[دیدگاه] [احزاب و گروههای سیاسی]
[بخش اول]
کیهان آنلاین – ۲۷ بهمن ۹۳ – جمعی از کنشگران سیاسی، برای اینکه همبستگی ملّی به وجود آید، راه حلی را با توجه به مشکلات و موانعی که درراستای تحقق این مهم وجود دارد روی میز اپوزیسیون دمکرات و آزادیخواه قرار دادهاند. راه حل آنان، انجام “گفتمان ملی برپایه منافع ملی” برای مرتفع شدن بی اعتمادیها، و پیدا کردن راه حلی مشترک در جهت نجات ایران و ایرانی میباشد؛ و آقای نوری علا، در نفی و رد این پیشنهاد، در «جمعهگردیهای» این هفته خود، در مقالهای تحت نام “منافع ملی، ابهامات و خطرات”** به آن پرداختهاند.
ما ضمن پاسخ به ایشان، میخواهیم نتیجه بگیریم، برخلاف آنچه که ایشان درنفی و رد راه حل “گفتمان ملی بر پایه منافع ملی” ارائه دادهاند، بیشتر در مورد راهکاری که خودشان طی این سالها دنبال کردهاند، صائب بوده وهست.
بدین جهت بخش اول را به “منافع ملی” اختصاص دادهایم و در بخش دوم به نظرات ایشان در این خصوص خواهیم پرداخت.
در باب منافع ملی یا منافع همگانی
نخست لازم است اشاره نمائیم که به کارگیری کلمه “منافع ملی” عموماً درحوزه سیاستهای خارجی استفاده میشود. اما رابطه مستقیم و حیاتی با سیاستهای داخلی کشوردارد.
در واقع میشود گفت: منافع ملی رابطه مستقیم و تفکیکناپذیری به سیاستهای خارجی و داخلی دارد.
همان طورکه آقای نوری علا اشاره کردهاند، کلمه “ملی” از”ملت” میآید و ملت هم همه “مردم”ی را شامل میشود که ساکن و تابعیت کشوری را دارند.
بر این مبنا، وقتی سخن از”منافع ملی” میشود، باید منافعاش شامل همه مردم با هر باوری که دارند و در هر جایگاه اجتماعی– سیاسی که قراردارند، گردد.
بدین جهت، هر منافعی را که شامل همه مردم نگردد نمیتوان “منافع ملی ” نامید. از این رو، حاکمان کشورهایی مانند کشور ما، وقتی به دروغ سخن از منافع ملی میکنند، در واقع منظور منافع حاکمیت خودشان است و منافع همه مردم را شامل نمیشود.
هر کشوری در جهان، منافع ملیاش را بنا به ماهیت حاکمیتاش (دمکراتیک- دیکتاتوری– نیمه دمکراتیک) تعریف میکنند. ولی میشود تعریف هر یک از کشورها را در چارچوب سه تعریف زیر مشخص و خلاصه کرد.
کشورهای دمکراتیک، تعریفشان از منافع ملی شامل همه مردم (ملت) میشود، و در کشورهای دیکتاتوری، تعریفشان از منافع ملی، شامل منافع حکومت است؛ و همین طور در کشورهایی که نه دیکتاتوری هستند و نه دمکراتیک (نیمه دمکراتیک) تعریفشان از منافع ملی، شامل منافع حاکمیت و منافع مردم کشورمیباشد.
بر این اساس، از آنجایی که اپوزیسیون رژیم حاکم بر کشور، خواهان حاکمیت مردم برمردم با تضمین حقوق شهروندی اقلیت یا همان حاکمیت ملی است، از این رو، میبایست کلیه اشخاص یا جریاناتی که خواهان حاکمیت ملی میباشند، تعریفشان از منافع ملی در راستای فراهم آوردن زندگی بهتر، آسوده و مطمئنتر، شامل همه مردم با هر نوع باوری که دارند و درهر جایگاه اجتماعی، سیاسی که قراردارند، شود.
فرق نمیکند که آن شخص ثروتمند باشد یا فقیر، دانشمند باشد یا بی سواد، مقام مملکتی باشد یا نباشد، چپ باشد یا راست، مذهبی باشد یا غیرمذهبی و… به هر حال هر موقعیت سیاسی– اجتماعی و باوری که داشته باشد، میباید هر آنچه که موجب تاثیرات مثبت در زندگی همه این مردم میشود در چارچوب تعریف منافع ملی قرارداده شود.
در صورتی که تعری شان شامل همه مردم نشود، آن جریان نمیتواند مدعی برقراری حاکمیت ملی باشد. از این رو، آنچه که این کنشگران سیاسی انجام “گفتمان ملی بر پایه منافع ملی” را به عنوان پیشنهاد بر روی میز اپوزیسیون قرار دادهاند، شامل آن اشخاص یا جریاناتی میشود که به واقع تعریفشان از منافع ملی شامل همه مردم شود.
با توجه به این موضوع میشود گفت: تعریف هر شخصیت حقیقی و حقوقی باورمند به حاکمیت ملی، باید تعریف مشترکی باشد. چنانچه چنین نباشد، دلیل آن یا در جمعبندی نشدن افکار است یا از ناآگاهی و یا ناشی ازموارد دیگر.
نکته بسیار مهمی که آقای نوری علا به آن کاملاً بی دقت بودهاند این است که: تعریف منافع ملی یک طرف قضیه است و چگونگی رسیدن به آن تعریف نیز، طرف دیگر قضیه میباشد.
بدین معنا که، همه جریانهای سیاسی که به دنبال کسب قدرت سیاسی هستند، در تعریفشان از منافع ملی باید مشترک باشند، اما در ارتباط با چگونه رسیدن به آن، راهکارهای مختلفی را بر اساس بینششان دارند.
در اینجاست که برنامههای لیبرالها با سوسیال دمکراتها و سوسیالیستها و… برای رسیدن به تعریف منافع ملی متفاوت است و مردم بنا به باورها یا نظرات خود، یکی ازجریانات را برای به اجرا گذاشتن برنامههایشان انتخاب میکنند و به او قدرت اجرایی میدهند تا آنان را سریعتر به زندگی بهتر، آسوده و مطمئنتربرسانند.
نکته دیگری که باید به آن توجه کرد این است که: اداره کشور به عهده سیاسیون همان کشورمیباشد و مردم نیز در واقع این سیاسیون را به قدرت میرسانند تا برنامههایشان را به اجرا بگذارند.
از این رو، چنانچه سیاسیون ما، تعریف درستی از منافع ملی نداشته باشند یا به درستی نتوانسته باشند، منافع ملی را از منافع جامعه تفکیک نمایند،آنگاه اشکال اساسی که به وجود میآید، در ارتباط با تصمیمگیریها و سیاستگذاریها و اقداماتشان خواهد بود.
و این موضوع در میان اپوزیسیون باورمند به حاکمیت ملی، کاملاً مشهود است، و شاهد هستیم که با تمام تلاشها و ایثارگریهایی که در راه تحقق اهداف ملی– مردمی خود کردهاند، نتوانستهاند به آن دست یابند.
بدین معنا که، نمیتوانند تشخیص دهند، اولویتها چیست و چه مسئولیت و وظایفی در راستای تامین منافع ملی دارند، تا بتوانند به درستی سیاستگذاریهایشان را در برابر یکدیگر و رژیم تنظیم نمایند و حتی در میان باورمندان خود به وحدت نظری و عملی دست یابند.
علتاش دقیقاً در نگاهی هست که دارند و در این نگاه آنچه را که به عنوان “حلقه گمشده” میتوان دید،همانا مهمترین و اصلیترین موضوع، یعنی “منافع ملی” و تامین آن در راستای اهداف و برنامههای خوداست.
بر این مبنا میشود گفت، تامین منافع ملی مختص به فردای ایران و بعد از رسیدن به رأس قدرت سیاسی نیست بلکه تامین آن در تمام دوران فعالیت سیاسی، به عنوان پیشگامان مردم چه در قدرت باشند و چه نباشند، و در هر شرایط زمانی و موقعیتی و مکانی که باشند، ضرورترین اصل محسوب میگردد. و بدیهی است که نتیجهاش نیز انتقال و تأثیر مثبت آن در جامعه خواهد بود.
اکنون به تعریف منافع ملی که میبایست با تعریف همه باورمندان به حاکمیت ملی همخوانی داشته باشد، میپردازیم.
منافع ملی در حاکمیت ملی ، مواردی مشخص است که تحقق آنها با منافع شخصی فردفرد آحاد جامعه، در راستای تامین زندگی بهتر،آسوده و مطمئنتر همه آنان، ضرورت دارد.
یعنی توسعه و پیشرفت در اقتصاد- صنعت- علوم و تکنولوژی و فنآوری، تربیت متخصص و حفظ آنان (فراری ندادن مغزهای کشور)، حفظ آثارباستانی به عنوان تاریخ و هویت و فرهنگ ایرانیان، محیط زیست، کسب بهترین سود از معاملات جهانی، حفظ و دفاع از تمامیت ارضی و یکپارچگی کشور و وحدت ملی، حفظ روابط حسنه سیاسی با همسایگان و جامعه جهانی، صلح ، و در یک کلام هر آنچه که موجب تامین بهترین شرایط زندگی بهتر، آسوده و مطمئنتر برای همه مردم ساکن (ملت) ایران شود.
یعنی موجب فراهم آوردن مسکن، غذا، بهداشت و درمان ، آموزش و پرورش ، امنیت و… گردد، همچنین موجب حفظ و افزایش قدرت، اعتبار و منزلت ملت ایران در جامعه جهانی شود.
اکنون سئوالی که میتوان مطرح کرد این است که: با توجه به این مشخصات و تعریف منافع ملی، کدام شخصیت حقیقی و حقوقی باورمند به حاکمیت ملی را میتوان یافت که با آن مخالفت داشته باشد؟
اساساً کدام جریان سیاسی، چه باورمند به حاکمیت ملی باشد چه نباشد، میتواند بگوید که ما در راستای به فلاکت رساندن مردم، ویران کردن کشور، به خطر انداختن امنیت مردم و کشور و… میباشیم؟
قطعاً هیچ یک از جریانهای مردمی و غیرمردمی، چنین نمیتوانند بگویند؛ و به طورقطع باورمندان به حاکمیت ملی نیز نمیتوانند چنین عمل کنند زیرا که هدف همه این جریانات ملی- مردمی، هدایت و رساندن همه مردم به همان زندگی بهتر، آسوده و مطمئنتر است.
در اینجا از آقای نوری علا میپرسیم: جنابعالی با کدام مورد از این مشخصات منافع ملی مخالف هستید؟
آیا خود شما میتوانید شخص یا جریانی را معرفی کنید که با مشخصات منافع ملی یادشده مخالفت داشته باشد؟
ما که بعید میدانیم کسی که خود را یکی از اعضای خانواده بزرگ ایرانی بداند، و خواهان حاکمیت مردم یا به عبارتی دیگر خواهان حاکمیت ملی باشد، با موارد فوق مخالفت داشته باشد.
نکتهای که باید به آن توجه داشت، این است که: هر آنچه در نزد همه طیفهای سیاسی باورمند به حاکمیت ملی، که به واقع هر یک نماینده فکری بخشی از مردم (هرچند محدود) هستند ، در راستای فراهم آوردن زندگی بهتر، آسوده و مطمئنترهمه مردم مورد تائید باشد، در چارچوب منافع ملی تعریف میگردد و تعریفاش ثابت وهمیشگی است.
اما هر آنچه مورد تائید همه طیفهای سیاسی باورمند به حاکمیت ملی قرارنگیرد، در بخش منافع جامعه تعریف میگردد، و مردم ازطریق صندوقهای رأی، نظر خودشان را پیش میبرند و در هر مقطعی میتوانند نظرشان را از طریق آرای عمومی تغییردهند.
منافع جامعه شامل مواردی مانند شکل نظام سیاسی، ساختار اداری کشور، سیستم اقتصادی کشور و… میشود که همه طیفهای سیاسی باورمند به حاکمیت ملی در آن خصوص اتفاق نظر ندارند.
در اینجا آنچه که میتواند تکمیل کننده مبحث منافع ملی گردد و آن را بیشتر ملموس نماید، رابطه منافع ملی با منافع جامعه است.
منافع ملی با منافع جامعه دو موضوع مکمل و غیر قابل تفکیک از یکدیگرند،اما در عین حال تفاوتهایی دارند، و بدین جهت نیز دارای دو نام جداگانه میباشند.
تفاوتهای این دو منافع، یکی در ارتباط با اتفاق نظرداشتن یا نداشتن مردم راجع به موضوعاتی است که میتواند آنان را هر چه سریعتر به آن زندگی بهتر، آسوده و مطمئنتر برساند؛ و دیگری در ارتباط با مسئولیت تامین و تحقق آن است. یعنی مسئولیت تامین منافع ملی به عهده همه مردم و حاکمیت میباشد، اما مسئولیت تامین و تحقق منافع جامعه، با توجه به برنامههای هرجریانی که در قدرت سیاسی قرار دارد، به عهده دولت و حکومت میباشد.
بر این اساس نیز میتوان نتیجه گرفت که:
برای همه کنشگران سیاسی، در هر شرایط زمانی، مکانی و موقعیتی که هستند، تامین منافع ملی بنه عنوان اصلیترین و مهمترین موضوع جامعه و کشور ضرورت دارد و باید کلیه تصمیمات و اقداماتشان در راستای تامین منافع ملی باشد.
و در اینجا از شخص آقای نوری علا، سئوال میکنیم: آیا جنابعالی نیز به این اصل باورمند هستید که باید کلیه تصمیمات و اقداماتی که انجام میدهید، در راستای تامین منافع ملی باشد یا خیر؟
از نظر ما، از آنجائی که منافع ملی شامل همه مردم (ملت) میشود، همه مردم (در اینجا بخوانید همه جریانهای باورمند به حاکمیت مردم) مسئول هستند که در راستای تامین منافع ملی با یکدیگر به همکاری بپردازند. بدین جهت برای دستیابی به این توافق، همکاری یا ائتلاف یا همبستگی که همه مردم (ملی) را شامل شود، انجام “گفتمان ملی بر پایه منافع ملی” میتواند بهترین راه حل برای نزدیک شدن کلیه کنشگران صدیق، آگاه ، مصمم و مسئولیتپذیری باشد که دل در گروی ایران و ایرانی دارند.***
بر این اساس، بر خلاف نظر جناب نوری علا، ما بر این باورنیستیم که گفتمان ملی بر پایه منافع ملی موجب اختلاف بیشتر میگردد بلکه برعکس، معتقدیم به دلیل داشتن تعریف مشترک از منافع ملی و تفکیک مواردی که در چارچوب منافع ملی با منافع جامعه صورت میگیرد، برای همگان مشخص میشود که چه مسائلی برای امروز در اولویت است، و چه مسائل دیگری را باید به فردای ایران موکول کرد.
در هر حال، نظر آقای نوری علا چنین است که گفتمانی که هنوز باید برقرارباشد، گفتمان سکولار دمکراسی است. در صورتی که برای مردم، گفتمانی که بسیار اهمیت دارد، گفتمانی است که به فوریت بتواند آنان را از این وضعیت فلاکتباری که دارند رهایی بخشد؛ و نزدیک به یقین گفتمان سکولاردمکراسی در این مقطع از مرحله مبارزات علیه رژیم ضدملی– ضدمردمی حاکم بر ایران و ایرانی، نمیتواند چارهساز این معضل بزرگ ملت باشد.
چارهسازمعضل بزرگ ملت ایران، در انجام گفتمان ملی بر پایه منافع ملی، برای رسیدن به توافق ملی و پیدا کردن راه حلی برای نجات ایران و ایرانی میباشد.
یکی از اصلهایی که در منافع ملی وجود دارد این است که: فرق نمیکند که چه شخصی یا نیروی داخلی و خارجی منافع ملی را به خطر انداخته باشد، مهم این است و ضرورت دارد که همه مردم، با هر شخص یا هر نیروی داخلی و خارجی که منافع ملی را به خطر انداخته است، برای تامین یا حفظ منافع ملی، با تهدیدکننده یا تهدیدکنندگان آن، برخورد نماید و یا به مبارزه و دفاع برای آن بپردازد.
بر این اساس، ما در پی ایجاد همبستگی ملی هستیم که تمامی طیفهای فکری– سیاسی که باورمند به حاکمیت ملی باشند را در بر گیرد. بدین جهت امیدواریم با این توضیحات، آقای نوری علا به ایرادات خود در خصوص نفی و رد گفتمان ملی بر پایه منافع ملی، پی برده باشند.
در هر صورت، در بخش دوم به نظرات آقای نوری علا خواهیم پرداخت.
بهمن ۱۳۹۳
*مسئولان پیگیری هئیت موسس تدارک گفتمان ملی
**منافع ملّی؛ ابهامات و خطرات؛ اسماعیل نوری علا
*** کلیپ منافع ملّی:
[video_lightbox_youtube video_id=”WNfbJfR0TR4″ width=”640″ height=”480″ auto_thumb=”1″]