حمیرا یکی از برجستهترین هنرمندان موسیقی آوازی ایران پس از۹ سال سکوت به شایعات و پرسشهای دوستداران صدای بینظیرش از درون و بیرون ایران، از طریق کیهان آنلاین- لندن، پاسخ میدهد و میگوید چرا سالهاست سکوت کرده و نمیخواند.
غیبت طولانی وعدم شرکت در هر گونه کنسرت یا برنامه موسیقی پرسشها و شایعاتی را بین مردم داخل وخارج برانگیخته بود تا آنجا که حتی برخی موسیقیپردازان بی مسئولیت بیخ گوشها میگفتند که حمیرا صدایش را ازدست داده است! “مغرضان همیشه درصحنه” حتی شایعه پرداختند که حمیرا درگذشته است!
اما کیهان آنلاین در یک گفتگوی کاملا بهروز اعلام میکند که حمیرا نه صدایاش را از دست داده و نه جانش را! ادامه سکوت وی از مقوله دیگری است که در پی میخوانید.
حمیرا میگوید: «وقتی شرایط لازم برای خواندن فراهم نیست بهتر است نظارهگر شد و دید در این آشفتهبازاری که وجود دارد چه بر سرموسیقی میآورند؛ آهنگهای مهوّع و شعرهای بی سر و ته و بیصدائی است که به نام موسیقی به خورد مردم میدهند. بنا بر این ترجیح دادم فعلا سکوت کنم. بخصوص که حاضر نیستم آنی از نوه دلبندم دورباشم و او را به دست “بِی بِی سیتر” بسپارم. این رسم خانوادگی ماست که بچه را درآغوش خود بزرگ کنیم.»
حمیرا ادامه میدهد: «بگذارید صریحا بگویم، بله عزیزانم، امروز به نام موسیقی گوش مردم را مسموم کردهاند و این دردناکترین وضعیتی است که موسیقی یک سرزمین با آن همه دستاوردهای هنری ممکن است به آن دچار شود.»
باید گفت حمیرا جزو خوانندگانی است که تقریبا بیش از هر خواننده زن دیگر دربارهاش سخن رفته است. صدای بی نظیر وآسمانی او با اجرای آهنگها، ترانهها و آوازهای دلنشین و ماندگار از استادان شعر و موسیقی حمیرا را سرآمد همه خوانندگان زن کرد تا جایی که استادان موسیقی صدای بیهمتای او را وسیعتر و قویتر از صدای قمر و روحانگیز توصیف کردند.
نشریه «گردون» به مدیریت عباس معروفی در شماره دهم و یازدهم خود در سال ۱۳۷۰ در بررسی موقعیت خوانندگان نامدار زن ایرانی با عنوان از “قمر تا قشنگ” باهمه سانسور و احتیاط اجباری زمان و مکان درمورد حمیرا نوشت وی با ترانه “صبرم عطا کن” چنان گل کرد که استاد بنان در پشت نوار او نوشت: صد سال دیگر چنین صدائی در موسیقی ایران نخواهدآمد.
ترانه «صبرم عطا کن»
[video_lightbox_youtube video_id=”qjNTNtdYLcE” width=”640″ height=”480″ auto_thumb=”1″]
حمیرا که قرار بود برای طی دوره موسیقی عالی و اجرای برنامه در اپراهای بزرگ به وین، پایتخت اپراهای جهان، اعزام شود نخستین بار ترانه «صبرم عطا کن» ساخته استادعلی تجویدی و با کلام بیژن ترقی را به طور زنده در رادیو ایران اجرا کرد. همان آهنگ اول عاشقان موسیقی ایرانی را به شدت تحت تاثیر صدای استثنائی او قرار داد.
همزمان داود پیرنیا بنیانگذار برنامه «گلها» در رادیو، آهنگهای حمیرا را در جمع ادیبانی چون استادان لطفعلی صورتگر، دکتر رضازاده شفق، علی دشتی، روحالله خالقی و شماری دیگر از بزرگان ادب و هنر آن دوران مطرح ساخت که همگی زیبائی صدا و نحوه اجرای با شکوه ترانهها را تحسین میکردند.
حمیرا در ادامه گفتگوی با کیهان آنلاین در توضیح سکوت طولانیاش میافزاید: «پاسخ سئوال شما که چرا نمیخوانم این است که زمانی در اطرافم استادان شعر و موسیقی نظیر تجویدی، یاحقی، بیژن ترقی انوشیروان روحانی، حسن شماعیزاده و صادق نوجوکی بودند و بهترین آثار را که هر یک مترجم حالات و روحیات من بود میساختند و من با همه شور و التهابی که در درونم موج میزد اجرا میکردم. مثلا اگر میخواندم مرا نفریبی، فریادی بود که از ته دلم بیرون میآمد، وقتی از بیوفائی فریاد میکردم و میخواندم «آه، نگو نگو، دیگه از گذشته، دیگه نمیخوام بدونم چی به من گذشته» رنج و حرمانی بودکه از تلخی سرنوشت از حنجره من بیرون میآمد. بنا بر این همه آنچه را که خواندم گویای حالات و شرایط پر احساسی بود که در آن قرار داشتم و بنا به تمثیل معروف سخن کز دل بر آید لاجرم بر دل نشیند، به دل مردم نشست. اما حالا کو؟ کجاست شعر وآهنگی که دل و جانم را بلرزاند؟
ترانه «آه نگو، نگو، نگو از گذشته»
[video_lightbox_youtube video_id=”yr4MTdI82K4″ width=”640″ height=”480″ auto_thumb=”1″]
اگر میبینید این همه هموطنان نازنین و پراحساسم از درون و برون وطن با من تماس میگیرند لطف و مهربانی به سراپایم میپاشند دلیلاش تنها رابطههای عاطفی و احساسی دوجانبه سالهائی بوده که با من داشته و هنوز به شدت دارند.
مثلا نوجوان ۱۷سالهای که مادرش از درون ایران التماس میکند بچهام مدام در تنهائی آهنگهای شما را گوش میکند، غذا نمیخورد، درس نمیخواند اما اگر شما دو کلمه با او صحبت کنید اشکالاتش رفع میشود، شما واقعا این حالت را چگونه توصیف میکنید؟ پس با او حرف میزنم و به او میگویم پسرم درس بخوان، غذا بخور، روزی که به ایران برگشتم حتما اختصاصی برایت میخوانم و او با هیجان میگوید: حتما، بچشم! و بسیار از این ارتباطات عاطفی با من برقرارمیشود که قابل توصیف نیست.»
ترانه «سکوت»
[video_lightbox_youtube video_id=”4nmtbiwJxOs” width=”640″ height=”480″ auto_thumb=”1″]
به عقیده حمیرا بین خواننده و مردم باید نوعی رابطه عاطفی برقرارباشد تا چنین رویدادهای پراحساسی به وجود بیاید.
حمیرا ادامه میدهد: «به هر روی، من هم اینک با نهایت ظرفیت صدا آمادهام آهنگ یا آهنگهائی را که مناسب بدانم اجراکنم. البته آثاری که دلم را بلرزاند، شور و اشتیاق در من به پا کند وگرنه نمونههائی به من ارائه شده که هیچ کدام کمترین تاثیری روی من نگذاشته است. البته در دوران اقامت در خارج، آهنگهائی از ساختههای آقایان جهانبخش پازوکی، محمد حیدری، کاظم رزازان، منوچهر چشم آذر، بابک رادمنش و دکتر مسعود عطائی را اجرا کردهام. چندآهنگ از مرحوم استاد تجویدی هم دارم که هنوز آنها را نخواندهام.»
سیاوش آذری گزارشگر کیهان آنلاین که این گفتگو را انجام داده است به یاد میآورد که چند سال قبل زندهیاد عماد رام به اتفاق همسرش فلور که برای بازدید کوتاهی به لس آنجلس آمده بودند آهنگی را برای اجرا به حمیرا ارائه کرد. ولی خواننده «صبرم عطا کن» پس از شنیدن آهنگ و شعر با چهرهای بیتفاوت شانههایش را بالا انداخت و گفت: آقای رام “این آهنگ مرا نگرفت!” و دقایقی بعد اضافه کرد این شعر این آهنگ را میطلبد و شروع به خواندن کرد و به عماد رام گفت: نت آهنگ را بنویسید و روی شعر بگذارید و به نام خود پخش کنید. آهنگ با این مطلع آغازمیشود:
ردّ پایم را بگیر تا بدانی خانه عاشق کجاست…
حمیرا در ادامه گفتگو میافزاید: «میدانم که الان همه چیز فرق کرده و زمان خواندن آهنگ «مرا نفریبی» نیست زیرا آن قدر دروغ و فریب رواج پیداکرده و سیاستبازان جهان چنان به طرح و نقشه علیه کشورهای ثروتمند دست زدهاند که باید دنبال مضامین شعری روز بود؛ به همین جهت نیز من ترانه “جهانخواران” را خواندم که پیام گویائی از اوضاع امروز در خود داشت».
ترانه «مرا نفریبی»
[video_lightbox_youtube video_id=”4kHJN60jwzo” width=”640″ height=”480″ auto_thumb=”1″]
ترانه «جهانخواران»
[video_lightbox_youtube video_id=”A_pad3VCxRE” width=”640″ height=”480″ auto_thumb=”1″]
گفتگو به پایان نزدیک میشود و حمیرا در پایان میگوید: «من تا زندهام برای مردم بااحساسم میخوانم» و در اینجا با تاکید اضافه میکند: «مایلم از همه فرزندان نازنینام در سراسر ایران همین طور در اروپا که آن همه شعر دربارهام مینویسند بخصوص کامبیز عزیزم که در فیسبوک برایم زحمت بسیار میکشد تشکر کنم و امیدوارم روزی پس از سالها انتظار و فراق جانسوز به ایران برگردم و همهشان را در آغوش بکشم و ببوسم. در نهایت آرزو دارم روزی به میهنم باز گردم و فریاد پراحساسم را به گوش میلیونها هموطن پرعاطفه وعزیزم بپاشم…»