و مشکلات پیش رو آماده بوده و می‌تواند چشم‌انداز پایان این وضعیت را حدس زده و تا حدودی نیز می‌تواند بر روی شرایطی که او را احاطه کرده است تاثیر بگذارد. با وجود سختی‌ها، احساس می‌کند زندگی‌اش معنی داشته و کاری مفید انجام می‌دهد. احساس تنهائی هم اگر داشته باشد، اما در اطراف خود افرادی دارد که از قبل آنها را کم و بیش می‌شناسد و تا حدودی به آنها اعتماد دارد و می‌تواند از آنها کمک بگیرد یا در مورد ناراحتی‌های فکری یا فشارهای روحی خود با آنها صحبت کند. مهاجر پُل‌های پشت سر خود را خراب شده نمی‌بیند و با نگاهی به آینده، به جلو و آینده‌ دورتر نگاه کرده و حتی در ذهن خویش بلند‌پروازی‌هائی برای خود و خانواده‌اش می‌پروراند. مهاجر با حسرت کمتری به گذشته نگاه کرده و بیشتر با رویکردی مثبت، و با امید به آینده چشم می‌دوزد.

مهاجر با بازگشت و ادامه‌ی زندگی در کشور خود مشکلی ندارد اما ممکن است به دلایلی برای او یا خانواده‌اش زندگی در کشور میزبان جذابیت بیشتری داشته و او را به ادامه زندگی در آن تشویق کند، مثلا درآمد بالاتر، چشم‌انداز موفقیت‌های شغلی و حرفه‌ای، زندگی امن و آسوده و راحت‌تر. علاوه بر این برای ایرانیان و افرادی از کشورهای استبدادزده و با حکومت‌های سرکوبگر و یا از مناطق جنگی و بحرانی، باید این موارد را نیز افزود: آزادی‌های حرفه‌ای، امنیت شغلی و فردی و خانوادگی، آزادی‌های فردی- سیاسی و اجتماعی، تامین اجتماعی و درمانی مناسب و آینده بهتر برای فرزندان که در کشورهای میزبان اگر جزو کشورهای دمکرات و باز باشند، از تضمین بالاتری برخوردار است.

ب) مشخصات و ویژگی‌های “پناه‌جو و پناهنده”

پناه‌جو و پناهنده کیست؟

پناه‌جو، فردی است که به دلیل باورهای سیاسی یا مذهبی یا به دلیل تعلق به یک گروه خاص اجتماعی و یا تعلق ملّی و “نژادی” از سوی حکومت  یا نهادهای وابسته یا غیر وابسته به حکومت، در کشور خود تحت تعقیب قرار داشته یا جانش در خطر بوده و امکان حفاظت از خود در داخل کشورش را نداشته، در نتیجه ناگزیر کشور خود را ترک و در کشور دیگری که کنوانسیون ژنو ۱۹۵۱ را در دفاع از حقوق پناه‌جویان امضاء کرده، درخواست پناهندگی داده و متقاضی پناهندگی می‌شود.[۱] از زمانی که درخواست پناهندگی این فرد پذیرفته می‌شود، او دیگر پناه‌جو محسوب نمی‌شود بلکه پناهنده است.

مهم‌ترین ویژگی‌ها و مشخصات پناه‌جو

آنچه در پی می‌آید مشخصات و ویژگی‌هائی است که بیشتر شامل پناه‌جو می‌باشد. در مورد پناهنده اما، هر چقدر که مدت زمان طولانی‌تری از پذیرش پناهندگی او گذشته باشد و هر چقدر در کشور جدید بیشتر جا افتاده باشد، این مشخصات کم‌تر یا کم‌رنگ‌تر می‌شود.

– پناه‌جو کشور خود را داوطلبانه ترک نمی‌کند

علت اصلی ترک کشور از طرف پناه‌جو این است که در اساس جانش در خطر بوده یا در معرض دستگیری قرار داشته است

– در کشور خودش امکان زندگی در محل دیگری در امنیت و به طور عادی را ندارد

– معمولا تصمیم برای ترک  کشور یکباره و ناگهانی انجام  می‌شود و زمان کوتاهی بین اخذ تصمیم تا خروج از کشور وجود دارد

– ترک کشور معمولا بدون طرح و نقشه و آمادگی‌های قبلی انجام می‌گیرد

– معمولا ترک کشور اصلی تا ورود به کشور مقصد پرهزینه است یا خطرناک است و پناه‌جویان بسیاری تا رسیدن به مقصد بخش بزرگی از دارائی خود و یا گاهی جان خود را از دست می‌دهند.

– معمولا پناه‌جو به هنگام مخفی شدن یا ترک کشور، امکان خداحافظی از نزدیک‌ترین افراد خانواده یا دوستانش را پیدا نکرده و با غمی بزرگ و دنیائی پر از خاطره از آنها جدا می‌شود. بخشی از زندگی پناه‌جو پس از خروج از کشور با حسرت “گذشته” می‌گذرد.

– اغلب پیش می‌آید که افراد نزدیک یا دوستان پناه‌جو، به دلایل مختلف در معرض خطر و دستگیری قرار داشته یا به دلیل کمک به او برای مخفی شدن و ترک کشور بعدا دچار خطر می‌شوند، همه این‌ها باعث می‌شود که در چنین مواردی پناه‌جو برای مدت طولانی با نوعی “احساس گناه” در درون خود درگیر بوده یا با نگرانی به سرنوشت آن افراد چشم بدوزد.

– پناه‌جوئی که با خانواده کشورش را ترک می‌کند، یا بعدا همسر و فرزندانش به او ملحق می‌شوند، معمولا با این مشکل مواجه است که باید دلیل این تغییرات ناگهانی را به آنها توضیح دهد. عدم آمادگی و عدم توافق همه خانواده برای ترک کشور می‌تواند از همان آغازِ ورود به کشور جدید منشاء بروز اختلافات خانوادگی گردد.

– معمولا ترک کشور با خطر همراه است و با یک دوره مخفی شدن، عبور غیرمجاز از مرز یا مرزهای کشورهای مختلف همراه است. همه اینها خطر دستگیری و خطر جانی را به همراه آورده، اضطراب و ترس و وحشت زیادی را موجب می‌شود. در برخی موارد آثار آن برای چندین سال یا حتی برای تمام عمر بر روحیه و رفتار پناه‌جو و حتا اعضای خانواده‌اش باقی می‌ماند.

– معمولا فاصله بین ترک خاک کشور اصلی تا رسیدن به کشور مقصد با ضربه‌های روحی که فرد به طور مستقیم یا غیرمستقیم در معرض آن قرار می‌گیرد همراه است مانند بیماری، آزار جنسی یا تجاوز، خشونت، هدف سوء استفاده مالی قرارگرفتن، در یک نقطه نامعلوم رها شدن، جدا شدن اجباری و ناخواسته افراد خانواده از یکدیگر برای مدت کوتاه یا نامعلوم، دیدن مرگ عزیزان خود یا افراد دیگر و…

– شروع زندگی در کشور میزبان معمولا بدون پشتوانه مالی است.

– اغلب، کشور جدیدی که پناه‌جو زندگی را در آن شروع می‌کند، کشوری است که پناه‌جو شناختی از قبل از آن ندارد و نمی‌تواند از همان آغاز احساس و رابطه‌ای با آن کشور برقرار کند.

– اغلب، پناه‌جوهیچ گونه آشنائی با زبان و فرهنگ کشور جدیدی که  در آن درخواست پناهندگی داده ندارد یا میزان آشنائی او برای شروع یک زندگی جدید ناچیز و ناکافی است.

– اغلب، پناه‌جو ناچار است زندگی را در کشوری شروع کند که در آن فامیل، دوست یا  آشنایانی ندارد که با آنها رابطه نزدیک و صمیمانه بر پایه شناخت قبلی داشته باشد.

– پناه‌جو از همان آغاز در کشور جدید وضعیت اقامتی نامطمئن دارد. نمی‌داند دوره رسیدگی به پرونده او چقدر طول می‌کشد. همواره احساس بلاتکلیفی دارد. در این مدت به لحاظ قانونی امکان مسافرت به خارج از محدوده محل سکونت‌اش را نیز ندارد.

– پناه‌جو همواره در ترس دریافت جواب منفی به درخواست پناهندگی‌اش زندگی کرده و پیوسته در فکر خویش با خطر اخراج درگیر است.

– پناه‌جو اجازه کار ندارد و این وضعیت ممکن است ماه‌ها یا سال‌ها طول بکشد. میزان تاثیرگذاری پناه‌جو و حتا وکلایش و هم چنین نهادهایی که در این زمینه فعالیت می‌کنند در تغییر این وضعیت بسیار محدود و گاه کاملا هیچ است.

– بخشی از پناه‌جویان به دلیل استفاده از کمک‌های دولتی احساس حقارت کرده یا در برخوردهای اجتماعی و اداری بسیار حساس شده و برخی پرسش‌ها و رفتارها را ضد خود تفسیر می‌کنند و آن را حتا به حساب «خارجی‌ستیزی» می‌نویسند.

– پناه‌جو به لحاظ مالی وابسته به کمک‌های دولتی است و استقلال اقتصادی ندارد و در تهیه نیازمندی‌های روزانه‌اش امکان انتخاب زیادی ندارد و به ویژه سال‌های اول در فشار مالی و اقتصادی به سر می‌برد.

-پناه‌جو علاوه بر محدودیت اجبار به زندگی در یک محل معین که نمی‌تواند به مسافرت و دید و بازدید به شهرهای دیگر برود، به دلیل فشار مالی و اقتصادی در استفاده از امکانات گسترده تفریحی در کشور میزبان مانند سینما، تئاتر، کنسرت و گردشگاه‌های مختلف نیز به شدت محدودیت دارد و به تدریج نسبت به جامعه منزوی می شود.

– پناه‌جو اختیاری در انتخاب محل سکونت یا شهر و محل زندگی‌اش ندارد و میزان تاثیر‌گذاری او تا زمانی که قوانین و مقررات تازه‌ای به سود او تصویب نشود، تقریبا هیچ است.

– پناه‌جو اگرچه از امکانات محدود درمانی برخوردار است، اما در بسیاری موارد برای سال‌ها  نمی‌تواند از خدمات کامل درمانی برخوردار گردد. آثار سوء این دوره برای مدت‌های طولانی بر او باقی می‌ماند.

– پناه‌جو در اساس امکان دسترسی رایگان به کلاس زبان (دست کم در آلمان) را ندارد.

– پناه‌جو برای حل و فصل امور روزانه‌اش در زمینه اقامت، درمان، مسکن، مسافرت، درس و… دائم از سوی ادارات دولتی کنترل شده، از آنها نامه دریافت می‌کند و باید به آنها پاسخ بدهد.

– پناه‌جوی بالغ امکان ادامه تحصیل در مدارس متوسطه یا دانشگاه را ندارد.

– پناه‌جو در کنار همه این فشارها همواره به خانواده و دوستانش در کشور خود فکر می‌کند، اما طبیعتا امکان مسافرت به کشور خویش را ندارد. نمی‌تواند برای افراد فامیل یا دوستان خود دعوتنامه بفرستد. او با فشارهای عاطفی و احساسی این موضوع باید به تنهائی کنار بیاید.

– بخشی از پناه‌جویان به دلایل مختلف اطلاعات درستی از خود یا گذشته‌شان به ادارات مسئول در کشور میزبان نمی‌دهند. بخشی از آنها در ترس از لو رفتن این اسرارِ شخصی، بسیار محتاط شده و برای مدت‌ها ناخواسته از جمع فاصله گرفته و ارتباطات اجتماعی آنها محدود می‌شود.

– همه محدودیت‌های بالا مانع از آن می‌شود که پناه‌جو بتواند راحت با جامعه و مردم کشور جدید پیوند بخورد و از همان آغاز فاصله‌ای بین خود و جامعه در کشور میزبان می‌بیند. این همه شکل گرفتن “احساس تعلق” به کشور و جامعه جدید را بسیار دشوار می‌کند.

با آنچه گفته شد می‌توان نتیجه گرفت که پناه‌جو یک چشم به گذشته دارد و یک چشم به آینده. برخی از پناه‌جویان- به ویژه اعضای خانواده که ناخواسته به کشور جدید آمده‌اند- نمی‌دانند اصلا چرا و چطور شد که کشور خود را ترک کرده‌اند. بخشی از این پناه‌جویان انگیزه‌ای برای ماندن نداشته و بیشتر خود را یک میهمان می‌دانند و برنامه جدی برای آینده خود نمی‌ریزند. پناه‌جو از یک طرف تا آنجا که به گذشته بر می‌گردد، پل‌های پشت سرخود را خراب شده می‌بیند و راهی برای بازگشت ندارد و باید دنیائی از خاطره و احساس را در قلب و بر دوش خود حمل کند. از طرف دیگر و به ویژه در چند سال اول، چشم‌انداز روشنی هم نسبت به آینده برای خود نمی‌بیند و نمی‌داند چگونه می‌شود به جلو پیش رفت. شروع زندگی تازه در کشور میزبان برای پناه‌جو با ابهام، ترس، نگرانی و غم همراه است. به اینها باید سلب آزادی‌های فردی و استقلال عمل و کنترل مداوم در تمام دوران پناه‌جویی از سوی ادارات مسئول را نیز افزود.

همه اینها باعث می‌شود تا عزم برای شروع یک زندگی تازه برای پناه‌جو سخت و سنگین بشود. هرچقدر انگیزه اولیه برای خروج از کشور بالاتر باشد و در کشور تازه افراد دلسوز و مسئول و معتمد از خانواده یا دوستان و آشنایان وجود داشته باشند که بتوانند در این مرحله پناه‌جو را همراهی کنند، تحمل سختی‌ها و محدودیت‌ها و عبور از این دوره آسان‌تر می‌شود. در غیر این صورت طولانی شدن این وضعیت و نداشتن چشم‌انداز روشن نسبت به آینده می‌تواند مشکلات روحی- اجتماعی یا روحی- روانی را موجب گردد. تحمل این وضعیت البته برای افراد متاهل و آنان که صاحب فرزند هستند، بسیار دشوارتر است.

چالش یا مشکلات مشترک و متفاوت مهاجر و پناه‌جو و پناهنده

جنس مشکلاتی که مهاجر و پناه‌جو و پناهنده در کشور جدید با آن روبرو هستند همیشه یک‌سان نبوده و حل آنها نیز یک‌سان نیست. با این وجود در برخی موارد مشکلات پیش روی همه اینان مشابه هم است.

الف) چالش‌های مشابه

یادگیری زبان، برقراری ارتباط با جامعه و مردم، شناخت و آشنائی فرهنگ و کشور جدید، عدم آشنائی با سیستم و نظم اجتماعی و اداری، عدم آشنائی با سیستم تحصیلی، قوانین کار و…

موارد بالا مشکلاتی هستند که از همان آغازِ ورودِ هر تازه‌واردی به یک کشور جدید (در اینجا آلمان) در مقابل فرد قرار دارند. اگر چه داشتن اجازه اقامت معتبر از آغازِ ورود به کشور جدید موقعیت و ابزار دیگری را برای حل مشکلات فوق در اختیار مهاجر قرار می‌دهد، اما میزان موفقیت در برخورد برای حل چالش‌های پیش رو- صرف نظر از نوع اقامت- در اساس به میزان تلاش فردِ تازه‌وارد بستگی دارد.

ب) مشکلات متفاوت

اصلی‌ترین فاکتور که مهاجر را از پناه‌جو و پناهنده متمایز می‌کند داشتن اجازه اقامت متعبر از همان آغاز ورورد به کشور تازه است. شرط و پایه‌ی قانونی لازم برای پیشرفت در کشور جدید در بسیاری از عرصه‌ها داشتن اجازه اقامت معتبر است. در مورد پناه‌جو- در بسیاری موارد- تا زمانی که مشکل اقامت او حل نشود، حل بسیاری از مشکلات یا محدودیت‌های دیگر یا امکان‌پذیر نیست یا بسیار سخت و پُرهزینه خواهد بود. مثلا ادامه تحصیل برای بزرگسالان، آموزش زبان آلمانی، اجازه کار، پیدا کردن کار مناسب، ازدواج، خدمات درمانی و… همه با موقعیت اقامت فرد ارتباط مستقیم دارد.

آنچه برای مهاجر “چالش” به شمار می‌رود و حل آن به انگیزه، تلاش و برنامه‌ریزی شخصی او وابسته است، برای پناه‌جو در اکثر موارد “مشکل و محدودیت و مانع” به حساب می‌آید. پناه‌جو وابسته به سیستم دولتی است و تحت کنترل بوده و آزادی خود را محدود می‌بیند و به همین دلیل قدرت تاثیرگذاری‌اش بر حل مشکلات نیز محدود است. همه اینها توانمندی‌های پناه‌جو را به بند کشیده و بسیاری مشکلات روحی و فکری و عصبی را دامن زده و به سلامتی او در کوتاه‌مدت و درازمدت آسیب می‌رساند.

سخن پایانی

در حالی که دغدغه‌ی مهم مهاجر در سال‌های اول ورود به کشور جدید، یادگیری زبان و پیدا کردن کار و جا افتادن در کشور میزبان است، پناه‌جو اما خود را بلاتکلیف دیده و چشم‌اندازی نامشخص در برابر خود می‌بیند.

در حالی که پس از چند سال، مهاجر به افق دوردستی خیره شده و به رفاه و آسایش بیشتر فکر می‌کند، بسیاری از پناه‌جویان شاهد به هدر رفتن بسیاری فرصت‌ها  و موقعیت‌ها برای رشد خود بوده و اگر بعد از چند سال مسئله اقامت‌شان هم حل شده باشد، تازه خود را در نقطه صفر و آغاز راه می‌بینند.

با همه آنچه گفته شد مهاجرت یا پناهندگی برای همه، در کنار همه مشکلات و محدودیت‌هایش، در عین حال یک شانس و فرصت بی‌همتا نیز هست. فرصتی برای شناخت و کشف توانایی‌های خود و جامعه تازه و از این راه کشف جهان. جهانی که به تدریج وطن نیز به جزیی از آن تبدیل می‌شود. هم مهاجرت و هم پناهندگی فرصتی است برای آشنائی با تجارب مردم و کشورهای دیگر در زمینه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، تربیتی و آموزشی و… و شناخت بهتر ضعف‌ها و قوت‌های کشوری که مهاجر یا پناه‌جو از آنجا می‌آید. پناهندگی اگرچه یک در اصل یک معضل و یک پدیده منفی است، اما مانند هر پدیده‌ دیگری حامل ظرفیت‌هایی است که هر پناه‌جویی می‌تواند از آن به خوبی برای رشد خویش استفاده کند.

*حنیف حیدرنژاد مددکار اجتماعی و مشاور امور پناهندگی و مهاجران و مشاور روحی- اجتماعی در آلمان است.

http://www.hanifhidarnejad.com

——————————————————————————————————

۱- ماده۱، بند ۲ کنوانسیون ژنو ۱۹۵۱

http://www.unic-ir.org/hr/convenantion-refugees.htm

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=3088