[درباره کتاب «فرهنگ و شهر، چرخش فرهنگی در گفتمانهای شهری؛ نوشته دکتر دکتر نعمتالله فاضلی؛ انتشارات ویستار؛ ۴۶۱ صفحه؛ چاپ اول ۱۳۹۱؛ چاپ دوم ۱۳۹۲]
پویا وارسته – تأمل درباره تهران و وضعیت آن امروزه اگرچه یکی از دغدغههای مدیران شهری به حساب میآید اما از زمانی که تهران به عنوان پایتخت انتخاب شد وضعیت تهران سرنوشت گوناگون و متنوعی را به خود دیده است. از زمان قاجاریه تا کنون که بیش از یک قرن از پایتخت شدن تهران میگذرد، فضای جغرافیایی آن دستخوش تغییرات جدی شده به طوری که امروز تهران شهر کوچکی در نزدیکیهای ری نیست، بلکه تهران را میتوان کلانشهری دانست که سیاستهای ویژهای برای آن باید اتخاذ کرد.
در کتاب «فرهنگ و شهر» با زیرعنوان «چرخش فرهنگی در گفتمانهای شهری»م نوشته دکتر نعمتالله فاضلی که از استادان جامعه شناسی و علاقمند به حوزه مطالعات فرهنگی و اجتماعی مدرن است سعی شده تا وضعیت فرهنگی تهران را فارغ از نگاههای تاریخی و بر اساس تحولات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به عنوان یک کلانشهر ویژه مورد بررسی قرار گیرد.
نویسنده در آغاز کتاب (فصل اول: ضرورت رویکرد فرهنگی به گفتمان شهری» بر اساس اندیشههای هانری لوفور(Henri Lefebver)، فیلسوف و نظریهپرداز اجتماعی فرانسوی، نسبت بین فرهنگ و شهر را مشخص میکند. به نظر لوفور که در سال ۱۹۷۰ میلادی کتابی با عنوان “انقلاب شهری” تالیف کرد، شهر از وضعیت شهری بودن خود خارج شده و تبدیل به جامعه شهری شده است. لوفور در کتابهای دیگر خود از جمله «از روستانشینی تا شهرنشینی» (۱۹۷۰) و «حق بر شهر» (۱۹۶۸) نیز جنبش آوانگاردی را نسبت به ایده ظهور جامعه شهری پی میگیرد.
نویسنده کتاب “فرهنگ و شهر» با اتکا بر ایده لوفور بر این باور است که “جامعه ایران نیز مانند دیگر جوامع بزرگ معاصر تجربه
شهری شدن را پشت سر میگذارد و ما اکنون در آستانه ورود به دورهای هستیم که لوفور در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ از آن به عنوان آغاز دوره شهرنشینی نام میبرد”. به این ترتیب مولف ایده خود را در کتاب «فرهنگ و شهر» با این نگرش شکل میدهد که جامعه ایرانی از لحاظ گسترش شهرنشینی به لحاظ کمیت نه تنها تغییر جدی کرده بلکه گسترش شهرنشینی به عنوان شیوه غالب زندگی در تمامی کشور خود را ظهور داده و شهرِ مدرن جایگزین شهرِ کهن شده است. پس شهرِ مدرن خاستگاه و پرورش دهنده فرهنگِ مدرن است.
بر این اساس مولف در فصول دوم (گفتمانها و چشمانداز فرهنگی شهر) و سوم (ظهور گفتمانهای مدرن شهری در ایران) به تبیین گفتمان مدرن شهری و تفاوت آن با گفتمان سنتی میپردازد و سعی دارد تا به تفصیل موضوعاتی مانند شهری شدن و مدرنیته، ظهور دولت رفاه، جنبشهای اجتماعی جدید، تحول در سیمای شهر و … وضعیت امروزی گسترش شهر مدرن در ایران را تشریح کند. در این دو فصل مولف از ایدهها و آرای جامعهشناسان و فیلسوفان غربی برای تکمیل پروژه فکری خود بهره میبرد و مثالهایی نیز از شهرهای بزرگ دنیا مانند پاریس و نیویورک و لندن میآورد که این شهرها چگونه دستخوش تغییرات جدی شدند.
از فصل چهارم (ظهور گفتمان فرهنگی شهر با تکیه بر تحولات اخیر شهر تهران) تا فصل دهم (فصل پنجم: کافیشاپ و شهر، فصل ششم: همسایگی در شهر، فصل هفتم: جنبشهای اجتماعی و شهر، فصل هشتم: درآمدی بر رسانهای شدن شهر و نیمنگاهی به گفتمان رسانهای شهر تهران، فصل نهم: خانواده و زندگی شهری، فصل دهم: درآمدی بر مردمنگاری شهری و خودنگاری شهر تهران) که کتاب به انتهای خود میرسد، مولف به بررسی شهر تهران میپردازد. وی با تبیین دو مفهوم “شهر فرهنگی” و “فرهنگی شدن شهر” در بررسی تهران، یادآور میشود که “تلقی ما از تهران به عنوان شهر فرهنگی تلقی تازهای است زیرا این تلقی از تهران چندان رایج نیست، هرچند در ناخودآگاه و احساس مردم ایران چنین فهمی از تهران وجود دارد. ما معمولا هنگام اندیشیدن درباره تهران تحت تاثیر بحرانهای شهری مانند بحران محیط زیست، ترافیک سنگین شهری، نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی طبقات بالا و پایین شهر، جرایم بزهکاریها، خودکشی و دیگر آسیبهای اجتماعی شهری و نیز حضور نیروهای سیاسی که هر از چند گاهی در تهران داعیه انقلاب یا دگرگونی همه جانبه نظام سیاسی را دارند، نمیتوانیم تواناییهای بالقوه و بالفعل فرهنگ، هنر و خلاقیت نهفته در این شهر را ببینیم و احساس کنیم”.
دکتر فاضلی با چنین تلقی به فرهنگی شدن شهر تهران میپردازد که البته این نگرش بر اساس تهران شهر “فرهنگ مدرن” توصیف میشود؛ همان طور که اصفهان و شیراز و تبریز برای ما نمونه شهرهای کهن باستانی هستند، تهران نیز نمونه شهر مدرنی محسوب میشود که مثلا با برج آزادی (شهیاد) در دوره پهلوی و برج میلاد در دوره جمهوری اسلامی که حامل نمادها و نشانههای مدرن هستند، روایتها و خاطرههای مردم را بر اساس گسترش نشانههای مدرن شکل میدهد. از سوی دیگر “تمرکز سرمایههای فرهنگی کشور در تهران” و “تهران به مثابه مرکز حافظه جمعی و تاریخی معاصر ایران” به نوعی این امکان برای این شهر فراهم شده که امروزه بتواند در یک کالبد بیشتر فرهنگی نسبت به ابعاد و زوایای دیگرش حیات خود را ادامه دهد.
از ویژگیهای دیگر تهران به مثابه شهر فرهنگی میتوان به این نکته اشاره کرد که تهران شهر خلاقیت نیز هست. با نخستین جریانهای روشنفکری ایران که نقش مهمی در شکل دادن به تحولات معاصر ایران داشتهاند تا به امروز، تهران مهمترین محل سکونت طبقه خلاقه ایران بوده است. جمع کثیری از نویسندگان، مترجمان، استادان دانشگاه، فیلمسازان و بازیگران سینما و تئاتر، موسیقدانان، نقاشان، مجسمهسازان، کتابفروشان و ناشران و موزهها و… در این شهر گرد آمدند و بدون حضور در این شهر امکان خلاقیت برای آنها اگر نگوییم صفر بوده، دست کم بسیار اندک میبوده است. همچنین تحقق فناوریهای نوین مانند موبایل نیز از این شهر آغاز شد و فرهنگ مدرنی را برای ارتباط با دیگری برای مردم فراهم نمود. میتوان به سبک غذایی مردم نیز اشاره کرد که مولف به راهاندازی پیتزافروشیها و فست فودها اشاره میکند که غیر از تجارت عظیم غذایی که برای خود به همراه آورده سبک غذایی جدیدی را نیز به زندگی مردم وارد کرده و اکنون بخش قابل توجهی از مصرف غذایی مردم را، صرف نظر از خوب یا بد بودن آن، همین غذاها تشکیل میدهد.
دکتر فاضلی برای تبیین ایده تهرانِ مدرنِ فرهنگی که نشانههای مدرن را با خود حمل میکند، بر “کافی شاپ”ها تأکید کرده و حتا فصلی را به این پدیده اختصاص میدهد. کافی شاپ تنها برای نوشیدن یک فنجان قهوه نیست بلکه جایی است که جوانان اغلب تحصیلکرده برای گفت و گو درباره تمایلات و خواستههای خود جمع می شوند تا از تجربیات یکدیگر آگاه شده و یا در بدترین حالت وقتگذرانی کنند. بر این اساس فرهنگ «کافی شاپ» چیزی فراتر از نوشیدن قهوه است. چیزی از جنس معنا، احساس، تجربه و فرهنگ است. بدین لحاظ مولف معتقد است که اهمیت فرهنگی کافی شاپها در وجود دو دیدگاه یا گفتمان رقیب است: دیدگاه سنتگرا و دیدگاه نوگرا.
به عقیده دکتر فاضلی “دیدگاه سنتگرا، آسیبشناسانه به کافی شاپها مینگرد و بر کژکارکردیهای کافی شاپها به عنوان پدیدهای مدرن در کلیت نظام اجتماعی و گفتمان رسمی نظام سیاسی کنونی ایران تاکید دارد. در مقابل، دیدگاه نوگرایانه، پدیده کافی شاپ را همدلانه و همسوتر با کسانی که به کافی شاپ میروند، می بیند”.
مولف برای تبیین گفتار خود به تحقیقی که از سوی دکتر تقی آزاد ارمکی و وحید شالچی با عنوان “جوانان مسجد و جوانان کافی شاپ: دو سبک زندگی” که در نشریه “مطالعات فرهنگی و ارتباطات” منتشر شده و مطالعه تجربی ۳۰ کافی شاپ و ۱۰ مسجد در منطقه سه تهران است، اشاره میکند و مینویسد: “کافی شاپها بیان نوع خاصی از سبک زندگی نوگرا و مابعد نوگرا، سنتستیز هستند که در تقابل با سبک زندگی سنتی و مذهبی قرار میگیرد. آنها ابعاد گوناگون تضاد و تعارض جهان کافی شاپ و جهان مسجد را در زمینههای مختلف فعالیتهای وقت آزاد، هنجارهای مصرف، مدیریت بدن و اولویتهای ارزشی جوانان نشان میدهند. آنها کافی شاپ را نماد نوگرایی و مابعد نوگرایی و مسجد را نماد سنتگرایی گرفتهاند”.
در فصول بعدی کتاب مولف به تحولات خانواده و تغییرات گسترده در آن میپردازد که که با ظهور پدیدههایی مانند دموکراتیک شدن خانوادهها، ازدواج غیابی یا از راه دور برای رفتن به خارج از کشور، ازدواج اینترنتی، ولنتاین ایرانی و غیره همراه است. به نظر نویسنده، شکلهای تازهای از خانواده در شهر تهران در حال ظهور هستند که تجربههای جدیدی را پیش روی خانوادههای ایرانی ایرانی قرار میدهد از جمله خانواده مجازی، خانواده چندمکانی، خانواده همبالین، خانواده میانتهی و…
به طور کلی کتاب “فرهنگ و شهر، چرخش فرهنگی در گفتمانهای شهری” را میتوان گزارش– تحلیل مناسبی برای تغییرات فرهنگی جاری در تهران دانست که مولف با نمونههای واقعی و توصیفهای مناسب خواننده را نسبت به آن آگاه میسازد. اگرچه دکتر نعمتالله فاضلی به عنوان یک جامعهشناس در برخی صفحات کتاب مسئولان و مدیران کشور را مورد خطاب قرار میدهد اما باید این نکته را در نظر داشت که مخاطب کتاب عمدتا “طبقه متوسط جامعه ایرانی در تهران” است. نویسنده در توصیفات خود از داستانها و رمانها و حتا دیالوگهای برخی از فیلمهای سینمایی و یا نوشتههای وبلاگی کمک میگیرد و مخاطبان خود را در کادر دانشگاهی محدود نکرده است.