یک مقایسه کوچک بین مسائل زنان در ایران و آلمان (حنیف حیدرنژاد)

شنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۳ برابر با ۰۷ مارس ۲۰۱۵


[دیدگاه]

کیهان آنلاین – ۱۶ اسفند ۹۳ – نابرابری اجتماعی بین زن و مرد از کجا ناشی می‌شود؟ آیا ریشه در تفاوت‌های بیولوژیک و جنسیتی دارد یا تربیت اجتماعی و  تعریف “نقش”های سنّتی و کلیشه‌های فرهنگی در این نابرابری تعیین‌کننده است؟

پاسخ پژوهش برابری جنسیتی (Gender Studies) به این موضوع چیست؟

چرا به طور متوسط زنان در آلمان با وجود اشتغال به کار مشابه، ۷% کمتر از همکاران مرد خود دستمزد می گیرند؟

حدود ۶۰% از زنان در آلمان حداقل یک بار در محیط کار و اجتماع و در محیط های خصوصی و خانوادگی قربانی نوعی از بدرفتاری و یا آزار جنسیتی قرار گرفته‌اند. تنها ۴٫۴% زنان در سطوح مدیریتی در آلمان شاغل هستند. مردان در کارهای خانه خیلی کمتر از زنان مشارکت دارند.

به راستی، زنان  تا کجا می‌توانند زیبائی و جذابیت‌های جنسی‌شان را آن گونه که هست نشان دهند، بی آنکه متهم شوند که قصد تحریک مردان را دارند؟ مردان تا کجا می‌توانند به زنها نزدیک شوند– در حرف یا رفتار- بی آنکه به ضد زن بودن یا سوء استفاده جنسی متهم شوند؟ چگونه می‌توان جامعه‌ای را ساخت که در آن زنان و مردان احساس برابر بودن داشته باشند؟

اینها و بسیاری پرسش‌های دیگر، برخی از موضوعاتی هستند که در میزگرد یکی از شبکه‌های تلویزیونی آلمان به نام «سختگیر اما منصف»  مطرح می‌شود. شرکت‌کنندگان دیدگاه‌هائی مختلف با استدلاهای متفاوت دارند.

از آن سو، زنان در ایران از بنیادی‌ترین حقوق انسانی خود محروم هستند و به خاطر پافشاری بر ساده‌ترین خواسته‌هایشان سرکوب می‌شوند و در اقدام‌های انتقام‌جویانه به صورت‌شان اسید پاشیده می‌شود. زنان ایران در شرایطی زندگی می‌کنند که بی‌حقوقی و تبعیض به شکل کاملا قانونی علیه آنها اعمال می‌شود. مسائل زنان در جوامعی مانند آلمان زمین تا آسمان با مشکلات زنان کشورهای خاورمیانه، از جمله ایران، تفاوت دارد به طوری که انگار در دو دنیای مختلف زندگی می‌کنند. مشکلاتی که امروز زنان ایران با آن درگیر هستند، چندین دهه عقب‌تر از مسائل زنان در جوامع پیشرفته است. اختیار در استفاده از پوشش دلخواه تنها یکی از این مشکلات و البته بارزترین آنهاست.

در ایران به طور روزانه و سیستماتیک استعداد و خواسته‌های زنان و اساسا موجودیت آنها از سوی رژیم حاکم و نهادهای وابسته به آن سرکوب و پایمال می‌شود و از طریق نهادهای تبلیغاتی و آموزشی، خشونت علیه زنان و نفی حقوقِ آنها به صورت یک امر نه تنها بدیهی بلکه اخلاقی و ضروری ترویج و نهادینه می‌شود. جامعه ایران هر روز شاهد بازتولید خشونت دولتی علیه زنان، توسط شهروندان عادی است. این در حالیست که هر روز بیش از روز پیش روشن می‌شود که لازمه آزادی و رهائی نه تنها زن ایرانی بلکه هم‌چنین آسایش و منزلت مرد ایرانی و حاکمیت ارزش‌های انسانی و حقوق بشری، سلسله‌ای از تغییرات ساختاری سیاسی و حقوقی است. با یک نظام مبتنی بر فرهنگ سنّتی و ایدئولوژی مذهبی نمی‌توان پای به جهان امروز گذاشت و تلاش زنان ایران برای مقابله با  قوانین تحمیلی علیه آنها یک نبرد کاملا نابرابر اما روزانه و جاریست.

مقایسه مسائل و مشکلات زنان ایران با زنان در کشورهای پیشرفته، عمق فاجعه حاکم بر کشور را بیشتر نشان می دهد.

۱۶ اسفند ۱۳۹۳/ ۷ مارس ۲۰۱۵

http://www.hanifhidarnejad.com

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=6406