[دیدگاه]
کیهان آنلاین – ۲۳ دی ۹۳ – طبیعی است کاهش قیمت نفت دراقتصاد و بودجه کشورهای صادرکننده نفت تاثیری عمیق گذاشته است. این کشورها علاوه بر بازنگری اساسی دربودجه خود، میبایستی به فکر صرفهجوئیهایی اثرگذار و جدّی به ویژه در ریخت و پاشهای خویش باشند. در مورد جمهوری اسلامی، نهاد های موازی را که عملا زائد هستند حتما میبایستی حذف یا تقلیل دهند. بودجه کلانی که در اختیار پارهای از نهادهای مذهبی گذاشته شده باید به شدت کاهش یابد و با استفاده از “اقتصاد کمربندهای سفت” کاری صورت گیرد که لطمهای به نهاد های اصلی و کارساز کشور وارد نیاید.
مالیاتها نیز بدون استثنا و بدون معافیتهای خاص میبایستی از تمام افراد و از تمام نهادها به دقت و با جدیّت دریافت شود. در یک ساختار معقول، هر فرد یا هر نهادی که از مزایای کشور استفاده میکند، متناسب با درآمد خود، باید مالیات متناسب و قانونی را نیز به خزانه دولت واریز کند.
در بین کشورهای صادرکننده نفت، تقریبا عربستان تنها کشوری است که با تکیه بر ذخایرعظیم ارزی خود میتواند این وضعیت را تا رسیدن به هدفهای استراتژیکی که کاهش بهای نفت دنبال میکند ادامه دهد. اما بقیه کشورهای تولید و صادرکننده نفت قطعا با بحرانی جدی روبرو خواهند شد به ویژه کشوری مانند امارات متحده عربی و دوبی که میدانیم حقوقبگیران، از پرداخت مالیات معاف هستند و به همین علت بیمه و بازنشستگی نیز ندارند و اصولا مالیاتی به آن صورت وجود خارجی در این کشور ندارد. این کشورها ناچارند در کمکهای خارجی و بلاعوض خود حتما بازنگری کنند درغیر این صورت، با واکنش جدّی از سوی جامعه روبرو خواهند شد. کمکهای نقدی نیز که بدون توجه به پیامدهای تورمی آن، به ویژه در کشورما برقرار شد، متاسفانه علاوه بر افزایش تورم موجود، عملا کمکی به خانوارهای کمدرآمد نکرد زیرا این کمکهای نقدی به هیچ وجه تکافوی افزایش سریع و جهشی قیمتها را نکرد و مردم ناچار شدند چند برابر یارانههای دریافتی، برای تامین کالاهای مورد نیاز و خدمات دولتی پرداخت نمایند.
اما کاهش بهای نفت و طبعا بنزین، با استقبال فراوان مردم غرب به ویژه مردم ایالات متحده آمریکا روبروشده است. در حال حاضر با کاهش بهای بنزین، فروش اتومبیلهای آمریکایی که سوخت بالا دارند سیر صعودی در پیش گرفته و هم اکنون در شاهراهها شاهد افزایش سریع تعداد اتومبیلهای بزرگ هستیم. به نظر میرسد مردم که از افزایش روزانه بهای بنزین طی سالهای گذشته به ستوه آمده و طبعا به وسایل نقلیه عمومی حتا دوچرخه و بیش از آن به اتومبیلهای “پرییوس” (دو رگه یا بنزینی-باطری) روی آورده بودند، اکنون از این کاهش بهای بنزین بسیار استقبال کردهاند و مسافرتهای داخلی با اتومبیل نیز به صورت کاملا محسوسی افزایش یافته است.
با این وجود اینان نباید به این کاهش بهای نفت، دل خوش کرده و دل ببندند. قطعا بهای نفت پس از رسیدن به چهل دلار و توقف درآن برای مدتی، مجددا جهش صعودی را از نو آغازخواهد کرد.
مسئولان اقتصادی کشورهای تولید کننده نفت از جمله در ایران، میبایست درس عبرتی از این بحران گرفته و فکری عاجل برای آیندهای بکنند که هم منابع نفتی کشور به پایان خواهد رسید و هم نیاز به نفت به شدت امروز دیگر نخواهد بود. اکنون بسیاری از کشورهای آیندهنگر، به انرژیهای دیگر از جمله اتمی، آبی، خورشیدی روی آوردهاند. آیا زمان آن نرسیده است که ایران نیز با پذیرش این واقعیت هم به این گونه منابع انرژی به ویژه خورشیدی روی بیاورد و هم از صورت صادرات تکمحصولی و تکیه کامل به نفت خارج شود و نکته بسیار مهمتر اینکه از تکیه بر واردات از کشورهای دیگر نیز بکاهد؟ متاسفانه وضع امروزی ایران به شکلی است که اگر دروازههای واردات بسته شود، گمان نمیرود اقتصاد کشور چند ماهی بیشتر دوام آورده و با تورم شدید و قحطی روبرو نشود. از همه مهمتر قطعا باید از واردات کالاهای غیر ضروری ازکشورهایی چون چین، هند، روسیه، اوکراین، ترکیه، سوریه، عراق خودداری کرد و یا دست کم آنها را محدود کرد. سیاست ایران در تجارت بینالمللی باید نیازمندیهای اساسی با درنظر گرفتن اولویتها باشد و نه یافتن دوست از طریق باج دادن و تزریق ارز به کشورهائی که سیاستی همگام با حاکمان را دارند.
همگامی و دوستی این کشورها را زمانی میتوان آزمود که رژیم ایران نیاز به کمک مالی داشته باشد. هیچ یک از کشورهایی که اکنون جمهوری اسلامی را قبله آمال خود قرارداده و مرتب برای دستبوسی به تهران میآیند، در روزهای سخت به کمک جمهوری اسلامی نخواهند آمد.
نکته آخر اینکه، به نظر من، ایران میبایست دروازههای خود را برای مهاجرپذیری به شدت کنترل کرده و تعداد آن را به حداقل برساند. ما به طور طبیعی و با توجه به منابع زیرزمینی، به ویژه آب، اصولا کشور مهاجرپذیر نیستیم. کشوری که قادر به تامین آب موردنیاز افراد خود نیست، به چه مناسبت باید هم با دست و دلبازی پناهندگان و آوارگان و درماندگان کشورهای دیگر را بپذیرد وهم مردم خود را تشویق کند که تا میتوانند زاد و ولد خود را افزایش دهند؟! واقعیت آن است که ایران کشوری است که از زمان داریوش بزرگ که در کتیبهاش از اهورامزدا میخواهد کشور را از «دروغ و دشمن و خشکسالی» بپاید، و چه بسا از صدها سال پیش از او، همواره با کمبود آب و خطر خشکسالی روبرو بوده است. چنین کشوری به طور طبیعی نمیتواند جمعیت زیادی را سیر و سیراب کند. ازهمین رو ایران باید هم در کنترل جمعیت و هم در تنوع بخشیدن به صادرات و تقویت موقعیت اقتصادی خود، به فکر اقدامات جدی باشد و از امکانات «جهانی شدن» نه برای واردات و بر باد دادن منابع طبیعی ایران بلکه برای تقویت بنیه خود استفاده کند.