سیاوش آذری – اکنون که ۴۰ سال از عقد قرارداد الجزیره در مورد رفع اختلاف ایران و عراق میگذرد از آنجا که من گزارشگر آن قرارداد بودم جزئیات بیشتر و اختصاصی خود را در این زمینه به اطلاع خوانندگان کیهان انلاین (لندن) میرسانم.
شاه به دعوت هُواری بومِدین رئیس جمهوری الجزایرکه از پیش زمینه آشتی رهبران دو کشور ایران و عراق را فراهم آورده بود با جت اختصاصی که شخصا هدایت میکرد رهسپار الجزیره پایتخت الجزایرشد.
هواپیمای صدام حسین “رئیس شورای فرماندهی انقلاب عراق” اندکی زودتر به آسمان الجزیره رسیده بود و خلبان وی اجازه فرود خواست.
برج مراقبت پاسخ داد: در آسمان پروازکنید تا باند فرود آماده شود. چند دقیقه بعد جت اختصاصی شاه نیز وارد آسمان الجزیره شد و از برج مراقبت اجازه فرود خواست.
برج پرسید: چه کسی فرود میآید؟
شاه در پاسخ گفت: محمدرضا پهلوی خلبان هواپیما هستم.
برج مراقبت با احترام به پادشاه ایران گفت: باند برای فرود شما آماده است. میتوانید فرود بیایید.
بومدین رئیس جمهوری الجزایر در برابر پاویون فرودگاه در انتظار فرود رهبران ایران و عراق بود. وقتی هواپیمای شاه به زمین نشست و وی از پلهها پائین آمد، بومدین با احترام و گرمی تمام در پای پلکان هواپیما از شاه استقبال کرد.
چند دقیقه بعد هواپیمای صدام نیز به زمین نشست و رهبران سه کشور به درون پاویون رفتند که از قبل برای پذیرائی از آنان آماده شده بود.
مذاکرات نهائی میان شاه و بومدین و صدام طی چند ساعت در همان ساختمان فرودگاه انجام شد و پس از رفع اختلاف میان دو کشور، شاه و صدام به کشورهای خود بازگشتند. ساعت یک بامداد روز بعد بود که جت اختصاصی شاه در فرودگاه مهرآباد به زمین نشست.
من از خبرگزاری پارس و روزنامه کیهان به اتفاق نماینده تلویزیون ملی ایران و روزنامه اطلاعات از شاه درمورد نتیجه گفتگوهای الجزایر پرسیدیم.
شاه گفت: این سوء تفاهمی بود میان دو کشورکه سرانجام با حسن نیت دو طرف و میانجیگری هُواری بومدین رئیس جمهوری الجزایر رفع شد و به زودی هیئتی برای پیگیری نتیجه مذاکرات و تعیین خط مرزی میان دو کشور عازم عراق خواهد شد.
هفته بعد هیئت دیپلماتیک ایران به ریاست دکترعباسعلی خلعتبری وزیر امورخارجه ایران عازم بغدادشد. در آن هیئت جعفر ندیم معاون اداری وزارت خارجه، دکتر رضاقاسمی از صاحبمنصبان وزارت خارجه (سفیر بعدی ایران در کویت) و چند دیپلمات دیگر عازم بغداد شد.
علاوه بر هیئت سیاسی، جمعی از روزنامهنگاران شامل امیر طاهری، شادروان محمد پورداد، صفاحائری و اینجانب نیز برای گزارش مذاکرات، هیئت دیپلماتیک را همراهی میکردیم.
هیئت ایرانی در قصر السلام بغداد اسکان داده شد و مذاکرات از روز بعد آغاز شد و هر روز به ریاست دکتر عباسعلی خلعتبری و سعدون حمادی وزرای خارجه دو کشور و ادامه میانجیگری توسط عبدالعزیز بوتفلیقه وزیر امورخارجه الجزایر (رئیس جمهوری کنونی این کشور) آغاز و بی وقفه دنبال میشد و تا پاسی از شب ادامه مییافت.
شبی از شبهای مذاکره در حالی که ساعت ۱۲ نیمهشب را نشان میداد، دکتر خلعتبری در حالی که تهریش سفیدش بر صورتش به وضوح دیده میشد به جمع ما آمد و به سادگی گفت: این بابا، بوتفلیقه، خواب ندارد. میگوید با این همه خستگی بازهم بریم مذاکره کنیم!.
بوتفلیقه در جریان مذاکرات اصرار داشت پیگیری مجدانه مذاکرات توسط وی به اطلاع شاه برسد.
دکتر جعفر ندیم برای ما خبرنگاران تعریف کرد که بوتفلیقه از هیئت ایرانی گله داشت حالا که خرتان از پل گذشت و با عراقیهاخوب شدید، میانجی را از یاد بردید!؟
پرسیدم به عربی چه گفت؟!
پاسخ داد: قد ذهبتو حمار من الجسر….!
سالها بعد، همین بوتفلیقه به عنوان رییس جمهوری الجزایر در سفرش به ایران چنان احمدینژاد را در آغوش کشید که گویی برادر و متحد قدیم و ندیم خویش را دیده است!
باری، پس از پایان مذاکرات چندروزه، در آخرین روز اقامت، امیر طاهری پیشنهاد کرد با هم به موزه بغداد برویم. طاهری در موزه تعدادی ظروف سفالین که روی آنها عباراتی به خط میخی نوشته شده بود خرید.
پرسیدم: با چه هدفی اینها را خریدی؟ گفت: بچههایم آنها را میخوانند.
*عکس سه رهبر ایران و الجزایر و عراق مربوط به همین مذاکرات در فرودگاه الجزیره است