گرچه یک سالی از انتشار شاهنامه مصور به همت «حمید رحمانیان» میگذرد و مصاحبههای فراوانی با او انجام شده، اما هنوز هستند کسانی که از او و شاهنامهاش بیخبرند. این بود که به کمک تکنولوژی مدرن «اسکایپ» سری به استودیوی او در نیویورک زدم و صحبتی با او داشتم تا ببینم ماجرای این شاهنامه چیست. حاصل این دیدار و گفتگو را در ادامه میخوانید.
ح. ر: این کتاب شامل تمامی داستانهای شاهنامه از بخش اساطیری تا پایان قسمت حماسی است که به زبانی ساده به انگلیسی ترجمه شده و همراه با بیش از ۵۰۰ تصویر در یک مجموعه ۶۰۰ صفحهای ارائه شده است.
م. ف: شما که فیلمساز و گرافیست موفقی هستید، چطور شد که به فکر تهیه کتاب، آن هم چنین کتابی افتادید؟
ح. ر: داستان از اینجا شروع شد که چند سال پیش من به همراه همسرم در تورنتو به کنسرتی که “شاهنامه” نام داشت،
دعوت شدیم. متأسفانه این کنسرت برای هر دو ما بسیار کسل کننده بود. فکر کردم تنها دلیلی که به این کنسرت بها داده شده، این است که توسط “غیر ایرانی”ها اجرا شده است. ما خودمان گنجینههای صوتی و تصویری بسیار غنی داریم، اما از دستخط یک زبان دیگر برای معرفی خودمان استفاده میکنیم. همسرم که امریکائی تبار است از من انتقاد بجائی کرد و گفت: “شما که مرتب به خود میبالید و میگوئید: هنر نزد ایرانیان است و بس” چرا خودت تلاشی برای شناساندن میراث فرهنگی و هنریتان به جهان نمیکنی؟ شماها غرورتان بیشتر از عملتان است. به گذشته خود میبالید، اما برای آیندهتان کمتر کار تولید میکنید!» حرفش درست بود. خوب که فکر کردم دیدم اگر یهودیها یا لهستانیها یا ایرلندیها در امریکا موفق شدهاند، به خاطر این است که فرهنگ ساختهاند، اما ما ایرانیها متأسفانه دچار نوعی سیاستزدگی شدهایم، و در اینجا یا از دید سیاسی دیده میشویم یا مذهبی. خودمان هم دائم مشغول بحث و جدل در فضای مجازی هستیم. به این ترتیب من هم به هیجان آمدم و این کار را شروع کردم!
م. ف: کار کوچکی هم نبود!
ح. ر: نه. اصلأ. حدود ده هزار ساعت روی این کار وقت گذاشتم. فقط جلد کتاب ۲۰۰ ساعت کار برده. چهار سال بی وقفه روی آن کار کردم. هفتهای ۱۰۰ساعت بدون اغراق.
م. ف: از مراحل کار برایمان بگوئید.
ح. ر: ما کار را با هم آغاز کردیم. ترجمه کتاب توسط دوست عزیز آقای “احمد صدری” انجام شد و انصافأ ترجمه همهفهم و فاخری است. همزمان، کار من و همسرم “ملیسا هیبارد” روی تصاویر آغاز شد. تصاویر حدود نود کتاب مصور قدیمی را اسکن» کردیم. بعد من با سر هم کردن تصاویر قدیمی به صورت دیجیتال، تصاویر خودم را ساختم.
م. ف: منظورتان این است که از آن تصاویر به همان صورت که بودند استفاده نکردید؟
ح. ر: اصلأ. هیچ یک از تصاویری که من در کتاب ساختهام عینأ همان تصاویر کتابهای قبلی نیست. از جائی صورتی برداشتهام، از جائی دستی و یا سبیلی …
م. ف: از هر چمن گلی…
ح. ر: بله، از هر چمن گلی. فقط تصویر روی جلد از ۹۱ تصویر مختلف شکل گرفته. در کل کتاب بالای ۸۰۰۰ قطعه تصویر قدیمی به کار برده شده، و هر صفحه به طور متوسط از ۱۷ تا ۱۲۰ قطعه، گاه از ۳۵ منبع مختلف، تشکیل شده است.
م. ف: چرا از تصاویر قدیمی به همان گونه که بودند استفاده نکردید؟
ح. ر: اول اینکه میخواستم کار مدرنی ارائه بدهم که با زمان ما همخوانی داشته باشد، چون سلیقهها تغییر کرده. من از لحاظ تکنیکی از خود فردوسی الهام گرفتم. همان طور که او داستانهای پیش از خود را جمعآوری کرد و به صورت منسجم در یک کار ارائه داد، من هم همین کار را با تصاویر انجام دادم. دلیل دیگر این بود که خوابها و رویاهای شاهنامه قبلأ هرگز تصویرسازی نشده بود. من با استفاده از این تکنیک، توانستم این رؤیا ها را به تصویر بکشم.
م. ف: درباره مشکلات کار چه؟
ح. ر: بیش از همه، مشکل مالی.
م. ف: در یکی از مصاحبههایتان خواندم که در اواسط کار، زمانی که قرار بود فرزندتان به دنیا بیاید فقط ۲۷ دلار و ۳۷ سنت پول در حساب داشتید.
ح. ر: شب و روز کار میکردم. سه سال و نیم بدون هیچ کمک مالی از هیچ منبعی. متأسفانه گرچه خیلیها از کار تعریف میکردند اما حمایت مالی صورت نگرفت. یکباره به خود آمدم و دیدم تمام سرمایهام را روی این کار گذاشتهام تا اینکه به کمک دوستی برای پروژه کمک مالی جلب کردیم. آن هم تا حدی. فکر میکنم اگر من ایرانی نبودم و روی شاهنامه کار میکردم بیشتر مورد توجه هممیهنانم قرار میگرفتم!
م. ف: کتاب به چه قیمت فروش میرود؟
ح. ر: در حال حاضر شرکت “آمازون” آن را حدود ۴۵ دلار برای فروش گذاشته است که با توجه به اینکه کل این پروژه بیش از ۳۶۰ هزار دلار خرج برداشته، بسیار مناسب است. اما اکنون هم متأسفانه برای خرید آن حمایت چندانی از سوی هموطنانمان صورت نمیگیرد و بیشترین کمک مالی و خرید از طرف غیرایرانیهاست. تعدادی هم چاپ محدود تولید کردهایم ( ۲۹۹جلد که بسیار اعلاست و هر یک به مبلغ ۵۵۰ دلار به فروش میرسد) اما خوبی این کار اینست که مردمی که با شاهنامه و حس و حال نقاشی ایرانی آشنا نبودند با این کار با آن آشنا شدند.
م. ف: بیشتر آموزش شما در ایران بوده است. یعنی تا سال ۱۹۹۴ که از ایران خارج شدید. یعنی شما در وحله اول دست پرورده آن فضای آموزشی هستید.
ح. ر: من فکر میکنم واقعأ دانشگاههای ما از نظر آموزشی بسیار پیشرفته است. از اساتیدم بسیار آموختهام و خود را به آنان مدیون میدانم: آقایان مرتضی ممیز، جلال شباهنگی، محمد احصائی و بسیاری دیگر…
***
در اینجا تلفن استودیو زنگ میزند. حمید با پوزش به آن پاسخ میدهد. همسرش ملیسا است. با او به راحتی فارسی صحبت میکند. از فرصت استفاده میکنم و از دریچه دوربین “اسکایپ” نگاهی به استودیوی کارش میاندازم. فضا بسیار ایرانی است: جوایز قدیمی که در ایران به قهرمانهای ورزشی میدادهاند. عروسکهای مختلفی برای نمایش سایه. تابلوهائی بزرگ از تصاویر شاهنامه… فضای کار یک هنرمند تمام عیار… صحبتاش که تمام میشود از او میخواهم از برنامههای آیندهاش برایمان بگوید.
ح. ر: برای سال ۲۰۱۶ یک نمایش تلفیقی عروسک و سایه از داستانهای شاهنامه در دست داریم که امیدواریم در آکادمی موسیقی بروکلین به اجرا در آید. ضمنأ تهیه چهار کتاب “باز شو “یا “پاپ آپ” هم هست.
م. ف: آنها هم درباره شاهنامه است؟
ح. ر: بله. امیدواریم بتوانیم چهار داستان از شاهنامه را به صورت کتابهای “باز شو” تولید کنیم. این کار بسیار دشواری است و هر صفحه آن حدود یک تا یک ماه و نیم وقت میبرد. زحمت و خرج بسیاری در بر خواهد داشت. امیدواریم با حمایت هنردوستان و هموطنانمان موفق شویم.
م. ف: خوانندگان ما چگونه می توانند اطلاعات بیشتری درباره شاهنامه شما به دست آورند؟
ح. ر: بهترین راه، مراجعه به وب سایت کتاب است:
http://theepicofthepersiankings.com/
همچنین دوستان میتوانند برای کمک به تولید کتابهای “باز شو” شاهنامه به این لینک مراجعه کنند:
http://www.fictionvillestudio.com/shahnamehpopup/
لینک آمازون برای خرید کتاب هم این است:
برای حمید رحمانیان با این همه پشتکار و فداکاری آرزوی موفقیت میکنم و امیدوارم از حمایتی که در خور آن است، بهرهمند شود.
لندن، دسامبر ۲۰۱۴