[گزارش] [+عکس]
کیهان آنلاین – ۴ اسفند ۹۳ – روز یکشنبه ۲۲ فوریه در یک گردهمایی به یاد و گرامیداشت شادروان دکترعبدالمجید مجیدی دولتمرد سابق ایران و از اعضای هیئت مدیره کیهان لندن، تجلیل به عمل آمد. در این مراسم جمعی از افراد خانواده، دوستان، آشنایان و همچنین چهرههای شناخته شده ایرانی شرکت داشتند.
یادبود دکتر مجیدی به همت دختر هنرمندش شهرزاد زازا «صالح» ترتیب یافت و طی آن چندین چهره مختلف سخن گفتند و تنی چند نیز از طریق پخش تصویر و صدا، ویژگیهای این شخصیت سیاسی ایران را برشمردند .
مجلس با تصاویر دکترمجیدی از دوران کودکی و تحصیل در ایران و سپس در خارج از کشور، و آنگاه بازگشت به میهن و ورود به خدمات دولتی تا عضویت در کابینه و احراز مشاغل حساس کلیدی از جمله مدیرعاملی سازمان برنامه و بودجه، ریاست وزارت کار و نیزعضویت در هیئت داوران بینالمللی سینمائی آراسته شده بود.
در آغاز هما سرشار روزنامهنگار شناختهشده و قدیمی طی سخنانی از شادروان دکترمجیدی به عنوان یکی از برجستهترین شخصیتهای سیاسی معاصر و به مثابی انسانی والا، خردمند، پاک و کوشنده یاد کرد و نتیجه گرفت که دکترمجیدی کسی نبود که او را ببینید و بی تفاوت از کنارش بگذرید. به گفته هما سرشار، وی آموزگاری صبور و بی ادعا بود.
آنگاه ویدیوی مصاحبه ده سال قبل نادرصدیقی روزنامهنگار با دکتر مجیدی در برنامه «رو در رو»ی تلویزیون پخش شد. دکترمجیدی در آن مصاحبه با انتقاد از ضعفها و نارسائیهای حکومت اسلامی در ایران صریحا گفته بود:
«وقتی قدرت در دست دو نفر باشد و رژیمی که پس از ۲۵ سال نتوانسته موفق باشد، شکست خورده، و قابل دوام نیست».
سپس احمدعلی نوبان از مدیران سابق سازمان برنامه و دوست دیرین دکتر مجیدی رشته سخن را به دست گرفت و گفت دکترمجیدی انسانی بسیار بردبار و به اصطلاح خاکی بود به نحوی که کارمندان سازمان برنامه از خدا میخواستند با دکتر مجیدی کار کنند. نوبان خود را یکی از «فدائیان» وی معرفی کرد و افزود: در سفری به سنگال به راستی از احاطه ایشان به زبانهای فرانسه و انگلیسی افتخارکردم و اگر ماموریت چند روز دیگر طول میکشید، دکتر مجیدی سنگالی هم صحبت میکرد!
وی سپس به طنز افزود: با ورود به سن فرانسیسکو و سپس لسآنجلس از رفقای سازمان برنامه بعد از ۳۰ سال که از انقلاب میگذشت، رفقائی را که هنوز در قید حیات بودند و به مرض طول عمر گرفتار نشده و تاخیر وفات داشتند دعوت کردم. این دوستان تعدادی با واکر، چوب زیر بغل و ویلچر، و برخی نیز با عینک نمرهای و سمعک در آن مهمانی شرکت کردند. من بلافاصله یاد آن آقایان و خانمهای برومند در شاخ آفریقا با آن لباسها و کراوات قبل از انقلاب افتادم!
وی نتیجه گرفت که باید سازمان برنامه را قبل از دکترمجیدی و بعد از دکتر مجیدی با هم سنجید تا به نتیجه خدمات او پی برد.
حسین حجازی مجری برنامههای رادیوئی و تلویزیونی و از کارکنان سابق سازمان برنامه سخنران بعدی بود که از تسلط و مطالعات بی وقفه دکترعبدالمجید مجیدی به عنوان امتیازات برجسته وی یاد کرد. او همچنین اظهار نظرهای بی حُبّ و بغض دکترمجیدی را از دیگر برجستگیهای منحصر به فرد وی دانست. حجازی تأکید کرد که دکترعبدالمجید مجیدی نقش عمدهای در تاریخ برنامهریزی و تعیین شاخصههای بودجه در ایران ایفا کرد و تحولات زیادی در سازمان برنامه و بودجه به وجود آورد. متانت ذاتی، جدیت و مدیریت قاطع در هدفها وانتخاب افراد صاحب نظر برای امورسازمان برنامه سرمشقی بود برای کسانی که در آن نهاد دولتی کار میکردند.
پس از آن ویدیوئی نشان داده شد از دکتر پرویز مینا و دکتر شاپور راسخ که در مجلس یادبود دکتر مجیدی در پاریس بر نقش بزرگ و برجسته دکتر مجیدی تاکید کردند و وی را به عنوان خدمتگزاری صدیق ستودند. دکتر راسخ از جمله گفت: به نظر من تاریخ ایران به خدمات دکتر مجیدی وابسته است. آن سالها از بهترین سالهای زندگی بنده بوده است. دکتر مجیدی انسانی بود شریف، مهربان و مشوق دیگران و بی گمان خدمات او هرگز از خاطرهها نخواهد رفت.
نادر صالح رئیس پیشین انجمن ایرانیان لسآنجلس پیام دکتر جهانگیر آموزگار را خواند که در آن آمده بود: هنوز باورم نیست که مجید از جهان رفته است و دیگر خبرگیریهای هفتگی او را از تلفنهای کنارم نخواهم شنید. هرگز گمان نداشتم که من زنده باشم و او که همسال کوچکترین برادر من بود دنیا را ترگ گوید. مجید به گفته حافظ رفیق گرمابه و گلستان من بود. در دانش اداری و سیاسی، در گزینش دوستان و همکاران، و در نحوه زندگی با هم همسو وهمپیمان بودیم. گرچه پدران ما دوست نزدیک بودند و حتی تصمیم داشتند که با دو خواهر زناشوئی کنند، من تا اواخر دهه ۱۹۵۰ که پس از خاتمه تحصیلات از آمریکا به ایران رفتم نه او را دیده و نه از او شنیده بودم. دکترجهانگیر آموزگار در پیام خود اضافه کرده بود: اولین دیدار ما هنگامی رخ داد که من به عنوان مشاور اقتصادی رئیس سازمان برنامه به کار گرفته شدم ولی پیرمردان حسود دستگاه، برای تشفی خاطر خود اتاق جداگانهای در اختیار من نمیگذاشتند به همین دلیل سخت مکدر بودم. در همین احوال دیدم جوانی از اتاقی بیرون آمد، خود را مجید مجیدی معرفی کرد و اتاق خود را در اختیار من گذاشت. دوستی ما از همان دقیقه این فداکاری بی توقع آغاز شد و تا بیش از نیم قرن ادامه یافت.
مجید در این پنج دهه پرآشوب ایران، همواره دوست صدیق و صمیمی من بود و از هیچ محبت و مهربانی در حق من دریغ نداشت. او در این دوران گرچه به توصیه شاعر “کار جهان” را همیشه آسان میگرفت ولی روزگار کمتر به کام او بود. یکی پس از دیگری، آزادی، دارائی، همسر بی همتا و سلامت خود را در غربت از دست داد. با این وصف با صبر و بزرگواری که ویژه او بود، مصائب دنیا را به جان خرید و به روی خود نیاورد…
سپس دکتر صدرالدین الهی روزنامهنگار پیشکسوت، همکار دیرین کیهان لندن و دوست قدیمی دکترعبدالمجید مجیدی نیز در گفتگویی که باهما سرشار انجام داده و در این یاد بود پخش شد گفت: همه کسانی که دکتر مجیدی را میشناختند به او احترام میگذاشتند. همه وقت به خاندان پهلوی احترام میگذاشت و به آن افتخار میکرد. به گفته دکتر الهی، دکتر عبدالمجید مجیدی یکی از پاکدامنترین چهرهها بود. در حالی که میتوانست برای خودش زندگی عالی داشته باشد. هرگز کسی نشنید و نگفت مجید مال مردم یا حکومت را داشت.
دکتر الهی آنگاه به تلاش دکترمجیدی در راه انداختن کیهان لندن پرداخت و گفت او با مدیریت و قابلیت خودش همواره رئیس هیئت مدیره کیهان لندن بود.
دکتر الهی در سخنان خود تاکید کرد ما به صرف اینکه باحکومت گذشته مخالف بودیم نباید بگوئیم همه دولتمردانش خوب نبودند. دکتر مجیدی به نظر من از پاکترین و شریفترین اعضای حکومت گذشته بود.
دکتر سیروس آموزگار روزنامهنگار پیشکسوت و وزیر اطلاعات و جهانگردی دولت دکتر شاپور بختیار نیز در سخنان ویدئویی از پاریس گفت مردی بزرگ چون دکتر مجیدی با فعالیتهای جهانی با همکارانش تصمیم گرفته بودند ایران را پیش ببرند. آنها آگاهی و اشراف نسبت به زمان داشتند. مجیدی درعین حال پاک بود. و این بسیار مهم است که محبوب هم باشد. مجیدی همواره سعی میکرد انسانی مفید باشد.
پس از آن ویدیوی سخنان زندهیاد مهندس هوشنگ سیحون پدر معماری ایران و دوست دیرین شادروان دکترمجیدی در مراسم بزرگداشت مجیدی در پاریس پخش شد که از علاقه و تسلط دکترمجیدی به هنر نقاشی یاد میکرد که چند بار به اتفاق به کشیدن نقاشی رفتند (چند تابلو از کارهای دکتر مجیدی در این مراسم به دیوار آویخته شده بود).
مریم سیحون صاحب گالری نقاشی نیز طی سخنان کوتاهی گفت: ما همه در اینجا جمع شدهایم تا یاد دکتر عبدالمجید مجیدی را گرامی بداریم. دکتر مجیدی برای من حکم عمو را داشت بنا بر این من «زندهیاد» یا «مرحوم» را نمیپسندم چرا که آنها زندهاند و در بین ما حضور دارند.
پس از او سیاوش آذری روزنامهنگار و همکار و نماینده کیهان آنلاین (لندن) در آمریکا ضمن سخنانی گفت: در پی روی کار آمدن دولت شادروان حسنعلی منصور رهبرکانون مترقی تیمی از تکنوکراتها و تحصیلکردگان دانشگاههای خارج تنها به اعتبار دانش و مهارتهای بالای علمی و نه وابستگیهای فامیلی نظیر الدولهها و سلطنهها عهدهدار مشاغل کلیدی کشور شدند و تحولی بنیادی در اساس و ساختار جامعه به وجود آوردند.
این تحصیلکردگان از تحولات و پیشرفت جهان به ویژه نیازهای ایران برای رشد و ترقی با استفاده از امکانات و ظرفیتهای مالی مملکت از طریق برنامهریزیهای دقیق و امروزی آگاه بودند. دکتر عبدالمجید مجیدی، فرمانفرمائیان، حسنعلی مهران، مهندس عبدالرضا انصاری، دکتر مجید رهنما از جمله این تحصیلکردگان بودند.
آذری افزود: من به علت تهیه گزارشهای خبری با این چهرهها به ویژه دکتر مجیدی در تماس دائم بودم از جمله در شب و روزهای تهیه لایحه بودجه سال جدید، در مجلس شورای ملی، در مسافرتها، کنفرانس انقلاب آموزشی رامسر، کنگره های حزبی و فعالیتهای بینالمللی سینمائی و غیره.
از سوی دیگر در اتاق کوچک شرفیابی هنرمندان در تالاررودکی شاهد بودم که شادروان منیر وکیلی همسر دکترمجیدی که همان شب اپرائی را روی صحنه برده بودند به طورخودمانی به شاه گفت: یک برنامه دیگر به زودی اجراخواهیم کرد، تشریف که خواهید آورد؟ و شاه در پاسخ گفت: حتما|، چرا نه…
سیاوش آذری ادامه داد: در آخرین سفر از پاریس به لسآنجلس با هم به رستوران دریا در سانتا مونیکا رفتیم. ایشان از من که در ان زمان در رادیو صدای ایران برنامه اجرا میکردم و نماینده کیهان ایران و سپس مدتی کیهان لندن بودم سئوال کرد: کیهان لندن را به که بسپاریم؟ گفتم: به آقای بیژن خلیلی که هم با کتاب و روزنامه سر و کار دارد و هم میداند روزنامه را چگونه به میان مردم ببرد.
آن زمان مرحوم اسدالله مروتی مدیر رادیو صدای ایران توزیع کیهان لندن در لسآنجلس را به عهده داشت. شادروان دکتر عبدالمجید مجیدی سهم فراوانی در توسعه و پیشرفت کیهان لندن داشت و آنچه باعث تعطیل هفتهنامه کیهان لندن شد قطع کمکهای مالی از یک سو و رجوع جوانان به اینترنت از سوی دیگر بود که همان زمان کیهان انلاین به ضرورت جای آن را گرفت و امروز بسیار مجهز و نوآور با مخاطبان میلیونی فعالیت میکند.
آذری سخنان خود را چنین به پایان برد: با دکترعبدالمجید مجیدی چندین و چند گفتگو و مصاحبه رادیوئی نیز انجام دادم و همه وقت از نظرات صائب او در مسائل اقتصادی به عنوان زیربنای ترقی و تعالی کشور آشنا میشدم. روانش شاد که این مجلس زیبا و پراحترام را زازا دختر هنرمندش برای تجلیل از پدر گرانقدر و دولتمرد خدمتگزار آراست.
سیاوش آذری سپس پیام نازنین انصاری مدیر مسئول کیهان آنلاین (لندن) را به شرح زیر برای حاضران خواند:
«هیچ کلامی نمیتواند افتخار و امتیاز مرا از آشنایی با دکتر مجیدی، و همکاری با او به عنوان یک دوست و یک منبع الهامِ استوار بیان کند.
در سال ۱۹۹۸ بود که از طریق «بنیاد میهن» که هدف آن ایجاد و پیوستگی پلهای ارتباط و دوستی بین ایرانیان دور از وطن و آنان که در ایران زندگی میکنند بود، با دکتر مجیدی آشنا شدم.
وی بدون کوچکترین تأملى از پاریس راهى واشنگتن شد و بلافاصله شروع به کار کرد. از طرحهایى که دکتر در اجرای آن پیشقدم شد ایجاد یک دوره در رشتۀ جامعه مدنی بود. این طرح مقبولیت فراوانی بین همتایان خود یافت و برندۀ جایزۀ بینالمللی شد.
مورد دیگری که مورد توجه قرار گرفت کنفرانس اصالت آئین میترا (میترائیسم) به عنوان پایۀ مذاهب یکتاپرست در دانشگاه جرج تاون بود که برخورد و گفتگو بین مذاهب و همچنین تکثر فرهنگی، آزادی اندیشه، مظاهر هویت، تنوع و گفتگو را مورد بررسی قرار میداد.
عشق دکتر مجیدی به ایران و کوشش سازندۀ او در کیهان لندن که از زمان انقلاب قدیمیترین خانۀ خدمتگزار ایرانیان روشنفکر و آزاداندیش به شمار میرفت موجب شد که روحی تازه در آن دمیده شود.
امروز در آستانۀ نوروز من نه تنها به خاطر مردی مجلسآرا، وفادار و عاشق بدون تظاهرِ ایران عزادارم بلکه از میراث فناناپذیر دوست و همکاری یاد میکنم که همواره از آنچه وظیفۀ خود میدانست فراتر رفت تا به ارزشهایی که نوروز نمادی از آن است یعنی پندار نیک، رفتار مهرآمیز، عشق و همنوائی بین افراد بشر، حیاتی تازه بخشد. گوئی آنچه حسن شهباز زمانی در بارۀ خود گفته بود، دکتر مجیدی را در آینۀ ضمیر خود میدیده است:
گر گذارت روزگاری سوی قبرستان فتد
بر سر گورم گریه و زاری مکن
اشک بی حاصل مریز
من در آن گودال خاکی نیستم
سر به سوی آسمان کن
مرا با چشم جان بنگر
مرا در خانۀ جانان ببین
ساکن منزلگه یزدان ببین».
شاهرخ مشگین قلم هنرمند برجسته که برای شرکت در همین برنامه از پاریس به لسآنجلس آمده بود، سخنران دیگر مجلس بود و ضمن بیان این نکته که شدیدا تحت تاثیر آگاهیها و دانش دکتر مجیدی قرار داشت، آهنگ گل گندم با صدای زندهیاد منیر وکیلی، رقصی بسیار زیبا اجراکرد.
گلی چیتساز فارغالتحصیل دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی و از کارکنان سازمان برنامه خاطرهای شیرین از دوران دانشجوئی برای حضار بیان کرد و گفت قرار شد پیش دکتر مجیدی برویم و از ایشان کمک تحصیلی یا شهریه دولتی بگیریم. ما را پذیرفت و گفت: در چه رشتهای تحصیل میکنید؟ گفتم: روابط عمومی. پرسید: بعد از روابط عمومی چه خواهیدکرد؟ گفتم: منتظر میمانیم وقتی بازنشسته شدید جای شما را بگیریم. تقاضانامهای را که داشتم گرفت و با مهربانی زیر آن دستورداد کمک تحصیلی دولتی پرداخت شود.
الکساندرا نوه دکترمجیدی به زبان انگلیسی ازعلاقه و عشق شدید خود به «بابابزرگ» سخن گفت و آنگاه شهرزاد مجیدی زازا صالح دختر شادروان مجیدی طی نطقی به زبان انگلیسی از پدرش به عنوان انسانی بزرگ و عاشق یاد کرد. در پایان این مراسم، آهنگی زیبا با صدای دلنشین زازا همراه با صدای بچهها فضای بزرگداشت پدرعزیز و خدمتگزار برجسته کشور را پرکرد…