بیژن فرهودی – در اواخر قرن ۱۹ میلادی مارک تواین طنزنویس شهیر آمریکایی در واکنش به خبری در صفحه اول روزنامهها مبنی بر اینکه وی در دریا غرق شده است گفت: در مورد شایعات مرگش بسیار مبالغه شده است!
به مصداق این گفته قصار مارک تواین، هفته پیش در برخی سایتهای خبری خارج از کشور شایعات مربوط به بستری شدن آیتالله خامنهای، رهبر سیاسی و مذهبی جمهوری اسلامی، در بخش مراقبتهای ویژه یک بیمارستان دولتی در تهران و از کار افتادن بخشهایی از اعضای بدن او بر سر زبانها افتاد و حتی یکی از سایتها خبر درگذشت ولی فقیه را منتشر کرد.
این خبرها با گزارش هفته پیش مجله فرانسوی فیگارو آغاز شد که به نقل از برخی منابع اطلاعاتی غرب گزارش داد که سرطان پروستات خامنهای به اعضای دیگر بدنش متاستاز داده و او دو سال دیگر بیشتر زنده نخواهد ماند.
این خبر به سرعت در شبکههای اجتماعی مثل فیس بوک و توییتر بازتاب یافت و بسیاری از ایرانیها چه در داخل و چه در خارج در مورد آن به اظهار نظر پرداختند. به طور کلی بیشتر کاربران از اینکه آفتاب عمر ولی فقیه دو سال دیگر غروب خواهد کرد ابراز شادمانی کردند. استدلال بسیاری این بود که ولی فقیه دستش به خون هزاران هزار ایرانی آلوده است و با سیاستهای غلطاش ایران را در آستانه ورشکستگی قرار داده و چه تقاصی بالاتر از اینکه از دنیا برود. عدهای هم از این بابت که برخی هموطنانشان بخصوص «خارج نشینها» از احتمال مرگ ولی فقیه ابراز خوشحالی کردهاند ناخرسند بودند و آنها را خائن توصیف میکردند.
طی روزهای بعد چند سایت خبری اسراییلی، عربی و روسی هم به گمانهزنی در مورد آنچه «وضعیت جسمانی بد» ولی فقیه توصیف شد پرداختند اما رسانههای عمده خبری جهان مانند رویترز و آژانس فرانس پرس که هر یک منابع خوبی در داخل دارند روی این خبر کار نکردند.
به هر صورت بعد از دو هفته غیبت خامنهای در محافل عمومی، بر همه این شایعات و گمانهزنیها خط بطلان کشیده شد و ولی فقیه روز یکشنبه ضمن دیدار و سخنرانی برای گروهی از فعالان محیط زیست نشان داد که همچون خبر مربوط به مرگ مارک تواین در مورد شایعات مرگ وی مبالغه شده است. احتمالا در واکنش به همین شایعات بود که «خبرگزاری بین المللی تسنیم» پیشاپیش خبر دیداری را منتشر ساخت که هنوز انجام نشده بود!
اما پرسش اینجاست که آیا با مرگ ولی فقیه وضعیت ایران تحت حکومت معممین و آقازادهها بهتر خواهد شد؟ آیا ولی فقیه جدید به فکر مصالح کشور و نه نظام خواهد بود و با سازش با غرب در مورد برنامه هستهای زمینه را برای برداشته شدن تحریمهای فلج کننده مالی و نفتی فراهم خواهد ساخت تا ایران در مسیر شکوفایی اقتصادی و احیانا اندکی آزادیهای مدنی قرار گیرد و آیا پایان عمر خامنهای میتواند زمینه را برای یک قیام عمومی فراهم سازد؟
به یاد داریم که بعد از اعلام خبر درگذشت آیتالله خمینی نیز عده زیادی از مردم در داخل و خارج کشور با این تصور که حکومت آیتاللهها به سر آمده است خوشحالی خود را نمایان ساختند و حتی برخی از رهبران اپوزیسیون با ظاهر شدن در رسانههای غربی پایان عمر جمهوری اسلامی را اعلام کردند! اما دیدیم که چگونه هاشمی رفسنجانی با کمک سید احمد خمینی با یک نمایش و صحنهسازی سیاسی خلاء قدرت را پر کرده و سیدعلی خامنهای را شبانه از حجتالاسلامی به آیتاللهی ارتقا مقام دادند و مجلس خبرگان را نیز وادار به تایید رهبری او کردند.
به راستی در مملکتی که بیش از ۱۸۵ هزار آخوند دارد آیا پیدا کردن جانشین برای ولی فقیه کنونی کاری دشوار خواهد بود؟ برخی زمزمهها حاکی از این است که انتصاب فردی چون آیتلله هاشمی شاهرودی، روحانی متولد عراق که فارسی را با لهجه عربی تکلم میکند، به عنوان جانشین خامنهای امری بعید نخواهد بود. در عین حال تشکیل یک شورای رهبری ۳ تا ۵ نفره به ریاست هاشمی رفسنجانی نیز از دیگر سناریوهایی است که در برخی محافل پیرامونش صحبت میشود.
از سوی دیگر، هشدار اخیر احمد جنتی دبیر شورای نگهبان که مجلس خبرگان رهبری در معرض توطئهای خطرناک از سوی کسانی قرار گرفته که به گفتۀ وی دارای پول و قدرتاند و قصد دارند این مجلس را تسخیر کنند نشان از جدال بر سر رهبری آینده جمهوری اسلامی دارد.
جنتی نیز که خود از لحاظ نامحبوب بودن نزد بخش بزرگی از مردم ایران دست کمی از آیتالله خامنهای ندارد مدعی شده که هدف طراحان توطئه فتح مجلس خبرگان، عزل رهبری یا بی کفایت خواندن و یا محدود کردن قدرت و اختیارات اوست.
مسلما در تمام این معادلات نقش سپاه پاسداران را نمیتوان از نظر دور داشت به ویژه آنکه فرماندهان این نیروی حافظ نظام بیش از هر زمان دیگر در اداره امور کشور، هدایت فعالیتهای اقتصادی و نیز عملیلت فرامرزی نظام سهیم هستند و طبیعتا انتخاب جانشین خامنهای نمیتواند بدون مشورت و هماهنگی با آنها صورت گیرد.